به گزارش
خبرنگار باشگاه خبرنگاران مرکز یزد
بیدار شدن در وقت سحر، سحری
خوردن و آمادگی برای روزه گرفتن علاوه بر ثواب و اجر معنوی به لحاظ تفاوتی که با
یازده ماه دیگر سال دارد،
روزه چند کُتو
بیدار شدن در وقت سحر، سحری خوردن و آمادگی برای روزه گرفتن علاوه بر ثواب و اجر
معنوی به لحاظ تفاوتی که با یازده ماه دیگر سال دارد، نوعی تنوع و تفریح برای
بزرگترها محسوب می شود.
بچه ها و نابالغین هم بدلیل اینکه اول شب معمولا خانواده
ها از سحر و سحری خوردن و بیدار شدن صحبت می کنند، شور و شوق فراوانی برای بیدار
شدن از خود نشان می دهند و از والدین می خواهند که آنها را نیز فراموش نکرده و سحر
صدا بزنند و بیدار کنند.
کودکان نیز ضمن اینکه روزه های کوتاه تری می گرفتند، با بیدار شدن در سحر، با
فرهنگ معنوی سحر و روزه و رمضان آشنا می شدند.
البته برای کاستن از فشار گرسنگی و تشنگی طول روز بر حسب توان فرزند نابالغ چند
نوبت به آنها آب و غذا خورانده و دوباره روزه آنها را پیوند می زنند که به چنین
روزه گرفتنی روزه پیوندی یا دوکُتُو گفته می شود.
بیدار شدن سحر
در قدیم به لحاظ نبودن ساعت و سایر ابزار و وسایل هشدار دهنده و سنجش زمان که
بتوانند در وقت معین و مقرر بیدار و یا وقت را از روی آنها تعیین کنند، از روش ها
و ابزار طبیعی بهره می گرفتند و در زمان مورد نظر یا در وقت سحر بیدار می شدند.
مثلا یک یا چند نفر از اهالی محل سحرها بیدار می شدند و با صدا زدن و زدن درب منازل،
دیگران را بیدار می کردند.
در بعضی از روستاها نیز طبل و دهل می نواختند تا مردم بیدار شوند.
صدای خواندن خروس بهترین و رایج ترین وسیله برای بیداری مردم در سحر بود زیرا مردم
به تجربه دریافته بودند که خروس ها در طول شبانه روز در سه نوبت معین بانگ سر می
دهند.
زندگی سنتی و غلبه فرهنگ دامداری و کشاورزی در بیشتر مناطق موجب می شد که عامه
مردم در منازل خود تعدادی مرغ و خروس نگهداری کنند و حتی کسانی که در طول سال (غیر
از ماه رمضان) به هر دلیل مرغ و خروس نداشتند، مخصوص این ماه خروسی خریداری و برای
بیدار شدن هنگام سحر در نزدیک ترین محل خواب خود از آنها نگهداری می کردند.
خروس خون اول نیمه شب یعنی ساعت 24 را خبر می داد، خروس خون دوم سحر و خروس خون
سوم وقت نماز صبح و دمیدن صبح صادق را بانگ می زد.
برخی از مردان که دعا خوان سحر و اذانگوی صبح بودند، از روی ستاره ها و قرار گرفتن
آنها در آسمان به اوقات مورد نظر پی می بردند و با صدای خود چند همسایه و همسایگان
دیگر را بیدار می کردند و به این ترتیب همه شهر از آغاز سحر و پایان آن مطلع می
شدند.
غذاهای سحری و افطاری در بافق قدیم
همیشه جامعه به طبقات و گروه هایی تقسیم شده که از نظر سطح زندگی و برخورداری از
مزایا و امکانات یکسان نبوده و نیستند.
نابرابری و تضاد در همه وجوه زندگی از جمله اندوخته خوراکی ماه مبارک رمضان، تهیه
سحری و خوردن افطاری وجود داشته و دارد.
غذای اغنیا، اربابان و ثروتمندان را در طول ماه رمضان گوشت، کشک و روغن گوسفند،
برنج و دیگر غذاهای مقوی تشکیل می داد اما بیشتر مردم «اشکنه تخم مرغ» را با
مرزنجوش، فلفل، پیاز و در صورت امکان روغن گاو یا گوسفند و در غیر این صورت با یکی
از روغن های ارزان تر می پختند به طوری که مقداری آب داشته باشد تا نان خود را در
آن تلیت کنند.
شیر گاو یا گوسفند را بیشتر برای سحری استفاده می کردند و در صورتی که ماه مبارک
در زمستان بود، «آش تُکی» یا شلغم پخته غذای افطاری مردم بافق بود./س