به نظر می رسد اقتصاد ایران در آینده ای نه چندان دور شاهد حذف چندین صفر از پول ملی باشد. این طرح هم مانند هر طرح اقتصادی دیگر موافقان و مخالفان خود را دارد و البته در میان افراد جامعه هم سوالاتی را برانگیخته است. اولین نگرانی اینست که آیا چنین طرحی در زمان مناسب انجام خواهد شد و آیا اصلا اجرای آن ضرورتی دارد؟ با نگاهی به تجربه دیگر کشورها می توان فهمید که الگوی مشخصی برای زمان صحیح حذف صفروجود ندارد. برخی کشورها به محض حل معضل تورم سرسام آور و یا حتی در هنگام مبارزه با تورم اقدام به حذف صفر کرده اند و برخی دیگر با تاخیر زیاد و حتی چند سال بعد از به ثبات رسیدن اقتصاد خود دست به تغییر واحد پولی زده اند.
دومین نگرانی مربوط می شود به کارایی حذف صفر و توانایی آن برای برطرف کردن نابسامانی های اقتصادی. در این مورد به نظر نمی رسد کار چندانی از واحد پولی جدید برای حل معضلات بربیاید. تجربه آرژانتین و برزیل نشان داد که بحران اقتصادی می تواند بعد از حذف صفر هم به اقتصاد بازگردد. در این مقاله انگیزه دولت ها از حذف صفر و مزایا و معایب چنین اقدامی مورد بررسی قرار گرفته است.
چرا به پول ها چنین می کنند؟
دلایل متنوعی برای تصمیم یک کشور به تغییر واحد پولی خود وجود دارد، از کسب اعتبار بین المللی و بازیابی هویت داخلی گرفته تا کنترل بازار پول و کاهش فشار تورمی.
معمولا کشورها بعد از تجربه تورم سرسام آور و هنگامی که سیاست های پولی و مالی برای بخشیدن ثبات به اقتصاد را به کار بردند اقدام به اصلاح واحد پولی می کنند. چنین اقدامی این پیام را برای سرمایه گذاران خارجی به همراه خواهد داشت که فضای اقتصاد کشور به ثبات رسیده است. همچنین با کاهش ارزش پول بعد از یک دوره تورم، افراد جامعه در معاملات روزانه خود همواره به یاد می آورند که پول کشورشان چگونه ارزش خود را از دست داد، همین مسئله باعث می شود که همچنان انتظار دوره ای دیگر از تورم را داشته باشند، چنین طرز تفکری در فعالیت های اقتصادی آن ها تاثیرگذار خواهد بود و به فشار تورمی خواهد انجامید. به همین خاطر تغییر واحد پول می تواند انتظار تورمی را تغییر دهد. البته باید توجه کرد که تاثیرگذاری بر انتظار تورمی افراد از طریق مجموعه ای از سیاست های پولی و مالی امکانپذیر است که حذف صفر تنها بخشی از آن ها به حساب می آید.
یکی دیگر از انگیزه های دولت ها برای حذف صفر، بازیابی هویت ملی است. شکی نیست که داشتن واحد پولی کم ارزش بر نگرش افراد تاثیر می گذارد و چه بسا باعث خود کم بینی شود. جدا از اینکه حذف صفر از لحاظ اقتصادی به ارزش پول نمی افزاید اما همین که هر واحد پولی کشور در مقابل ارزهای خارجی از قدرت بیشتری برخوردار باشد باعث خوشایندی افراد و کسب اعتماد به نفس خواهد شد. اگر دولتی بازیابی هویت ملی را در برنامه های خود داشته باشد، حذف صفر و ایجاد واحد پولی که با ارزهای مهم جهان برابری کند می تواند یکی از اقدامات محتمل باشد.
انگیزه مهم دیگری که باعث می شود دولت ها واحد پولی خود را تغییر دهند، بی اعتمادی مردم کشور به پول ملی و استفاده آن ها از ارزهای خارجی و به خصوص دلار آمریکا در معاملات روزمره است. در چنین شرایطی است که دولت کنترلی بر عرضه پول ندارد و اقتصاد آن تابعی از اقدامات بانک های مرکزی دیگر کشورها خواهد شد. به همین خاطر دولت ها با تغییر واحد پولی و تلاش برای کسب اعتبار مجدد تلاش می کنند تا از میزان استفاده از ارزهای خارجی در اقتصاد کشور بکاهند.
