قبل از این که آمریکا موقعیت را برای انجام کودتا مناسب ببیند، دکتر مصدق با مشکلاتی که برای کشور به وجود آورد و با انتخاب‌های نادرست اعضای کابینه و ضعف‌های زیادی که از خود نشان داد، مردم را دلسرد کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ،راوی ارجمند خاطراتی که در پی می آید، از مبارزان دیرپا و صدیق استقلال و آزادی ایران در 6 دهه اخیر است. حاج هاشم امانی در دوران نهضت ملی ایران، از اعضای فعال جمعیت فدائیان اسلام بود و همین تحلیل وی از وقایع آن دوره را، از گفته‌های بسیاری از سیاسیون متفاوت می‌سازد. امانی در سال 1343 نیز به اتهام مشارکت در اعدام حسنعلی منصور به حبس ابد محکوم شد و 13 سال را در زندان های رژیم شاه سپری کرد.

جنابعالی به لحاظ عضویت در جمعیت فدائیان اسلام با افکار و آرمان‌های این گروه و شخص شهید نواب صفوی آشنائی کامل دارید. به نظر شما تفاوت نگاه آنها با مرحوم آیت‌الله کاشانی در چه بود؟

شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام معتقد بودند رژیم شاهنشاهی باید کلاً ریشه‌کن و حکومت اسلامی مستقر شود، اما آیت‌الله کاشانی به انقلاب دست‌کم در آن برهه اعتقاد نداشت و مثل جبهه ملی‌ها معتقد بود باید با اصلاحات و به شکلی مسالمت‌آمیز جامعه را تغییر داد. به همین دلیل هم به جبهه ملی و دکتر مصدق نزدیک و از نواب صفوی و فدائیان اسلام دور شد.

با این اوصاف اختلاف ایشان با دکتر مصدق وجبهه ملی راچگونه تحلیل می کنید؟

هرچه زمان پیش می رفت، آیت‌الله کاشانی متوجه می شدکه انتصاب‌های دکتر مصدق روی اصول نیست، از جمله انتصاب سهام‌السلطان بیات از جاسوسان انگلیس در رأس امور نفتی و سرلشکر وثوق به وزارت دفاع. او همان کسی است که در 30 تیر عده‌ای از کفن‌پوشانی را که از کرمانشاه برای کمک به مردم تهران آمده بودند، در کاروانسراسنگی به گلوله بست!ویا مثلا انتخاب سرتیپ دفتری به ریاست گارد گمرک. او کسی است که با نردبام وارد خانه آیت‌الله کاشانی شد و به او سیلی زد! و ایشان را به قلعه فلک‌الافلاک تبعید کرد. با این کارهای دکتر مصدق،میتوان گفت که بالاخره آیت‌الله کاشانی هم به همان نتیجه‌ای رسید که مرحوم نواب قبلاً رسیده بود.

شما در جریان سنگباران منزل آیت‌الله کاشانی حضور داشتید؟

بله، آن شب به منزل ایشان در پامنار رفتیم، منتهی جمعیت زیاد بود و ناچار در خیابان ماندیم.
مصدق می‌خواست یک کشور آشوب‌زده را از زیر پتو اداره کند

قضیه از چه قرار بود؟

عده‌ای که می‌گفتند مربوط به جبهه ملی هستند، تحت حمایت پلیس‌ها که با سرنیزه پشت سر آنها ایستاده بودند و از آنها حمایت می‌کردند، ریختند و خانه آیت‌الله کاشانی را سنگباران کردند. در آن حادثه، فردی به اسم حاج محمد حدادزاده ازمریدان آیت الله کشته و یک نفر هم زخمی شد. عده‌ای می‌‌گفتند موقعی که داشتند حدادزاده را به بیمارستان می‌بردند، داریوش فروهر با چاقو به او حمله کرد! اما عده ای دیگر هم می‌گفتند آجر به سرش خورد و زخمی شد. نزدیکی خانه کامیون آجری را خالی کرده بودند و با آنها به خانه حمله می‌کردند.البته به جلسات فدائیان اسلام هم به همین ترتیب حمله می‌کردند.

از جریان ترور شخصیت آیت‌الله کاشانی چه خاطراتی دارید؟آنها به چه شکل این جریان جنگ روانی را دررسانه ها دامن می زدند؟

روزنامه‌های جبهه ملی و همین طور توده‌ای‌ها عکس‌ آیت‌الله کاشانی را با عمامه‌ای که نقش پرچم انگلیس روی آن بود چاپ می‌کردند! در حالی که ایشان یک عمر علیه انگلیسی‌ها و منافع آنها در ایران جنگیده بود. گاهی هم اعلامیه فوت آیت‌الله کاشانی را پخش می‌کردند و می‌گفتند: جنازه ایشان در سفارت انگلیس هست! خلاصه از آزار و اذیت ایشان هیچ فروگذار نکردند و هر نسبتی که به ذهنشان می‌رسید به ایشان دادند.

