پلیس فرگوسن یک بچه 18 ساله سیاه پوست را که دست خود را بر سرش گذاشته بود به قتل رساند. در ضمن، معلوم نیست که این پسربچه جرمی مرتکب شده بود. اگر شما به عکس سه اراذل و اوباش ادم کشی که تفنگ نظامی خود را به صورت پسر بچه نشانه رفته اند نگاه کنید ، می بینید که هر یک از این ماموران حتی به طور غیر مسلح هم می توانستند این پسر کوچک را بازداشت کنند.
اما پلیس چه کرد؟ او را به ضرب گلوله کشت.
این یک قتل است. شکی نیست که قتل است. اما اگر تظاهرات به جمعیت سیاهپوست شهر کوچک فرگوسن محدود شود دولت سفید پوست و نیروی پلیس سفید پوست بر آن سرپوش خواهند گذاشت. چه کسی به آنها اهمیت میدهد ؟ دادگستری؟ دادگستری فقط برای ثروتمندان است.
این قتل یک بعد شگفت آور دیگر هم دارد. معترضان غیرمسلح فرگوسن در حال مقابله با یک نیروی پلیس شهر کوچکی است که مانند یا بهتر از نیروهای رزمی امریکا در میادین جنگی در کشورهایی که واشنگتن به آنها یورش برده،مسلح و مجهز هستند. تنها دلیلی بروزمشکل در فرگوسن این است که پلیس در کمال خون سردی بدون علت و یا توجیهی یک بچه را به قتل رسانده است ، و جامعه سیاه پوست می داند که قاتل سفید پوست از سوی دولت سفید،تبرئه خواهد شد. اریک هولدر دادستان کل سیاه پوست امریکا ، هیچ کس را از دولت فدرال برای بررسی و تحقیق نفرستاده است.
تنها در فرگوسن نیست که پلیس آدم کش مردم را به قتل می رساند و آنها فقط سیاه پوستان را نمی کشند. سفید پوستان هم به قتل می رسند. قتل های زیادی توسط پلیس در "خانه آزادی و دموکراسی "!! انجام می شود. در طول جنگ واشنگتن در عراق، تعداد امریکایی های بیگناهی که توسط پلیس این کشور کشته شدند بیشتر از سربازان امریکایی بود که در عراق کشته شدند.
پلیس آمریکا غیر نظامیان بسیاری را به قتل رسانده به طوری که ثبت جنایات پلیس چند جلد کتاب قطور می شود. آنهایی که در این مقاله ذکر شده صرفا تازه ترین موارد گزارش شده است.
مجله آتلانتا-( Atlanta-Journal Constitution) گزارش داد که یک زن سفید پوست 37 ساله در واکنش به داروهای تجویز شده سعی کرد برای دریافت کمک با 911 (اورژانس ) تماس بگیرد، اما به جای آن با یک پلیس آدم کش مواجه شد که او را در اتاق خواب خود به ضرب گلوله کشت. پلیس یک داستان ساختگی را عنوان کرد که این زن با سلاح مامور پلیس را تهدید کرده بود.
این روزنامه گزارش داد که شوهر زن هم با 911، تماس گرفت ،اما در گزارش خود نیاورد که شوهر این زن گفت که او به خانه رفته تا مطمئن شود که اورژانس فقط به مسائل پزشکی رسیدگی می کند و پلیس اعزام نکرده است. اما ماموران قاتل نمی توانند فرصت قتل یکی دیگر از غیر نظامیان بی گناه آمریکایی را از دست بدهند.
قربانیان پلیس هیچ حقوقی ندارند و در اکثر موارد خانواده های قربانیان پلیس هم همینطور. پرداخت غرامت به خانواده های قربانیان هم نادر است ، مسئولیت پذیری پلیس قاتل هم همینطور. در امریکا نشان پلیس مجوز قتل است.
