به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، رمضان دیگر موسیقی ندارد؛ شاید ظاهر این جمله ساده که طی سالهای گذشته پژوهشگران موسیقی بارها و بارها دربارهاش حرف زدهاند، برایمان تکراری شده باشد یا اینکه به حافظهمان رجوع کنیم و از خود بپرسیم مگر ماه رمضان قبلترها موسیقی هم داشته است که کمکم فراموش شود و به جایی برسد که حالا دیگر هیچ صدایی از آن شنیده نشود.
البته
قطعا نگاه امروزی ما نسبت به موسیقی با نگاه گذشتگان تفاوتهای بسیاری
داشته است و آنها تعبیر دیگری از این هنر داشته و به شکلهای دیگری از آن
استفاده میکردهاند.
بهطور مثال، ایرانیان در ماه مبارک رمضان
تدابیری برای بیدار کردن یکدیگر هنگام سحر و دیگر مناسک مربوط به این ماه
داشتهاند که موسیقی در آن نقش عمدهای داشته است.
موسیقی و گره خوردن آن به رمضان
آنها بنا بر یک رسم کهن عادت کرده بودند یک
تا سه روز پیش از رویت هلال ماه به پیشواز رمضان بروند. به همین دلیل، یک
ساعت به اذان صبح مانده به بام خانه خود میرفتند و اذان میگفتند و مردم
را به صلوات فرستادن دعوت میکردند. اینگونه آوازها اغلب در چهارگاه اجرا
میشد و گونهای چاووشخوانی بود.
بعدها سحرخوانها علاوه بر آواز، نقاره هم
مینواختند. مناجاتخوانی، اذان گفتن و دعا خواندن بخشهای دیگری بود که به
وقت سحر، یکی پس از دیگری اجرا میشد و اینها همه تمهیداتی بود که
ایرانیان در گذشته برای به موقع بیدار کردن همسایگان خود از خواب اندیشیده
بودند.
از میان بیش از 90 نوع صلواتخوانی گروهی که
در نقاط مختلف ایران وجود داشته، متاسفانه اکنون تنها دو نوع آن شناخته شده
است. مناجاتخوانی، سحرخوانی، شبخوانی رمضان، سحرآوازی، مناجات سحری و
دمدم سحری نامهای گوناگونی بود که در هر منطقه بر این نوع آوازخوانی به
وقت سحر گذاشته بودند.
بخش دیگری از موسیقی رمضان به دیدن هلال
برمیگشت. در این آیین، بزرگان شهر به اتفاق یک یا دو نفر نوحهخوان
خوشصدا به بلندیهای مشرف به منطقه خود میرفتند و چشم به آسمان
میدوختند.
وقتی بزرگان، دیدن ماه را تائید میکردند،
نوحهخوان جمع را به فرستادن صلوات دعوت میکرد و به خواندن آوازهایی در
تکریم و استقبال از ماه رمضان میپرداختند یا اگر ماه شوال را در آسمان
دیده بودند با ماه رمضان خداحافظی میکردند و از خداوند میخواستند طاعات و
عباداتشان را بپذیرد.
درواقع، ذکرخوانیها مهمترین ویژگی موسیقی
رمضان بوده و همچنین هنری محسوب میشده که شکلهای متفاوتی داشته و هدف از
آن تقویت نیروی معنوی و سوق دادن روزهداران به سمت نیکی و نیکویی بوده
است.
رنگ شادی در موسیقی رمضان
موسیقی رمضان در ایران پر از شادی بوده، چون
هدف اصلی این موسیقی نزدیک کردن انسان به معنویت بوده و به همین دلیل ریتمی
شاد داشته است. البته در همین ماه اشعار حزنانگیزی هم به مناسبت ایام
شهادت حضرت علی(ع) خوانده میشده که به آن منقبتخوانی میگفتهاند.
اما این روزها این پدیدهها آنقدر کمرنگ شده
است که میتوان گفت دیگر خبری از آنها نیست و شاید باورش سخت باشد که
بگوییم همه این اتفاقات تا 50 سال گذشته در همه ایران پررنگ بوده و حالا
فراموش شده است، اما براستی دلیل کمرنگ شدن موسیقیهای ماه رمضان چیست و
به چه دلیل دیگر خبری از نقارهزنیها و دعاخوانیها و اذان گفتنهای هنگام
سحر نیست؟
رضا مهدوی، کارشناس موسیقی در اینباره
میگوید: مظاهر موسیقی دینی و مذهبی ما کمرنگ شده یا به فراموشی سپرده شده
است، اما هیچگاه نه در این زمان و نه در هیچ زمان دیگری از بین نخواهد
رفت.
