با این حال این بررسی در نهایت منجر به تهیه مجموعه ای نسبتا جامع و تحسین برانگیز در زمینه شکست ها و موفقیت های شورای امنیت شده که برای پیشرفت نیاز به تداوم کار دارد . در اولین خط از اولین پاراگراف در اولین فصل این مجموعه شکست های بزرگ نوشنه ها و اسناد ثبت شده و عمق افکار و اندیشه های تحلیلی نشان داده شده است . در این قسمت به نقل از برژینسکی آمده است : " حقوق بشر در دوران ما به یک ضرورت تاریخی و مهم تبدیل شده است . "
این سخن چنانچه حقیقی باشد خوب و مناسب است اما از سخنان برژینسکی این برداشت نیز می شود که بسیاری از سیاستمداران و دیپلمات های دارای استانداردهای دوگانه در این زمینه بوده اند . همچنین گسل پنهان بزرگی در قبال توجه به چالش های ژئوپلتیکی در سطح بین المللی وجود دارد . این خلا در بخش دیگری از اظهارات برژینسکی بیشتر نمود پیدا می کند :
" اوراسیا برای آمریکا یک جایزه ژئوپلتیکی بزرگ و مهم به شمارمی آید . اولویت جهانی ایالات متحده این است که منافع آن تا چه مدت و چگونه در قاره اوراسیا پایدار خواهد بود ... حدود 75 درصد مردم جهان در اوراسیا زندگی می کنند و بسیاری از ثروت های فیزیکی کره زمین در این منطقه قرار دارد . بر اساس تحقیقات انجام گرفته سه چهارم ذخایر و منابع انرژی شناخته شده جهان در منطقه اوراسیا وجود دارد .
خروج آمریکا از عرصه بین المللی و یا ظهور ناگهانی یک رقیب قدرتمند در برابر آن می تواند بی ثباتی گسترده ای در جهان ایجاد کند . این همچنین موجب ایجاد هرج و مرج می شود چرا که هیچ دولتی نتوانسته به اندازه ای قوی شود که قادر به اخراج واشنگتن و تقبل مسئولیت خسارات بین المللی آن باشد . آمریکا از دیرباز سیاست گذاری عمیقی در منطقه اوراسیا انجام داده است . "
برژینسکی همچنین به نقش ناتو واستقرار نظامیان آن در اوراسیا بعنوان ابزاری برای گسترش قدرت آمریکا در این منطقه اشاره می کند . چگونه می توان نویسندگان شورای امنیت سازمان ملل به بررسی محاسبات و اقدامات محرمانه و مخفیانه آمریکا و زیرشاخه های آن مانند پنتاگون , سیا و آژانس امنیت ملی بپردازند در حالی که هیچگونه اطلاعاتی از آن ندارند ؟
به همین دلیل , اسنادی که از تاریخ اقدامات شورای امنیت سازمان در زمینه حقوق بشر وجود دارد قابل اتکا نیست . بخش هایی که توسط "رومئو دالیر" نگاشته شده تا حدود زیادی قابل اتکاست چرا که وی به گونه ای مستقل از اقدامات شورا سندسازی نموده است .
آن گونه که در اسناد شورای امنیت آمده ماهیت ملاحظات این شورا با تغییر حق حاکمیت ها متغیر بوده است بویژه در دوره جنگ سرد . در تاریخ مدرن "نگرانی های شهروندی " به وسیله ای تبدیل شده که فاصله معانی زیادی با مفاهیم سنتی حاکمیت _ که در آن همه چیز در حیطه حکمرانی شورای امنیت سازمان ملل قرار داشت _ دارد . در این زمینه اصطلاح " جنگ علیه تروریسم " از سوی ایالات متحده بعنوان پوششی خطرناک و توجیهی کامل برای استفاده از زور و خشونت توسط واشنگتن در نقاط مختلف دنیا استفاده می شود .
** رواندا
با توجه به فصول مربوط به محافظت از شهروندان ، حقوق زنان و کودکان و درگیری های مسلحانه ، می توان دریافت که چگونه دیگر ارگان های سازمان ملل با مشارکت های نسبی ، مسئولیت پذیری ، تحریم های هدفمند و اعمال حقیقی قوانین نمایانگر شکست شورای امنیت در کنار لفاظی های به ظاهر جذاب و بشردوستانه می باشد . وقتی این فصول درباره "رواندا"مطرح می شود واقعیت بیش از پیش به بحث وارد می شود .
به عبارت دیگر , دالیر می گوید : اقدامات شورای امنیت سازمان ملل در زمینه نسل کشی مردم رواندا نشان دهنده وعده های دروغین آنها درباره حقوق بشر و عصر حمایت از این حقوق است . این فصل در منشور شورای امنیت با اشارات اندکی به مسائل نژادپرستانه و منافع ژئوپلتیکی و نیز مطرح نمودن برخی سوالات و ابهامات به پایان می رسد .
