به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،عبدالباری عطوان تحلیلگر مسایل راهبردی منطقه در مقاله جدید خود در روزنامه الکترونیکی رأی الیوم نوشت که ضعف حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری مصر شوکی بود که به عبدالفتاح السیسی وارد شد، اما به اعتقاد من شوک بالاتر از آن هنگامی وارد شد که سطح میهمانان خارجی شرکت کننده در مراسم تحلیف وی تا اندازه غیر قابل پیش بینی پایین بود.
به استثنای 4 کشور حاشیه خلیج فارس یعنی عربستان سعودی و بحرین و امارات و کویت که در سطح بالایی در این مراسم حاضر شده بودند، سطح حضور مقامات کشورها کمتر از حد انتظار بود و بیشتر رهبران جهان در این مراسم غایب هستند. عربستان سعودی امیر سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد را برای شرکت در مراسم اعزام کرده، از بحرین پادشاه این کشور حمد بن عیسی آل خلیفه، از امارات شیخ محمد بن زاید ولیعهد و از کویت صبح الاحمد امیر این کشور در مراسم شرکت می کنند.
به نوشته عطوان دعوتنامه ها برای 22 کشور ارسال شده بود که از جمله آمریکا و روسیه و فلسطین و اردن و اتیوپی و سومالی و مراکش بودند، به استثنای شاه اردن و رئیس جمهور سومالی و رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی بقیه کشورها ترجیح دادند نماینده های شخصی خود یا سفرا و مشاوران خود را برای شرکت در این مراسم اعزام کنند.
دعوت نکردن از ترکیه و قطر و اسرائیل برای شرکت در این مراسم عادی بود، اما غافلگیری در دعوتها هنگامی بود که السیسی حسن روحانی رئیس جمهور ایران را به عنوان مقام ارشد این کشور و رئیس کشورهای عدم تعهد برای این مراسم دعوت کرد.
پذیرش این دعوت از سوی حسن روحانی و مشارکت در مراسم میتوانست مهمترین حادثه در این مراسم باشد، اما رد این دعوت مهمتر از قبول آن خواهد بود، چرا که می تواند تبعات سیاسی حائز اهمیتی داشته باشد.
قرار است حسن روحانی روز دوشنبه به آنکارا سفر کند، این اولین دیدار رسمی وی از ترکیه از زمان انتخاب به ریاست جمهوری ایران و در واکنش به سفری است که رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به ایران داشت، حال باید دید آیا ایران معتقد است که جمع بین دو جبهه متناقض سخت است یا نه، جبهه ای که ممکن است در آینده حتی با هم درگیر شوند. جبههای که در یک طرف آن ترکیه قرار دارد و در طرف مقابل ائتلاف مصری خلیجی است که در شش ماه اخیر و بعد از براندازی محمد مرسی رئیس جمهور سابق مصر شکل گرفت است.
ایرانی ها در بازی سیاسی و بازی با تناقض های منطقه ای و بینالمللی زیرک هستند و صبر زیادی در این مسایل دارند. فرستادن دعوت نامه از سوی عبدالفتاح السیسی برای شرکت در این مراسم نیز تلاشی برای دور کردن ایران از جبهه ترکیه – قطر و اخوان المسلمین و جذب این کشور به محور ائتلاف مصر و عربستان در دوره جدید بود، اما به نظر می رسد ایرانی ها صبر کرده اند و در اتخاذ هر تصمیمی در این راستا نمی خواهد شتابزده عمل کنند. آنها می خواهند تا حد ممکن بی طرف باقی بمانند تا آبها از آسیاب بیفتد و پشت پرده چهره ها مشخص شود.