او یکی از دلایل این موضوع را در مهاجرت مردم
از روستاها به شهرها دانسته و میگوید: دلیل این افول، مهاجرت مردم از
روستا بهعنوان کانون اصلی پرداختن به این نوع موسیقی ـ که شکل بومی و
قومیتی پیدا میکند ـ به شهر است و اینکه دیگر در بافت شهری، عملا پرداختن
به این نوع موسیقی که بیشتر کلامی هم است تا سازی، محلی از اعراب ندارد.
او میافزاید: در محیطهای روستایی یا حتی
محلات کوچک شهری، حس شنوایی مردم در مقاطعی از زمان که مصادف با یک رویداد
دینی همچون رمضان یا حتی محرم بود، عادت به این داشت نغماتی را از زبان و
حنجره فرد یا افرادی که به اصطلاح معتمد محله و روستا بودند، بشنوند.
این کارشناس ادامه میدهد: همچنین با رواج
رادیو در میان مردم و بافت شهری، این نواها و نغمات موسیقی مذهبی و دینی
اینبار از این رسانه شنیداری برای مردم پخش میشد و بویژه در مورد
رمضانخوانی که اشکال مختلفی همچون سحرخوانی، چاووشخوانی و نجوای سحری و
خوانش دعای سحر به صوت و الحان خوش دارد، رادیو نقش تاثیرگذاری را ایفا کرد
که البته وقتی تلویزیون فراگیر شد و با پخش برنامههای شبانهروزی خود
رادیو را به حاشیه راند، رمضانخوانی هم آرام آرام منسوخ شد.
هوشنگ جاوید، دیگر کارشناس موسیقی کشورمان معتقد است کمرنگ شدن و فراموشی تقریبی موسیقی رمضان ریشه در کوتاهی مسئولان دارد.
او در اینباره میگوید: شناسایی این هنرها،
وظیفه پژوهشگران و حمایت برای همگانی شدن آن، وظیفه متولیان فرهنگی است؛
همان مسئولانی که در همه این سالها تلاشی برای زنده ماندن نغمهها و
آیینهای سنتی نکردهاند، در صورتی که میتوانستند و میتوانند بودجه
مستقلی را به موسیقی مذهبی و ازجمله موسیقی رمضان اختصاص دهند.
این پژوهشگر موسیقی تاکید میکند: در هویت
پنهان ما یک نگرانی نسبت به آنچه در حال کمرنگ شدن و از بین رفتن است، وجود
دارد. ما باید فرهنگ و پیشینه فرهنگی خود را بخوبی بشناسیم و پاسدار آن
باشیم، اما متاسفانه نتوانستهایم آنگونه که باید و شاید، نسل جدید را با
ریشههایشان آشنا کنیم.
جایگزینی فرهنگهای تازه بهجای فرهنگ قدیم
جهانگیر نصراشرفی پژوهشگر موسیقی، اما این
فراموشی را تا حدی طبیعی دانسته و میگوید: امروزه میبینیم تعداد زیادی از
موسیقیهایی که در گذشته رایج بوده مسیر فراموشی را طی میکنند. از نظر من
این اتفاق در دنیای امروز اجتنابناپذیر است. البته همه میدانیم به جای
این فراموش شدهها فرهنگ و هنر دیگری جایگزین میشود.
نصراشرفی معتقد است: نمیتوان از این تغییرات
گریخت، چون هر برهه زمانی اقتضائات خاص خودش را دارد و هر فرهنگی روزی بر
اثر تحولات به فراموشی سپرده میشود.
او اظهار میکند: اگر امروزه مردم موسیقی رمضان را فراموش کردهاند، به
دلیل تحولاتی است که در روند اقتصاد، فرهنگ مردم و هنر آنها به وجود آمده
است، اما فراموش نکنیم باید نسبت به هنر این مرز و بوم متعهد بود تا هیچ یک
از آنها بخصوص موسیقی به دست فراموشی سپرده نشود.