در این پژوهش، با مهندسی معکوس روایت و بررسی روساخت که شامل سبک، داستان، طرح، احساسی که به مخاطب منتقل می شود و مفاهیم مطرح شده، به ژرفساخت انیمیشن ها که تهیه کننده بر مبنای آن اثرش را تولید نموده است، می رسیم.
انیمیشن های: «مولان 1و2»، «ماجراهای تن تن و میلو» (قسمت تن تن در تبت)، مجموعه «ایکیوسان»، مجموعه «دوقلو های افسانه ای» و «پاندای کونگفوکار 1» فیلمهایی هستند که بر اساس روایتی که خود ارائه مینمایند در این پژوهش ما را به این نتیجه می رسانند که با بهرهگیری از ظرفیت های انیمیشن در صدد تبلیغ آئینهای فوق الذکر میباشند.
مبانی پژوهش
تحلیل روایت: روایتگری، زنجیره ای از رخداد های داستانی است. (1) بیان کنش و واکنش هایی که در قالب پیام، رمزگذاری شده، با نشانه هایی جهت رمزگشایی برای مخاطب ارسال می گردد. آنچه در این پژوهش مبنا قرار گرفته، عبارت از این است که روایت از دو سطح روساخت شامل 5 بخش: سبک، طرح، داستان، احساس و معانی منتقله و سطح دوم، ژرف ساخت که شامل مبانیای است که بر مبنای آن سازنده فیلم و انیمیشن و یا روایت گر، داستان خود را بنا می کند، می باشد.
بخش اول سبک کار است. اینکه کار از کدام یک از گونههای تولید برخوردار میباشد: اگر پویانمایی است دوبعدی است یا سهبعدی.
بخش دوم طرح داستان است که چگونه روابط علی و معلولی و با چه توالی برای مخاطب نمایش داده می شود. این طرح همان چینشی است که قصه گو یا کارگردان در این اثر برای انتقال مفاهیم استفاده می کند. (اولین بار شکل گرایان روسی بین طرح و داستان تفاوت قائل شدند. آنها داستان را شرح ساده رویداد های اصلی و طرح را چگونگی ارائه بوسیله راوی می دانند.(2) یعنی چینشی که قصهگو یا راوی بر می گزیند).(3)
در مرتبه بعد احساسی است که به مخاطب منتقل می گردد. و همینطور در مورد معانی منتقله که بخش پنجم روکار را تشکیل میدهد. (البته احساس و معانی که به مخاطب از درون متن منتقل می گردد، رابطه تنگاتنگی دارد با ذهنیت مخاطب، چه اینکه بسیار پیش آمده است به خاطر ذهنیت افراطی و یا اشتباه، مخاطب از المان هایی که چارچوب و معنای مشخصی دارند معانی دیگری برداشت کرده است).
روایتگر اساس کار خود را از مبانی در ژرفساخت شروع می کند و برای بعث معانی و احساس در ذهن مخاطب بواسطه داستان، در مرحله بعد طرح و در انتها سبک روایتی یا نمایشی خود اقدام می کند. حال آنکه ما برای پی بردن به مقصود راوی که در انیمیشن های مورد بحث آمده، با مهندسی معکوس از سبک داستان شروع کرده تا به مبانی که سازنده در صدد القای آن است برسیم.
انیمیشن(4) (پویا نمایی):
واژه انیمیشن مشتق شده است از واژه لاتین «انیما» (anima) یعنی «نفس زندگی».
هنر حركت بخشیدن به اشیای بیجان را انیمیشن گویند. انیمیشن را در اصطلاح "The Illusion of Life" به معنی « توهم زندگی» نیز می نامند. امروزه انیمیشن با پیشرفت علوم مختلف، بخصوص رایانه (کامپیوتر) دچار دگرگونیهای شگرفی شده است و در وجوه مختلف زندگی انسان راه یافته است.
انیمیشن دیگر محدود به کارتونهای کودکانه نمیباشد و در بسیاری از فیلمهای فاخر سینمایی از این ابزار برای هرچه جذابتر نمودن محصول، ایجاد جلوههای ویژه و بهرهگیری از شخصیتهای انیمیشنی به جای عروسکها و گریم استفاده شده است.
