به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،صنعت نشر ایران طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسیر رو به رشدی را سپری کرده است، هر چه بر طول این مسیر افزوده میشود، توجه به عرض مسیر و کیفیت صنعت نشر نیز ضرورت بیشتری مییابد. اما مدتی است که حوزه نشر و بازار کتاب در کشور با سختیها و مسائلی روبروست. به طور خلاصه باید گفت در سالهای اخیر مسئله اقتصاد نشر، تهیه کاغذ، شبکههای توزیع، فروشگاههای کتاب، حقوق نویسندگان، تهیه محتوای مناسب و ممیزی از جمله مسائل اصلی این حوزه بودهاند. با این وجود کمتر مسئولی برای حل مشکلات ریشهای نشر قدم برداشت.
در همین راستا برای شنیدن مسائل اصلی حوزه نشر از زبان ناشران، سراغ تعدادی از آنها رفتیم. عمده دغدغه ما پیگیری مطالبات اصلی این حوزه در میان مسائل فرعیای بود که روز به روز خود را به عنوان مسئله اصلی جای میزنند و گاهی محور صحبتهای مسئولین قرار میگیرند.
در ادامه این پرونده این بار به سراغ یکی از مدیران حوزه کتاب در سالهای اخیر رفتیم. محسن پرویز بین سالهای 1385 تا 1389 معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. دکترای طب عمومی از دانشگاه شهید بهشتی تهران و دوره تخصصی فیزیولوژی از دانشگاه علوم پزشکی دارد. از سال 1374 همزمان با تحصیلات تکمیلی خود از فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی نیز غافل نماند. از طریق نوشتن داستانها، گزارش، مقاله و نقد ادبیات داستانی با بعضی از نشریات کشور همکاری داشت.
از اولین فعالیتهای پرویز در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لغو یارانه کاغذ بود. پرویز چهار دوره رئیس نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران بود و در دوران تصدی او، پس از دستور رئیسجمهور مبنی بر تغییر مکان نمایشگاه، نمایشگاه کتاب تهران به مصلای امام خمینی (ره) منتقل شد.
از جمله کارهای بنیادین وی در امور کتاب و کتابخوانی در این مدت، برگزاری نخستین همایش شاعران ایران و جهان، تأسیس خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) و بنیاد ادبیات داستانی و... بوده است.
پس از پایان دولت نهم و تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، زمزمههایی در مورد تغییر معاون فرهنگی شنیده میشد تا آنکه سرانجام در دوم تیر 1389 با حکم سیدمحمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت، بهمن دری اخوی جایگزین پرویز شد.
پرویز اکنون به عنوان سخنگوی انجمن قلم ایران و معاون فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول فعالیت فرهنگی است. وی عضو شورای مهندسی فرهنگی و عضو کمیته فرهنگ و تمدن اسلام و ایران نیز است.
بخش نخست گفتوگو با محسن پرویز به شرح ذیل است:
مشکل کاغذ یک مشکل اصلی حوزه نشر است
* تسنیم: از دیدگاه شما دغدغههای اصلی حوزه نشر و کتاب چه چیزهایی است و مشکلات و موانع پیشرو این حوزه در این سالها چه بوده است؟
در ارتباط با حوزه نشر دو دسته مسائل داریم. یک دسته مسائلی است که مشکلات واقعی این حوزه است و حلشدنی است، اما حل آن نیاز به تلاش بسیار زیاد دارد. گاهی نیاز به گروهی از کارشناسان است تا بیاندیشند به چه شکل میشود موانع را حل کرد. گاهی نیز، نیاز به بودجه و امکانات فوقالعاده است. نظیر بحث کاغذ که برخی مواقع مضاف بر گرانی کاغذ، اساساً وجود انواع مختلف کاغذ در بازار، خود مشکلساز میشود. لذا دسته اول مشکلات حوزه نشر، مشکلاتی اینگونه است.