در طول یک دهه گذشته، شاید هم بیشتر، دولت فدرال به طور سیستماتیک نیروهای پلیس محلی و ایالتی 50 ایالت را نظامی کرده است. مربیان طرف قرارداد دولت فدرال ، به ماموران پلیس آموزش داده است مردم آمریکا را به عنوان دشمن تلقی کنند. پلیس آموزش دیده است که آنها نباید خطر کنند و بر پایه اعتماد با عموم مردم برخورد کنند، بلکه باید عموم مردم را افرادی مسلح و مصمم به قتل پلیس در نظر بگیرند.
من در تعدادی از موارد شاهد آموزش پلیس کاملا مجهز به ادوات نظامی بودم که در آن 30 پلیس در یک صف یک خشاب گلوله را بر یک هدف واحد خالی می کردند. مانند بسیاری از شهرهای کوچک در امریکا، Doraville، در جورجیا، با 8500 نفرجمعیت ، دارای پلیس یگان ویژه- موسوم بهSWAT - است که مسلح به سلاح های ارتش ایالات متحده است.
کنگره باید جلسات استماعی برگزار کند تا مشخص کند کدام بودجه فدرال جهت آموزش پلیس های ایالتی و محلی برای قتل آمریکایی ها استفاده می شود. امریکا 13 سال است با هزینه های فراوان در جنگ علیه مسلمانانی است که گمان می شود تهدیدی برای ایمنی ما هستند ؛ با این وجود، در مقایسه با کشته های ما در عراق، پلیس آمریکا آمریکایی های بیشتری را به قتل رسانده اند.
ما باید کشف کنیم که چه کسی به پلیس ما آموزش داده ما را به قتل برساند، و ما باید هم جنایتکاران مسئول "آموزش" و جنایتکارانی را که در دولت هزینه مالی این "آموزش" را تامین کرده اند، مهار کنیم.
مرگبار ترین اشتباهی که هر آمریکایی می تواند انجام دهد این است که با پلیس تماس بگیرد.
در ادامه این مقاله این مقام سابق کاخ سفید می نویسد:
- خشونت پلیس علیه مردم افزایش می یابد
در دهه 1960، در شهر نیویورک تلاشی به منظور ایجاد یک هیئت بررسی پلیس غیر نظامی صورت گرفت. شکایات در مورد خشونت پلیس و آزار و اذیت سیاهان نیویورک به نقطه ای رسید که واقعیت این مشکل آشکار بود. جان لیندسی، شهردار نیویورک راضی بود، اما محافظه کاران به رهبری ویلیام باکلی و پلیس دست در دست هم به مخالفت برخاستند. از ایجاد هراس برای به صف کردن سفید پوستان استفاده شد، به سفیدپوستان گفته شد که هیئت بازنگری پلیس از جنایتکاران حمایت می کند ، پلیس را بی اخلاق می کند ، و منجر به افزایش جرم و جنایت می شود.
لیندسی با یک فرمان اجرایی هیئت بازنگری را تاسیس کرد، اما افزایش مخالفت ها، طرفداران هیئت بررسی مجبور کرد آن را به رای بگذارند. ترس کار خود را کرده بود، و هیئت بازنگری با درصد رای 63 مخالف در برابر 36 درصد موافق لغو شد.
در نیم قرنی که گذشته است، خشونت پلیس علیه کل مردم گسترش یافته است. امروزه تنها سیاهان و اسپانیایی تبار ها نیستند که خشونت پلیس را تجربه می کنند. همه از آن رنج می برد. سفیدپوست بودن دیگر مصونیت نیست. من در یک ستون جدید، "هنگام خطر با پلیس تماس بگیرید،" من چند مورد از جنایات اخیری را که پلیس علیه مردم مرتکب شده گزارش کرده ام. پریل گولدن پیر زن نود و سه ساله در حیاط جلویی خانه اش در هیرین، تگزاس به ضرب گلوله کشته شد. در میامی، 23 افسر پلیس برای دور کردن دو مردی که در یک خودرو اسقاطی گیر افتاده بودند، 377 گلوله شلیک کردند. پلیس به هیچ وجه از سوی آن زن 93 ساله و یا آن دو مرد به دام افتاده در داخل یک ماشین اسقاطی، تهدید نمی شد. در کورنلیا، جورجیا، یک تیم یگان ویژه در ساعت 3 صبح سر زده وارد خانه ای شد و نارنجکی را به تخت نوزاد انداخت.نارنجک در صورت کودک منفجر شد و صورت او را متلاشی کرد، که بدون دستگاه قادر به تنفس نیست، و احتمال زنده ماندنش 50 درصد است. بنا به نوشته مجله آتلانتا ، در این حمله هیچ مواد مخدری، هیچ سلاحی، هیچ بسته پول نقدی، و هیچ فروشنده مواد مخدری به دست نیامد. این فقط یکی دیگر از هزاران اشتباهاتی است که به طور معمول توسط ماموران ابله یگان ویژه انجام می شود. هر بار که آنها سرزده به خانه شهروندان آمریکایی وارد می شوند ، که معمولا آدرس را اشتباه می گیرند ،آنها را در معرض خطرقرار می دهند.