انیمیشن ها امروزه به دو بعدی و سه بعدی تقسیم شده اند. اقسام تکنیک های پویا نمایی در پانوشت (5) آمده است. البته انیمیشنی که ما در این پژوهش از آنها می گوئیم دو یا سه بعدی آن مد نظر نیست بلکه آنچه برای ما مهم است این است که تهیه کنندگان در قالب برنامه های جذابی که ظرفیت های ویژه ای دارند به شخصیت ها بگونه ای مجازی جان بخشیده اند که در صدد بیان مرام و یا تبلیغ درست یا اشتباه شیوه های زندگی خود هستند. ضمن اینکه در برخی موارد با مقاصد شیطانی شیوه زندگی درست را باطل نشان می دهند تا مقصودشان را بیشتر و نزدیکتر به حق نشان دهند.
ادیان مردم چین
مردم چین بیشتر پیرو مرام چینی هستند تا دینی خاص، آنها بیشتر از اینکه دیندار باشند، اخلاق مدارند و و دلبستگی به حیات و ادامه زندگی، هدف نهایی در معتقدات ایشان می باشد. اما در حوزه دین در مقایسه با ممالک دیگر کمتر علاقه مندی نشان می دهند. چینی ها مردمانی نیستند که اندیشه ها و فعالیت های دینی، بخش مهمی از زندگی ایشان را تشکیل دهد .(6) با این حال چند اصل در ادیان اهالی چین مشترک است که برای تقریب ذهن اینگونه می توان گفت که به عنوان مثال راست گویی و عبادت خدا و نماز خواندن، مرام مشترکی بین دین اسلام و مسیحیت است، حال مردم چین نیز اینگونه اند.
عناصری چون:
1. طبیعت محوری: معتقدند عالی ترین پیشرفت از لحاظ فرهیختگی روحی، یکی شدن با طبیعت است. برکات زندگی خود را از طبیعت می دانند و برایش احترام قائلند.
2. یانگ و یین: در هر شئ دو عامل محرک به هم آمیخته و ممزوج شده است. یکی را یانگ و دیگری را یین می نامند. دقیق سخن آنکه، یانگ نیروی فاعلیت، مذکر و مثبت دارد و بر عکس یین نیروی انفعال و جنبه منفی و مؤنث دارد. البته باید اشاره کرد که تباین اشیاء ذاتی نیست و بسته به عرض آنهاست. یعنی یانگ و یین عینا و هم زمان موجودند اما بسته به عرض، متجلی می شوند (7) و این نشانه ایست برای حفظ تعادل در زندگی بشر.
نماد یانگ و یین
3. نظریه تائو: قانون چگونگی تناسب و نظم موجودات عالم را تائو گویند. حسن
تناسب "شکل گیری و جایگاه موجودات خلقت" و کمال انتظام "رابطه علی و
معلولی حاکم بر جهان" که از آسمان و زمین نمودار است نتیجه قوه کیهانی تائو
است.
4. نظریه باستانی تاریخ چین: به باور مردمان چین پادشاه مانند پیامبران در
اعتقادات ما مسلمانان، از سوی خدا یا ماوراء آمده اند. از سوی خدا برای
حکم رانی. البته به شکل گیری این باور کمک کرده اند پادشاهانی که از خود
افسانه ها ساخته اند.
5. پرستش زمین،آسمان، اجداد و ارواح نیز از اعتقادات مشترک ادیان مردم چین است.
تائو :
تائوئیسم (Taoism)(Dao Jiao 道教)یا فلسفه تائو، روش فکری منسوب به لائوتسه (Laozi 老子) فیلسوف چینی، که مبتنی است بر اداره مملکت، بدون وجود دولت و بدون اعمال فرم ها و اشکال خاص حکومت.
اما مکتب تائو اولین دینی است که در تاریخ برای چینیان ذکر شده است. درباره منشأ و زمان پیدایش این مکتب دو نظر وجود دارد. نخست آنکه به وجود آورنده این مکتب، فردی است به نام «لائو- تزو » متولد سال 604 ق.م. وی در دربار متصدی امور بایگانی بود و بعد به خاطر ظلم دربار و اینکه آن گونه شغل ها را مغایر با پاکی روح خود می دانست آن رها کرد. بعد ها بخاطر آوازه مذهبی که پیدا می کند مشتاقان وی از سراسر چین برای زیارتش گسیل می شوند.(8) وی از ملاقات ها خسته شده و راه سفر در پیش می گیرد. در راه، مرزدار که یکی از شاگردانش بود از او درخواست کرد تا رساله ای برایش بنگارد تا در غیاب استاد راهنمایش باشد. این رساله در حال حاضر با نام «تائو ته چینگ»، کوچکترین کتاب مذهبی جهان است. او بعد از رفتن از منطقه لو ناپدید شد و خبری از آن پس از وی در دسترس نیست.