برخی به مسائل فرعی حوزه نشر دامن میزنند تا مسئله اصلی جلوه نشود
دسته دیگری از مسائل، مشکلاتی است که در واقع نه حل آن کار سادهای است و نه رهاکردن آن درست است. از سویی برخی افراد آنها را به عنوان مشکل مطرح میکنند و بدان دامن میزنند. به هر حال باید برایشان تدبیری اندیشید. اما اینکه راهحل این دست مشکلات چیست، نیاز به دقت دارد. یعنی بیاندیشیم چه کاری میخواهیم انجام دهیم و اقدامی که میخواهیم انجام دهیم، چه تأثیری بر بخشهای دیگر خواهد گذاشت و شکل کامل اجرایی آن چگونه خواهد بود. این مباحث بحثهای کارشناسی عمیق و دقیقی میخواهد و تصمیمگیری بر روی آن، کار سختی است. در مواقعی قانون تا حدودی وضعیت را برای حل این دسته از مشکلات مشخص کرده است، منتهی ما از کنارش میگذریم. نمونه این جنس مشکلات، حق مؤلف است. در مسئله حق مؤلف با وجود همه مشکلات، به هر حال کارها به شکلی در حال انجام است. قوانین موجود نیز پاسخگو است. اما مواقعی ممکن است کمبودی وجود داشته باشد یا ما بخواهیم شرایط بهتری را ایجاد کنیم یا در تعامل با جهان خارج نیاز به تغییر و تحولی در این حوزه داریم، این هنگام اختلافات خود را بیشتر نشان میدهد. اینها دسته دوم مسائل و مشکلات است. برخی را خیلی بزرگ میکنیم. در برخی مقاطع زمانی به آن بیتوجهی میکنیم. به نظر من هیچ کدام این رفتارها درست نیست. در واقع ما به مجموعهای نیاز داریم که به طور دائم درباره حوزه نشر فکر، مشکلات را احصاء و ردیف کنند و برای هرکدام راهحل ارائه دهند.
* تسنیم: رسانهای کردن برخی از این دو دسته مشکلات، کمکی به حلش میکند؟
خیر. حل بعضی موارد اصلاً نیازی به رسانهایشدن ندارد. شما ممکن است در حال انجام یک کار کارشناسی باشید، مگر همه کارهای کارشناسی که در مملکت انجام میشود، در رسانه مطرح است؟ اگر نیاز به کسب نظر از مطلعان این حوزه بود، این کار را میکنید. اما رسانهایکردن مشکلات، توجهدادن عموم مردم به موضوع است.
در حالی که بسیاری از این مشکلات تخصصی است و دلیلی ندارد که پای مردم را وسط بکشیم. البته گاهی مقاصد سیاسی سبب میشود ما بعضی کارها را رسانهای کنیم. گاهی نیز مسائل دیگری. به طور مثال بحث قرارداد مؤلف و ناشر از دسته دوم مسائلی است که اشاره شد. با وجود این همه سال از تاریخ نشر کشور، هنوز این مسئله حل نشده است. در برخی آثار ناشران با مؤلفان اساسا قرارداد ندارند. کتاب را بدون بستن قرارداد چاپ کردهاند. گاهی نیز اصول اولیه در قراردادها رعایت نشده است. بالاخره این جزو مشکل نشر ما است و باید به گونهای حل شود. اما مشکل درجه اول ما نیست. یعنی اینگونه نیست که بگوییم به خاطر آنکه امروز در حوزه قرارداد ناشر و مؤلف مشکل داریم، کار نشر خوابیده است. سالهاست بدین شکل عمل میشود و جلو رفته است. اما اگر کاغذ دچار بحران شود، مستقیما حوزه نشر از آن متأثر خواهد شد.
هنوز عزمی برای حل مسئله کاغذ وجود ندارد
* تسنیم: با همین موضوع اقتصاد نشر و کاغذ شروع کنیم. من با ناشران مختلفی گفتگو کردم، برخی اعتقاد داشتند ما به حوزه نشر به عنوان یک صنعت نگاه نمیکنیم. چرا که مسئله کاغذ که مسئله محوری در بحث اقتصاد نشر است، علیرغم مطالبات رهبری در چند سال اخیر، حلنشده باقی مانده است. به نظر شما اساسا کاغذ چقدر مسئله نشر ما است؟
بحث کاغذ یکی از مباحث بنیادین حوزه نشر است. کاغذ یک کالای استراتژیک است. ما نیازمند آن هستیم که بحث کاغذ را به عنوان یک کالای استراتژیک در کشور حل کنیم. اما هنوز عزمی برای حل مسئله کاغذ وجود ندارد.
