به گزارش
خبرنگار تجسمی باشگاه خبرنگاران؛ نقاشیها در واقع متونی تصویریاند که حاوی پیامی برای بیننده هستند. کلمات چه مکتوب و چه به صورت تصویر برای خلق مفاهیم، تقابل و تبادل اندیشهها است.
مولفههای مذهبی به تنهایی در ایجاد فرهنگ و آداب و رسوم بسیاری از کشورها تاثیر عمیق دارند. بسیاری از پژوهشگران بر اهمیت عامل مذهب در جامعه ایرانی تاکید دارند.
در ایران زرتشت، در بعد از اسلام مذهب تشیع از عوامل بسیار قوی در ایجاد هویت ملی بوده است. جامعه ایرانی باآئین تشیع پیوند جدایی ناپذیری پیدا کرده است. در طول تاریخ ایران اسلامی به ویژه از زمان رسمی شدن مذهب تشیع در ایران بسیاری از پردههای نقاشی با حوادث دینی و متون ادبی نسبت نزدیکی دارد.
صدها پرده نقاشی را با موضوع واحد از رخدادهای دینی و اسطورهای میتوان در تاریخ نقاشی ایران اسلامی مشاهده کرد. بیشتر زمینههای مشترک در نقاشیهای عصر صفوی به بعد از جنبه ملی و مذهبی قوی برخوردار است. زمینههای مذهبی بیشتر بر شهادت امام حسین(ع) و یارانش در کربلا متمرکز است و داستانهای ملی، بیشتر از آثار حماسی شاهنامه فردوسی نشأت گرفته است.
این نقوش همانند نقاشی قهوهخانهای بر اثر نیاز مبرم به نمایش و ستایش قهرمانان ملی و مذهبی ایرانی به وجود آمده و در اصل انعکاس تلاش مردم در جهت احیاء و حفظ قهرمانان مذهبی و ملی و الهام از صحنههای رشادتهای آنهاست.
اساطیر و افسانههای ایرانی بازتاب یک سنت کهن در فرهنگ ایرانی است که ماوراء مرزهای سیاسی جهان امروزی است. هیچ جابهجایی و کوچی و حتی تحولاتی و تغییرات سیاسی نتوانسته حماسههای کهن را نابود کنند. از این رو حفظ و احیاء آنها سنت و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی گذشته را زنده نگه داشته و به توسعه و بقای زبان و ادبیات ایرانی کمک شایانی کرده است.
از این رو هویت ملی با باستانگرایی و بازگشت به تاریخ پیش از اسلام گره خورد. اما هم اکنون و با گذر از باستان گرایی و باز یافتن فرهنگ ملی و مذهبی گذشته، توجه به مفاهیم پردههای نقاشی و استخراج ارزشهای ملی و مذهبی و ارزشهای روحانی یک فرهنگ مفید باشد.
انتهای پیام/