"مسعود کیمیایی" کارگردان پیشکسوت سینمای ایران از مسائلی در سینمای ایران سخن گفت.

به گزارش خیرنگاررادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران؛ این هفته جمعه شب برنامه هفت با اجرای محمود گبرلو به روی آنتن رفت؛ او از مدیران و مسئولان سینمائی خواست به سینمای دفاع مقدس و به فیلم اولی‌ها توجه ویژه‌ای داشته باشند و با تغییر شیوه‌های حمایتی به تشویق فیلمسازان بپردازند.

وی در ادامه بیان کرد: اقدامات مثبتی هم در این امر وجود داشته که نباید مغرضانه آنها را ندیده گرفت، ضمن اینکه مدیران سینمایی باید شفاف سازی کنند. وی از همه اهالی سینما همکاری و همدلی در فضایی آرام را خواستار شد.

گبرلو ضمن اعلام خبر درگذشت اکبرخواجویی در بیمارستان کسری برای بازماندگان آن مرحوم تسلی و صبر آرزو کرد و گفت: مراسم تشییع پیکر آن هنرمند مرحوم یکشنبه ساعت 9 صبح از خانه سینما به آرامگاه ابدی خواهد بود.

پس از پخش چند آیتم، گبرلو با ذکر مقدمه‌ای به مسعود کیمیایی خوش‌آمد گفت.

مسعود کیمیایی کارگردان سینما پس از صحبت‌های مجری برنامه و پخش تصاویری به عنوان میهمان ویژه در این برنامه حضور پیدا کرد و گفت: از مردم عزیز ایران که در تمام این سال‌ها آثار مرا دیدند و به حرف‌های من گوش کرده‌اند و نمایش داستان‌های جوانمردی و عزت و رفاقت را تماشا کردند ممنونم.

وی ادامه داد: ما هر چه داریم از مردم است و باید آنها را پاس بداریم من از طایفه همین مردم هستم، من از مردم جنوب شهر تهرانم و درد آنها را می‌فهمم و خودم را از آنان و با آنان می‌دانم.

کیمیایی در پاسخ به سوال مجری مبتنی بر اینکه متغیر چیست اظهار داشت: در خاطرم هست اولین سخنرانی که داشتم در دانشگاه بود، در آن جا کسی پرسید قیصر یعنی چه؟ پاسخ دادم قیصر یعنی عکس‌العمل.

سخت است بگوییم سینمای من، البته عده‌ای با یک فیلم در سینما هم می‌گویند سینمای من. اما من می‌گویم سینمای کیمیایی سینمای عکس‌العمل است.

کیمیایی ادامه داد: حسی که من از آن سال‌ها می‌گرفتم موجب این عکس‌العمل شد. من التهاب رخنه کرده در آن سال‌ها را درک می‌کردم و می‌داشتم که در جامعه وجود دارد. در سال 47 فیلم را توقیف کردند و در سال 48 پخش کردند روزگار سختی بود.

 فیلم قیصر یک عکس‌العمل بود که مردم با آن زندگی کردند، و استقبال از آن روز به روز بیشتر شد و در اکران دوم هم استقبال بیشتر از اکران اول شد.

وی افزود: قیصر فیلمی بود که صدا و شعر مرا مشخص کرد که من کجا هستم و چگونه باید ادامه دهم.

من خودم بودم و همان چیزی که بلد بودم را انجام دادم، همیشه احترام به مردم را در نظر داشتم، من اگر جایگاهی دارم به خاطر مردم و از مردم است، اگر فیلمی ساخته شود که نتواند با مردم ارتباط برقرار کند اتفاق بدی افتاده است.

کیمیایی عنوان کرد: چندماه پیش من یک مصاحبه داشتم که باعث جنجال و حاشیه شد و در آن به من گفته شد که چطور می‌شود که فیلم‌های تو آنقدر حرکت و جنبش دارند و نقش اول به دنبال قهرمان بودن نیست، اما قهرمان است و من پاسخ دادم وقتی ده ،دوازده ساله بودم اطرافم پر از حزب و سازمان سیاسی بود.