دولت کنونی و قبل هیچ اقدامی برای حل مسئله کاغذ انجام ندادند
مقام معظم رهبری دو سال پیش در نمایشگاه کتاب بر روی مسئله حل معضل کاغذ تأکید کردند. دولت، داعیهدار پیروی از ولایت و فرمایشات مقام معظم رهبری بود. من فکر میکنم اگر این داعیه را نداشت و این ادعا را مطرح نمیکرد، بیش از این مقداری که با این ادعا فرمایش ایشان را نادیده گرفتند نمیتوانست نادیده بگیرد! یعنی عملا هیچ کاری در جهت حل این مشکل انجام نشد. زمانی شما میگویید لااقل راجع به این موضوع پنج نامه اداری نوشتیم یا پنج بازدید انجام شد یا سه بار سخنرانی کردیم، اما مسئولین مربوطه هیچ کاری انجام ندادند. حتی در حد و اندازه یک حرف نیز به این موضوع توجه نشد. این جزو مشکلاتی بود که در دولت گذشته واقعا آزاردهنده بود. نگاه استراتژیک به حل معضلات حوزه فرهنگ وجود ندارد.
* تسنیم: علت چه بود؟
من تصورم این هست که به هیچ وجه نگاه استراتژیک به حل معضلات حوزه فرهنگ در دولت دهم وجود نداشت و صرفا قضایا اداره میشد تا روزگار بگذرد. عزم جدی برای حل هیچ مشکلی وجود نداشت. این را با قاطعیت تمام میگویم و بر روی تک تک مواردی که مربوط به حوزه تخصصی خودم یعنی حوزه نشر است، میتوانم دلیل بیاورم. راجع به سایر بخشهای فرهنگ و هنر نیز قرائنی را که دالّ بر این موضوع است، میتوانم بشمارم. در دولت جدید نیز هیچ اتفاق جدیدی در این حوزه نیفتاده است. به نظر میرسد همچنان بحث کاغذ جزو موارد مغفول و فراموششدۀ نشر است. در حالی که یکی از پایههای اساسی اقتصاد نشر بحث کاغذ است.
در بحث خودکفایی کالاهای استراتژیک، نباید صرف منفعت مالی را در نظر گرفت
* تسنیم: برخی معتقدند تولید کاغذ در کشور به صرفه نیست. نظر شما چیست؟
در بحث خودکفایی کالاهای استراتژیک، نباید صرف منفعت مالی را در نظر گرفت. اگرچه من این را نیز قبول ندارم که منفعتی برای ما ندارد. اما فراتر از منفعت آن، اساسا بحث در خصوص کالای استراتژیک کاملا متفاوت است. به طور کلی اگر کشوری در تحریم نباشد، واردات کالا قطعا ارزانتر و به صرفهتر از تولید داخلی است. هیچ مورد استثنائی نداریم. اگر شما قیمت تمامشده یک کیلو گندم را در نظر بگیرید ـ هزینه استخراج آب در کشور کم آب ایران، میزان لیتر آب مورد استفاده برای عملآمدن یک کیلوگرم گندم و سایر هزینهها ـ خواهید دید تولید گندم در داخل کشور، چند برابر قیمت خرید، هزینهبردار است.
پس آیا ما نباید گندم تولید کنیم؟! حتی در مورد فرآوردههای حوزه نفت و پتروشیمی نیز اینگونه است. اگر بر مبنای منفعت مالی بخواهیم بسنجیم، هیچ کدام را نباید در داخل تولید کرد. چرا که اگر از خارج وارد کنیم، ارزانتر در میآید. اما این قیاس، قیاس غلطی است. در واقع اگر شما اهداف استراتژیک نظام را در نظر نگیرید، تنها یک برهه زمانی خاص را در نظر بگیرید و قیمت تمامشده داخلی و قیمت واردات را باهم بسنجید، به اشتباه میافتید و به این نتیجه خواهید رسید که همه صنایع را باید تعطیل کرد. هر صنعتی را که شما بگویید من برایتان میگویم که این استدلال بر آن بار میشود. آیا صنعت اتومبیلسازی ما به صرفه است؟ خیر.
