دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با صدور اطلاعیه‌ای به شبهه‌افکنی‌های اخیر پیرامون رابطه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با جامعه روحانیت مبارز و برخی اعضای آن پاسخ داد.

به گزارش حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، دفتر رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با صدور اطلاعیه‌ای به شبهه‌افکنی‌های اخیر پیرامون رابطه آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با جامعه روحانیت مبارز و برخی اعضای آن پاسخ داد.

متن اطلاعیه بدین شرح است:

پس از خلق حماسه سیاسی مردم ایران در خرداد 92 و نتیجه اعجاب برانگیز آن، افراط‌گرایانی که دوام و بقای خویش را در توهین، تهمت، دروغ و هیاهو می‌دانند، تا مدت‌ها به کمای سیاسی رفتند و در مقابل رأی معنادار مردم، مُهر سکوت بر لب زدند، امّا از آنجا که ماهیت آنها در افراط و تفریط شکل گرفته، کم‌کم به خود آمدند و تصمیم گرفتند اندیشه اعتدال و مردان اندیشمند آن را به جرم آگاهی و هوشیار کردن مردم به انفعال بکشند و برای انتقام، علاوه بر تریبون‌های صوتی و تصویری، از همه ابزار رسانه‌ای، مخصوصاً سایت‌ها و روزنامه‌های در اختیار در جهت تهدید و تحدید و اختلاف افکنی استفاده می‌نمایند.

این اقلیت که متأسفانه از قلم، بهره‌ امنیتی می‌برند، وقتی می‌بینند در بایگانی بی‌شمار خویش، سندی برای جرم‌تراشی علیه مردم و معلمان صبور آنها در مکتب اعتدال ندارند، ذره‌بین سیاسی به دست، در آثار مکتوب و شفاهی تاریخ می‌گردند و با انتخاب تیترهای شبهه‌افکن برای خاطراتی که بارها و بارها منتشر شده‌اند، می‌خواهند هم به ذهن مشوّش خویش و دوستان دلواپسشان، القای آرامش نمایند و هم سنگی در تاریکی بیندازند تا شاید مردم را از انتخاب عاقلانه خویش پشیمان نمایند.

ترفند دیگر این جماعت همزمان با ابراز علاقه و ارادت به روحانیت، تلاش در جهت ایجاد شکاف بین تشکّل‌های روحانی با مردان سرنوشت‌ساز روحانیت است که با یک اشاره، ولو در حدّ ثبت‌نام برای نامزدی در انتخابات، نظام و جامعه را از مسیر انحراف نجات می‌دهند و به خط اصیل انقلاب اسلامی و امام راحل بر می‌گردانند.

تازه‌ترین اقدام این جماعت پرکار که هدف هر وسیله‌ای را برایشان توجیه می‌نماید، تکرار شیوه سابق، یعنی تلاش برای القای اختلاف بین آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و جامعه روحانیت مبارز و عضو تأثیرگذار آن، یعنی حجت‌الاسلام والمسلمین ناطق نوری است که می‌دانند وحدت سیاسی این دو شیخ اعتدال، آرزوهای افراط و تفریط را بر باد داد و اتفاقاً به همین دلیل هم عصبانی‌اند و مجبورند برای تخلیه روحی، روانی خویش دست به شبهه افکنی و بهانه‌جویی‌های مسخره سیاسی، باندی بزنند.

بهانه آنان خاطرات این دو بزرگوار از مقطع تأسیس حزب کارگزاران است که وقتی اختلافی، حتّی در توصیف جزئیات نمی‌بینند، با استفاده از هنر توهم!! و به کمک تخیّل، قلم به دست می‌گیرند تا در روزگاری که طشت حمایت‌های بی چون‌وچرای آنان از دولت سابق از بام اراده انتخاباتی مردم افتاد و هر روز اسنادی از اختلاس‌های کلان و سؤ مدیریت‌ها، افشا می‌شود، ذهن جامعه را به هیاهوهایی سرگرم کنند و نگذارند آفتاب حقیقت از پس ابرهای تیره‌وتار دروغ نمایان شود.

