در سال ۱۹۹۲ همه پرسی سراسری در بوسنی انجام شد که ۹۸ درصد شرکت کنندگان به استقلال بوسنی رأی دادند. این آرا به این معنا بود که کشوری اسلامی در قلب اروپا شکل خواهد گرفت. طبیعتاً آمریکا و متحدان اروپایی اش این مسئله را بر نمی تافتند. در همان سال شبه نظامیان صرب نژاد پرست با دستور میلوسویچ به شهرهای مسلمان نشین بوسنی هجوم وحشیانه آوردند و به کشتار بی رحمانه مسلمانان دست زدند از جمله این کشتارها می توان به کشتار سربرنیتسا نام برد که در یک روز در این شهر با پشتیبانی نیروهای سازمان ملل ۸۰۰۰ مرد مسلمان کشته و به هزاران زن مسلمان تجاوز شد. تمام این جنایات با سکوت معنادار و عدم مداخله آمریکا انجام شد.
آمریکا و متحدان غربی اش به ترتیب سه هدف را از این اتفاقات پیگیری می کردند:
۱- نسل کشی مسلمانان و تغییر نسبت جمعیت در بوسنی و عدم تشکیل کشوری با مدیریت مسلمان ها.
۲- تجزیه بوسنی
چنانچه به اهداف بالا نرسید:
۳- حضور آمریکا در بوسنی به عنوان ناجی مسلمان ها و خاتمه جنگ.
در جنگ بوسنی، ایران به در خواست علی عزت بگوویچ رییس جمهور منتخب و حسن چنگیچ وزیر دفاع، با ارسال کمک های نظامی و غیر نظامی و حضور جمعی از فرماندهان نیروی قدس سپاه به یاری مسلمانان شتافت. این کمک ها که به تغییر معادله جنگ در بوسنی و قدرت گرفتن مسلمان ها و بازپس گیری سرزمین هایشان منجر شد، به مذاق آمریکا خوش نیامد و کلینتون رییس جمهور وقت آمریکا با حضور در روستای دیتون طرفین درگیر در جنگ را ملزم به صلح کرد و خود را به عنوان ناجی مردم بوسنی معرفی کرد. آمریکا به هدف اول و دومش در این جنگ نرسید ولی به هدف سوم رسید. از جمله بندهای این معاهده، خروج تمام ایرانی ها از بوسنی بود که علی عزت بگوویچ آن را امضا کرد. امروزه اکثر جوانان بوسنیایی، آمریکا را نجات دهنده خود می دانند وتصور می کنند اگر آمریکا مداخله نمی کرد، هیچ گاه جنگ آن ها به پایان نمرسید. البته عزت بگوویچ بعداً گفت "اگر کمک های ایران نبود مردم بوسنی از مهلکه ی صرب ها جان سالم به در نمی بردند.”
اما در عراق سال ۲۰۱۴ هم مدلی مشابه با بوسنی در حال اجراست. شیعیان
عراق در نقش مسلمانان بوسنی و تندروهای سلفی مانند داعش در نقش شبه نظامیان
نژاد پرست صرب می باشند. عراقی ها چند هفته ایست از یک انتخابات بدون حضور
آمریکایی ها سربلند بیرون آمدند و همه شواهد حاکی از آن است که نوری مالکی
برای بار سوم به عنوان نخست وزیر عراق انتخاب خواهد شد. با توجه به رأی
بدست آمده، شیعیان با کسب اکثریت کرسی های مجلس می توانند بدون ائتلاف با
سنی ها دولت تشکیل دهند و شیعیان در منطقه قدرتشان افزایش پیدا خواهد کرد.
اما اینبار نوبت گروه شبه نظامی داعش بود که شیرینی این انتخابات را تلخ
کند و وحشیانه به شهرهای مختلف عراق حمله کند و آنها را تصرف کند و به قتل و
غارت بپردازد.
به نظر آمریکا چند هدف در را در وقایع امروز عراق پیگیری می کند:
۱- ایجاد جنگی مذهبی بین شیعیان و اهل تسنن و ضعف شیعیان در کل کشور ماند قبل از سقوط صدام
۲- تجزیه عراق
چنانچه به اهداف بالا نرسید:
۳- حضور آمریکا به عنوان ناجی مردم عراق جهت فیصله دادن موضوع
قطعا آمریکا امروز در عراق هنوز به انجام موارد ۱ و ۲ امیدوار است و در
پشت پرده با کمک عربستان و بسیاری از کشورهای غربی تمام حمایت خود را از
مخالفان دولت نوری مالکی انجام خواهد داد. البته بدون شک فعلاً آمریکا
مستقیماً دخالت نخواهد کرد و صبر می کند تا این وضع منجر به ضعف شیعیان در
این کشور شود تا به اهداف مورد نظر که در بالاتر اشاره شد، برسد. ولی اگر
به اهداف ۱و ۲ نرسید و مطمئن شد که این جنگ با پیروزی شیعیان به پایان
خواهد رسید و قدرت دست شیعیان باقی خواهد ماند مانند یک ناجی وارد عراق
خواهد شد و به شیعیان کمک خواهد کرد تا داعشی ها را از عراق بیرون کنند.
امیدواریم اشتباهی که عزت بگوویچ در سال ۹۵ در بوسنی انجام داد و در اوج
قدرت مسلمانان زیر چتر آمریکا رفت، نوری مالکی در عراق تکرار نکند و هیچ
گاه دست خود را به علامت کمک به سمت آن ها دراز نکند!
اما امروز در عراق هم زمزمه های حضور آمریکا در عراق شنیده می شود. حضوری
که این بار بر خلاف سال ۲۰۰۳ احتمالا نظامی نخواهد بود بلکه سیاسی و با
کمترین هزینه به عنوان نجات دهنده شیعیان و حتی سنی های عراق از دست داعشی
ها خواهد بود.