حضور شخصیتی با رتبه پایین از سوی آمریکا و اکتفای اتحادیه اروپا به حضور سفرای خود در این مراسم و غیبت کاترین اشتون وزیر خارجه اروپا نشان می دهد که آنها نیز ملاحظات عدیده ای نسبت به تحولات مصر دارند که مهمترین این ملاحظات نگرانی از آزادی ها و حقوق بشر در مصر است. البته به نظر من این موضوع عوامل مهم تری دارد که در ماههای آینده مشخص خواهد شد. یکی از این عوامل تلاش برای اطمینان از میزان قدرت حاکمیت جدید در پایداری در عرصه سیاسی مصر و بررسی و حل چالشهای سخت در مسیر بقای این دولت است. آنها می خواهند بدانند موضع این دولت در مورد دو موضوع اساسی یعنی درگیریها در سوریه و معاهده کمپ دیوید چیست.
واکنش مصری ها نسبت به این ملاحظات اروپایی ها سریعتر از حد انتظار بود، آنها دهها پرونده از میان محکومان به اعدام را برای تایید نهایی ارسال کردند. این نشان می دهد که سیاست مشت آهنینی که السیسی از زمان رسیدن به قدرت در سوم ژولای در پیش گرفته بود، ادامه داشته و ممکن است سخت تر نیز شود. این سیاست از سوی کسی که وعده ریشه کنی اخوان المسلمین را داده و رهبران ارشد آن را به همراه 20 هزار نفر از پیروانش بازداشت کرده، عجیب نیست.
امرا و مقامات خلیجی تنها برای شرکت در مراسم تحلیف السیسی به قاهر نرفته اند، بلکه می خواهند پایه های ائتلاف جدید را بنا کنند که حول محور مصر و ارتش آن خواهد بود و شامل اردن و عربستان و امارات و بحرین میشود، این در حالی است که شاخص ها نشان می دهد کویت نیز در حال پیوستن به این گروه است.
پيام تبریک طولانی و غیر عادی که عبدالله بن عبدالعزیز شاه سعودی برای السیسی فرستاد، تهدیدات آشکاری را برای تمام کسانی داشت که به دنبال مداخله در اوضاع داخلی مصر باشند. وی این دخالت را دخالت در امور اسلام و عربستان سعودی اعلام کرده و با اشاره تلویحی به قطر از هر کشوری که توانایی مالی داشته و به پروژه مارشال پیشنهادی از سوی شاه عربستان برای نجات اقتصاد مصر و تقویت توان مالی این کشور کمک نکند، اعلام بیزاری کرده است. این بزرگترین بیعت با رئیس جمهور جدید مصر بود که شامل نقشه راهی می شود که دوستان و دشمنان را تعیین می کند و بار دیگر محور موسوم به اعتدال عربی را زنده می کند.
اگر کشورهای حاشیه خلیج فارس بخواهند با چالش های اقتصادی فراروی دولت مصر مقابله کرده و بار آنرا سبکتر کنند، این بدان معنی است که وی برای پرونده های امنیتی فراغت خاطر بیشتری خواهد داشت، بویژه در مورد وعده ای که برای تعقیب اخوان المسلمین در مصر و مقابله با تروریسم مورد نظر خود در منطقه داده است. هنگامی که محمد حجازی سخنگوی ژنرال خفتر سرتیپ شورشی لیبیایی را می بینیم که می گوید منتظر لشگرکشی ارتش مصر به این کشور برای عملیات نظامی در راستای از بین بردن تروریسم است، این اطلاعات می تواند شاخصی از اولویتهای آینده ارتش مصر باشد. بویژه اینکه السیسی نیز پیش از انتخاب خود در گفتگو با شبکه العربیه از نگرانی خود نسبت به روند تحولات لیبی خبر داده و تاکید کرده که ادامه اوضاع کنونی می تواند به معنی سقوط دولت باشد و کسی نباید در این زمینه تماشاگر باشد.
مأموریت آینده السیسی و نقش وی در منطقه ما را به صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق در حمله به ایران میاندازد که به بهانه حمایت از عراق و سایر کشورهای خلیج فارس در برابر موج انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در اوایل دهه هشتاد قرن گذشته انجام شد. در این جنگ که هشت سال طول کشید، عربستان و کویت بیشتر هزینههای آن را پراخت کردند. حال باید دید آیا بار دیگر تاریخ با بازیگران جدید تکرار خواهد شد یا نه؟