- سوء استفاده، تحقیر و استفاده مفرط از زور عادی است
یکی دیگر از مسائل مورد علاقه پلیس تحقیر بازداشت شدگان،به خصوص زنان، به وسیله برهنه کردن آنها است.سوء استفاده از زنان معمول شده است. در یک مورد اخیر، یک مادر 31 ساله سفید پوست چهار در آلبانی جدید ، ایندیانا، بعد از دعوا با شوهر خود، بخاطر رفتار آشوبگرانه و مقاومت در برابر بازداشت، دستگیر شد. در اصطلاح پلیس، رفتار آشوبگرانه و مقاومت در برابر بازداشت به این معنی است که زن به دستگیری نادرست اعتراض و صدای خود را بلند کرد. از آنجایی که اکثر آمریکایی ها هیچ اطلاعی در مورد پلیس ندارند ، زمانی که آنها برخورد پلیس را تجربه می کنند، شوکه شده و باور نمی کنند. آنها تا زمانی که با پلیس برخوردی نداشته اند ، طرفداران بزرگ پلیس هستند. این زن 31 ساله نمی توانست رفتاری را که با او می شود باور کند، دو مرد و دو پلیس زن، لباس او را کندند، او را برهنه در اطراف زندان در برابر پلیس گرداندند و برهنه به داخل سلول پرتاب کردند.در نتیجه این رفتار او دچار هیستریک (تشنج) شد. پلیس که از عذاب قربانی خود لذت می برد، اسپری فلفل به صورت او پاشید. کلانتر منطقه گفت که او اعتقاد ندارد سیاست ها یا روال کار زندان نقض شده اند. به عبارت دیگر، کلانتر اعتراف کرد که سوء استفاده، تحقیر و استفاده مفرط از زور عادی است.
من در گوگل "فیلم های خشونت پلیس امریکا " را جستجو کردم و 7660000 مورد در 0.31 ثانیه ظاهر شد. موارد بیشتری از خشونت پلیس ، تقریبا همیشه علیه بی گناهان وجود دارد . پلیس افراد ناتوان سالمند را کتک میزند، افراد فلج در صندلی چرخ را با باتوم می زند، از اسپری فلفل استفاده می کند، کودکان ، زنان جوان و مادران کودک به آغوش را با باتوم کتک می زند . پلیس یک روز یک بچه 13 ساله را که با یک تفنگ اسباب بازی در حال قدم زدن در خیابان بود به ضرب گلوله کشت. پلیس ابله کودک 13 ساله را یک تهدید محسوب کرده بود. پلیس آدم کش به سادگی اجازه نمی دهد فرصت کشتن کسی از دست برود.
ما همین تصاویر را در ویدئو ارتش آمریکا که توسط بردلی منینگ منتشر شد می بینیم. هلیکوپتر امریکایی روزنامه نگاران و شهروندانی را که در امتداد یک خیابان حرکت می کردند به رگبار بست و سپس پدری را به همراه دو کودک که برای کمک به مجروحان ایستاده بود به قتل رساندهیچ اتفاقی برای قاتلان نیفتاد ، اما برادلی منینگ بخاطر گفتن آنها، زندانی شد.
