به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از "فلسطین الآن"؛ این حق ملت فلسطین است که به خاطر اسارت یک سرباز صهیونیستی، شادی کنند؛ حماس که آنها ادعا دارند یک سازمان تروریستی است، سربازان اسرائیلی را به هلاکت می رساند و نتیانیاهو که داعیه تمدن دارد، کودکان بی گناه را به شهادت میرساند.
هرکه شادمانی ملت فلسطین که همواره، از شهادت پلی به جاودانگی زده است را پس از اطلاع از اسارت سریاز اسرائیلی به دست نیروهای مقاومت، دنبال کند، می فهمد که این ملت، تا چه اندازه مشتاق پیروزی هستند.
شاید اسارت یک سرباز اسرائیلی از نظر تحلیلگران و در مقایسه با جنایات گسترده صهیونیست ها، پیروزی بزرگی به حساب نیاید، اما ملت های ستمدیده، از دید ملی و عاطفی به امور می نگرند، بنابراین، وقتی این عملیات، در ضمن اعتراف نتانیاهو به هلاکت چندین نفر از سربازان خود که نشانه های شکست بر چهره ی متکبر او نمایان شده، قرار می گیرد، این شادمانی و خوشحالی، منطقی است و قابل درک است.
نیروهای مبارز مقاومت، نظامیان را اسیر میکنند و به هلاکت میرسانند، در حالیکه هواپیماهای جنگی اسرائیل، پس از آنکه از دست یابی به مبارزان و نیروهای مقاومت عاجز مانده اند،کودکان بی دفاع را به شهادت می رسانند و خانه های غیر نظامیان را ویران می سازند. مقصود از این مقایسه این است که تفاوت میان نیرو های مومن و ارزشی مقاومت و دشمن وحشی و نژاد پرستی که ارزش های انسانی نزد او جایی ندارد و تنها کشتار و ویرانی را در دستور کار خود دارد، مشخص گردد.
اسرائیل در تنگنا قرار دارد و نتانیاهو، با بحران روبه روست؛ بنابراین، جان کری، وزیر خارجه ی آمریکا سریعا به منطقه آمده، تا اسرائیل و نتانیاهو را از بدبختی نجات دهد، نه اینکه قصد داشته باشد به کودکان غزه کمک کند.این در حالی است که آمریکا خود در باتلاق خاورمیانه فرو رفته و نیازمند کمکی است که او را نجات دهد.
آمریکا و تمام سازمان ها و دولت های عربی همدست او، یک هفته از نتانیاهو حمایت کردند تا غزه را به اشغال خود درآورد، مقاومت را خلع سلاح کند و زیرساخت ها را ویران نماید و وقتی شکست خورد، یک هفته ی دیگر به او کمک کردند، اما هنگامیکه دیدند، شکست ها سنگین تر شده و روبه گسترش است، با ارسال وزیر خارجه ی خود، به دنبال یافتن راهی برای آتش بس و نجات هرچه سریع تر این رژیم از بدبختی شدند.
غزه، همواره برای صهیونیست ها به گورستان تبدیل شده و خواهد شد؛ غزه بود که اسحاق رابین، باهوش ترین شخصیت نظامی یهود را به هلاکت رساند؛ غزه بود که شارون و شهرک نشین های او را با خواری خوار، مجبور به عقب نشینی کرد و سرانجام اولمرت و لیفنی، دو قهرمان جنگ 2008، فراموش نشده است؛ اکنون، نوبت نتانیاهوست که بزرگترین قربانی این تجاوزات خواهد بود.
اولاند، رئیس جمهور فرانسه که از تجاوزات اسرائیل حمایت کرده و چشم خود را به هنگام مممانعت از تظاهرات اعتراض آمیز مردم علیه این تجاوزات و کشتار بی گناهان، بر روی ارزش های آزادی خواهانه ی فرانسه بست، اکنون اعلام می دارد که او باید تمام تلاش خود را برای پایان دادن به اندو ساکنان غزه به کار گیرد؛ اگر چنین چیزی واقعیت دارد، پس چرا هواپیماهای ناتو را برای حمایت از آنها، به کار نمی گیرد؟ برنارد لیفی که خود را پیام آم آور صلح و دوستی معرفی می کند،کجاست و چرا ساکت است؟ آیا اجساد تکه تکه کودکان را نمیبیند؟
چه اتفاقی روی داده است که مواضع تغییر میکند؟ جنگ طلبها، صلح طلب می شوند؟ و خون و جان کودکان غزه ارزش مییابد؟
تمام اینها، به خاطر ترس اسرائیل از مقاومت و انتقال آن به دیگر مناطق است؛ مقاومت شریفی که جهان اسلام را متحد ساخته است و آمریکا و فرانسه، هرچه تلاش کردند تا ننگ تروریسم را به او بچسبانند، موفق شدند؛ چراکه آن کاملا قانونی و سازمانی است که از خود دفاع میکند.
آری، تعداد 550 شهید در کنار 4000مجروح و ویرانی خانه ها، زیان بسیار سنگینی است، ولی وحشتی که اکنون اسرائیل را در پی مشاهده ی هلاکت و جراحت سربازان خود در نبرد با نیروهای بزرگ مقاومت، فرا گرفته است، این زیان ها را جبران می کند؛ هر که صدای آن زنی که هفت تن از فرزندان و همسرش شهید شده اند و با صدای بلند می گوید پشتیبان مقاومت است و به سران عرب امیدی ندارد و هرگز از آنها، درخواست کمک نخواهد کرد را بشنود، می فهمد که ارزش های جدیدی از میان خانه های ویران شده ی شجاعیه روئیده است.
انتهای پیام/