با بازسازی کارخانههای فعلی میتوان کاغذی با کیفیت متوسط رو به خوب تولید کرد
* تسنیم: این موضوع صرفا برای کشوری نظیر ما با شرایط تحریم صادق است یا هر کشوری باید به تولید داخل بیاندیشد؟
خیر. برای هر کشوری صادق است. نکته آنکه در هنگام مقایسه باید یک پروسه زمانی طولانی را در نظر بگیرید؛ نه شرایط یک روز را. امروز ما در خوزستان تولید نیشکر داریم. باگاس یا تفاله نیشکر را آتش میزنند تا از شرش خلاص شوند. اگر شما در فصولی از سال به خوزستان بروید، در مسیر اهواز ـ شوش میبینید آسمان سیاه است. چرا؟ به خاطر آنکه تفاله نیشکر باقیمانده روی زمین را آتش زدهاند. من این را با چشم خود بارها دیدم. اگر باگاس را جمعآوری کنند و تحویل دهند، هر کیلو را زیر 10 تومان کیلویی میخرند. 5-6 سال پیش هر کیلو 19 ریال میشد. این آماری که میگویم، دقیق است.
ما برای تولید یک کیلو کاغذ، حدودا به 5/7 کیلو مواد اولیه نیاز داریم. باگاسِ نیشکر جزو مواد اولیه خوب الیاف کوتاه است. در واقع برای تولیدات کاغذ دو گونه الیاف سلولزی مورد استفاده قرار میگیرد؛ خمیر کاغذ الیاف بلند و خمیر کاغذ الیاف کوتاه. الیاف بلند محصول درختان برگپهن است که ما در ایران از این نوع کم داریم. بسیاری از کشورها واردکننده خمیر کاغذ الیاف بلند هستند. منتها اگر حدودا 10 تا 20 درصد خمیر کاغذ الیاف بلند به خمیر الیاف کوتاهی که میتوان از باگاس دریافت کرد، اضافه شود، آنگاه شما میتوانید کاغذی با کیفیت متوسط رو به خوب تولید کنید. البته به چگونگی فرآوری بستگی دارد. حال اگر کارخانههای کاغذ داخلی احداث کنید یا کارخانه های موجودتان را بهینهسازی کنید و آنها خمیر الیاف بلند وارد کنند، میتوانیم کاغذی با کیفیت متوسط رو به خوب تولید کنیم.
پتانسیل تولید کاغذ در داخل کشور وجود دارد/ تولید کاغذ در درازمدت سودآور است
شاید بگویید اگر این هزینهها را با یکدیگر ضرب و تقسیم کنم، به صرفه است که وارد کنم، اما در دراز مدت چه؟ در دراز مدت پس از استقرار کارخانه، ضمن برآوردهکردن نیاز داخلی، اشتغالزایی کردهاید. هم افرادی در کشورتان مشغول به کار شدند و هم بخش زیادی از مواد اولیهای را که هم اکنون دور ریخته میشود، مورد استفاده قرار میگیرد.
همچنین اگر در این صنعت پیشرفت کنید و بتوانید به جایی برسید که صادرات انجام دهید، از راه صادرات درآمد بیشتری کسب میکنید. در واقع هزار و یک مسئله دیگر اتفاق میافتد. نباید شرایط را لحظهای دید. علیالخصوص در مورد کالاهای استراتژیک، نگاه لحظهای باعث میشود که کشور لطمه بخورد. این است که کاغذ یک کالای استراتژیک حساب میشود. ما مواد اولیه مورد نیاز برای تولید کاغذ به اندازه نیاز داخلی داریم و پتانسیل تولید کاغذ در داخل کشور نیز وجود دارد.
برخی مدیران فرهنگی صرفا به دنبال گذراندن امورات روزمرهاند نه حل مسائل استراتژیک
* تسنیم: آیا دلیل اینکه دولتها عزمی برای حرکت به خودکفایی در این زمینهها ندارند، همان نگاه لحظهای به دوران مسئولیت خودشان است؟ به طور مثال میگویند چند صباحی هستم و سپس میروم، چرا خود را درگیر مسئلهای کنم که ممکن است ضررش برای من باشد، سودش برای دیگری.
