نامه سرگشاده یک دیپلمات به رئیس جمهور درباره نتایج یک سال مذاکره با آمریکا؛
نامه سرگشاده یک دیپلمات به رئیس جمهور درباره نتایج یک سال مذاکره با آمریکا؛
به
گزارش حوزه
سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران "ناصر نوبری" دیپلمات باسابقه
کشورمان در نامهای سرگشاده به حسن روحانی به ارزیابی رفتار رئیس جمهور و
تیم دیپلماسی او در موضوع هستهای پرداخت.
این دیپلمات باسابقه در این
نامه که آن را در اختیار روزنامه وطن امروز قرار داده موارد بسیار مهم و
قابل تأملی را مطرح کرده و از دولت خواسته است درباره آنها پاسخگو باشد.
بخش نخست نامه مهندس نوبری به روحانی در این شماره (8شهریور) و بخش دوم آن در شماره یکشنبه 9 شهریور همین روزنامه منتشر خواهد شد.
بسمه تعالی
حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر روحانی ریاست محترم جمهوری
با سلام و احترام
صدیقک
من صدقک لامن صدّقک "دوست واقعی کسی است که به صداقت و صراحت با شما سخن
گوید نه آنکه شما را تأیید و تصدیق نماید" امام علی (ع)
آقای بهشتی فکر میکنید که هستیداگر از این در (شورای انقلاب) بیرون بروید مردم حتی برای شما تره هم خرد نمیکنند.
این
جمله رئیس روابط عمومی دبیرخانه شورای انقلاب در جلسه هفتگی با شهید بهشتی
رئیس شورای انقلاب یعنی کسی که بعد از رهبر انقلاب همه کاره کشور و عملا
رئیس 3 قوه کشور بود، است.
نه فقط تاریخ انقلاب اسلامی بلکه در کل
تاریخ ایران بهشتی تنها رئیس جمهور کشور ایران بوده که اعضای دفترش را
قویترین منتقدانش تشکیل میدادند حتی میتوان ادعا کرد در کل تاریخ سیاسی
جهان آقای بهشتی تنها رئیس حکومت و رئیس حزب فراگیر بوده که در دفتر ریاست
بر حکومت حتی یک عضو از حزب فراگیری که رئیسش بوده حضور نداشت.
همواره
حزبیها پیگیر بودند یا اعضای دبیرخانه شورای انقلاب عضو حزب شوند یا
دبیرخانه تحویل حزب جمهوری اسلامی شود اما آقای "بهشتی" به این خواستها توجه
نکردند.
یک وقت به ایشان گفتم در کشور این همه ناسزا به شما میگویند
چرا حتی یکبار به آنها جواب نمیدهید فرمودند: "دو روش وجود دارد یکی
پاسخگویی به افتراها و ناسزاها و دیگری سکوت تا در طول زمان خودم مردم به
حقیقت پی ببرند. من روش دوم را ترجیح میدهم" به همین دلیل امام فرمودند:
ایشان شهید مظلومند نه تنها با رهبران حزب کمونیست بلکه با منتقدان جوان و
بینام و نشانی مانند بابک زهرایی در تلویزیون با کرامت بالایی برخورد کرده
و به طور زنده مناظره و بحث آزاد میکردند حالا برخورد ایشان را مقایسه
فرمایید با برخورد جناب عالی با منتقدان که نه تنها تاکنون خود با آنها
گفتگو نفرمودهاید بلکه هیچ نمایندهای هم برای گفتگو و توجه و پاسخ به
دیدگاه منتقدان تعیین نفرمودید و با سانسور کامل اجازه بحث آزاد در رسانه
ملی در این باره نیز داده نشد و حتی نسبت به منتقدان انواع ناسزاهای ناروا
مانند بزدل سیاسی، بیسواد، ترسو، دل لرزان، بیکار، معدودی که از جای خاصی
تغذیه میشوند، ناقصالخلقه و ... عنوان شد.
البته آن زمان به"شهید
بهشتی "با آن ویژگیها انحصارطلب اطلاق میشد اما امروز جناب عالی از
طرفداران آزادی و دگراندیشی و پلورالیسم شناخته میشوید.