ماجراهای سیاسی زیادی جریان داشت مارکسیسم و فاشیسم و ... ما با رادیو از اخبار مجلس با خبر می‌شدیم و دوره ملتهبی بود. در خیابان‌ها و مجلس درگیری بود.

وقتی یک نوجوان ده،دوازده ساله در این جریانات قرار گیرد طبیعی است که قصه نویس و فیلمساز می‌شود، این جریانات منجر به ساختن فیلم‌هایی مثل قیصر تا جرم شد.

کیمیایی در ادامه عنوان کرد: خیلی از واژگان هستند که جای معینی ندارند و  در یک دادگاه حق و عدالت و خشم جایگاهی ندارند.

روشنفکری در این سال‌ها دچار فراز و فرود بوده است. روشنفکران دغدغه‌های گوناگون داشته‌اند، نمی‌توانم بگویم که کجای کار هستم.

در سال 57 یا 58 بود که گفتند به روشنفکران کمک خواهد شد، من تماس گرفتم و گفتم لطفا مرا جزء روشنفکران ندانید، من روشنفکر نیستم.

کیمیایی بیان کرد: روشنفکر گاهی حتی از مردم جامعه خود فاصله می‌گیرد و فاصله را حفظ هم می‌کند و گاهی در میان مردم است.

هنرمند روشنفکر با روشنفکر تفاوت دارد. اثر هنرمند روشنفکر جایگاهش را مشخص می‌کند. اما روشنفکر تفاوت‌های زیادی  با هنرمند روشنفکر دارد.
 
این کارگردان سینما اظهار داشت: نیروهایی وجود دارند که من فیلم را نسازم، 5 اثر را نگه‌داشتند و می‌گویند برو از دیگری بساز. نوشته‌های من نامه نیست، فیلم نوشت است. اگر بخواهم فیلمم را تغییر دهم باید نگاه و جایگاهم را تغییر دهم، در این صورت فکرم سائیده و متروک می‌شود.

در حال حاضر اجرای من اجرای آرامی است اما اگر بخواهیم حرف‌هایم را بزنم به این آرامی نیستم. اگر بخواهم راجع به سینما و حواشی آن صحبت کنم از این آرامش فاصله می‌گیرم.

من در هیچ فیلمی در هیچ کدام از ساخته‌هایم از کسی تشکر نکردم اما همیشه می‌خواستند مرا به سعید امامی وصل کنند،‌ من اعلام می‌کنم که از هیچ کجا و از هیچ قدرتی نیستم من همیشه کار خود را مستقل ساختم و هیچوقت سفارش از هیچ منطقی را نپذیرفتم.

کیمیایی بیان کرد: من اصلا جذب اسپانسر بلد نیستم و نتیجه دیدگاهم متروپل می‌شود. اسپانسر و از دولت سرمایه گرفتن شاید خوب هم باشد اما من آن را بلد نیستم. من بعضا دوست دارم اتفاقات دیگری در زندگی سینمائی من بیفتد اما آن اتفاقات نمی‌افتد.

کیمیایی اظهار داشت: من به دنبال این هستم که فیلم بسازم و زندگی کوچک خود را داشته باشم در یک پروژه‌ای که کار می‌کردم، از سوی وزارت ارشاد مأمور فرستاده می‌شد تا ببینند من از روی سناریو می‌سازم یا خیر ....

عده‌ای از سینماگران برای ادامه کار به آنسوی آب‌ها رفته‌اند و عده‌ای پشیمان هم شده‌اند، مگر می‌شود که هنرمندان تصمیمات سیاسی درستی بگیرند؟ اصلا سیاست و هنر با هم سنخیتی ندارند. آنها در این کشور هنرمند شده‌اند و متعلق به این کشور هستند.

