به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، یکشنبه 12 تیرماه سال 1367 پرواز شماره 655 از بندرعباس به مقصد دوبی با 15 دقیقه تأخیر به راه افتاد اما 7 دقیقه پس از پرواز از سوی ناو وینسنس متعلق به نیروی دریایی ارتش امریکا هدف موشک قرار گرفت و در ارتفاع 12 هزار پایی منهدم شد و همه 290 مسافر آن 20 دقیقه قبل از رسیدن به مقصد به کام مرگ فرو رفتند.
لحظاتی پس از اعلام آمادگی صعود به ارتفاع 14 هزار پایی از سوی کاپیتان محسن رضائیان به برج مراقبت به یکباره هواپیما از صفحه رادار محو شد، در تماس با برج مراقبت دوبی آنها نیز از سرنوشت هواپیما اظهار بیاطلاعی کردند. بلافاصله ستاد تأمین استان تشکیل شده ووضعیت اضطراری اعلام میگردد. چند بالگرد برای پی بردن به علت موضوع به منطقه اعزام میشوند، دقایقی بعد مقامات امریکایی اعلام میکنند یک فروند هواپیمای F14 جمهوری اسلامی ایران را هدف قرار دادهاند.
پس از شناسایی نوع هواپیما و مسافری بودن آن دولتمردان امریکایی بدون قبول مسئولیت آن ادعا کردند که مرتکب اشتباه شدهاند و برای توجیه جنایت خود گفتند هواپیما از مسیر خود خارج شده بود و رزمناو امریکایی نیز 7 بار اخطار رادیویی برای هواپیمای ایرانی مخابره کرده ولی جوابی دریافت نکرده است و این در حالی بود که براساس معاهده شیکاگو که هر دو کشور ایران و امریکا به آن ملحق شدهاند به ارتباط واحدهای نظامی با مسئولان خدمات ترافیک هوایی تصریح و تأکید شده است برای اینکه از بروز حوادث تلخ هوایی جلوگیری شود زیرا اخطارهای نظامی روی طول موجهای هواپیماهای نظامی قابل دریافت است و هواپیماهای تجاری فاقد این امکان هستند. سازمان بینالمللی هواپیمایی کشوری (ایکائو) 10 روز بعد این حادثه جلسه فوقالعادهای تشکیل داد و به گروهی مأموریت داد تا حقیقت ماجرا را بهدست آورند.
در گزارش نهایی هیأت حقیقتیاب به سرپرستی دریادار ویلیام فوگاری تصریح شده است که هواپیمای ایرباس ایران در مسیر پیشبینی شده در حال پرواز بوده که مورد هدف قرار میگیرد و در لحظه اصابت موشک در حال صعود به ارتفاع 14 هزارپایی بوده و هیچ رفتار مشکوکی نداشته است. در پایان با لحنی ملایم و توجیهگر اعلام شده است علت وقوع حادثه ناشی از فشار روانی فرمانده به دلیل قرار گرفتن در وضعیت جنگی بوده است.
دولت امریکا هیچگاه مسئولیت این حادثه را بر عهده نگرفت و رسانههای امریکایی همسو با دولت این کشور با انتخاب عکسهای خنثی و القای وجود صرفاً یک مشکل فنی ابعاد فاجعه را نادیده گرفتند و این در حالی بود که در حادثه مشابهی که هواپیمای کرهایها توسط شوروی سابق ساقط شد با جنجالی تبلیغاتی از آن با عنوان عملی شنیع یاد کردند.
دیوید کارلسون ناخدای ناو سایدر که در زمان حادثه در کنار ناو وینسنس بوده است، میگوید: ایرباس ایران با سرعتی کم در حال اوج گرفتن بود، حتی اگر در چنین شرایطی ایرباس ایران با یک جت F14 اشتباه گرفته شده باشد، از چنین ارتفاعی نمیتوانست تهدیدی را متوجه ناو وینسنس یا سایدر یا هر شناور دیگر کند، زیرا جنگندههای ایران مجهز به سلاحهای هوا به زمین نبودند و F14های موجود در پایگاههای ششم و نهم شکاری بوشهر و بندرعباس فقط برای دفاع از نفتکشهای ایرانی و مقابله با حملات هوایی علیه نفتکشها به پرواز درمیآمدند.
اپراتورهای رادار ناو هواپیمابر فورستال نیز هواپیمای ایران را به عنوان یک هواپیمای بازرگانی شناسایی کردند. جتهای این ناو میتوانستند در صورتی که کاپیتان راجرز درخواست میکرد با شناسایی چشمی هواپیمای ایرانی را از فاصله نزدیک شناسایی کنند و از غیرنظامیبودن آن اطمینان حاصل شود.
ژنرال کارلسون ادامه میدهد: وقتی راجرز اعلام کرد که میخواهد هواپیمای ایرانی را سرنگون کند به مونیتورهای ناو سایدر مراجعه کردم و خطاب به خدمه گفتم: هواپیما در حال اوج گرفتن است آن هم در ارتفاع 12 هزار پایی هیچ معلوم است راجرز چه غلطی میکند؟
دریادار بازنشسته بوچین لاروک نیز میگوید: ناو وینسنس اصولاً نباید برای عملیات به خلیجفارس میآمد، زیرا ما با ایران در حال جنگ نبودیم.
واینبرگر وزیردفاع وقت امریکا هم درجهت توجیه این جنایت بزرگ میگوید: کمبود وقت از لحظهای که هواپیما به عنوان هدفی تهدیدکننده شناسایی شد تا زمانی که خدمه باید تصمیم به شلیک یا عدم شلیک بگیرند موجب شتابزدگی در اخذ تصمیم شد. در هر حال هیچ یک از خدمه ناو جنگی وینسنس تحت پیگرد قرار نگرفتند، حتی فرمانده ناو نیز در پایان خدمت خود مدال گرفت و به کلیه پرسنل آن مدال خدمات شایسته داده شد.
جمهوری اسلامی ایران دو روز پس از این فاجعه طی نامهای به رئیس شورای امنیت خواستار جلسه فوری برای رسیدگی به موضوع شد، دو هفته بعد شورا تشکیل جلسه داد. در آن جلسه جورج بوش معاون وقت رئیسجمهوری امریکا با طرح مسألهای فرعی و این که ایران قطعنامههای شورای امنیت برای پایان جنگ را نادیده گرفته است، سعی کرد رسیدگی به جنایت ضد بشری امریکا را به حاشیه براند.
سرانجام شورای امنیت با صدور قطعنامهای ضعیف تنها به ابراز تأسف و همدردی با خانوادههای قربانیان بسنده کرده و در عوض از ایران خواست تا قطعنامه 598 شورای امنیت را اجرایی نماید و از این موقعیت که به درخواست ایران به وجود آمده بود به عنوان عامل فشار بر جمهوری اسلامی ایران استفاده شد.