علت تندگویی علیه منتقدان چیست؟
البته
بنده و امثال بنده وقتی پای منافع ملی کشورمان پیش میآید بزدلیم و
میترسیم و میلرزیم اما بالاخره ما شهروندان این کشور به ریاست جناب عالی
هستیم به جای حواله به جهنم بفرمایید دوستان شیردلتان ما را توجیح کنند تا
از ترس و لرز بیرون بیاییم بنده بیش از 8 ماه است پیشنهاد کردهام یک یا دو
یا هرچند نفر از دوستان شیردل بیایند و در رسانه ملی و در برابر پیشگاه
ملت درباره موافقتنامه ژنو باهم بحث کنیم تا بزدلی و ترس و لرز بیمورد ما و
شیردلی دوستان برای ملت آشکار شود اما تاکنون هیچ یک از این شیردلان که
قویترین دیپلماتهای جهان هستند حاضر نشدهاند با ما به بحث بنشینند و
سانسور کامل در رسانه ملی حاکم شده است ممکن است بفرمایید سطح آنها بالاست و
دور از شأن آنهاست که با امثال بنده که کارشناس ساده هستم به بحث بنشینند
البته درست است که ما دون پایه و کارشناس ساده هستیم اما حالا اظهارات
مردودی کم سواد دون پایه که نباید این همه دلواپسی عصبانی و دغدغه ایجاد
کند که در مهمترین اجلاس سطح عالی دیپلماتیک کشور آنچنان به این این معدود
ترسوی لرزان بتازیم.
مشاورتان جناب آقای آشنا از آن اظهارات تندتان
دفاع کرده و فرمودند آنها از عصبانیت نبوده بلکه صریح بوده است اگر نظر
جناب مشاور درست باشد آنگاه این نتیجه حاصل میشود که سناریوی ناسزاگویی و
پرخاشگری از قبل توسط مشاوران کارشناسی شده و یک عصبیت فیالبداهه نبوده
است در این صورت باید دید هدف این موجسازی جدید چیست؟ آن هم در شرایطی که
این عده معدود منتقد ساکت بودهاند و مدتی بود صحنه کشور در این باره کاملا
آرام شده بود.
احتمالا مشاورانتان این احتمال را دادند که ممکن است
از مذاکرات هستهای چیز قابل توجهی بدست نیاید و لذا میخواهند پیشاپیش با
بزرگنمایی، مخالفان قدرتمند فرضی بتراشند که کارشکنی میکنند و ناکامیها
را برگردن آنها بیاندازند یا ممکن است هدفشان این باشد که فضای سیاسی کشور
را آنقدر پر از گردو غبار کنند که مردم متوجه نشوند چه دادند و چه بدست
آوردند و در پرتو غوغاسازیها و حاشیهسازیها، حقیقت اصلی پنهان بماند.
اگر
قرار باشد ظرف 2- 3 ماه آینده مذاکره کنندگان با دست پر بیایند دیگر
نیازی به اینگونه غوغاسازی و ناسزاگوییها نیست آن موقع با افتخار
دستاوردهای بزرگ خود را به ملت نشان میدهند و جشن پیروزی ملی میگیرند و
به طور طبیعی منتقدان منزوی میشوند.
لطفا گفتمانتان را عوض نکنید! بنزسواری چه شد؟
جنابعالی
به کسانی که با مذاکره مخالفند شدیدا تاختید و آنها را بزدل، ترسو و لرزان
خواندید و از هرگونه مذکراه میترسند و میلرزند اما باید تصریح کنم بحث
بر سر اصل انجام مذاکره یا عدم انجام مذاکره گفتمان یک سال پیش کشور بود که
عدهای موافق و عدهای مخالف انجام مذاکره بودند.
