مذاکرات هستهای مسائل فنی فراوانی را، از تعداد و پیشرفتگی سانتریفیوژهای گازی ایران گرفته تا وضعیت راکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک، در برمیگیرد اما این یک اشتباه است که هرگونه توافقی را توافقی صرفاً فنی تلقی کنیم، حتی اگر آمریکا ترجیح دهد چنین کند زیرا اگر چنین توافقی به نتیجه برسد، تبعات استراتژیک عمیقی برای آمریکا و متحدان ما در خاورمیانه و فراتر از آن خواهد داشت.
وی در ادامه گفت :در این جلسه من مسائلی غیر از ساخت سوخت هستهای، که به طور مفصل در جایی دیگر مورد بحث قرار گرفته است، و نیز تأثیراتی که یک توافق احتمالاً بر پویاییها در خاورمیانه و اعتبار و موقعیت آمریکا در آنجا دارد، و اینکه چگونه باید در توافق هستهای گنجانده شود را بررسی می کنم. پیمانی میان گروه 1+5 و ایران باید برنامه هستهای ایران را کاملاً در برگیرد، که تنها شامل ساخت سوخت هستهای نمیشود بلکه تسلیحات رسانی و برنامه موشکی را نیز در برمیگیرد. اما در این توافق نباید مسائل منطقهای، از جمله سوریه و عراق، مورد بررسی قرار گیرد. علاوه براین، سیاستگذاران آمریکا باید گامهایی را در خارج از مذاکرات برای اطمینان بخشی به متحدان آمریکا و اثبات تعهد آمریکا به منطقه در نظر بگیرند، تا واکنشهای مخالف را توسط متحدان منطقهای کاهش دهند.
تشخیص اهداف ایران
در مذاکرات هسته ای مذاکره کنندگان ایرانی تا حد زیادی بر سر تقاضای اصلی از جمله به رسمیت شناختن حق مورد ادعای آنها مبنی بر غنی سازی اورانیوم، عدم اعمال محدودیتهای بلند مدت بر فعالیتهای هستهای آنان و لغو تحریمهای غربی پایبند بودند. این تقاضاها با خواستههای آمریکا، اروپا و مقامات متحد آنها سازگاری ندارد؛ آنها آماده پذیرش برنامه انرژی هستهای غیر نظامی در ایران بودهاند مادامی که تهران سوخت مورد نیاز خود را وارد کرده و فعالیتهای چرخه سوخت هستهای را تا حد زیادی رها کند.
در عین حال، 1+5، از جمله با پیشنهاد دست کم دو "بسته مشوق" مشخص کرد که قصد دارد منافع اقتصادی، علمی و دیپلماتیک را برای تهران گسترش دهد و تهران نیز در عوض برای صرف نظر از فعالیتهای هستهای مورد بحث خود توافق کند.ایران چنین پیشنهاداتی را بیدرنگ رد کرد و برنامه هستهای خود را به طور مداوم از سال 2005 تا سال 20013 گسترش داد و تصمیم آمریکا برای شرکت مستقیم در مذاکرات هستهای در پاییز 2008 یا تصویب قطعنامههای چندگانه تحت حمایت شورای امنیت سازمان ملل از سال 2006 تا سال 2010، که عدم متابعت هستهای ایران را محکوم کرده و تحریمهای بینالمللی را بر آن تحمیل میکرد، بر آن مؤثر واقع نشد.
بارها اعلان شده است که تحریمهای اقتصادی، مخصوصاً محدودیتها بر صادرات نفت ایران و دسترسی آن به نظام پولی بینالمللی، برای پیشرفتهای اخیر در گفتوگوهای هستهای مؤثر و معتبر بوده است. اگرچه این تحریمها به احتمال بسیار زیاد در حساب هزینه فرصت ایران و کمپین ریاست جمهوری ایران در سال 2013 نقش مهمی را بازی کردهاند، اما آنها تنها عامل مؤثر در بازی نبودهاند. همچنانکه آمریکا و اتحادیه اروپا فشار تحریمها را افزایش میدادند، گروه 1+5 نیز امتیازات مهم هستهای را ارائه میکردند. اینکه آیا فشار نظامی و اقتصادی به تنهایی ایران را متقاعد میکرد مسیر خود را بدون این امتیازات تغییر دهد یا خیر، غیر قابل فهم است.
مهمترین این امتیازات این بود که به ایران اجازه داده شد به طور نامحدود و تحت هیچ گونه توافق هستهای بلند مدتی به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد؛ هرچند از ابتدا محدودیتهای مورد توافق بر این امر بار شد. این مسئله به عنوان به رسمیت شناختن عملی حق ایران برای غنیسازی قلمداد شد، که جان کری، سناتور سابق در تمام رویدادها آن را تأیید کرده بود. علاوه براین، توافق موقت "برنامه اقدام مشترک" در 24 نوامبر 2013، به هیچ گونه الزام و نیازمندی مبنی بر اینکه ایران تمام تأسیسات هستهای خود را که به طور مخفیانه ساخته شدهاند، از کار بیندازد، اشاره نکرده بود؛ علیرغم اینکه واشنگتن سابق بر این تأکید داشت که تهران باید دست به چنین اقدامی بزند.
