بعد از طلوع خورشید "بهار" در برخی از کشورهای عربی و رسیدن دایره تحولات منطقه ای به سوریه برخی به این باور رسیدند که مسیر موفقیت های ایران به زودی متوقف خواهد شد و سرنوشت آن را مواضع کشورهای عضو جامعه جهانی در راس آنها ایالات متحده امریکا تعیین خواهد کرد. اما به اعتقاد بسیاری این باور زمان زیادی طول نکشید. جمهوری اسلامی ایران با حمایت قاطع از بشار اسد و افزایش توانایی های حزب الله در لبنان و همچنین حفظ حکومت طرفدار خود در عراق توانست همچنان قدرت خود را حفظ کند و مخالفان و دشمنان خود را ناکام بگذارد. علاوه بر آن جایگاه دولت ها و احزاب هم پیمان او نیز در آن کشورها تقویت شود.
از سوی دیگر هم پیمانان عرب و مسلمان امریکا که طرفدار تغییر حکومت در سوریه بودند و اتفاقا همه آنها از ایران و خواسته هایش به وحشت افتاده بودند بی محابا دست به کارهایی زدند که آن چنان شتاب زده و ناهماهنگ بود که بسیاری از آنها در نخستین گام ناکام ماند. همچنین رقابت شدید میان آنها و دخالت در فرایند سیاسی سوریه اوضاع را آن چنان پیچیده تر کرد که باعث شد حتی جبهه مخالفان بشار اسد دو دسته شوند و در آخر به کلی تحلیل روند و ناکارامد شوند.
از سوی دیگر رقابت روسیه به رهبری ولادیمیر پوتین با امریکا تحت رهبری ایالات متحده نیز وارد فاز تازه ای شد، هم زمان نگرانی چین از عملکرد امریکا و رسیدن به این باور که مانع از ادامه نفوذش در منطقه می شود و باید به مقابله با آن برخیزد سبب شد تا تحولات بر رقابت و ترس از ایران اسلامی غلبه یابد و رویارویی با آن به اولویت سوم و چهارم تبدیل شود.
در این میان تردیدهای باراک اوباما در رویارویی با تحولات خاورمیانه نیز مزید بر علت شده است. تردیدی که کشورهای عربی منطقه آن را غفلت می دانند و می گویند بیش از آن که تردید باشد بی اعتنایی به هم پیمانان و متحدان امریکا در خاورمیانه و کم اهمیت جلوه دادن آنها است.
تمامی این مسائل سبب شده است تا فرصت های طلایی یکی پس از دیگری برای ایران فراهم شوند تا این کشور بتواند ضمن حل محدودیت های پیش رو جای پای تازه ای برای خود در خاورمیانه ملتهب باز کند.
انتقادهایی که از سیاست های اوباما در قبال سوریه از زبان هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق امریکا شنیده شد حاکی از آن است که ناخرسندی از سیاست های رئیس جمهوری دموکرات امریکا نه تنها شامل کشورهای عربی و اسلامی است بلکه شامل امریکایی ها و حتی هم حزبی های شخص باراک اوباما نیز می شود و آنها هم معتقدند با رفتارهایی که رئیس جمهوری امریکا در پیش گرفته از نقش آفرینی و نفوذ امریکا در خاورمیانه کاسته شده است و امریکا به سمتی می رود که به زودی شاهد پایان رهبری اش بر جهان باشد. به ویژه که امریکا هنوز از زخم کشته شدن سربازانش در جنگ های مختلف منطقه و بحران های اقتصادی رنج می برد و این مساله می تواند بیش از پیش منجر به انزوای امریکا در جامعه جهانی شود.