به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "المانیتور" در مقالهای به قلم "ویتالی نائومکین" مینویسد: دیدار ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه از چین در تاریخ 20-21 ماه می، در آستانه دوره جدیدی از تقارب بیسابقه منافع بین دو کشور، به امضای تقریبا 50 توافقنامه منجر شد. سوال اینجاست که آیا این مسئله بر شرایط کنونی خاورمیانه تاثیری بر جای خواهد گذاشت، و اگر چنین است، به چه طریق؟
*** توافق بین روسیه و چین به دو طرف اجازه میدهد تا در اقدامات خود، هماهنگی بیشتری با هم داشته باشند
ظواهر امر نشان میدهد که پاسخ به بخش اول این سوال، مثبت است. از قرار معلوم، خاورمیانه موضوع اصلی محور گفت و گوهای رهبران این دو کشور را تشکیل نمیداد. با این وجود، به رغم عدم تقارن آشکار در منافع، به نظر میرسد که توافق بین روسیه و چین به دو طرف اجازه میدهد تا در اقدامات خود، هماهنگی بیشتری با هم داشته باشند و در نتیجه، به نگرانیهای یکدیگر توجه بیشتری نشان میدهند. سوریه ــ هرچند پکن در این موضوع دخالت کمتری داشته است؛ مبارزه با تروریسم و افراطیگری؛ ایجاد خاورمیانهای عاری از سلاحهای کشتار جمعی؛ محکوم کردن مداخلات خارجی و استراتژی «تغییر رژیم» و تلاش برای «انقلابهای رنگی» (یا مخملی)؛ دنبال کردن سیاستی که به حل و فصل مشکلات خاورمیانه کمک کند؛ و در نهایت، روابط این کشورها با حکومت جدید مصر، با توجه به مسائل سودان، مسائلی هستند که شامل این توافق میشوند.
*** پروژه منطقه (یا کمربند) اقتصادی جاده بزرگ ابریشم چین، هنوز هم میتواند به عنوان چالشی ویژه برای مسکو، تلقی گردد
سال گذشته، یکی از پروژههای استراتژیک اصلی چین در منطقه، پروژه منطقه (یا کمربند) اقتصادی جاده بزرگ ابریشم و راه دریایی ابریشم بود که هدف آن ایجاد منطقه گستردهای از حضور اقتصادی چین، از مرزهای غربی این کشور تا اروپا بود. هرچند این پروژه به هیچ عنوان قصد آسیب زدن به پروژههای یکپارچه سازی روسیه یا چشماندازهای توسعه سازمان همکاری شانگهای را ندارد، اما این طرح هنوز هم میتواند به عنوان چالشی ویژه برای مسکو، تلقی گردد. مسئله قابل توجه این است که «منطقه» در این پروژه، با وجود مرزهای مبهم آن، به وضوح شامل کشورهای آسیای غربی (یعنی خاورمیانه) میشود.
*** حمایت چین از روند صلح و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در داخل مرزهای قبل از جنگ 1967
رهبر چین، مدت کوتاهی پس از دیدار خود با پوتین، در تاریخ 5 ژوئن ششمین نشست مجمع همکاریهای کشورهای عرب و چین را در شهر پکن آغاز کرد. «شیجین پینگ»، رئیسجمهور چین در سخنرانی خود بر موضوع اقتصاد تمرکز داشت. وی در این سخنرانی، معنی فرمول جدید «3+2+1» در همکاری کشورهای عربی و چین را همکاری در زمینه انرژی؛ ایجاد زیرساختها و شرایط مساعد برای تجارت و سرمایهگذاری؛ و حوزههای پیشرفته انرژی هستهای، بخش موشک و منابع جدید انرژی، معرفی کرد. در این نشست، پیشنهاد ایجاد یک منطقه آزاد تجاری بین چین و شورای همکاری خلیج فارس نیز مطرح شد. البته در طول این نشست، به موضوع سیاست نیز پرداخته شد. رئیسجمهور چین اعلام کرد که کشورش از روند صلح و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی در داخل مرزهای قبل از جنگ 1967 و تعیین شرق بیت المقدس به عنوان پایتخت آن، «با بهرهمندی از حاکمیت کامل»، حمایت میکند.