به نظرم حتی مسئله قدری فراتر از این است. در واقع گاهی ما اصلا به بعضی از مسائل توجه نداریم. برایمان مهم نیست. برخی از مدیران ما صرفا به دنبال این هستند که امورات را بگذرانند. نیامدهاند که تحولی ایجاد کنند. نیامدهاند که یک حرکت رو به جلویی ایجاد کنند. بلکه آمدهاند در دورهای مدیریت کنند، تمام شود و بروند. لذا اکثر اوقات آگاهی نسبت به جزئیات مسائل ندارند. این آگاهی ضعیف نسبت به جزئیات، باعث خواهد شد که در نگاه استراتژیکشان تأثیر بگذارد و نتوانند یک نگاه درست نسبت به ماجرا داشته باشند. کاغذ از جمله این مقولات است. یعنی واقعا به نظرم در دولت گذشته عزمی برای حلکردن مشکلات استراتژیک در حوزه فرهنگ وجود نداشت.
*تسنیم: در این دولت چطور؟
در این دولت هنوز ما نشانههایی دالّ بر حرکت به سمت حل این مشکلات نمیبینیم. ولی ناامید نیز نیستیم. یعنی فکر میکنیم ممکن است اتفاقات مثبتی بیافتد. علی الخصوص آقای صالحی که در رأس معاونت فرهنگی قرار گرفتند، به شخصه فرد متعهدی است و به نظر می رسد که عزمی نسبت به حل امور و مشکلات دارند.
اگر جابهجایی یارانه کاغذ میخواست موجب گرانی کتاب شود، در سالهای 86 تا 88 میشد
* تسنیم: در سال 86 حذف یارانه کاغذ اتفاق افتاد و واکنشهای مثبتی و منفی را همراه داشت. به هر ترتیب لابهلای این اتفاق قیمت کتاب افزایش یافت و به تبع آن، کتابهای زرد و کممحتوا نیز به همراه کتابهای ارزشمند گران شدند. اساسا خود شما حذف یارانه کاغذ را چگونه ارزیابی میکنید و راهحل جبران این گرانی چیست؟
مجدداً در این مسئله نکاتی است که باید کمی دقت کرد. این را به کرات میبینیم که گرانی امروز کتاب را به حذف یارانه کاغذ در سال 86 نسبت میدهند. اگر جابهجایی یارانه کاغذ میخواست موجب گرانی کتاب شود، در سال 86 ، 87 و 88 این اتفاق میافتاد. ما سه سال را بدون هیچگونه بحران پشت سر گذاشتیم. شما آمار رسمی قیمت میانگین کتاب را در این سه سال و سالهای قبلش را ببینید. در دورانی که ما به ناشر یارانه کاغذ میپرداختیم، یعنی کاغذ دولتی میدادیم، در سال 82 ، 83 ، 84 و 85 هر ساله قیمت کتاب همانند باقی کالاها تقریبا معادل افزایش نرخ تورم افزایش پیدا میکرد. اواخر سال 85 و سال 86 یارانه کاغذ حذف شد، اما همچنان در سالهای 86 ، 87 و 88 میانگین رشد قیمت کتاب تقریبا معادل نرخ تورم بود.
در سه سال ابتدایی حذف یارانه کاغذ، افزایش قیمت کتاب معادل نرخ تورم بود
بنده پس از این قضیه چندین بار اخطار کردم که روندی که در حال اتفاق است، سبب میشود که کاغذ در کشور کم شود و قیمت آن افزایش پیدا کند و این مسئله مشکلات دیگری را ایجاد خواهد کرد. هنگامی که دولت یارانه را از همه کالاها برداشت و قرار شد شکل پرداخت یارانه به گونۀ دیگری اتفاق بیافتد، سه سال از اجرای سیاست کلی دولت در جهت اجرای مصوبه قانونی برنامه چهارم در خصوص کاغذ میگذشت و ما طبق ماده 104 برنامه چهارم توسعه مکلف بودیم که شکل توزیع یارانه کاغذ را عوض کنیم که در سال 85 این تصمیم گرفته شد و در سال 86 به بعد شکل یارانه را عوض کردیم. سه سال بعد دولت این کار را برای سایر کالاها انجام داد.
در این سه سال افزایش قیمت کتاب معادل نرخ تورم بود. یعنی مثل ایامی که یارانه کاغذ به طور مستقیم پرداخت میشد. این نشان میدهد که چون ما مواد پیشبینی شده در قانون را به طور درست اجرا کردیم، توانستیم بازار را کنترل کنیم و اجازه ندهیم تا قیمت کتاب افزایش نامعقول پیدا کند.