برخی گفته اند که وی در سال 517 ق.م در گذشت . نظر دوم این است که اساسا وجود " لائو تزو " در پرده ای از ابهام قرار دارد. کسانی که نظریه دوم را قبول دارند تولد آیین تائو را قدیمی تر از سال 604 می دانند و کتاب را به حکیمان باستانی منسوب می کنند.
به طور کلی تائوئیزم را دو معنا کرده اند[ منظور تائو خاص به معنای مکتب
است] اول: دستگاه مرکزی فکر که مبادی تائو را مرکز کلیه افکار خود قرار
داده. دوم: آمیزه ای از عقاید و اوهام دینی به انضمام سحر و جادو .
تائو
کنفسیوس:
این نام برگرفته از نام شخصی است که پس از مرگش هواداران او نامش را بر روی مرامی که از او بر جای مانده بود، نهادند. از کتاب آنالوکت و روایاتی که بعدها درباره او وضع شد این چنین بر می آید: کنفسیوس در خانواده ای تهیدست ولی محترم در ولایت قدیمی لو در شبه جزیره " شان تونگ" بدنیا آمد. اجدادش از اشراف قدیم بودند که با انقلاب در ایالت سونگ از آن دیار فرار کرده و به لو مهاجرت نموده بودند.
کنفسیوس در 551 ق.م به دنیا آمد. سه سال بعد پدر او درگذشت و با مادرش به سختی روزگار گذراند. بر اثر دلسوزی و فداکاری مادر، در طلب تحصیل شعر، تاریخ و موسیقی چین، تعلیمی شایسته که در خور مردمانی شریف بود را کسب کرد. همچنین وقتی بسیار در فرا گرفتن موسیقی اصیل چین صرف کرد.
کنفسیوس
کنفسیوس از عبارت لاتین شده ی کونگ-فو- تسو گرفته شده که به معنای استاد کونگ می باشد. او در سن بیست سالگی شغل دیوانی را برگزید. در همان زمان ازدواج کرد و دارای فرزندی شد. پس از اندکی، مادرش از دنیا رفت و او 27 ماه (سه سال چینی) به سوگ نشست که همین کار بعدها جزء آداب کنفسیوسی شد و همزمان مطالعات فراوانی داشت. بعد از آن سه سال، آموزگاری را پیشه ی خود ساخت. وی تا سن 34 سالگی شهرت آموزگار «لی» به معنای آموزگار مراسم را کسب کرد. بطور کلی مکتب کنفسیوس مکتبی است که ناشی از نحوه زندگی و روش اخلاقی وی در طول حیاتش می باشد که بعدها به آئین و مکتب بدل شد.
بودا:
آیین بودا، دین و فلسفه های مبتنی بر آموزههای سیدارتا گوتاما یا همان
شخص بودا است که در حدود ۵۶۶ (پیش از میلاد) تا ۴۸۶ (پیش از میلاد)
میزیسته است. آیین بودا تاریخی دو هزار و پانصد ساله دارد. این آیین در
هند متولد شد و در بسیاری از مناطق قاره آسیا انتشار یافت. همچنین شعبه
هایی از بودا امروزه در مناطقی از آمریکا و اروپا نیز رواج یافته است. نکته
جالب توجهی که در آیین بودا به چشم می خورد، تأثیر گذاری آن بر فرهنگ های
گوناگون در طول سالیان متمادی است.
مجسمه بودا در نپال، نزدیکی تبت
آیین بودا در کشور هند توسط یکی از شاهزادگان که متعلق به صنف کشتریه ها
بود در اعتراض به نظام طبقاتی " کاست " ترویج گردید. اساس آن اعتراص به
عقاید هندوها و برهمنان بود. مهم ترین عقیده آنان عدم ارتقاء درجه در یک
حیات بود. آنها معتقد بودند انسانها از 5 طبقه کلی تشکیل شد اند که در یک
زندگی و حیات ممکن نیست که از طبقه ای به طبقه دیگر روند.