ارزیابی شما از کارنامه سیاسی دکتر مصدق چیست؟ پس از 60 سال به باور شما، چه عواملی باعث شد که پیروزی بزرگ 30 تیر، نهایتا به شکست مبتذل 28 مرداد منتهی شود؟

عده‌ای می‌گویند خائن بوده است، برخی هم می‌گویند وابسته بوده است. من می‌گویم باید مسئله را باجزئیات آن دید واز کلی گویی پرهیز کرد.مثلا در دوره نخست‌وزیری دکتر مصدق و در طول آخرین انتخابات یعنی انتخابات مجلس هفدهم، حدود 60، 70 نفر کشته شدند!یعنی قربانی تشکیل مجلسی شدند که حامی دکتر مصدق باشد. آن وقت مصدق وحامیانش که این قدر دم از آزادی و رأی مردم می‌زدند، وقتی مجلس با سیاست‌هایشان مخالفت کرد، مجلس را منحل کردند.مشکل دکتر مصدق این بود که متوجه نشد اگر قدرتی هم دارد، به خاطر حمایت آیت‌الله کاشانی وبدنه متدین جامعه از اوست. چنان غرور او را گرفته بود که وقتی آیت‌الله کاشانی در روز 27 مرداد به او هشدار داد که حواس‌ات را جمع کن، قرار است کودتا شود، با نهایت غرور جواب داد: من مستظهر به پشتیبانی ملت هستم! همین غرور باعث شد در روز 28 مرداد هیچ‌کس برای طرفداری از دکتر مصدق به میدان نیاید و خانه او هم توسط مأموران کودتا محاصره شد، طوری که مجبور شد از بالا پشت‌بام فرار کند.

دکتر مصدق در انتخاب اعضای کابینه‌اش واقعاً اشتباهات زیادی را مرتکب شد و در مجموع آدم‌های خوبی نبودند. خودش هم که شاهزاده قاجاری بود و خبر از درد و بدبختی مردم نداشت. دین و ایمان درست و حسابی هم نداشت و یک بار در ماه رمضان موقعی که داشت پشت تریبون مجلس سخنرانی می‌کرد، آب خورد! اگر کسی بیمار باشد و به هر علتی نتواند روزه بگیرد مشکلی نیست، ولی کسی از نخست‌وزیر یک ملت مسلمان توقع ندارد که در ماه رمضان، جلوی چشم بقیه روزه‌خواری کند! یا یک بار عکسش را در روزنامه‌ها انداخته بودند که داشت دست ملکه ثریا را به سبک اروپائی‌ها می‌بوسید! این جور کارها از دید مردم پنهان نمی‌ماند.از همه بدتر این بود که در طول دوره نخست‌وزیری اغلب در خانه و در رختخواب بود و می‌خواست یک کشور آشوب‌زده را از زیر پتو اداره کند! کشوری که در آن حادثه مهمی مثل ملی شدن صنعت نفت اتفاق افتاده بود و کسانی مثل جمال امامی که جاسوس انگلیس بود، نماینده مجلس‌اش بودند.
مصدق می‌خواست یک کشور آشوب‌زده را از زیر پتو اداره کند

پس شما بخش اعظم شکست نهضت ملی ایران را ناشی از رویکردها وسیاست های دکتر مصدق می‌دانید؟

الاتن وپس از گذشت 6 دهه،حتیی بسیاری از کسانی که با دکتر مصدق کار میکردند هم به این نتیجه رسیده اند که میشد بهتر از آن ،عمل کرد. همه کسانی که به دکتر مصدق کمک کردند به نخست‌وزیری برسد، توقع داشتند او این نهضت را به ثمر برساند، اما با این که بعد از ملی شدن نفت از تمام تأسیسات نفتی از انگلیس خلع ید شد، تنها یک کشتی 30 هزار تنی نفت صادر کردیم که آن را هم یا غرق کردند یا جلویش را گرفتند. در مجموع در کل دوره دکتر مصدق نتوانستیم نفتی صادر کنیم، به همین دلیل به نتیجه نرسیدن ملی شدن نفت و قرارداد با کنسرسیوم را ناشی از سیاست‌های غلط دکتر مصدق می‌دانم که متأسفانه به بدترین وجهی هزینه آن را پرداخت.

به نظر شما علل وزمینه های وقوع کودتای 28 مرداد چه بود؟ بستر این رویدا را چه عواملی رقم زد؟

به نظر من قبل از این که امریکا موقعیت را برای انجام کودتا مناسب ببیند، دکتر مصدق با مشکلاتی که برای کشور به وجود آورد و با انتخاب‌های نادرست اعضای کابینه و ضعف‌های زیادی که از خود نشان داد، مردم را دلسرد کرد. او به گروه‌های چپ و توده‌ای‌ها حسابی میدان داد و همین کار مردم متدین ایران را نسبت به او بدگمان کرد. در 25 مرداد که شاه فرار کرد و به ایتالیا رفت، توده‌ای‌ها همه خیابان‌های شهر را اشغال کردند و شعارهای تند دادند. بسط ید چپی‌ها واقعاً مردم را نگران کرده بود. خود من آن شب در مسجد لرزاده بودم و دیدم که مردم نگران کمونیست شدن کشور هستند. همه آنها دکتر مصدق را مقصر می‌دانستند که به چپی‌ها امکانات و آزادی‌های بی‌حد و حصر داده بود، برای همین مردمی که در 30 تیر 1331 برای برکناری قوام با فرمان جهاد آیت‌الله کاشانی به خیابان‌ها ریختند و خون دادند و دولت قوام را سرنگون کردند، در 28 مرداد کوچک‌ترین حرکتی نکردند.

به نظر من خود دکتر مصدق زمینه را برای کودتا مستعد کرد، اما همه تقصیرها را به گردن ملت انداخت. او با بیرون راندن نیروهائی که در ملی شدن صنعت نفت به او کمک کرده بودند و با بازداشت و سرکوب عوامل مؤثر در نهضت مردم را از خود ناامید کرد. این مسائل باید بدون تعصب بررسی شوند.

فدائیان اسلام در باره 28 مرداد چه نظری داشتند؟

آنها دکتر مصدق را مستحق چنین عاقبتی می‌دانستند. آنها هیچ واکنش خاصی به کودتا نشان ندادند، اما بعدها با سپهبد زاهدی کشمکش‌هائی پیدا کردند.وبر علیه او اعلامیه ها واقداماتی داشتند.

"پرونده ای برای کودتای 28 مرداد
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.