اگر یارانه کاغذ حذف نمیشد، شاهد اتفاق فاجعهآمیز در صنعت نشر بودیم
لذا اتفاقی که شما درباره گرانی کتاب میفرمایید برای سال 89 به بعد است. از سال 89 به بعد به طور ناگهانی یک جهش قیمت در کاغذ اتفاق افتاد که اگر یارانه کاغذ از قبل برداشته نشده بود، این جهش قیمتی که قیمت کاغذ را در آن مقطع سه برابر کرد، حداقل آن را نه برابر میکرد. یعنی یک اتفاق فاجعهآمیز در حوزه نشر میافتاد. من فکر میکنم که دلیل اصلی این اتفاقی که افتاد این بود که پیشبینی کافی توسط دولت برای شرایط کاغذ پس از برداشتهشدن بقیه یارانهها صورت نگرفته بود. از طرفی در آن ایام هیچ تدبیری برای کنترل این موضوع از طرف دولت صورت نگرفت. نتیجه این شد که بازار نشر دچار التهاب شد. مشکلات فراوانی در این حوزه ایجاد شد و در واقع این شتری بود که افسارش را رها کرده بودند خودش هر جا میخواهد برود. طبیعی است که نتیجه مثبتی به بار نمیآورد. لذا این ربطی به اقدام سال 85 ندارد.
بنده ریز جزئیات آمار و ارقام دورانی را که در وزارت ارشاد مسئولیت داشتم، دارم. در آن زمان مورد به مورد آمارها را استخراج میکردیم، شخصا نظارت میکردم که چه اتفاقی در حال انجام است و هر چند ماه به چند ماه قیمت کتاب را کنترل میشد تا ببینیم افزایش قیمت چگونه بوده است، کاهش تیراژ چه مقدار بوده است و ... تا همه را با یکدیگر متعادل کنیم. اما اگر فرد بیمبالاتی آمد و در رأس پستی قرار گرفت و کاری را خراب کرد، نمیشود به اینکه تصمیم اولیه غلط بوده است، نسبت داد. از سویی جابجایی یارانه کاغذ، مصوبه قانونی مجلس بوده است. دو سال قبل از اینکه ما وارد وزارتخانه شویم، باید این کار انجام میشد که نشده بود و ما یک کار معوقی را اجرا کردیم. اتفاقا جلوی آثار سوءش را نیز گرفتیم. تا زمانی هم که ما بودیم، قضیه را کنترل کردیم. اما در ادامه دیگر دوستان نه پیشبینی واقعه را کردند و نه اقدامی برای کنترل آن.
تیراژ کتاب زمانی ارتقا مییابد که شبکه توزیع، مخاطبشناسی، کتابسازی و کتابخانهها بهبود یابند
* تسنیم: یکی از تأثیرات گرانی کاغذ، کاهش تیراژ کتابها بود. شما در یکی از مصاحبههایتان در مقابل بحث کاهش تیراژ، مسئله افزایش تعداد عناوین کتاب را مطرح کرده بودید. ما هم اکنون نزدیک به 60-70 هزار عنوان کتاب در سال منتشر میکنیم. آیا اساسا افزایش تعداد عناوین کتاب نشانه خوبی برای نشر کشور است و چه نسبتی با تیراژ دارد؟ به تعبیر دیگر آیا کاهش تیراژ، افزایش تعداد عناوین کتاب را خنثی نمیکند؟
نه! من نگفته بودم در ازای کاهش تیراژ، تعداد عناوین اضافه شده است. آن مصاحبه برای دو سال پیش بود. من آنجا این بحث را مطرح کرده بودم که باید دو شاخص را در حوزه کتاب در نظر گرفت. یکی تیراژ کتاب است و دیگری تعداد عناوین کتاب. تیراژ کتاب زمانی ارتقا مییابد که ما سیستم توزیع مناسبی داشته باشیم و مخاطبشناسیِ درستی انجام شده باشد، کتابسازی - به معنای ظواهر کتاب - به درستی انجام شده باشد و کتابخانهها فعال باشند.
تعداد عناوین کتاب زمانی افزایش مییابد که آزادیهای بیان در جامعه گسترش پیدا کرده باشد. یعنی افراد بتوانند حرفشان را به شکل کتاب منتشر کنند و در اختیار افراد مختلف قرار دهند. عرض بنده در آن مصاحبه این بود که ما در تمام طول سالهای پس از پیروزی انقلاب در تعداد عناوین افزایش داشتیم، اما در ارتباط با تیراژ اینگونه نبوده است. در یک مقطع زمانی تیراژ افزایش پیدا کرده و سپس کاهش یافته است. به هر حال نوساناتی داشته است.