جالب اینجاست که ادعای آنان روشنگری است و اتفاقاً پیش از این در یک مصاحبه 16 ساعته و با عنوان «بی پرده با هاشمی» هر چه خواستند، از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پرسیدند و پرسش و پاسخ‌های بی‌پرده را در قالب کتاب منتشر کردند و چون دستشان برای بهانه‌جویی سیاسی خالی است، دوباره در همان موضوعات شبهه می‌افکنند و گویا نمی‌دانند: « من جرّب المجرّب حلّت بهی ندامه»

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تاکنون چندین مرتبه و به کرّات در مورد نحوه پیدایش حزب کارگزاران سازندگی به خصوص در آن مصاحبه تاریخی به صورت ویژه به سؤالات خبرنگار کیهان که از جانبازان عزیز 8 سال دفاع مقدس است، پاسخ گفته‌اند که باز نشر آن خالی از لطف نیست، البته اگر گوش شنوایی باشد و کسی خود را به خواب نزده باشد:

«کیهان: منشأ پیدایش کارگزاران را نگفتید؟


آیت‌الله هاشمی رفسنجانی: قضیه کارگزاران یکی از مواردی است که حقیقتاً من در آن مظلوم هستم. خیلی هم نمی‌توان روی آن حرف زد. بخشی از حرفهایم را گفته‌ام. ولی دانستن شما خوب است. همه چیز نشان می‌داد که جناح راست خودش را برای قبضه کردن همه جای کشور آماده کرده‌است... انتخابات مجلس پنجم که می‌خواست انجام شود مثل همیشه و نه این دفعه به صورت استثنایی در جامعه روحانیت مبارز گفتم که باید حالت پدری را که امام (ره) می‌خواست، داشته باشیم و حفظ کنیم و لیست تهران را ترکیبی از نیروهای انقلاب بدهیم و از هر جناحی در آن باشند. خیلی هم روی این (در جامعه روحانیت) بحث کردیم. همین بحث در جریان بود که بخشی از دولت من همین هایی که بعداً کارگزاران شدند- به ما اطلاع دادند که بنا دارند در انتخابات لیست بدهند. آقای دکتر حبیبی پیش من آمد و گفت که اینها می‌خواهند لیست بدهند. مناسب نیست که شما در جامعه روحانیت باشید و دولت شما لیست دیگری بدهد. کاری کنید که اینها لیست ندهند و راضی شوند. من حرف آنها را در جلسه جامعه روحانیت مبارز مطرح کردم. آنها اول مخالف بودند که ترکیبی بدهند و گفتند ما کسانی را که قبول داریم، تایید می‌کنیم و لیست می‌دهیم. این تصمیم که از طرف کارگزاران آمد، قبول کردند که ترکیبی باشد. آنها می‌گفتند 15 به 15، ولی نهایتاً روی 25 به 5 توافق شد و من به آقای حبیبی گفتم که به اینها بگو قبول کنند. چون ما این (لیست) را سمبلیک می‌دهیم، برای اینکه در سراسر کشور همین حالت باشد و حالت جدایی نباشد و ترکیبی باشد. پنج نفر را هم در شورای مرکزی جامعه روحانیت انتخاب کردیم. افراد معتدلی از آن جناح بودند. در همین ایام والده من فوت کردند و نمی‌رسیدم که به جلسات آنها بروم. یک روز آقای ناطق‌نوری آمد و گفت گروه‌های همسوی ما، قبول نمی‌کنند که آنها در لیست ما باشند. گفتم که ما به اینحا رسیده‌بودیم. گفت: پس خودت به جلسه جامعه بیا تا بحث کنیم. گفتم روحیه بحث را ندارم. پیش رهبری بروید و هرچه ایشان گفتند، می‌پذیریم. داوری را به رهبری دادیم. من قبلاً با رهبری صحبت کرده‌بودم. در اینجا یک اختلاف نظری بین من و آیت‌الله خامنه‌ای بود. ایشان از زاویه اینکه رقابتها خیلی جدی باشد تا مردم بیشتر پای صندق بیایند، به انتخابات نگاه می‌کردند. من با دید اینکه اولاً رأی روحانیت کم نشود، موافق آن کار نبودم. چون اگر رأی روحانیت کم می‌شد، یک شکست بود و ثانیاً بین ما تفرقه نیفتد. من از این دید نگاه می‌کردم. استدلالهایمان را کرده‌بودیم.

کیهان: یعنی مقام معظم رهبری با این انشعاب موافق بودند؟

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی: آقای ناطق‌نوری پیش آیت‌الله خامنه‌ای رفت و از آنجا بیرون آمد، به من تلفن کرد و گفت که رهبری فرمودند: بگذارید آن جماعت لیست بدهند. ایشان سه دلیل داشتند و دو دلیل را به آقای ناطق گفتند و برای دلیل سوم گفته بودند که از آقای هاشمی بپرسید. ایشان قبلاً دلیل سوم را به من گفته بودند.

