به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، این روزها افسردگی به مشکلی برای برخی از افراد تبدیل شده است. بسیاری از ما بدون اینکه متوجه شویم ناخواسته دچار این مشکل میشویم. شاید برای همه ما پیش آمده باشد که احساس کنیم دیگر دل و دماغ نداریم تا به علایق خودمان توجه کنیم، اینجاست که از خود میپرسیم آیا من افسرده شدهام یا خیر؟
اگر میخواهید در این مواقع پاسخی برای خود داشته باشید بهتر است علایم بروز افسردگی را بشناسید تا بهتر قضاوت کنید. البته یادتان باشد که برای تشخیص بروز این مشکل و درمان آن باید به پزشک متخصص یا روانشناس مراجعه کنید. یادتان باشد افسردگی عارضه ای است که باید برای درمان آن تلاش کرد. به عبارتی علاوه بر مراجعه به پزشک، خود فرد نیز باید به خود کمک کند. مواردی که مهرنوش صادقی پور در گفتوگو با حمایت به آنها اشاره میکند.
توان ندارمنخستین علامتی که باید آن را جدی گرفت و دلایل آن را بررسی کرد ضعف ونداشتن انرژی است. نشانه ای که تشخیص آن بسیار ساده خواهد بود. اینکه احساس کنید این روزها به اندازه هفته و ماه گذشته انرژی ندارید. البته این به آن معنا نیست که شما باید در تمام طول روز خسته باشید، بلکه فقط احساس خواهید کرد که انرژی کمتری نسبت به روزهای قبل دارید.
زنان بیشتر افسرده میشوندبه طور عمده میتوان گفت احتمال بروز این عارضه در زنان بیش از مردان است. به عبارت دیگر افسردگی در زنان شیوع بیشتری دارد.
احساس غم و بی حالیاگر صبح وقتی چشمهایتان را باز میکنید و درست بعد از اینکه چند ساعت متمادی خوابیدهاید، احساس میکنید که علاقه ای به برخواستن از رختخواب ندارید یا غمگین هستید توصیه میکنم هر چه زودتر این موضوع را با یک روانشناس در میان بگذارید.
دیگر دوست ندارم کار کنمبرخی اوقات برای ما پیش آمده است که دیگر انگیزه ای برای ادامه دادن به شغل خود نداریم، حرفه ای که سالها برای به دست آوردن آن تلاش کردهایم و هر روز با شوق و اشتیاق فراوان شال و کلاه می کردیم تا به موقع در محل کارمان حاضر شویم. یادتان باشد که کاهش تمایل به فعالیتهای تحصیلی و شغلی نخستین نشانه برای ابتلای شما به عارضهای است که میتواند ذوق و شوقتان را تحت تاثیر قرار دهد و به تدریج ناخواسته کارکرد شما را در حرفه ای که برایش زحمت کشیدهاید کم و کمتر کند. پس مراقب باشید کارتان به بی انگیزگی و ترک شغل شاید هم اخراج نکشد.
تنهایی را دوست دارمنشانه دیگری که نباید به سادگی از کنار آن بگذرید این است که در یک برآورد ساده متوجه شوید سطح کمی و کیفی تعاملات تان با دوستان و آشنایان دچار افت کیفی یا کمی شده است. دیگر علاقه ای به حضور در جمعهای دوستانه یا قبول دعوت دوستان خود ندارید. نوعی اختلال در روابط فردی و اجتماعی که با علاقه فراوان به تنهایی و فاصله گرفتن از جمع همراه خواهد بود. به عبارتی پناه بردن به سکوت در مواقعی هم خودخوری زنگ خطری است که نباید با بی توجهی از کنارش بگذرید.البته چنین افرادی گاهی علاقه زیادی به میهمانی رفتن دارند و گاهی هم ترجیح میدهند تنها در خانه بمانند و کتاب بخوانند. پس این موضوع را هم جدی بگیرید.
چرا اینقدر خستهام؟«این روزها زیاد کار نمیکنم بیشتر استراحت میکنم اما نمیدانم چرا اینقدر خستهام»، «دلم میخواهد گریه کنم، دلیلش را هم نمیدانم» و « این روزها دایم بغض دارم و با کوچکترین اتفاقی اشکهایم سرازیر میشود» یادتان باشد نباید به سادگی از کنار این جملات بگذرید، به ویژه اگر بیان آنها در مدت کوتاهی چند بار تکرار شود. واقعیت این است که اگر شما دچار افسردگی شده باشید این امکان وجود دارد که به طور غیرعادی بیحال باشید، حتی ساعتهای متمادی بدون اینکه کاری انجام دهید روی صندلی بنشینید یا روی تخت یا زمین دراز بکشید، حتی علاقه ای هم به برخواستن یا انجام کاری نداشتهباشید. به نوعی از نظر جسمی و روحی احساس کنید سنگین و سست شدهاید. اگر این روزها دچار چنین نشانههایی شدهاید یا یکی از دوستانتان در وضعی مشابه قرار دارد مراجعه به روانشناس یا روانپزشک بهترین گزینه برای بهبود اوضاع خواهد بود.
علاقه ای به غذا خوردن ندارمخوردن غذا و انواع میوه یکی از مهمترین نیازهای بدن است که بروز هرگونه اختلال در آن میتواند سلامت جسمی شما را به خطر بیاندازد. این در حالی است که گاهی اوقات فرد احساس می کند که مدتهاست تمایلی به خوردن غذا ندارد، اشتهایش کم شده یا وزنش نیز تا حدودی تغییر کردهاست، البته تغییری که در آن عقربههای ترازو کاهش وزن را نشان میدهد. این حالت ممکن است با ضعف و بی حالی نیز همراه باشد.
شب نخوابی هم یک نشانه استشب هنگام زمانی است که افراد باید استراحت کنند تا انرژی خود را که در فعالیتهای روزانه صرف کردهاند باز به دست بیاورند. با وجود این، برخی اوقات افراد از این موضوع گله میکنند که خواب به چشمهایشان نمیآید و شبها تا ساعات نزدیک به سحر بیدارند. اینجاست که باید گفت اختلال در خواب هم میتواند نشانه ای برای ابتلا به عارضهای که ما آن را افسردگی مینامیم باشد و هشداری برای اینکه این عارضه را که به یک قدمی ما رسیده است جدی بگیریم.بنابراین اگر دچار این نشانهها شدید این شرایط میتواند دلیلی بر ابتلای شما به این عارضه باشد.
البته گاهی این امر در افراد به طور برعکس ظاهر میشود به این معنا که فرد زیادتر از حد معمول میخوابد. بنابراین پرخوابی هم به تنهایی نشانه ای برای ابتلای فرد به افسردگی است. این را هم بگویم که کم خوابی خود به تنهایی محصول یک اختلال نیست بلکه از علایم بروز اختلالات روانی نظیر افسردگی و اضطراب در افراد به شمار میرود. اشاره به این نکته ضروت دارد که تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد مهمترین خطری که بیتوجهی به درمان افسردگی با خود دارد، خودکشی است پس این نشانهها را جدی بگیرید.