۱- پر واضح است که مطرح شدن دوباره موضوع بورسیه ها در آستانه اعلام وصول استیضاح وزیر، تنها یک هدف سیاسی در بردارد و آن تحت فشار قرار دادن خانه ملت جهت انجام ندادن وظیفه ای است که برای آن سوگند یاد نموده اند. این شکل تخریب ها و ترور شخصیت در طول دوران اصلاحات از سوی حامیان جامعه مدنی و آزادی بیان و زنده باد مخالف من بسیار رایج بود و فضا را به نحوی پیش می برند که انجام وظیفه برای مسئولین یا امکان پذیر نباشد یا با هزینه بالا ممکن شود. ماجرای کوی دانشگاه در آن سالها و تهمت های پس از آن به نظام از نمونه های این نوع از دیکتاتوری نوین است که اجازه حیات به مخالف نمی دهد. اما مجلس محترم باید منافع مردم را در نظر بگیرد و در برابر این فشار ها دچار تردید نگردد که ادامه روند فعلی در وزارت علوم نتیجه ای جز پس رفت دانشگاه ها ندارد.
۲- جذب دانشجویان بورسیه در دولت قبل به این شکل بوده است که متقاضیان در سایت رسمی وزارت علوم ثبت نام می کردند و دانشگاه ها با توجه به کمبود های خود اعلام نیاز می نمودند و پس از انجام مصاحبه های عمومی و تخصصی که هم توسط وزارت علوم انجام می گرفت و هم در خود دانشگاه مقصد صورت می پذیرفت، متقاضی در صورت داشتن شرایط لازم جذب دانشگاه می شد. از جمله شرایط عمومی لازم داشتن حداقل معدل در مقاطع تحصیلی و بسیاری شرایط علمی دیگر بوده است. تیم جدید در وزارت علوم با اقدامی شگفت انگیز یکباره جلوی جذب هیات علمی ها را که در دولت قبل فرایند جذب آنها طی شده بود، گرفت و آن را غیر قانونی اعلام نمود، در صورتی که در گذشته و زمانی که این وزارت خانه توسط همین دوستان اداره می شد حتی این شیوه متمرکز جذب بورسیه وجود نداشته است و در طول ۸ سال دوران اصلاحات تعداد هیات علمی ها چند برابر شد که اکثرا با نگرش سیاسی و بدون آزمون جذب شدند. بر اساس چه مبنایی آن همه جذب در دوران اصلاحات قانونی است و جذب دولت گذشته غیر قانونی تلقی می شود؟ آیا ملاک قانونی بودن و نبودن فقط خوش آمد سیاسی اصلاح طلبان است؟
۳- با نگاهی به وضعیت علمی اساتیدی که بین سالهای ۷۶ تا ۸۴ جذب دانشگاه ها شده اند و ضعف علمی به همراه غرب شیفتگی و خود باختگی موجود در میان این قشر از اساتید این سوال پیش می آید که فرایند جذب در آن دوران چگونه بوده است که امروز دانشگاه از برآوردن نیاز های علمی، صنعتی و فرهنگی جامعه عاجز است. آیا وضعیت امروز دانشگاه ها که هر دانشجوی تازه واردی آن را درک می کند، نتیجه باند بازی و نگاه سیاسی در فرایند جذب آن دوران نبوده است؟ دانشجویان به یاد دارند در آن دوران حتی آزمون دکتری متمرکز نبوده است و همه چیز بستگی به خوش آمد یک عده ی معدود در هر دانشگاه داشت که معمولا نیز منجر به لحاظ کردن سلایق سیاسی در قبولی دانشجویان دکتری بود و وضعیت بورس های تحصیلی آن روز بسیار اسف بارتر از این بوده است.
اصلاح طلبان باید این سوال را پاسخ دهند که چرا در زمان آنها افراد مستقل حتی برای قبولی در دکترای یک رشته و نه هیات علمی شدن، با مشکل روبرو بوده اند اما جذب متمرکز دانشجو و بورسیه در دولت گذشته اشکال قانونی دارد؟ همه شنیده ایم و به یاد داریم که در آن دوران بسیاری از افراد حتی در آن آزمون های نابرابر کنکور دکتری که در آن طراح سوال مشخص بود موفق به کسب رتبه یک! می شدند اما به دلیل اینکه فلان استاد نظر سیاسی دیگری داشت از تحصیل در مقطع دکتری بازمی ماندند. حال چگونه ما حسن نیت و عدالت خواهی این عده را باور کنیم؟
۴- ادامه روند قبلی و آن باند بازی ها و سیاسی کاری ها در جذب دانشجو و هیات علمی چه نفعی برای آقایان داشته است که اکنون چنین با آبروی علمی وزارت علوم بازی می کنند و استخدام های رسمی دولت جمهوری اسلامی را ملغی اعلام می کنند؟ بررسی این موضوع کار دشواری نیست. بسیاری از چهره های شناخته شده جریان اصلاحات که هم اکنون به عنوان بت های علمی برای روشنفکران داخلی پرستش می شوند از همین فرآیند غیر شفاف و ناعادلانه بورس خارج از کشور جذب دانشگاه شده اند. بسیارند افرادی که صرفا به دلیل عضویت در تشکل های دانشجویی ساختار شکن، حتی با درجه کارشناسی و کارشناسی ارشد جذب هیات علمی جهاد دانشگاهی و دیگر دانشگاه ها شده اند. همچنین بابررسی سوابق تحصیلی بسیاری از چهره های اصلاح طلب نوع ورود آنها به مجامع دانشگاهی مشخص می شود که نمونه آن همسر میر حسین موسوی است که بدون شرکت در آزمون دکتری و قبل از اتمام دوره کارشناسی ارشد، دانشجوی مقطع دکتری شد و پس از آن در زمان اصلاحات رئیس یک دانشگاه شد و افراد بسیار دیگری که فرهنگ نیوز از بردن نام آنها برای حفظ آرامش روانی جامعه امتناع می کند.
۵- بسیاری از افراد که در سال های آخر دولت اصلاحات بورس خارج از کشور شدند و با پول بیت المال به خارج از کشور اعزام شدند و تحصیل کردند، حاضر نشدند برای خدمت به کشور بازگردند. این واقعیت به ما نشان می دهد که قطعا فرآیند جذب بورس ها در دولت اصلاحات با اشکالات جدی روبرو بوده است، اما تیم افراطی وزارت علوم به جای پاسخگویی در برابر این همه مشکلاتی که برای دانشگاه ها طی مدیریت سیاست زده خود، ایجاد کرده اند، راه فرار به جلو را انتخاب نموده اند و دولت سابق را متهم می کنند، درصورتی که قانون جذب بورس، یک آیین نامه ای داخلی است که در دولت سابق اصلاح شد و طی آن امکان اعمال سلیقه در آن تا حدودی کم شد. دولت سابق حتی با بورسیه های دوران پایانی دولت اصلاحات نیز با احترام برخورد کرد و تعهدات دولت قبل از خود را به رسمیت شناخت.
اگر هر دولتی بخواهد با دولت قبل از خود چنین برخوردی کند، امنیت شغلی، امنیت روانی و اعتماد مردم به دولت ها از بین خواهد رفت و به اصطلاح معروف سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.