کیهان: اگر ممکن است سه دلیل را بفرمایید؟


آیت‌الله هاشمی رفسنجانی: اول اینکه می‌گفتند آنها رأی نمی‌آورند. بالاخره اینها در دولت هستند. مردم اینها را مسئول می‌دانند و نارضایتی‌هایی که هست، تا حدودی به پای اینهاست. یعنی اینها در دولت و قدرت هستند و وقتی می‌خواهند رأی بگیرند، مردم به اینها رأی نمی‌دهند. دوم اینکه انتخابات گرمتر می‌شود و جمعیت زیادتری می‌آیند. سوم اینکه شما هم روی عقیده خودتان رأی می‌دهید. من هم طبق معمول وقتی که ایشان نظر دادند، قبول کردم و گفتم که لیست بدهند. روزی در دولت بودم که دیدم اینها دارند بیانیه را امضاء می‌کنند. از همانجا (هیأت دولت) به رهبری تلفن کردم و گفتم که اینها دارند امضاء می‌کنند‌ و من آخرین حرف را به شما می‌زنم. من مخالف هستم. یکی از ادله من این بود که در بیرون القاء خواهد شد که ریشه این اختلاف بین من و شماست. من و شما که اختلافی نداریم و این مربوط به خودشان است. خوب است که شما بپذیرید آن 5 نفر باشند. ایشان گفتند مگر 270 نفر به مجلس نمی‌روند. گفتم: چرا، می‌روند. ولی این عوارض را دارد. ایشان گفتند: خیر این طرف بیشتر است و بگذارید بشود. باز فرصت دیگری هم پیش آمد و من دوباره خواستم که ایشان قبول کنند لیست مشترک باشد و آن موقعی بود که اینها دو بیانیه دادند که در جامعه خیلی پیچید و بیانیه آنها حالت مقبولی گرفت. آیت‌الله خامنه‌ای گفتندکه وزراء حق ندارند نامزد بدهند و معاونین می‌توانند. چون وزراء از مجلس رأی گرفتند، معنا ندارد که خودشان وکیل‌ساز شوند. شبی که برای افطار میهمان رهبری بودیم، بحث کردیم و ایشان همان حرف را زدند. ساعت 9 شب کارگزاران پیش من آمدند و گفتند که ما احساس می‌کنیم رهبری راضی نیستند که ما بیاییم. این استدلال را قبول نداشتند که وزیر نیاید و معاون رئیس‌جمهور بیاید. گفتندچون ایشان راضی نیستند، برای خودمان مباح نمی‌دانیم و خوب است که منصرف شویم. گفتم: بهانه خوبی است. همان شب به رهبری تلفن کردم و گفتم که اینها می‌گویند: ما احساس می‌کنیم شما راضی نیستید و اجازه بدهید که ما از رقابت بیرون برویم. ایشان گفتند بر اینها واجب است که بیایند و باید بیایند. چون ایشان با همان دید گرم کردن انتخابات نگاه می‌کردند. به آقای کرباسچی هم جداگانه از دفتر ایشان تلفن شده بود که شما هم باید در جمع اینها باشید. آقای کرباسچی جزو آنها بود، ولی از معاونین من نبودند. به معاونین گفته بودند و ایشان را هم اضافه کردند.شما می‌بینید که همه عوامل خارج از اراده من، کارگزاران را به صحنه آورد. برادر، پسر و دختر من هم جزو اینها شدند و ظاهرش این بود که به من وابسته هستند، ولی خارج از خواست من، عضو شدند. خودشان خواستند و منع شان نکردم.

بنابراین در داستان کارگزاران آنچه را که من نمی‌خواستم، شد. کاملاً به نام من تمام شد و هنوز هم خیال می‌کنند که مربوط به نام من است. البته به اعضای این حزب خوش‌بین هستم و مخالفتی با اشخاص ندارم و با اصل تحزب هم موافقم. می‌خواهم بگویم در آن مقطع برخلاف نظر و سیاست من این اتفاق افتاد.»

با این توضیحات که اتفاقاً در دسترس همگان، مخصوصاً شبهه‌افکنان است، انتخاب تیتر «هاشمی چطور با کارگزاران، جامعه روحانیت و ناطق را دور زد» برای این سند روشن، دور باطل در پیله تخیلات و توهمات سیاسی گروهی خاص است و فکر می‌کنند مسیری طولانی برای افزایش آگاهی مردم را پیموده‌اند و اگر چشم باز کنند و اندکی ببینند، می‌توانند البته اگر بخواهند درک کنند که دوباره در همان نقطه آغازی هستند که پس از 8 سال بمباران تبلیغاتی، مردم، آن شخص و آن تفکر را که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی می‌پسندید، انتخاب کرده‌اند.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار