او در سال 1915 در روستایی در روسیه آن زمان (در منطقه بلاروس کنونی) به دنیا آمد و در سال 2012 به درک واصل شد. [2]
شامیر در ورشو حقوق خواند. او در سال 1935 به فلسطین مهاجرت کرد مدتی به عنوان کارگر ساختمای و کتابدار مشغول به کار شد و در سال 1936 به عضویت گروهک تروریستی ایرگون در آمد.
او از بنیانگذاران گروهک لحی (Lohamei Herut Yisrael) یا همان گروه تروریستی اشترن بود که پس از کشته شدن اشترن به ریاست آن گروه رسید. این گروه به زبان عبری لحی نامیده می شود و معنی آن جنگجویان آزادکننده اسرائیل است ("Fighters for the Freedom of Israel - Lehi"). [3]
هدف از تشکیل این گروه ایجاد یک مجموعه تروریستی و نظامی برای از میان بردن جمعیتهای عرب و فلسطینی بوده است. این گروه با ترور و ایجاد رعب و وحشت تلاش داشت تا سرزمین فلسطین را برای اشغال توسط یهودیان صهیونیست آماده سازد.
این گروه یکی از گروهکهای فعال تروریستی یهودیان صهیونیست برای کشتار اعراب فلسطینی و آمادهسازی این سرزمین برای اشغال و تشکیل رژیم جعلی صهیونیستی بوده است. گروه تروریستی لحی در سال 1940 از گروه ایرگون جدا شد و به صورت مستقل به انجام عملیات پرداخت. این گروه رسما جهت گیریهای چپ مارکسیستی داشت. [4]
شامیر در سال 1941 به علت اقدامات تروریستی دستگیر و مدتی زندانی شد، اما با کمک گروههای تروریستی فعال در فلسطین اشغالی از زندان گریخت و دوباره به فعالیت های سابق مشغول شد. او در آگوست 1944 در ترور لرد موین، وزیر مقیم انگلستان در خاور میانه نیز دست داشت.[5]
کشتار دیریاسین، ننگی بر پیشانی شامیر
یکی از معروفترین جنایات بگین در سال 1948 اتفاق اقتاد. او در یک صبح بهاری بدون هیچ اخطار قبلی پیشاپیش گروه تروریستی «اشترن» همراه مناخیم بگین، سرکرده گروه تروریستی «ایرگون»، به دهکده با صفای «دیر یاسین» واقع برارتفاعات مشرف به اورشلیم پا گذاشت و تا پیش از غروب آفتاب منطقهای فلسطینی با پشتوانه قرن ها حیات متمدنانه را از هستی ساقط کرد و با خاک یکسان نمود.[6]
اسحاق شامیر و همدستانش در دیر یاسین یکی از سیاهترین فجایع بشری را به نام خود ثبت کردند و پس از سلاخی و تجاوز به دست کم 100 زن و کودک فلسطینی تا عصر آن روز، شب هنگام این کشتار را در همان نزدیکی جشن گرفتند. [7]
در روزهای پیش از اعلان رسمی تشکیل رژیم جعلی اسرائیل با اینکه تنش میان مهاجران یهودی و نیروهای چند ملیتی عرب که برای باز پس گیری اراضی اشغالی میجنگیدند بالاگرفته بود، اما دهکده دیریاسین و حدود 750 ساکن آن به رفتار صلحآمیزشان با سایرین معروف بودند. دهکده خارج از محدودهای قرار داشت که قطعنامه تحمیلی سازمان ملل به عنوان اراضی اسرائیلی به رسمیت شناخته بود و علاوه بر این، فلسطینیهای این منطقه به صلح نامهای که با شهرک نشینهای یهودی اطراف داشتند پایبند مانده بودند و حتی چند بار گروههای مسلح فرستاده عبدالله، شاه اردن، را بیرون کرده بودند. در واقع، جرم آنها از نگاه دار و دسته آدمکش ایرگون، «زنده بودنشان» بود.