بنابراین، برنامه اقدام مشترک نمایانگر درک و فهم اهداف دیرینه ایران و ارزیابی تازه از خودمان یا دست کم وعده این پیامد در طول به نتیجه رساندن پیمان بلند مدت است. مقامات آمریکا نه تنها از خواستههای قبلی آمریکا- به ویژه لزوم توقف غنیسازی توسط ایران- عقب کشیدند، بلکه آن مواضع را به عنوان مواضعی غیر واقع بینانه و زیاده خواهانه کنار گذاشتند و این بر خلاف این واقعیت بود که این مواضع در قطعنامههای چندگانه شورای امنیت سازمان ملل که حمایت بینالمللی گستردهای را نیز به دنبال داشت، مورد احترام قرار گرفته بودند. این مسئله به این احساس دامن میزند که آمریکا در حال انجام تغییری جدی و شدید بوده و شکافی میان موضع آمریکا و موضع متحدان در منطقه و فراتر از آن ایجاد کرده است.
بایدها و نبایدها در توافق هستهای
در نتیجه این تغییر، در حال حاضر مذاکراتی با هدف محدود و مشخص کردن فعالیتهای هستهای ایران ، و مکانیسمهایی برای تحقیق در مورد اینکه آیا ایران به این محدودیتها پایبند بوده است یا خیر، در مذاکرات غالب شده است. هدف از این جلسه توجیهی ارزیابی شایستگیهای فنی توافقات مورد بحث نیست، که سایر حاضرین آن را مورد اشاره قرار خواهند داد. در عوض، هدف بررسی پیامدهای استراتژیک این توافقات است، که این مسئله را به ذهن متبادر میکند که توافق هستهای تنها در صورتی ارزشمند است که منافع آمریکا را محقق سازد.
با توجه به فعالیتهای چرخه سوخت ایران، تمرکز مذاکره کنندگان، آنها را به طولانی کردن زمان گریز هستهای ایران تا حد ممکن و برقراری مکانیسم شدید تحقیق و بازرسی به منظور اطمینان از تبعیت ایران محدود کرده است. به هرحال، چالش دیگری که آمریکا به دنبال توافق هستهای با ایران با آن مواجه خواهد شد، ممانعت از گسترش بیشتر تکنولوژی غنیسازی و بازفرآوری است.
بسیاری از کشورها در منطقه توانمندیهای هستهای ایران را به مثابه ابزاری برای ایجاد تهدیدی وحشتناک قلمداد میکنند و انگیزه مناسبی برای تطابق با این توانمندی دارند. متقاعد کردن متحدان برای عدم انجام چنین کاری چالشی بزرگ را ایجاد خواهد کرد؛ ما باید از آنها بخواهیم از توانمندیهایی صرفنظر کنند که ایران در مخالفت با تعهدات بینالملل آنها را گسترش داده است و آنها را متقاعد کنیم دست از تحصیل تکنولوژیای بردارند که علناً اجازه تحصیل آن به ایران داده شده است. مذاکره کنندگان در تنظیم و تدوین توافقات هستهای با ایران باید فرض کنند که سایر کشورها در منطقه، یا در بلند مدت یا بلافاصله توانمندیهایی را که ایران در اختیار دارد پیگیری خواهند کرد و احتمالاً بدون محدودیتهای خاص و ابزارهای تحقیق و بررسی، این خطری بزرگ خواهد بود.
تحقیقات تسلیحاتی
احتمالاً ایران مجاز به انجام فعالیتهای هستهای گسترده براساس توافق هستهای بلند مدت شود، پس وظیفه بازرسی در مورد عدم انحراف مسیر مواد هستهای از تأسیسات اعلام شده ایران به برنامه هستهای مخفی و موازی، کار بسیار دشواری است. مخصوصاً با توجه به اینکه بعید است به بازرسان حق دسترسی سرزده و بلافاصله، آنطور که در عراق در دهه 1990 به بازرسان بینالمللی اعطا شده بود، داده شود. پس بسیار مهم است که ایران به عنوان بخشی از هرگونه توافق هستهای، ملزم به شفاف سازی در مورد فعالیتهای هستهای خود در گذشته شود و لیستی از تمام تأسیسات، کارمندان و تحقیقات خود را و دسترسی به آنها برای بازرسان فراهم کند. این اقدام به بازرسان خط مبنایی را برای مقایسه اظهارات ایران و هرگونه اطلاعات تأمین شده توسط کشورهای عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه خواهد کرد. این همچنین به طور تعیین کنندهای به بازرسان کمک میکند تا مشخص کنند که تحقیقات تسلیحاتی ایران در گذشته به چه مرحلهای رسیده است و بررسی کنند که این برنامه در واقع به پایان رسیده است.
موشکهای بالستیک
یکی از مناقشه آمیزترین مسائل در رابطه با مذاکرات هستهای این است که آیا برنامه موشکهای بالستیک ایران نیز باید در این مذاکرات گنجانده شود یا خیر. رهبر معظم انقلاب ایران تأکید کرده است که برنامه موشکی ایران در این مذاکرات جایی برای بحث ندارد؛ مقامات 1+5 با ابهام رفتار کردهاند. به هرحال، بدون تردید ایران باید به عنوان بخشی از توافق هستهای ملزم به رها کردن اجزا و عناصر برنامه موشکهای بالستیک و پرتاب به فضا شود.
تأکید بر اینکه ایران توسعه توانمندی موشکهای حمل بمبهای هستهای، به ویژه موشکهای بالستیک قاره پیما، را متوقف کند، تضمین میکند که ایران نمیتواند از زمان و موقعیت به دست آمده توسط توافق هستهای برای تکمیل این بخش از فعالیت هستهای خود استفاده نماید.