کیمیایی افزود: من عاشق این جا هستم، عاشق هر چه در این جا می‌گذرد، عاشق سینمای خودمان و کشورم با تمام فراز و نشیب. من اینجا می‌نویسم و اینجا زندگی می‌کنم، به دنبال چه بروم و به کجا بروم؟

کیمیایی هم چنین عنوان کرد: من هرچه بلدم یاد می‌دهم من معلمی هستم که شاگردان با استعداد زیادی دارد. حتی اگر ده شاگرد بازیگر  و ده کارگردان بتوانم تحویل بدهم خودش آینده‌ای برای سینمای ایران رقم می‌زند.

من توصیه می‌کنم به فیلمسازان جدید که به حرف منتقدان گوش ندهند و به دنبال استعداد خودشان باشند . منتقد شریف و دلسوز به ندرت پیدا می‌شود، گاهی منتقدان حتی به نقد خود عقیده‌ای ندارند و مغرضانه بیان می‌کنند، خیلی از منتقدان در جریان‌های فکری و ذهنی خاصی شریک هستند.

وی ادامه داد: برخی منتقدان عقیده دارند که اصول آنها خوب است که هر که بر اصول آنها منطبق باشد، خوب است و هر چه نباشد بد و نادرست است.

وی افزود: با منتقدین ارتباط زیادی ندارم، برخی منصفانه به فیلم نگاه می‌کنند و برخی به صراحت و دقت نقد می‌کنند، منتقد نباید عقیده و نظر و دلیل شخصی را در نقد بیاورد و از الفاظ ناپسند و نادرست استفاده کند. و به اصطلاح تخریب کند.

وقتی یک منتقد  دلایلش را که البته باید منطقی باشد برای نپسندیدن فیلمم بیاورد من آن را می‌پذیرم و متوجه می‌شوم درجه آگاهی و دانش و ... او چقدر است.

وی خاطر نشان کرد: تا روزی که زنده باشم و نفس بکشم فیلم می‌سازم، ‌آثار من مال مردم و برای مردم است. عشق بر مردم و سرزمین موجب می‌شود برای مردم کشورم فیلم بسازم.

"نقد فیلم فرشته‌ها با هم‌ می‌آیند" در قسمت بعدی این برنامه با حضور منتقدین، رضا درستکار و مهرزاد دانش برگزار شد.

رضا درستکار در ابتدا گفت: در جشن منتقدین یکی از فیلمسازان گلایه کرد از اینکه چرا فیلم وی کاندید و برنده جایزه نشد. من عقیده دارم فیلم‌های مستند محفلی راه به جایی نمی‌یابند. وقتی جشن، جشن منقدینی است باید تخصصی و فنی و کیفی به آن نگاه کرد.

گاهی سینمای مستند از داستانی بهتر است، چون شخصیت‌ها راحت‌تر پیدا می‌شوند و ورود پیدا می‌کنند.

مهرزاد دانش بیان کرد: حامد محمدی فیلم اولی بود اما ویژگی‌هایی دارد که می‌تواند پیشرفت کند.

درستکار در ادامه گفت: کارگردان این فیلم نیز به عنوان فیلم اولی مشکلات خاص خودش را دارد اما نپذیرفته شده است، وقتی با موضوع و بحث روحانیت فیلمی ساخته می‌شود، شناخت علمی ما به شناخت دینی نزدیکتر می‌کند.

فیلم‌هایی که زندگی شخصی یک روحانی را نشان می‌دهد، باعث می‌شود مردم جامعه بیشتر آنها را بشناسند و با آن ارتباط برقرار کنند.

دانش عنوان کرد: خیلی از تهیه کننده‌ها اندیشه داری و خط فکری معینی ندارند. مقبولیت و کیفیت هنری اینگونه فیلم‌ها مورد بحث است. در سینمای قبل از انقلاب ما فیلمی را نداشتیم که به موضوع روحانیت بپردازد و اگر هم ساخته می‌شد نگاه مثبتی به این قشر نداشت.

