به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،بدون تردید مهمترین مانع بر سر انحراف نظام جمهوری اسلامی از اصول و موازین خود اندیشه و سیره امام خمینی است. اندیشه و عمل آن عزیز سفر کرده میزان و شاقول اندازهگیری پایبندی به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. بدون تردید مهمترین مانعی که دکان نفاق، دورویی، واگرایی و سکولاریسمخواهی را به هم میریزد، اعتقاد صریح و قطعی امام به عدم جدایی دین از سیاست است. همین مسئله مانع تأویل و تفسیر اندیشه امام به سمت جمهوریخواهی یا حکومت اسلامی (منهای جمهوریت) شده است. دغدغههای امام فراوان بود؛ از سازندگی کشور تا اصلاح دانشگاهها و وحدت جهان اسلام و ... اما دقت در ادبیات گفتمانی ماههای پایانی حیات طیبه ایشان نشان میدهد که اساسیترین دغدغههای ایشان به شرح ذیل است. البته ممکن است دغدغههای دیگری هم وجود داشته باشد اما آنچه در هشت ماهه آخر حیات ایشان برجسته است راهبردی و محوری است.
1- نگرانی از افتادن حکومت به دست لیبرالها
حضرت امام در ماههای آخر حیاتشان در سه جای متفاوت خطر لیبرالها را گوشزد مینمایند. در پیام 29/4/67 واگذاری حکومت به لیبرالها در صدر انقلاب را اشتباه میدانند و در تاریخ 3/12/67 در پیام به روحانیت با صراحت میفرمایند: «من به آنانی که دستشان به رادیو و تلویزیون و مطبوعات میرسد و چه بسا حرفهای دیگران را میزنند اعلام میکنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد» و سومین بار در نامه به آیتالله منتظری در فروردین 1368 به ایشان گوشزد میکند که «شما میخواهید بعد از من حکومت را به دست لیبرالها و از طریق آنان به منافقین بدهید.» بنابراین مشخص میشود که امام هم از خطر لیبرالها نگران است و هم از همسویی آنان با منافقین. شاید گفته شود منظور امام از لیبرالها طیف نهضت آزادی است.
اما اگر کسی خود رسماً اعلام نماید ما لیبرال هستیم شامل سخن امام نمیشود؟ حسین مرعشی و غلامحسین کرباسچی دو تن از اعضای محوری حزب کارگزاران رسماً اعلام کردهاند که ما و حزب کارگزاران لیبرال هستیم و عبدالکریم سروش نیز آنان را ستود و گفت: «بالاخره شترسواری دولا، دولا نمیشود.» بنابراین همسویی کارگزاران با دولت مستقر و اعتراف رسمی آنان به لیبرال بودن نقطه 180 درجهای مقابل امام است و ورود آنان به قدرت عدول از اندیشه و مطالبه امام است.
2- تهی شدن جمهوری اسلامی از محتوا
امام (ره) چندین بار فرمودند: «من خوف از آن دارم که ما اینجا یک جمهوری اسلامی درست کرده باشیم اما هر کجایش که بروید همان حکومت طاغوت باشد. در اداره، بازار...». و سپس میفرمایند ما یک جمهوری اسلامی واقعی میخواهیم که محتوایش اسلامی باشد. «ما جمهوری اسلامی لفظی نمیخواهیم.» مقام معظم رهبری در آذرماه 1376 و در دانشگاه علم و صنعت این محتوا را به «ماهیت حقیقی نظام» تعبیر کردند و فرمودند: اگر این محتوا که همانا عدالت، برابری و برادری، ساده زیستی مسئولین، ایستادن مقابل دشمن، تکریم شهادت و شهیدان ... از بین برود «پسوند اسلامی» هم کارگر نخواهد بود، در آن صورت مثل نظام جمهوری اسلامی مثل دندان پوکی میماند که ظاهری زیبا دارد اما با اولین برخورد با یک شئ سخت فرو میپاشد.
امروز تهی شدن نظام از محتوای دینی خطر بزرگی است، چرا که برخی مسئولان با تکیه بر روشنفکری عوامگرانه و مدرن تلاش مینمایند دین را امری خصوصی و غیر اجتماعی معرفی نمایند و نه تنها از محتوا و ماهیت حقیقی نظام دفاع نمیکنند بلکه قائل به سکوت هم نیستند و زمینه را برای کف و سوت سکولارها فراهم مینمایند. فرآیند عرفیسازی نظام با شعار «به توچه» در همین راستا صورت میگیرد که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند جمهوری اسلامی پاکستان و افغانستان صرفاً یک نام در قانون اساسی باشد.