حقیقتا چرا باید برخی انسان ها همانند خدا رفتار کرده و به خواست خود تصمیم بگیرند که چه انسانی بر دیگری برای زنده ماندن و زندگی کردن برتری دارد ؟ و آیا کشورهای مستقلی که سازمان ملل را تشکیل داده اند اجازه می دهند که چنین دوگانگی فاحشی درمیان آنها وجود داشته باشد ؟
این اقدام در کشورهای دیگری نیز مانند بوسنی و هرزگوبین , جزایر تیمور , سودان , دارفور , کنگو , کوزوو , لیبی و سوریه نیز تکرار شده و ادامه دارد . در تمامی موارد فوق همانگونه که در بالا نیز اشاره شد موارد شکست فراوانی وجود دارد . در مورد دو گزینه آخر ( لیبی و سوریه ) شاید به دلیل واحد پولی آنها بیش از پیش این شکست ها قابل مشاهده است .
** لیبی
در لیبی آیا شورای امنیت سازمان ملل ماموریت خود را موفقیت انجام داد ؟ دراین کشور شبه نظامیان تنها در بنغازی به جنگ و خونریزی مشغول بودند در حالی که سایر جنگجویان و نظامیان غربی سراسر این کشور را به خاک و خون کشاندند . در صورت عدم مداخله نظامی ناتو در لیبی جنایات شورشیان داخلی این کشور تنها در بنغازی محدود می ماند و سراسر لیبی را فرا نمی گرفت .
درحقیقت هدف اصلی ناتو و واشنگتن در استفاده از بند محافظت از غیرنظامیان در لیبی تحقق اهداف سیاسی خودشان بوده است . به همین دلیل می توان شواهد پسرفت و تنزل اقتصادی ،سیاسی ، اجتماعی و بین المللی لیبی را مشاهده نمود .
بر اساس آمارهای جمعیتی و سرشماری ها ، لیبی یکی از مرفه ترین ،و بهترین جوامع در آفریقا از نظر سیاسی ، بهداشتی ، اقتصادی و جغرافیایی بود . مسلما این شرایط دلیلی برای تداوم حکومت یک دیکتاتور نظیر قذافی نمی شود اما نمی توان برای مقابله با این دیکتاتوری نیز جامعه ای این گونه را پست ترین و فقیرترین جامعه در سطح آفریقا تبدیل نمود .
** سوریه
بخش پایانی بررسی اقدامات شورای امنیت سازمان ملل در زمینه حقوق بشر به " سوریه " اختصاص دارد . در این زمینه انتقادات نویسندگان غربی بیش از هر کشوری متوجه "روسیه" بوده است . شاید این انتقادات دلیلی جز نمایش قدرت مسکو و شخص "پوتین" در ممانعت از حمله نظامی آمریکا به دمشق و ایجاد یک فاجعه بشری دیگر درخاورمیانه باشد .
انتظار بسیاری از کشورها از اوباما این بود که هنگامی که از سوی نزدیکترین هم پیمان اروپایی خود ـانگلیس ـ برای مشارکت در حمله نظامی مستقیم به سوریه پاسخ "نه" شنید ، به اشتباهات خود در قبال مردم آمریکا و همچنین دیگر کشورها دست بردارد . این اشتباهات موجب سقوط تدریجی موضع بین المللی اوباما و دولت آمریکا شده است . پارلمان انگلیس به پیشنهاد "دیوید کامرون "نخست وزیر این کشور برای همراهی با آمریکا در حمله نظامی به سوریه رای منفی داد و تلویحا به اوباما اعلام کرد که هنوز خواست و تصمیم واشنگتن برای جنگ افروزی در اولویت تصمیمات مقامات انگلیسی قرار ندارد .
از آغازین ماه های درگیری در این کشور دولت آمریکا خود را حامی شورشیان مسلح اعلام کرد و با کمک های مالی و تسلیحاتی خود به آنها موجب گسترش شعله جنگ به همه نقاط سوریه شد . اعزام تروریست از دیگر کشورهای عربی هم پیمان با آمریکا از جمله عربستان و قطر به خاک سوریه برای مبارزه علیه دولت بشار اسد نیز تحت حمایت واشنگتن انجام می گیرد .
این گونه اقدامات غیرمنطقی و غیرقانونی از سوی دولت آمریکا در قبال کشورهای دنیا نه تنها موجب تقویت موضع واشنگتن نشده بلکه با ایجاد تنفر در قلب ملت ها و نیز کاهش نفوذ و قدرت نمایی آمریکا در حکومت ها ، شاهد تزلزل پایه های حکومتی در کاخ سفید بوده است .
بی شک سکوت شورای امنیت سازمان ملل و بخصوص " بان کی مون "دبیر کل این سازمان در برابر اقدامات غیرقانونی آمریکا و هم پیمانان عربی و غربی عواقب ناگوار و جبران ناپذیری برای اعتبار و مقبولیت آن دارد . سازمان ملل و بخصوص عملکرد شورای امنیت آن در زمینه حقوق بشر زیر ذره بین ملت ها و دولت های جهان قرار دارد و کاستی های آن موجب سقوط اعتبار بین المللی مقاماتش خواهد شد .
انتهای پیام /