به گزارش
خبرنگار کلینیک باشگاه خبرنگاران، دو جا آدمها هر چقدر هم در نقابزدن و نقش بازی کردن ماهر باشند، ماهیت واقعی خود را رو میکنند؛ یکی در زمان استرس و یکی در زمانی که منافع مشترک مطرح است. اگر این 2 نکته را بدانیم، در دوران آشنایی، نامزدی و عقد احتمال آسیب، بسیار کمتر میشود. برای روشن شدن این مساله مثالی میزنم؛ گاهی میگوییم فردی قوی است و اعتمادبهنفس زیادی دارد ولی در زمان امتحانی مثل رانندگی، میبینیم آنچنان خود را میبازد و ضعف نشان میدهد که غیرقابل باور است.
در این صورت میتوانیم بفهمیم واقعا آنچه وانمود میکند، نیست یا گاهی میبینیم آقایی خود را بسیار عاشقپیشه نشان میدهد و مدام ابراز احساسات میکند اما وقتی صحبت سر تعیین مهریه معقول یا واگذاری حق طلاق و... میشود، رابطه را دچار تنش یا کاملا قطع میکند!
پس یادتان باشد اگر بتوانید از این 2 تکنیک (استرس و طرح منافع مشترک) استفاده کنید، خیلی راحت میتوانید تا حد زیادی پشت نقاب طرف مقابلتان را ببینید.
خیلیها بعد از ازدواج میگویند همسرمان خیلی فرق کرده، در صورتی که واقعیت این است که او فرق نکرده، بلکه حالا نقابها کنار رفته و آنها نتوانستهاند قبل از ازدواج همدیگر را خوب بشناسند.
در دوران آشنایی چه کنیم؟ خیلی از ما در دوره آشنایی، از هم به اندازه کافی سوال نمیپرسیم؛ چون میترسیم که متقابلا طرف مقابل هم از ما سوالی بپرسد یا بفهمیم مشکلی در گذشته داشته و رابطه عاطفیمان به هم بخورد. گاهی هم اصلا نمیدانیم در مورد چه چیز باید بپرسیم. ممکناست اصلا بخواهیم مشکلهای طرف مقابل را انکار کنیم و آنها را نادیده بگیریم. مثلا وقتی میبینیم مدام عصبانی میشود، از تکنیکی به نام کماهمیت جلوهدادن استفاده میکنیم و میگوییم «آنقدرها هم عصبانی نمیشود، دیگران شلوغش میکنند!» یا به توجیه پناه میبریم: «از کودکی مشکلات زیادی را پشتسر گذاشته و به همین دلیل زیاد عصبانی میشود، خودش تقصیری ندارد!» یا با عبارتهایی مثل: «همه مردها زود عصبانی میشوند» سعی میکنیم رفتار او را منطقی جلوه دهیم!
این اشتباهها باعث میشود خودمان را درگیر رابطهای پرخطر کنیم اما توجه به برخی نکتهها در این دوران و البته دوران عقد بسیار کمککننده است و ما را از این خطای شناختی بیرون میآورد:
از ارزشها و باورهایتان چشمپوشی نکنید. یعنی فورا نخواهید خودتان را همرنگ طرف مقابل کنید. مثلا اگر میبینید مهمانیهای آنچنانی میرود و روابطی دارد که نمیپسندید، به اجبار آنها را نپذیرید.
از علایقتان دست برندارید؛ اگر وقتی با کسی آشنا میشوید، خود را غرق پرداختن به علاقهمندیهای او کنید، بیشک آسیب خواهیددید. حتی برخی افراد در این دوره به خاطر طرف مقابل رابطه خود را با دوستان و خانوادهشان کمرنگ میکنند و تماموقت خود را در اختیار او قرار میدهند که این کار هم اشتباه است.
نکته مهم دیگر این است که خیلیها در دوران آشنایی تفاوتهای زیادی بین خود و طرف مقابل مشاهده میکنند ولی با این تصور که میتوانند او را با عشق و علاقه و توجه تغییر دهند، به روابط خود ادامه میدهند. خیلی از خانمها مرتکب این اشتباه شایع میشوند اما شخصیت شکلگرفته آدمها، خیلی قابلتغییر نیست و فقط قابلتعدیل است. پس وقتی به قصد ازدواج رابطه آشنایی را با کسی شروع میکنید، واقعبین باشید و آشنایی خود را با کسی ادامه دهید که به اصول شما نزدیک باشد.
در این دوران هرگز خود را بیش از حد درگیر رابطه عاطفی نکنید. وقتی احساس بر منطق غلبه میکند، احتمال بروز مشکلات زیاد خواهد شد. یعنی ابتدا باید عقل بر احساس حاکم باشد و بعد همسویی عقل و احساس.
شناخت هرگز تمام اطلاعات در مورد حال و گذشتهتان را برای طرف مقابل بیان نکنید. برخی فکر میکنند اگر همهچیز را با جزئیات برای فردی که با او آشنا شدهاند تعریف نکنند، صادق نیستند در حالی که صداقت 2 نوع سازنده و مخرب دارد.
کسی که به قصد ازدواج وارد رابطه با شما شده، باید به این حد از بلوغ رسیده باشد که بداند قرار است با آنچه در حال حاضر هستید، زندگی کند، نه آنچه قبلا بودهاید. پس اطلاعاتی که قصد دارید به طرف مقابل بدهید باید بهتدریج و پلکانی باشد و به همهچیز اشاره نکنید.
حواستان باشد دادن این اطلاعات غیرضروری میتواند در رابطه فعلی و در آیندهتان تاثیر مخربی داشته باشد.
برای اینکه این نکته مفهومتر شود، برایتان مثالی میزنم؛ ما 3 حریم انسانی داریم؛ حریم سوم، حریمی است که بین ما و اجتماع و دوست و آشنا وجود دارد، حریم دوم، بین ما و خانواده درجه اول مثل پدر و مادر است و حریم خصوصی اول، یعنی حریمی که فقط بین خدا و انسان است و هیچکس حق ندارد وارد آن شود. اگر میخواهیم آشنایی و دوران نامزدی موفقی داشته باشیم، حتما باید این حریمها و صداقت سازنده را بشناسیم و نه وارد حریم خصوصی اول طرف مقابل شویم و نه او را وارد این حریم خودمان کنیم.
کسی که میخواهد وارد رابطه آشنایی و بعد نامزدی و عقد شود، باید به بلوغ ازدواج رسیدهباشد اما متاسفانه برخی از کسانی که ازدواج میکنند، به این بلوغ نرسیدهاند اما بلوغ ازدواج چیست؟ یعنی با آگاهی، دانش و مهارتهای ارتباطی مبتنی بر واقعیت نه رویا، رابطه لذتبخش مادی و معنوی خلق کنیم. در غیر این صورت دچار تنش خواهیم شد.
بدون شناخت، منطق، خودشناسی و دیگرشناسی نباید وارد هیچ رابطهای شد چون برخی در دوران آشنایی چهره واقعی خود را نشان نمیدهند و نقاب بر چهره دارند تا طرف مقابل را جذب کنند. علاوه بر این، گاهی رفتار ناسنجیده یا پرخطر تاثیرگذاری هم نشان میدهند ولی طرف مقابل به دلیل ویژگیهای خوب دیگر، متاسفانه آن را نادیده میگیرد.
بخش کلوب ازدواج تبیان
برگرفته از سلامت