ظرفیت نشر کشور کاهش یافته است
نکته دیگری که عرض کردم و اعتقاد بنده است اینکه امروز ظرفیت حوزه نشر ما افزایش نیافته است. بلکه این ظرفیت به شکل ثابت طی سالهایی باقی مانده است. بدین معنا که تیراژ ضرب در تعداد عناوین کتاب که نشان میدهد چند جلد کتاب در کشور چاپ شده است، ثابت مانده است. منتها در ازای افزایش تعداد عناوین، تیراژ نیز به مرور پایین آمد. در واقع تعداد کتابهای منتشر شده که بیانگر ظرفیت نشر ما است، ثابت مانده است. البته این صحبت برای دو سال پیش است. هم اکنون فکر میکنم این ظرفیت با توجه به اینکه تعداد عناوین افزایشی پیدا نکرده اما تیراژ همچنان افت کاهش نشان میدهد، حتی کمتر از گذشته شده باشد.
* تسنیم: البته بخش زیادی از 60-70 هزار عنوان کتاب را کتب آموزشی و کمک آموزشی تشکیل میدهد و بخشی نیز به تجدید چاپها یا کتابسازیها - به معنای کتاب بیمحتوا - مربوط است. نهایتا 15-20 هزار عنوان کتاب، نشر فکر نو یا آزادی بیان محسوب میشود.
بله حرف، حرف درستی است، اما نتیجه باطلی از آن برداشت میشود. چرا؟ آیا کتابسازی محدود به سالهای اخیر است؟ خیر. کتابسازی در تمام سالهای گذشته بوده است. در دوران طاغوت نیز که تعداد عناوین کتابهایمان خیلی اندک بود – زیر هزار عنوان کتاب - این موضوع وجود داشت. پس از انقلاب نیز در تمام طول سالها کتابسازی وجود داشته است. همچنین آیا کتابهای آموزشی الان اضافه شده است؟ کتابهای آموزشی از روز اول بوده است.
* تسنیم: افزایش نیز نیافته است؟
افزایش یافته اما درصد نسبت آن به کل کتابها، همان درصد نسبت گذشته است. حداقل در طول 10-12 سالی که بنده مقایسه کردهام، یعنی از اواسط دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی تا اواسط ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد درصد نسبت کتابهای کمک آموزشی، کتابهای دانشگاهی، کتابهای ترجمه، کتابهای چاپ اول به کل کتاب ها ثابت بوده است. منتها تعداد افزایش پیدا کرده است. در صورتی میتوان سخن شما را پذیرفت که به طور مثال بگوییم کتابهای جدی ما 15 سال پیش 50 درصد کتابها را شامل میشد و امروز به 10 درصد کاهش یافته است. اما درصد آنها ثابت مانده است. یعنی این رشد بادکنکی به کتابهای دیگر حوزهها نیز مربوط میشود. پس بدین ترتیب این رشد واقعا در همه حوزهها وجود داشته است؛ چه کتب دانشگاهی، چه کتب ترجمه و چه کتب تألیفی. ما حال را با گذشته مقایسه میکنیم. وقتی حال را با گذشته مقایسه میکنیم، همه عوامل را باید کنار هم دید. لذا تقریبا درصد نسبت آنها در تمام این ده سال با یکدیگر متعادل بوده است.
نمیتوان جلوی انتشار کتابهای کمفایده یا بیفایده را گرفت
* تسنیم: مسئله بعدی همین بحث درصد نسبتِ تعداد عناوین کتب ارزشمند و مفید به کتب غیرمفید است. امروز این نسبت عدد بالایی نیست.
قطعا نیست. هیچ جای دنیا نیست. نیازی هم به اقدام در این زمینه نیست. در واقع ما نمیتوانیم اقدام خاص تهاجمی برای پیشگیری از چاپ کتابهای غیرمفید انجام دهیم. مگر شما میتوانید جلوی تولید مواد غذایی با بهره کم را بگیرید؟ به هر ترتیب این مواد غذایی تولید میشود، مردم نیز بعضا میخرند و میخورند. وظیفه شما تقویت بخش مناسب است و باید این اتفاق بیافتد.