بنده در آن زمان در
2 دانشگاه سخنرانی کردم و از اصل انجام مذاکره دفاع و حمایت کردم جنابعالی
در سخنرانی اخیرتان سعی فرمودید گفتمان امروز کشور را به گفتمان یکسال پیش
بازگردانید درحالی که گفتمان امروز کشور بررسی و ارزیابی محصول یکسال
مذاکره است ونه اصل مذاکره حالا دیگر جنابعالی و دوستان شیردلتان یکسال است
با آمریکاییها هرطور و هر مقدار مذاکره کردهایم آنطور که میگویند
دوستان شیردل و آمریکاییها در طول مذاکرات آنقدر صمیمی شدند که یکدیگر را
با اسم کوچک صدا میکنند. بعد از 37 سال از آخرین تماس تلفنی شاه ایران با
رئیس جمهور آمریکا جنابعالی اولین رئیس کشور ایران هستید که با رئیس جمهور
آمریکا تلفنی صحبت کردید پس هرگونه ارتباط، تماس و مذاکره که ممکن بوده
یکسال است که انجام شده و حالا گفتمان را لطفا عوض نکنید.
گفتمان
امروز کشور محصول مذاکرات یکساله است و نه اصل مذاکره و در این باره مقام
معظم رهبری در دیدار اخیرشان با سفیران و دیپلماتهای کشور اعلام فرمودند
یکسال مذاکره محصولی جز افزایش تحریمها و دشمنیها نداشته است.
میزان
آزادی عمل جنابعالی و دوستان مذاکره کننده تا در این یکسال داشتهاید در
تمام دوران 36 سال بعد از انقلاب هیچ دولتی در این حد و اندازه نداشته است،
در واقع دولت جنابعالی هزینههای بسیار بزرگ ملی را در این باره مطرح کرده
و امروز باید بیلان و ماحصل این مذاکرات با صرف هزینههای ملی را بیان کند
نه اینکه دوباره به سال گذشته برگردید و صحبت از ترس بعضیها از نقض
مذاکره فرمایید.
وقتی مذاکرات 10 سال پیشتان شکست خورد در کتابتان
فرمودید غیرمتعهدها مانند دوچرخهاند و اروپا مانند پیکان است و آمریکا
مانند بنز و فرمودید آن موقع فقط امکان پیکانسواری داشتید و فرمودید
مذاکرات با اروپا با کارشکنی آمریکا شکست خورد یعنی آنکه آن موقع بنز با یک
ویراژ موجب چپ کردن پیکان شد اما اکنون یکسال است که هرچقدر که خواستید
بنزسواری کردید.
لذا امروز باید نتیجه یک سال بنزسواری را بفرمایید.
تبدیل اتاق فکر به اتاق عملیات (کارشکنی!)
فرمودید
منظورتان از آن ناسزاها منتقدان و مخالفان نبودهاند منظورتان کسانی هستند
که اتاق فکرشان را به اتاق عملیات تبدیل کردهاند حالا فرض کنید عدهای
هستند که دریک اتاق در مورد این مسائل فکر میکنند و برخی تصمیماتی
میگیرند و آنها را عملیاتی میکنند(اتاق عملیات) فکر کردند که انشاءالله
آزاد است اما عملیات آن عده معدود اگر غیرقانونی است که جایی برای ناسزا
نیست باید دستور پیگیرد قانونی و مجازات آنها را صادر فرمایید و قوه قضاییه
باید به اقدامات خلاف قانون آنها رسیدگی کند.
بنده که فردی مستقلم و
در تمام دولتها پست و منصب داشتهاند الا دولت گذشته اما فرض کنیم عدهای
از جناحهای مقابل جنابعالی سعی میکنند نقاط ضعف سیاستها و اقدامات
جنابعالی و تیم مذاکراتی را پیدا کنند و آنها را به روشهای گوناگون مطرح
کنند خب این طبیعت نظامهای آزاد و مردم سالار است اینکه جرم نیز در آمریکا
اکنون جمهوری خواهان تلاش میکنند نقاط ضعف دموکراتها را بیابند و روی
آنها انگشت بگذارند و تبلیغات کنند و در دور بعدی دموکراتها را شکست دهند.