بالا ترین آن رسیدن به نیروانا بود و پست ترین آن رسیدن به حیوانیت. هندوها معتقد به تناسخ بودند و می گفتند انسان در تناسخ است که ارتقا یا تنزیل درجه می یابد، در مقابل بودا معتقد بود که در یک حیات هم، چنین امکانی نهفته است و یک انسان از پست ترین درجه می تواند حتی به مقام ارهت نیز دست یابد و محض در فنا گردد. بودیسم دارای 3 شاخه است که معروف ترین و پر طرفدار ترین آن لامائیسم است در ادامه بیشتر به این شاخه می پردازیم.
پی نوشت ها:
1. تعریف ریمون کنان. درآمدی بر روایت دینی، نوشته غلامرضا یوسف زاده، صفحه 11
2. دیوید بورد ول، هنر سینما، ترجمه فتاح محمدی، صفحه 78
3. غلامرضا یوسف زاده، درآمدی بر روایت دینی در سینما و داستان، صفحه 16
4. Animation: واژه انیمیشن در زبان فارسی تاکنون به واژگان "جان بخشی" - "متحرک سازی" - "پویانمایی" و "زنده نگاری" ترجمه شده است.
5. پویانمایی محض: به روشی از تولید پویانمایی سنتی با کیفیت بالا گفته میشود، که طرحهای پرجزئیات و حرکات پذیرفتنی دارد، که شامل سبک واقعی مانند کارهای دیزنی و سبک کارتونی مانند آثار استودیو وارنر بروز می نماید.
روتوسکوپی: تکنیکی است که در آن طرح هر فریم از روی حرکات عکسهای واقعی ترسیم میشود. (مانند ارباب حلقهها ۱۹۷۸). اساس بسیاری از حرکات حیوانات در اکثر کارهای دیزنی نیز همین روش است.
استاپ موشن: در این روش هر فریم، عکسی از اجسام واقعی است، پویانما، اجسام و یا شخصیتهای درون صحنه را فریم به فریم به صورت ناچیزی حرکت میدهد، و عکس میگیرد. هنگامی که فریمهای فیلم به صورت متوالی نمایش داده شوند توهم حرکت اجسام ایجاد میشود. مانند عروس مرده به کاگردانی تیم برتون.
زنده نگاری خمیری: پیکره شخصیتها و اجسام متحرک از مادهای نرم ساخته میشود که ممکن است اسکلت هم داشته باشند تا فیگور آنها را ثابت نگه دارد. روش فیلمبرداری هم مانند استاپ موشن است.
کات اوت: نوعی از زنده نگاری استاپ موشن است که بوسیله قطعات مسطحی مانند کاغذ ساخته میشود. پویانما هر فریم، قطعات را کمی جا به جا میکند.
زنده نگاری سیلوئت: نوعی زنده نگاری کات اوت بدون رنگ که کاراکترها به صورت سیلوئت سیاه نمایان میشوند. (شبیه به عکسهای ضد نور)
موشن گرافیک: از تصاویر مسطح گرافیکی، عکس، قطعات روزنامه یا مجله و غیره همراه با تایپ (نوشته) ساخته میشود که سابقا با حرکت دادن فریم به فریم انیمیت میشد.
زنده نگاری عروسکی: به پویانمایی استاپ موشنی گفته میشود که شامل پیکرههای عروسکی است که در تعامل با فضاهای شبیه واقعیت انیمیت میشوند. عروسکها درونشان اسکلت دارد که به ایستایی آنها کمک می کند و همچنین مفصلهایی که در محورهای خاصی میچرخند. مانند کابوس قبل از کریسمس، ساخته تیم برتون.
6. فانگ یو-لان، تاریخ فلسفه چین، ترجمه فرید جواهر کلام، صفحه6و7
7. نینیان اسمارت، تجربه دینی بشر، مترجم: مرتضی گودرزی، جلد اول، صفحه 326
8. آمده است که کنفسیوس هم با او ملاقات داشته و بعد از ملاقات برای شاگردانش از لائو تزو تعریف می نماید و درباره شمایل ظاهری او می گوید: مرد کهن سالی دیدم که سری تاس و ریشی دراز دارد. جالب آنجاست که اکثر استادان ورزش های رزمی در آثار سینمای چین شکلی مشابه با " لائو تزو " دارند