طبق اسنادی محرمانه که سالها بعد توسط ارتش اسرائیل (که همین گروه تروریستی جزو هسته های اولیه اش بود) به صورت پراکنده منتشر شدند موقعیت استراتژیک دیر یاسین واقع بر ارتفاعاتی که تل آویو را به اورشلیم متصل میکرد زمینه را برای اصطلاحا «عرب زدایی» و چه بسا هستی زدایی این منطقه استراتژیک فراهم کرد.[8]
چند ماه از این کشتار نگذشته بود که یهودیان صهیونیست مهاجر از لهستان، رومانی و اسلواکی وارد دیریاسین شدند. یک سال بعد آهنگ موسیقی در سراسر این روستای مسلماننشین به گوش رسید و جشنهایی در آن بر پا شد که میزبان صدها نفر ازدولتمردان اسرائیل و خاخامهای یهودی صهیونیست بود و رئیسجمهور اسرائیل، تلگراف تبریکی را به مناسبت افتتاح شهرک صهیونیستیِ جیفات شاؤل بیت به روستای دیر یاسین ارسال کرد! به مرور زمان قدس گسترش یافت و دیریاسین نیز به نواحی اطراف قدس پیوست. [9]
یکی دیگر از اقدامات شامیر در سال 1948 طراحی و اجرای عملیات دلتا بود؛ عملیاتی که در توصیف آن خاطر نشان ساخته اند: هدف از این عملیات ارعاب گسترده فلسطینیان بود. به این منظور باید مراکز اصلی جمعیتی آنها تحت بمباران قرار می گرفت و خانهها آتش زده میشد و اموال و کالاها در معرض انفجار قرار میگرفت و در نهایت اقدامی میشد که از بازگشت هر یک از ساکنان این منطقه برای همیشه جلوگیری شود. [10]
رشد سیاسی شامیر از طریق موساد
شامیر از ابتدای تاسیس کشور اسرائیل به سازمان «موساد» [سازمان اطلاعات مرکزی اسرائیل] پیوست و تا سال 1965 در سمتهای گوناگون و رده بالای آن سازمان فعالیت داشت. پس از آن تا سال 1970 به عنوان مدیر کارخانه در شهرک «کفر سانا» مشغول فعالیت شد و سپس به حزب «حروت» پیوست. در سال 1973به ریاست کمیته اجرایی حزب حروت انتخاب شد و در سال 1980 به نمایندگی مجلس هشتم انتخاب گردید. پس از پیروزی جناح لیکود در سال 1977 به ریاست مجلس انتخاب شد و در سال 1978 از تأیید و تصویب توافقنامه کمپ دیوید خودداری کرد. در سال 1980 وزیر امورخارجه شد و پس از تصمیم مناخیم بگین در سال 1983 مبنی بر کنارهگیری از سیاست، وی به عنوان نخستوزیر و رهبر حزب لیکود جانشین او شد. بعد از انتخابات سال 1984 مجلس، با شیمون پرز رهبر وقت حزب کارگر برای ریاست دورهای دولت به توافق رسید و بدین ترتیب تا سال 1986 به عنوان معاون شیمون پرز نخستوزیر و نیز وزیر امورخارجه انجام وظیفه کرد. سپس، تا انتخابات سال 1988 عهدهدار امور نخستوزیری بود. در پی انتخابات سال 1988، از طریق ائتلاف با حزب کارگر تا سال 1990، سپس ائتلاف با احزاب مذهبی تا سال 1992؛ یعنی هنگامی که تصمیم به کنارهگیری از فعالیتهای سیاسی گرفت، دولت را در دست داشت.[11]
شامیر و نژداپرستی وی
اسحاق شامیر را باید یک نژادپرست صهیونیست تمام عیار دانست. کسی که به صراحت به عنوان یک تروریست و یک نژاد پرست شناخته شده است. او به صراحت بیان داشته بود:
اولا و پیش از هر چیز ترور برای ما بخشی از جنگ سیاسی مناسب با شرایط امروز ماست و نقش آن نقشی اساسی است.
از مصادیق نژادپرستی آشکار شامیر میتوان به اظهارات اعتراضبرانگیز او اشاره کرد که به صراحت از لزوم کشتار بیرحمانه غیریهودیان به خصوص فلسطینیان سخن میگفت. به نحوی که در سخنرانی مشهور خود در یک شهرک صهیونیستی خاطر نشان ساخت:
"The Palestinians" would be crushed like grasshoppers ... heads smashed against the boulders and walls." " Isreali Prime Minister (at the time) in a speech to Jewish settlers New York Times April 1, 1988
«فلسطینیان را باید مثل ملخ له کرد. کله آنها را باید به دیوار و سنگ کوبید.» (اسحاق شامیر، اول آوریل 1988، نخست وزیر رژیم صهیونیستی.)
با توجه به این سوابق او رسما یک تروریست محسوب میشد. از این رو او بیشتر دارای سابقه تروریستی و اقدامات مخفیانه در کشتار افراد است تا سابقه سیاسی و حضور در احزاب سیاسی.
شامیر پیش از ورود به عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی از اواسط دهه 50 عضو موساد بوده است که از فعالیت ها او در موساد اطاعات چندانی در دست نیست. اما گزارش های موجود تاکید دارند که او مناصب بالایی در موساد داشته است و احتمالا در اقدامات مهم تروریستی این مجموعه دخیل بوده است. [12]
از موارد شناخته شده فعالیت او در موساد ترور دانشمندان آلمانی در سال 1962 تحت عملیات مخفی داموکلس بود که بعدا برملا گردید و باعث یک رسوایی دیگر برای رژیم صهیونیستی شد و در نهایت در سال 1963 منجر به عوض شدن رئیس موساد گردید. این عملیات عملیاتی سری-اطلاعاتی بود که دانشمندان و تکنسینهای آلمانی که سابقاً مشغول کار در برنامه موشکی رایش آلمان بودند و مشغول توسعه موشک برای مصر در یک پایگاه نظامی به نام کارخانه 333 بودند را در اوت 1962 هدف قرار داد. اسحاق شامیر رهبری این عملیات تروریستی را برعهده داشت.[13]
رشد شامیر در عرصه سیاست سریع و تعجب برانگیز بود. از این رو، برخی او را یک تروریست با روابط خیلی خوب سیاسی در میان رهبران رژیم صهیونیستی میدانند که توانست به زودی به مشاغل بالایی مانند سخنگویی کابینه و وزارت و بعدها نخست وزیری دست یابد.