این خاصیت مثبت دموکراسی و نظامهای چندگانه است که جناحها از ترس یکدیگر
سعی میکنند کمتر نقطه ضعف داشته باشند. بنابراین دربرابر چنین اقداماتی
هم جای ناسزاگویی از طرف رئیس جمهور نیست تاکنون مقام معظم رهبری و تمام
ارکان حکومتی و اکثریت مجلس از مذاکرات و تیم مذاکراتی قویا حمایت
کردهاند و معدود منتقدان هم جز حدس زدن اقداماتی در نظام تصمیمگیری کشور
ندارند که بتوانند در مسیر اقدامات جنابعالی و تیم مذاکراتی کارشکنی کنند و
لذا این ناسزاگوییها صرفا یک بزرگنمایی از منتقدان است.
قویترین دیپلماتها و مذاکرات؟!
فرمودید
جنابعالی وتیمتان قویترین دیپلماتها در منطقه و جهان هستید و احاله
فرمودید به مذاکرات 10 سال پیش خودتان و فرمودید کتابتان را مطالعه کنیم و
از مذاکرات قدرتمند جنابعالی و قویترین دیپلماتها مطلع شویم.
در این
باره سوال اصلی این است که مذاکرات تیمی که 10 سال پیش شکست خورده را
چگونه به عنوان یک نمونه عالی و الگوی موفق مطرح میفرمایید؟ این مانند آن
است که یک تیم فوتبال 10 سال پیش در یک بازی از حریف خود 6 بر صفر باخته
باشد و حالا سرمربی آن تیم خود را قویترین تیم بنامد و حتی ماجرای آن بازی
شکست خورده را به عنوان یک الگوی موفق بنویسد و با افتخار خواستار مطالعه
تاکتیکها و تکنیکهای آن تیم شکست خورده شود.
فرمودید معمول نیست متن
مذاکرات در کتاب نوشته شود ولی جنابعالی منت گذاشتید و متن مذاکرات قوی 10
سال پیش را برای آگاهی ما نوشتهاید که بخوانیم و از ترس دل لرزانی بیرون
بیاییم.
جناب آقای روحانی در اینجا باید تأکید کنم که یک دیپلماسی
وقتی موفق است که به هدفش نائل آید دیپلماسی، صرف بیانیه و اعلامیه قوی
خواندن در اتاق مذاکره نیست که اکنون ما را احاله به متن مذاکرات خودتان
میفرمایید دیپماسی مجموعهای از مذاکرات و اقدامات است که برای رسیدن به
هدفی خاص صورت میگیرد و میزان موفقیتش با میزان رسیدن به هدفش سنجیده
میشود نه با متن مذاکرات.
استراتژی اعتمادسازی یکطرفه جنابعالی و
تیمتان در 10 سال پیش برای حل مناقشه هستهای شکست خورد و اتفاقا امروز
باید برعکس از شکست آن استراتژی درس میگرفتیم و از آن پرهیز میکردیم که
شکستی دوباره حاصل نشود و اتفاقا دل نگرانی بنده به خاطر تکرار آن استراتژی
و احتمال شکستی دوباره است.
حق غنیسازی صنعتی یا حق فرفره بازی!
سوم آذرماه 92 روز امضا موافقتنامه ژنو در پیامتان فرمودید:
"حقوق
هستهای و حق غنیسازی ملت ایران مورد اذعان قدرتهای جهانی که سالها سعی
بر انکار آن داشتند قرار گرفت. دستاوردهای قطعی این توافق اولیه به رسمیت
شناخته شدن حقوق هستهای و حق غنیسازی ملت ایران است."
اگر این حق
بزرگ و اساسی را گرفتهایم پس حالا چه مشکلی وجود دارد که اکنون در گزارش
یکسالهتان از احتمال شکست مذاکرات سخن میگویید در حالی که برعکس بوده و
حقی را که NPT در ماده 4 به همه اعضا بدون هیچ قید و بند و محدودیت در
فعالیتهای صلح آمیز هستهای داده است موافقتنامه ژنو در اندازه، درصد،
حجم، مکان، ذخائر، تشخیص میزان نیاز کشور و ... همه را مشروط به توافق با
آمریکا و طرفهای مقابل کرده محدودیتی که هیچ یک از اعضای NPT بدان ملزم
نیستند واین نه تنها اذعان به حق قانونی ما در ماده 4 NPT نیست بلکه تنازل
از آن ماده و تهی کردن آن میباشد.