ما به نقطه ای رسیده ایم که پلیس سعی دارد نوجوانان داخل یک ماشین پارک شده را به قتل برساند. ما را تبدیل به یک جامعه قاتل شده ایم، و دولت آمریکا قاتل برجسته جهان است.
موارد خشونت پلیس علیه مردم آنقدر متعدد است که گزارش آنها غیر ممکن است. تنها کاری که می توان انجام داد این است که آنها به انواع مختلفی طبقه بندی کنیم. نتیجه این است که پلیس بسیار بیشتر از جنایتکاران برای عموم مردم خطرناک است.
علاوه بر این، پلیس غیر پاسخگو است. آنها می توانند با مصونیت از مجازات، مرتکب قتل بشوند، اما اگر شما حتی به طور تصادفی یکی از آنها را لمس کنید، راهی زندان می شوید البته اگر از ضرب و شتم جان سالم به در ببرید.. خانمی به نام سیسیلی مک میلان، یکی از معترضان جنبش تسخیر وال استریت،از پشت توسط پلیس بازداشت شد. آرنج او ناخواسته به بدن پلیس برخورد کرد. به تازگی یک هیئت منصفه بزدل و یا فاسد، یک قاضی و دادستان فاسد ، او را به دلیل حمله به یک افسر گناهکار شناخته و به زندان محکوم کرد. برای پلیسی که او را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده و او را به طور دروغین بازداشت کرد، هیچ اتفاقی نیفتاد.
دادستان ها به مجرمیت علاقه مند هستند ، نه به عدالت . دادستان به طور معمول بر اساس اتهامات دروغین پلیس بی گناهان را گناهکار می دانند و قضات اغلب در گناهکارشناسی نادرست، همدست آنها هستند. هیچ دادستان صادقی در پرونده مک میلان علیه او رای نمی داد. دادگاه او در یک دادگاه سیاسی بود، و حکم او از قبل معلوم بود. هدف از این حکم ارسال این پیام بود که بدون در نظر گرفتن حقوق قانون اساسی، تظاهرات علیه نظام مجازنیست. قاضی با این حکم که هیچ یک از نشانه های آسیب بدنی به او نمی تواند در دفاعیاتش مطرح شود و هیئت منصفه نمی تواند از سوابق افسر دستگیر کننده در استفاده مفرط از زور و سوء استفاده از شهروندان مطلع شود ، حکم مک میلان را از قبل تضمین کرده بود. هیئت منصفه تمایلی به دفاع از یک فرد بی گناه نداشت. هیئت منصفه به جای خدمت به عدالت، به هدف فاسد پلیس دولت خدمت کرد.
پلیس هر کاری هم بکند ، به ندرت عواقبی برایشان دارد. در نتیجه آنها گستاخ تر و خشن تر شده اند. هر گونه برخورد با پلیس آمریکا خطرناک است.
"جنگ با ترور" محدودیت های باقی مانده برای پلیس را از بین برده است. دولت فدرال پلیس های ایالتی و محلی را نظامی و مجهز کرده است گویی آنها یک نیروی نظامی هستند. پلیس آموزش دیده که عموم مردم را به عنوان یک خطر ببیند و در هنگام مواجهه با شهروندان به هیچ وجه جان خود را به خطر نیندازند.
من شاهد تمرین های آموزشی بودم که در آن 30 افسر پلیس خشاب گلوله را بر یک هدف خالی کردند. ما در مورد 450 شلیک در چند ثانیه به هدفی به اندازه سر انسان صحبت می کنیم.. این آموزشی است که منجر می شود 23 پلیس 377 گلوله بر سر دو مرد در میامی ریخته شود، که یکی از آنها از هر گونه اتهام کاملا مبرا بود.
یگان های ویژه همه جا حاضرند و به تانک ، MRAP (وسایل نقلیه حفاظت شده (، و کامیون های ضد حمله مهندسی زرهی مسلح هستند. این وسایل نقلیه نظامی بطور معمول استفاده می شوند،و یگان ویژه که ناگهان در خانه شما را می شکنند و وارد خانه می شوند جایگزین پلیسی که در می زند و احضاریه ارائه می کند، شده است.