همکاری شامیر با نازیها
حضور شامبر در ارتش هیتلر نشانهای آشکار بر حمایت و همکاری سطح بالای جامعه یهودیان و صهیونیستها با نازیهاست، اما همین فرد سالها بعد وقتی که در اسرائیل به نخستوزیری رسید از دولت آلمان پس از جنگ برای کشتار یهودیان به دست ارتش آلمان غرامت میگرفت. در حالی که خود در زمان جنگ در ارتش آلمان خدمت میکرد. یهودی شناخته شده دیگر "آوراهام اشترن" معروف به اشترن گانگستر (سرکرده جنبش آزادی اسرائیل) است که در زمان جنگ دوم جهانی پیشنهاد رسمی حمایت از ارتش آلمان در برابر متفقین را مطرح ساخته بود. او نقش و جایگاه والایی نزد یهودیان داشت و اسحاق شامیر سالها جانشین او در جنبش مذکور بوده است. حضور این دو رهبر یهودی در ارتش آلمان و حمایت آنها از نازیها در اوج جریانات فرضیه کشتار جمعی یهودیان توسط هیتلر و نظام هیتلری را دستخوش تردید جدی میکند، چرا که در صورت پذیرش این فرض باید این رهبران مورد احترام صهیونیستها و یهودیان را خائنانی به یهود دانست که رسماً از کشنده یهودیان اعلام حمایت کردهاند.
رهبران یهودی حامی هیتلر به این دو نفر منحصر نمیشود. امیل موریس، از دوستان نزدیک هیتلر، نیز از یهودیان سرشناس بود. موریس که در دورهای به همراه هیتلر در زندان به سر برده بود، بعدها در هنگام رهبری هیتلر در حزب نازی، نفر دوم اساس (SS) شد. او در میان اساسها پس از هیتلر قدرتمندترین شخص شناخته میشد.[14]
کناره گیری شامیر از قدرت و فرارسیدن مرگ وی به دلیل آلزایمر
شامیر پس از شکست حزب لیکود در انتخابات کنست در سال 1992، بعنوان یک نماینده ساده به کار خود ادامه داد و سرانجام در سال 1996 از فعالیتهای سیاسی کنار رفت؛ او در سال 2012 به دلیل بیماری آلزایمر مرد.[15]
جمع بندی
اسحاق شامیر نیز به مانند بسیاری از سران رژیم صهیونیستی اقدامات تروریستی خود را از گروههای کوچک تروریستی آغاز کرد و سپس به عضویت موساد درآمد و رهبری عملیاتهای مهمی را در این سازمان اطلاعاتی تروریستی به عهده داشت. بر اساس همین سوابق تروریستی درخشان! او توانست به سمتهای سیاسی و دیپلماتیک مهمی دست پیدا کند و سرانجام، به نخست وزیری رژیم صهیونیستی دست پیدا کند. شامیر یک نژادپرست به تمام عیار بود و همیشه به این خوی حیوانی خود معترف بود.
[1]http://en.wikipedia.org/wiki/Yitzhak_Shamir
[2]http://www.haaretz.com/news/national/former-israeli-prime-minister-yitzhak-shamir-dies-at
[3]https://www.knesset.gov.il/mk/eng/mk_eng.asp?mk_individual_id_t
[4]http://www.mod.gov.il/pages/heritage/Awards.asp
[5]http://www.jomhourieslami.com1391/13910414/13910414
[6] -http://consortiumnews.com/2012/07/02/yitzhak-shamir-the-well-liked-terrorist/
[7] -http://www.telegraph.co.uk/news/obituaries/9367470/Yitzhak-Shamir.html
[8]http://www.independent.co.uk/news/obituaries
[9]http://www.countercurrents.org/akleh150413
[10] -/1992/04/10/- http://www.jta.org/archive/delta-sues-to-fly-on-shabbat
[11]https://www.knesset.gov.il/mk/eng/mk_eng.asp?mk_individual_id_t
[12] - /1311440/yitzhak-shamir-former-pm-and-head-mossad-dies-http://www.demotix.com/news/96
[13] - /2012/07/01/http://www.jta.org/news-opinion/obituaries/timeline-remembering-yitzhak-shamir
[14] - http://www.ihr.org/jhr/v13/v13n4p29_Weber.html
[15
منبع:دیدبان