*** تنها راه خروج از بنبست روند صلح، بازگشت به ساز و کارهای گروهی و جمعی است
البته امروزه در جامعه متخصص روسیه و چین، این دیدگاه غالب وجود دارد که تلاشهای یکجانبه جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا برای ارتقای روند صلح اسرائیل و فلسطین، نتیجهبخش نخواهد بود و به نظر میرسد که محکوم به شکست است. از این رو، تنها راه خروج از این بنبست، بازگشت به ساز و کارهای گروهی و جمعی است. پس چرا در شرایط کنونی، روسیه و چین در حالی که گامهایی را برای «معرفی این کار در داخل چارچوبی رسمی» برمیدارند، نباید برای به جریان انداختن روند صلح، دست به انجام طرحهای مشترک بزنند؟ برای مثال، در این زمینه، پیشقدم شدن مسکو برای وارد کردن چین به گروه چهارگانه و با هدف توسعه این گروه، میتواند برای مسکو ارزشمند باشد. برخی از تحلیلگران روسی نیز این دیدگاه را به اشتراک گذاشتهاند. باید به خاطر بیاوریم که در گذشته، اسباب میانجیگری بین المللی گسترش پیدا کرد؛ همانطور که در سال 2002، اتحاد گروه دوگانه شوروی/روسیه ــآمریکا، با پیوستن اتحادیه اروپا و سازمان ملل، به گروه چهارگانه تبدیل شد.
*** زمینه همکاری سیاست خارجی بین روسیه و غرب به طرز قابل توجهی کاهش یافته است
از یک سو، روسیه در فعالیتهای خود در عرصه خاورمیانه، جایی که مسکو تاکنون در بسیاری از زمینهها با پکن هماهنگ عمل کرده است، به استفاده از این تقارب بیسابقه با چین علاقمند است. اما از سویی دیگر، با توجه به شرایط فعلی که در آن، زمینه همکاری سیاست خارجی بین روسیه و غرب به طرز قابل توجهی کاهش یافته است، گروه چهارگانه خاورمیانه، یکی از معدود عرصههای بین المللی است که روسیه میتواند به طور سازندهای با آمریکا و اتحادیه اروپا تعامل داشته باشد. با در نظر گرفتن این موضوع، معرفی بازیگران جدید به این گروه، به نوعی همکاریهای سهجانبه روسیه ــ آمریکا ــ اروپا را در روند صلح خاورمیانه، تضعیف میکند.
*** تقارب منافع مسکو و پکن در مبارزه مشترک با تروریسم، افراطیگری و جداییطلبی
تا جایی که ميتوان گفت، همکاریهای رو به رشد اقتصادی چین با کشورهای عربی، نه تنها مایه نگرانی مسکو نیست، بلکه مسکو به آن به عنوان یک ویژگی مطلوب نگاه میکند. از این رو، برخی از تحلیلگران بر این باورند که چین یک روز به عنوان ضامن امنیت مسیرهای منابع انرژی کشورهای عربی، جای آمریکا را خواهد گرفت.
منافع مسکو و پکن در مبارزه مشترک با تروریسم، افراطیگری و جداییطلبی، تقارب دارد. در جریان مذاکرات بین «نیکلای پاتروشف»، دبیر شورای امنیت روسیه و همتای چینی خود در پکن که در 6 ژوئن برگزار شد، دو طرف، به مبارزه با تروریسم به عنوان یکی از حوزههای کلیدی که رهبران دو کشور در طول سفر اخیر پوتین به پکن در مورد آن به اتفاق نظر رسیده بودند، اشاره کردند.
*** تمایل آنکارا برای همکاری طولانی مدت با پکن
مبارزه فعال مقامات چینی با تهدیدات مذکور، هزینههایی را نیز در پی دارد. برای مثال، پکن اخیرا به خاطر اقداماتش در قبال مردم «اویغور» منطقه خودمختار «سین کیانگ» که ترکها آنها را از تبار خود میدانند، مورد انتقاد شدید از سوی آنکارا قرار گرفت. رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه حتی این اقدامات را که توسط مقامات «سین کیانگ» در شهر «اورومچی» انجام شد، «نسلکشی علیه مردم اویغور» نامید. با این حال، آنکارا کاملا مشتاق همکاری طولانی مدت با پکن است. در آویل 2012، اردوغان نخستین سفر رسمی خود را به چین، و با توقف در شهر «اورومچی» در بین مسیر، آغاز کرد. رهبری ترکیه، ناامید از شکست در الحاق به اتحادیه اروپا، حتی در مورد تمایل ترکیه برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای، به عنوان عضو ناظر، صحبتهایی کرده است. آنکارا تمایل خود را برای همکاری با چین در مبارزه با تروریستها نشان داده و جداییطلبان «سین کیانگ» را محکوم کرده است.
شکی نیست که مشارکت جامع راهبردی روسیه و چین در راستای اجماع سیاسی رهبران این دو کشور، در کوتاه مدت، در سیاست خاورمیانه آنها بازتاب پیدا خواهد کرد و بر مجموع نیروهای درون منطقهای تاثیر خواهد گذاشت. با این حال، هنوز گفتن اینکه عواقب و نتایج واقعی این روند، چه خواهد بود، کار دشواری است.
طبق گفتههای رهبران هر دو کشور، این تقارب به معنای اتحاد و همبستگی دوکشور نیست، بلکه ابزاری عملگرایانه برای حفظ منافع این دو قدرت بزرگ در خاورمیانه است.
انتهای پیام/