امروز هیچ خطری برای پلیس قابل قبول نیست. بنابراین، هر وقت که مردم به اشتباه با پلیس برخورد کند تمام خطرات متوجه مردم خواهد بود. در نتیجه، پلیس بیشتر از جنایتکاران مردم بی گناه را می کشد. پلیس مانند وال استریت و دولت فدرال شده است. پلیس به هیچ منافع عمومی خدمت نمی کند.
وقتی من در دهه چهل و پنجاه بودم، ما درک می کردیم که نیروی پلیس قلدر ها را به دلیل قدرت شان به خود جلب می کند، اما برخلاف امروز، پلیس اختیار تام نداشت. در چهل و پنجاه سالگی من، مردم آمریکا به اندازه امروز ناتوان و بره وار نشده بودند. روزنامه هایی که هنوز هم به طور مستقل اداره می شوند به عنوان محدودیتی برای قدرت نیروی پلیس کارمی کنند. سیاه پوستان همیشه از این نوع این حمایت برخوردار نیستند، اما در شهرستانها بزرگ جنوب، مانند آتلانتا ، سیاه پوستان هم، از حمایت مطبوعات برخوردارند.
قلدری یک چیزبود، اما دشمنی با مردم که امروز در آموزش پلیس ریشه دوانده وجود نداشت. ایستادگی در راه حقوق اساسی خود در برخورد با پلیس ،امروز راه مناسبی برای به خشم آوردن قلدری است که اقتدارش زیر سوال رفته است. نتیجه، به احتمال زیاد ضرب و شتم و بازداشت است. اطاعت، ساده ترین راه برای زنده ماندن در برخورد با پلیس است. ممکن است شما یک جراح مغز و یا یک مقام عالی رتبه سابق دولت باشید و پلیس ممکن است کسی باشد که تازه دبیرستان را تمام کرده است. اما اگر شما می خواهید بدون آسیب رسیدن به بدنتان و بدون درج اتهامات در سابقه خود از معرکه خارج شوید، مانند یک روستایی رفتار کنید که قرنها قبل وقتی با یک دوک یا بارون مواجه می شد، رفتار می کرد. . این وضعیت امروز امریکا است.
بنابراین، آیا پاسخ ایجاد هیئت بازنگری پلیس است؟ ظاهرا نه. در سال 1993، 27 سال پس از آن که تلاش لیندسی شهردار نیویورک برای اعمال برخی مسئولیت پذیری بر پلیس ناکام ماند، شهردار دیوید دیکینز هیئت بازنگری شکایت غیر نظامیان فاقد قدرت را ایجاد کرد. پلیس به مخالفت برخاست و توسط رودی جولیانی تحریک شد، زمانی که او شهردار نیویورک شد به پلیس اختیار تام داد. سفید پوستان نیویورک برای جولیانی کف زدند.
تعدادی از شهرها امروز هیئت بازنگری دارند. بعضی از این هیئت ها قدرت دارند. اما بیشترشان قدرتی ندارند. حتی آنهایی که قدرت دارند در استفاده از آن مردد هستند.
تا زمانی که ایالات متحده در دست دولت باقی بماند، هیئت بازنگری پلیس بی اثر خواهد بود. ویکیپدیا گزارش می دهد که در سال 2006، هشت سال پیش، هیئت بازنگری شکایت غیر نظامیان فاقد قدرت نیویورک 7699 شکایت دریافت کرد ، در حدود 6٪ نتیجه داد. به عبارت دیگر، 94٪ از موارد راه به جایی نبردند.
پلیس توسط "نظم و قانون" محافظه کاران و "جنگ با ترور" بر ما بند نهاده است .پلیس به مراتب بیشتر از جنایتکاران و تروریستها به ما صدمه می زند. باید دید آیا آمریکایی ها از دست پلیس خود جان سالم به در می برند.
در این میان بره ها به پرداخت حقوق کسانی که بزرگترین تهدید برای آنها هستند ادامه خواهند داد.
انتهای پیام/