از دلایل ذکر شده می توان پی برد که تصمیم برای حذف صفر از پول کشور می تواند تحت تاثیر عوامل اقتصادی و سیاسی باشد. اما مزایا و معایب چنین اقدامی چیست؟
مزایا
تغییر واحد پولی از طریق حذف صفر معمولا به بالاتر رفتن کارایی و تسهیل معاملات تجاری کمک می کند و حسابداری چه در سطح ملی و چه در سطح بنگاه ها را آسان تر خواهد کرد. به علاوه استفاده از واحدهای کوچکتر پول، حمل و نقل آن را آسان تر کرده و همچنین زمان مورد نیاز و خطرات آن مانند سرقت را کاهش می دهد. همانطور که گفته شد حذف صفر از انتظارات تورمی در میان افراد جامعه می کاهد و به اطمینان نسبت به پول ملی می افزاید. اگر حذف صفر بعد از اصلاحات اقتصادی و ایجاد ثبات در اقتصاد و به طور صحیح اجرا شود می تواند بر کاهش تورم هم تاثیرگذار باشد. همچنین با حذف صفر دولت توان ضرب سکه های پر ارزش تر و البته کاربردی تر را دارد.
معایب
خطرات و ایرادات حذف صفر را می توان به پنج گروه عمده تقسیم کرد. اولین ایراد تاثیر تورمی ناشی از گرد شدن قیمت ها رو به بالا است. با حذفصفر قیمت بسیاری از کالاها برای رند شدن افزایش پیدا می کند. برای مثال اگر کالایی اکنون 15500 ریال باشد، اگر سه صفر از پول ملی کاسته شود تبدیل به 15.5 واحد می شود که ممکن است برای راحتی به 16 تومان تبدیل شود. چنین رخدادی در مقیاس کلان فشار تورمی ایجاد خواهد کرد. ایراد دوم هزینه فهرست بها (menu cost) است. هزینه فهرست بها به هزینه های ناشی از تغییر قیمت ها برای بنگاه های اقتصادی اشاره دارد که مثال بارز آن الزام رستوران ها به تغییر فهرست غذاها و بهای آن ها و چاپ فهرست بهای جدید است. در واقع تمام بنگاه ها ناچارند قیمت های خود را بر اساس واحد پولی جدید تغییر دهند که این مسئله هزینه زا خواهد بود. همچنین دولت ها باید جهت چاپ اسکناس و ضرب سکه های جدید و نیز جمع آوری و امحاء اسکناس و مسکوک از دور خارج شده هزینه زیادی را متحمل شود. سومین ایراد تاثیرات روانی ناشی از کاهش دستمزدها است. چنین اثری که ناشی از کاهش ناگهانی دستمزد اسمی است به خصوص بر اقشار کم درآمد محسوس تر خواهد بود. به علاوه تغییرات اساسی مانندحذف صفر در اقتصادهای در حال توسعه ممکن است باعث بی اطمینانی به شرایط اقتصادی شود، در این شرایط خطر خروج سرمایه ها از کشور و همچنین دست روی دست گذاشتن سرمایه گذاران برای مشخص شدن عاقبت طرح وجود دارد. آخرین خطر در مورد حذف صفر که مهمترین آن ها هم به محسوب می شود اینست که صفرهای حذف شده بعد از مدتی دوباره بازگردند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد نه تنها تمام زحمات و هزینه های انجام شده بی حاصل خواهد بود بلکه باعث بی اعتباری زیادی در سطح بین المللی و داخلی خواهد شد.
مرور مطالعات انجام شده توسط صندوق بین المللی پول و برخی اقتصاددانان در زمینه نتایج تغییر واحد پولی نشان می دهد که اگر حذف صفر در شرایطی انجام شود که اصلاحات اقتصادی ناموثر بوده و یا سیاست های ثبات اقتصادی در میانه راه قرار دارند، آنگاه نتایج مطلوبی از تغییر واحد پولی به دست نخواهد آمد. به همین خاطر است که توصیه می شود که اگر حذف صفر بعد از به سرانجام رسیدن برنامه ثبات اقتصادی انجام نمی شود حداقل به عنوان آخرین مرحله از آن به کار گرفته شود. بررسی ها نشان می دهد که زمانی حذف صفر از پول ملی موثر واقع خواهد شد که حوزه کلان اقتصاد از ثبات برخوردار باشد، تورم در حال کاهش باشد، نرخ ارز با ثبات باشد، دولت از ولخرجی های مالی پرهیز کند و در سطح جامعه اعتماد زیادی نسبت به سیاست های دولت وجود داشته باشد. به اعتقاد کارشناسان اگر حذف صفر بتواند با موفقیت به سرانجام برسد آنگاه هزینه های جانبی آن مانند چاپ اسکناس جدید از آنجا که هزینه هایی موقتی به حساب می آیند چندان اهمیتی نخواهند داشت و نگرانی در مورد آن ها بی مورد خواهد بود.
منابع:
International Monetary Fund (2003): Lessons from the Crisis in Argentina
Mosley, L. (2005): Dropping Zeros, Gaining Credibility?
Soludo, C.C. (2007): Strategic Agenda for the NAIRA
Bello Dogarawa(2007): The Economics of
Currency Redenomination