3- آلودگی روحانیت به زخارف دنیوی
در نزد امام مقدسمآبی و تحجرگرایی مذموم بود اما خطر دنیاگرایی برای روحانیت خصوصاً روحانیت حاضر در متن انقلاب و کشور بسیار نگرانکنندهتر بود. «هیچ چیز به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیلهای هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بیمورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایهداری و سرمایهداران متهم نمایند. در این شرایط حساس و سرنوشتسازی که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوء استفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است باید به شدت مواظب حرکات خود بود» بنابراین اعتمادسازی و اعتمادزدایی روحانیون از حاکمیت با زهد و سادهزیستی یا اشرافیگری آنان ارتباط مستقیم دارد.
وقتی امام میفرمایند «شکست روحانیت شکست اسلام است» صرفاً شکست از سوی دشمنان را نمیفرمایند بلکه عمل، سیره و رفتار روحانیت نیز میتواند به این شکست منجر شود. از بین رفتن سرمایه اجتماعی روحانیت مهمترین خطر در این زمینه محسوب میشود که مطلع آن دنیاگرایی است.
4- اختلاف بین مسئولان
عدم اختلاف بین مسئولان و « ندادن سوژه به دست دشمنان» همیشه و تا آخرین لحظه حیات امام (ره) جزو دغدغههای اصلی وی بود. آیتالله هاشمی شخصاً به دیدار خود و مقام معظم رهبری با امام و اینکه امام شست دست ایشان را فشار دادند و از اختلاف ابراز نگرانی کردند، اشاره میکند. امام معتقد است «اختلاف اگر اصولی و زیربنایی شد موجب سستی نظام میشود» اما اگر در حد سلیقه باشد موجب رشد و پویایی است. دقت در مواضع و اندیشه برخی از نخبگان انقلاب نشان میدهد که از سال 1368 به صورت نهفته و از 1376 به صورت بارز دگردیسی معرفتی خود را به رخ نظام کشیدند لذا امروز نمیتوان کشور را با ادبیات قدیم آرایش سیاسی داد. قطعاً آرایش امروز ما بین غربگرایی – اسلامگرایی، سکولاریسم – جمهوری اسلامی، انقلابی – غیرانقلابی قابل درک بیشتری از چپ و راست یا اصولگرایی و اصلاح طلبی است و شاید در این موضوع از امام عبور کرده باشیم.
5- بی توجهی مسئولان به صدور انقلاب اسلامی
برخی از مدیران کشور طوری مشی میکنند که گویی انقلاب اسلامی یک پروژه تمام شده است و اکنون باید زندگی کنیم. حال آنکه امام بر استمرار روح اسلام انقلابی تأکید داشتند و به مردم میفرمودند شما مشکلات را تحمل کنید تا مسئولان به رسالت اصلیشان که صدور انقلاب است بپردازند و با صراحت از مسئولان هم میخواستند که: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (عج) است.... مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسئولان را از وظیفهای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند ... من بار دیگر از مسئولان بالای نظام جمهوری اسلامی میخواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایهداری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم بکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.»
امام، کوتاهی در این زمینه را «خطری بزرگ» و «خیانتی سهمگین» میدانند اما دقت در صحنه سیاسی – فرهنگی کشور نشان میدهد که در گفتمان مسئولان کشور ردپای این مطالبه امام نیست و مقام معظم رهبری یک تنه این گفتمان را مدیریت و ملت ایران را کانون پرفروغ حمایت از محرومان و مستضعفین جهان معرفی مینمایند. بنابراین در سالروز ارتحال آن امام عزیز لازم است مسئولان کشور یک بار دیگر اندیشه، مشی و سیره خود را با مطالبه و دغدغههای امام انطباق دهند و میزان نزدیکی یا دوری خود از ایشان را اندازهگیری نمایند. تعالی انسان که پاداش آن بهشت است، غایت انقلاب امام بود و تقلیل آن به توسعه اقتصادی و علمی (که آن هم به جای خود مهم است) قطعاً خیانتی سهمگین است.
منبع:روزنامه جوان