بنده در آن نامهام تصریح کرده
بودم وقتی نیاز عملی کشور به میزبان غنیسازی را مشروط به موافقت آمریکا و
طرفهای مقابل کردیم این نقش حاکمیت ملی کشور است که بیگانگان مجاز به
دخالت در تصمیمگیرهای ملی و داخلی کشور شدهاند و در اینکه ما در کشورمان
به چه چیز چه مقدار نیاز داریم دخالت میکنند در واقع موافقتنامه ژنو سند
قانونی کردن مداخلات آمریکا در امور داخلی ایران است.
بنده در
نامهام تصریح کردم: هدف از قراردادن این بند در موافقتنامه ژنو محدود کردن
ایران حتی در فاز 5 درصد است آنها سعی خواهند کرد از غنیسازی شیر بیدم و
یال و کوپال و اشکم بسازند (غنیسازی دکوری) و نهایتا منت بگذارند که با
غنیسازی موافقت کردهاند.
آیا امروز آنها به دنبال این هدف
نیستند؟ آیا به همین دلیل مذاکرات وین به بن بست نرسید که مجبور به تمدید
مذاکرات شدیم؟ آیا آنها امروز به خطوط قرمز ما غروب نکردند و حد و اندازه
نیاز کشورما غنیسازی صلح آمیز (5 درصد) را تعیین نمیکنند؟ آیا اختلاف
اصلی این نیست که آنها میگویند ما در 15 سال آینده بیش از 4000 سانتریفیوژ
برای نیازهای کشورمان لازم نداریم؟ و آیا ما حالا در چانهزنی این مسئله
نیستیم که ثابت کنیم نیاز کشورمان بیشتر است طوری که مقام معظم رهبری ورود
کردند و در یک سخنرانی علنی برعدد و رقم نیاز عملی کشورمان درباره غنیسازی
تأکید و تصریح فرمودند قرار داد ما با روسها برای نیروگاه بوشهر 7 سال
دیگر تمام میشود و بنابراین 7 سال دیگر کشورما سالانه به 190 هزار سو
غنیسازی نیاز دارد که با سانتریفیوژهای اولی تقریبا همین تعداد
سانتریفیوژ لازم داریم لذا بر این عدد و رقم مقام معظم رهبری تأکید و تصریح
فرمودند.
بنابر اظهار مقام معظم رهبری آنها به مرگ گرفتهاند تا ما
به تب راضی شویم یعنی آنها ممکن است تا 10 هزار سو را رضایت دهند در حالی
که نیاز واقعی و عملی ما 190 هزار سو است.
آنها میگویند وقتی
قراردادتان با روسها تمام شد دوباره قرارداد ببندید و باز از روسها بخرید
یعنی ما حق نداریم وابستگیمان به روسها را در این باره تغییر دهیم.
در
واقع در امور داخلی ما که نیازمان را خودمان تأمین کنیم یا اینکه وابسته
بمانیم و از خارج بخریم را آمریکا و روسیه و قدرتهای بزرگ تعیین میکنند
اگر غنی سازی ما نتواند صنعت برق ما را تأمین کند آیا همان غنیسازی دکوری
که بنده پیشبینی کرده بودم نیست؟
این همه سال با صرف هزینههای گزاف مادی و انسانی و شهدای هستهای از کارکردش چیست؟
آقای رئیس جمهور موافقتامه ژنو حق غنیسازی را برای ملت ایران گرفت یا حق فرفره بازی را ؟
اگر چرخش سانتریفیوژها نیازهای صلح آمیز صنعت برق ما را تأمین نکند چرخش آنها با چرخش فرفرههای اسباب بازی کودکان چه فرقی دارد.
پرانتز ما و پرانتز آمریکاییها!
آقای
ظریف فرمودهاند انشای متن نهایی آماده شده و در موارد اختلافی پرانتزهای
خالی گذاشته شده که در 2- 3 ماه آینده این پرانتزهای خالی را با رایزنی پر
خواهند کرد.