 پس از انقلاب اسلامی فیلم‌های سینمائی که در این رابطه بودند،  از تاریخ بودند و در دهه اول و دوم به این منوال بوده است، اما در دهه بعدی با وجود حرمت‌ها به این طیف، نگاه آسیب شناسانه محترمانه نیز به کار برده شد.

وی بیان کرد: روحانیون برای ما هم از یک جنس بودند، اما در دهه‌های اخیر ما با انواع روحانیت آشنا شدیم. من پتانسیل فیلم را پسندیدم اما اشکالاتی دارد که به قول آقای درستکار مشکلات فیلم اولی‌ها است. اشکال اول روایت این داستان است، صحنه‌ها و اتفاقات گاهی بی‌ربط هستند و بدون مقدمه پیش می‌آیند.

درستکار عنوان کرد: به نوعی موضوع فیلم اصالت ندارد، اما این امر عا دلانه است و کارگردان از آن آگاهی نیز داشته است. کشش و دافعه و بالا و پایین فیلم مشخص است، اجرای فیلم به گونه ای‌است که اگر بخواهند با سخت‌گیری به آن نگاه کنند می‌گویند تله فیلم است نه فیلم سینمائی.
کارگردان در این فیلم نگاه جسورانه‌ای نیز داشته است و در کنار خیر، شر نیز نشان داده است.

این فیلم می‌گوید تا وقتی اخلاق مدار هستید و راه درست را می‌روید ارزشمند هستید اما یک روحانی هم با زندگی اجتماعی و رنج ها و آلام روبرو  می‌شود.

دانش عنوان کرد: صحنه‌هایی در فیلم وجود دارد که به مخاطب انگیزه ادامه دادن آن را می‌دهد. آخر فیلم باید یک سری تفاوت هایی با اول فیلم داشته باشد اما ندارد. اتفاقات و فرازو نشیب‌های زندگی این فرد هیچ تأثیری در زندگی این روحانی ندارد.

درستکار اظهار داشت: کم کم و به تدریج در قسمت‌های پایانی فیلم تأثیرات کمرنگی را در زندگی این روحانی می‌بینم.

درستکار نیز ادامه داد: عدم تناسب گره گشائیها و گره افزائیها را در فیلم می‌بینم، در میان گره افکنی و مشکلات و بحرانها به یکباره و با یک جمله صاحبخانه گره گشوده می‌شود اتفاقاتی که در گره گشایی‌های فیلم پیش می‌آید با اتفاقات و واقعیات جامعه سنخیت ندارد و این ضعف فیلم است.

درستکار ادامه داد: با علم به اینکه این کارگردان فیلم اولی است و مشکلات خاص فیلم اولی‌ها را دارد و پرداختن به موضوع زندگی روحانی سنگینی خود را دارد به دلیل جایگاه روحانیت در جامعه، اما فیلم وحدت موضوعی دارد و بالاخره با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند. نقش عزتی در فیلم شاید قوی عمل نکرده است اما با تکیه بر توانمندی‌های خود توانسته از عهده نقش بربیاید.

عطاران پتانسیل بسیار خوبی برای جذب تماشاگر به سینما است حتی در فیلم ضعیف ردکارپت، گرمای نقش آفرینی عطاران مردم را به سینما کشانده است.

این منتقد سینما خاطر نشان کرد: سینمای ما نیازمند نیروی جوان و تازه نفسی است، نازنین بیاتی خوب بازی کرده است. در کل فیلم فیلم بدی نیست و شخصیت زن آن ،‌ بازیگر مستعدی است که جای رشد و پیشرفت دارد.



انتهای پیام /
برچسب ها: سینما ، مسعود ، کیمیایی ، فیلم ، هفت
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.