اگر کتابخانههای عمومی تقویت شوند، تأثیر مثبتی بر افزایش کتابهای ارزشمند خواهد گذاشت
* تسنیم: بار اصلی این تقویت به دوش دولت است. برخی معتقدند از طرفی دولت میتواند در حمایت از اندیشههای سالم سرمایهگذاری کند تا آثار ارزشمند منتخب را مورد حمایت قرار دهد و افراد را به تولید کتاب خوب تشویق کند. اگر حمایت دولت از طریق خرید کتاب ارزشمند برای کتابخانهها یا ... تعریف شود، بازار بزرگی برای عرضه و تولید این کتب به وجود خواهد آمد. اینگونه ورود دولت برای حمایت از ناشران را چطور ارزیابی میکنید؟
بله. همانطور که در ابتدای عرایضم عرض کردم، یکی از عوامل مؤثر بر تیراژ، توجه و گسترش کتابخانهها است. یقینا اگر ما کتابخانههای عمومی خود را تقویت کنیم، تأثیر مثبت بر افزایش و تقویت کتابهای ارزشمند خواهد گذاشت. اما هیچ تردیدی نیست که حمایت دولتی نمیتواند معطوف به همه آثار باشد. علتش همان فرمایش قبلی خودتان است. برخی افراد هنگامی که میخواهند بازار نشر را تحلیل کنند، سخنان متناقضی میگویند. از سویی نقد میکنند سهم کتابهای ارزشمند منتشرشده بیش از 20 درصد نیست که حرف درستی است. از سوی دیگر نیز میگویند اگر دولت میخواهد حمایت کند، باید حمایتِ عام و معطوف به همه کتابها باشد. حال آنکه حمایتِ عام با تقویت کتب ارزشمند مغایرت دارد. اساسا امکانپذیر نیست و اقدام درستی نیست.
تیراژ اغلب کتابهای جدی در همه جای دنیا بیشتر از 2-3 هزار نیست
* تسنیم: عقیدهشان این بود که مبنایی برای حمایتِ خاص وجود ندارد. سیاست حاکم برای خرید کتاب از ناشر، سبب شده ایشان به کمکهای دولت نگاه نذرگونه داشته باشند. یعنی نهاد کتابخانهها کتابهای روی دست ناشر مانده را از ایشان میخرد. کتابی را که مخاطب در بازار به آن اقبالی نشان نداده است. این تناقض است.
من از ریز جزئیات آنچه در گذشته در نهاد کتابخانهها افتاده است، مطلع نیستم. طبیعتا نمیتوانم اظهارنظر کنم. باید لیست خرید آنها را دید چه بوده است، چه کسانی کارشناسی کردند و چه اتفاقی افتاده است. اما در مورد آنکه معیار انتخاب و خرید کتاب صرف استقبال مخاطبان باشد، من خیلی موافق نیستم. در واقع تیراژ درصد بالایی از کتابهای ارزشمندی که در همه جای دنیا منتشر میشود، بیشتر از 2-3 هزار نیست. این نیز یکی از تصورات غلط رایج است. گاهی برخی افراد کماطلاع سخن از تیراژهای میلیونی در بعضی کشورهای غربی میکنند و سپس آن را با کتابهای جدی چاپ شده در داخل کشور مقایسه میکنند. در صورتی که در آمریکا نیز کتابهای جدی تیراژی در حدود 2-3 هزار دارند.
در نتیجه نمیتوان به صرف تیراژ پائین، کتابخانهها را از آن کتاب محروم کرد. همچنین کتابهای منابع درسی را نباید با کتابهایی که مردم میخرند، مقایسه کرد. ممکن است در رشتههای تخصصی یک کتاب ریاضی یا فیزیک در چند صد هزار تیراژ چاپ شود. این را نباید معیار گرفت. البته خاطرم است سالها پیش رمان «بامداد خمار» که رمان عامه پسندی بود ظرف مدت کوتاهی به تیراژ بسیار بالایی رسید. لذا میبینید اگر درست به کتاب پرداخته شود، به تیراژ خیلی بالایی دست مییابد. به هر حال سلیقه مخاطبان، سلیقه خاصی است. ممکن است کتابهای جدی حوزههای مختلف تیراژهای بالا پیدا نکند.