بنده با توجه به شناختی که از عملکرد آمریکاییها و طرفهای
مقابل دارم میتوانم پیشبینی کنم که درباره اختلافات اصلی یعنی مسئله
"غنیسازی " آنها چه خواهند کرد و لذا بر همکاری و کمک به جنابعالی و تیم
مذاکره کننده نکاتی را مطرح میکنند آمریکاییها و طرفهای مقابل سعی
خواهند کرد با همان ترفندهای حرفهایشان با کلمات کلی این پرانتز را پر
کنند و سرمان کلاه بگذارند و دوباره در آینده با بهانه بازیشان همچنان
عملا دستمان خالی بماند اما ما با توجه به تأکید و تصریح مقام معظم رهبری و
اعلام نیاز عملی سازمان انرژی اتمی باید پرانتز مربوط به غنی سازی و
نیازهای عملی ایران را با این جمله پرکنیم: (ایران در طول 7 سال آینده طوری
بر ظرفیت و توان غنیسازی خود اضافه خواهد کرد که پس از 7 سال قادر شود
سالانه 190 هزار سو غنیسازی کند) آمریکاییها و گروه 1+5 خواهند گفت ذکر
عدد و رقم در توافقنامه بیمورد است و سعی خواهند کرد این پرانتز را چنین
پر کنند: (بعد از پایان دوره زمانی "10 یا 12 یا 15 سال" گام نهایی و اجرای
موفق و کامل گام نهایی، با ایران مانند کشورهای عضو NPT که صلاح هستهای
ندارند رفتار خواهد شد)
نکته مهمی که باید جنابعالی وتیم محترم
مذاکره کننده توجه فرمایند این است که این جمله کلی و چند پهلوست به طوری
که کشورهای عضو NPT که صلاح هستهای ندارند شامل هر دو دسته است یک دسته
آنهایی که چرخ سوخت و پروسه غنیسازی بومی دارند و دسته دیگر آنها که چرخه
سوخت و غنیسازی بومی ندارند و اورانیوم غنی شده را از خارج میخرند. یعنی
بعد از این دوره طولانی مدت دوباره ما میرویم سرخانه اول ودوباره باز
دعوای اصلی از اول شروع میشود که ما جزو کدام یک از اینها خواهیم بود و
دوباره آمریکا خواهد گفت بهتر است شما جزء دسته دوم باشید و از خارج بخرید
اگر این کار را نخواهند کرد در متن تصریح کنند ما جزو کدامیک از این دو
دسته خواهیم بود.
همانطور که در پرانتز مورد نظر خودمان تصریح کردم
باید با عدد و رقم مشخص ذکر شود و نه کلی و از طرف دیگر کدام مرجع بیطرف
پیشبینی شده که بعد از 10 سال تأیید کند ما گام نهایی را کامل و درست اجرا
کردهایم.
اگر مرجع تعیین کننده آژانس انرژی اتمی است که اساسا
بانی و باعث تمام مشکلات و بحران هستهای ما ناشی از بهانهجوییها و عدم
بیطرفی و غرضورزیهای آژانس است که تحت نفوذ آمریکا و دیگر قدرتهای
جهانی است بنابراین در آن زمان (زمان نسل آینده) دوباره روز از نو روزی از
نو. بایک بهانهجویی آژانس بازی ادامه یافته و ما هم (فرزندانمان) طبق
معمول دادمان به جایی نخواهد رسید از طرف دیگر اگر حتی 10 سال دیگر ما آزاد
شویم و امکان توسعه از آن موقع پیدا کنیم 10 سال بعد از آن طول خواهد کشید
تا توان ما به 190 هز ار سود برسد.
مراقب روسها باشید
روسها
حتی آن موقع که رهبری اردوگاه به اصطلاح ایدئولوژی نجاتبخش جهانی را یدک
میکشیدند باز فرصتطلب بودند و به سختی از اشغال شمال کشورما دست
برداشتند. اما در دوره جنگ سرد و به خاطر حفظ پرستیژ ابر قدرتی و رهبری یکی
از 2 اردوگاه جهانی تاحدودی در فرصتطلبی برخی ملاحظات و قید و بندها را
رعایت میکردند اما روسهای کنونی در فرصت طلبی دیگر هیچ ملاحظهای ندارند و
تبدیل به یک دلال صرفا سودجوی بینالمللی براساس منافعشان با آنها وارد
بازی و معامله میشوند.
یکی از برگهای بسیار سودمندشان بازی با برگ
ایران است آنها در تکمیل نیروگاه بوشهر با تعاملی که با غرب و صهیونیستها
داشتند به بهانههای فنی و مالی بازی با زمان کردهاند و تا آنجا که
میتوانستند طولانی کردند.
درباره S300 هم قرارداد رسمی با ما را به
غرب و صهیونیستها فروختند غیر از حساسیتهای کلاسیک روسها درباره تبدیل
ایران به یک همسایه قدرتمند و اتمی آنها به عنوان منفعتطلبی تجاری نیز
اینکه ایران همیشه وابسته به روسها بماند و خریدار اورانیوم غنی شده از
روسها باشد را ترجیح می دهند و به همین دلیل در عمق با مواضع آمریکاییها
که ایران چرخه سوخت ملی و غنیسازی بومی نداشته باشد هماهنگ هستند.
حتی
اگر ما از روسها نخریم باز برای اینکه دست در بازار سوخت هستهای زیاد
نشود روسها ترجیح میدهند ما خریدار سوخت هستهای باشیم تا تولید کننده در
هر حال در دههای آینده پس از پایان ذخایر نفت در بازار انرژی سوخت
هستهای مهم خواهد بود در واقع در مناقشه هستهای در بازی به مرگ بگیر تا
ایران به تب راضی شود بازیگری اصلی به تب گرفتن با روسهاست که روسها نقش
خود را مانند یک دلال حرفهای هم به ایران میفروشند و هم به آمریکا وغرب.
روسها با هنرمندی فوقالعاده با استفاده از برگ ایران کریمه،
استراتژیکترین بخش اوکراین را بلعیدند آنها رسما به آمریکاییها هشدار
دادند که اگر میخواهند روسها دست آمریکاییها را در مناقشه هستهای علیه
ایران باز بگذارند آمریکاییها این هشدار روسها را جدی گرفتهاند و اقدام
قرن نوزدهمی روسها را در قرن 21یکم یعنی جداسازی کریمه و الحاق آن به
روسیه را فقط نظارت کردند.
اکنون دیگر کریمه فراموش شده و صرفا صحبت
از بحران و بیثباتی در شرق اوکراین است روسها حتی با توان فوقالعاده
دیپلماسی خود و ناشیگری و ناتوانی دیپماسی ایران به راحتی روی امکانات
ایران در خاورمیانه که با هزینههای فراوان به دست آمده سوار میشوند و از
آنها برای ارتقای موقعیت از دست رفته خود در خاورمیانه استفاده میکنند در
مناقشه سوریه و ماجرای اجلاس ژنو 2 دیدیم که آقای ظریف رفت مسکو و همه تخم
مرغهای ایران را پشت در اجلاس ژنو2 جا گذاشت درحالی که اگر میخواستند
میتوانستند ایران را وارد اجلاس ژنو2 کنند.
البته این کارکرد قدیمی و
سنتی دیپماسی قجری و پهلوی است که برای پوشش گرایش به غرب و آمریکا
تحرکاتی هم پا شرقیها و روسها میشود تا یک بالانسی به نمایش گذاشته شود.
لازم به یادآوری است که رابطه با روسها در زمان رهبری حضرت امام
(ره) و ریاست جمهوری مقام معظم رهبری بر پایه برابری و احترام متقابل
همسایگی و حسن همجواری پیریزی شد اما متأسفانه بعدها به دلیل ناشیگریها و
سیاست خارجی یکسویه نگاه به شرق تبدیل به یک رابطه یک طرفه و فرصت طلبانه
به نفع روسها شد نگاه یکسویه به شرق یا غرب برای سیاست خارجی ایران سمی
مهلک است بنده در سالهای گذشته براین اشتباه استراتژیک و ناشیگری در قبال
روسیه به ویژه در قبال مناقشه هستهای هشدار دادم (در صورت لزوم به دفترتان
بفرمایید به سایت بنده با آدرس NASER NOBARI.COM مراجعه و موارد را به
استحضار حضرتعالی برسانند.)
منبع: روزنامه وطن امروز
انتهای پیام/