اصل اول: تمام بیمارىها معلول یک علتاند و آن تجمع مواد زائد در بدن است که طى سالهاى متمادى در بدن جمع شدهاند. این جمع شدن را مىتوان مربوط به تغذیه غلط، عدم مراقبت از سلامتى بدن و فراهم شدن موجبات خستگى اعصاب از نوع افراط و تفریط و اعتیاد دانست. باید با رعایت تدابیری فضولات و این ناهماهنگى عصبى را از بین برد.
اصل دوم: اصل درمان طبیعى این است که خود بدن مىکوشد تا مواد زائد خود را تخلیه و آنچه اضافى وارد شده است، جبران کند.
اصل سوم: اصل درمان طبیعى این است که چون بدن در خود قدرت بازگرداندن سلامتى را دارد، باید او را در وضعى قرار داد که این توانایى را بهتواند ظاهر کند و این همان است که مىگویند قدرت درمانى در دست طبیعت نیست بلکه در خود بیمار است و اشاره به فرمایش امام علی علیه السلام دارد که میفرمایند: "در اینجا طبیعت یعنى مواد طبیعى نه آفرینش".
راههاى کمک به این سه اصل:
امساک در غذا مهمترین عامل درمان کننده است و به سادهترین راه مىتواند مواد زائد خود را از بدن خارج کند. زیرا وقتىکه غذا کمتر به بدن وارد شود، مواد اضافى انباشته شده در جسم آدمى خود وارد میدان کارزار شده و مىسوزد، یعنى خودخورى شروع مىشود.
رژیم غذایى صحیح و سالم فقط رژیم غذایى سالم است که مىتواند بر درمان طبیعى یک کمکدهنده مبارز و یک پیشرو باشد. زیرا آنچه لازمه بدن است به آن مىدهد نه کم و نه زیاد، در این حالت است که سلامتى حفظ مىشود.
تدابیر بهداشتى از قبیل ورزش، تنفس عمیق، مراقبت از پوست بدن، استفاده از نور خورشید و غیره مىتواند سلامتى را حفظ کند.
روان درمانى با تقویت روح و روان خود عامل مهمی محسوب میشود. ماساژ، مشت و مال روى بدن، استخوانها، ماهیچهها و ورزشهاى ساده که مىتواند سلامتى را برقرار سازد. زندگى طبیعى با دارو و غذاى طبیعى است ما که مصنوعى نیستیم پس چرا دارو و غذاى مصنوعى باید وارد سیستم زندگیمان شود.
رژیم غذایى طبیعى
رژیم غذایى طبیعى را مىتوان از راههاى مختلفى به دست آورد: از راه خوردن میوه یا میوه درمانى. مىدانیم آنچه لازمه ادامه حیات است در میوهجات وجود دارد. چون بدن شخص روزانه و در طى زندگى مقدارى از املاح و ویتامینهاى موجود خود را از دست مىدهد، لذا لازم است این خسران جبران شود. این فقدان را از میوهدرمانى و عناصر موجود در آنکه همانا املاح و ویتامینها است و مىتوان به دست آورد.
از واکنش میوهها در بدن محیط قلیایى به وجود مىآید که لازمه زندگانى طبیعى خون و گلبولهاى موجود در آن است. این عامل بزرگى در پاکسازى بدن است که از طریق میوهها ایجاد شده و ضمناً از رشد و نمو میکروبها نیز جلوگیرى میشود.
کسانى که نمىتوانند از میوهجات استفاده کنند از سبزیجات خام و بخارزده مىتوانند بهره بگیرند. قلیایى بودن خون لازمه زندگى است، لذا به غذاهایى که داراى واکنش قلیایى هستند اشاره مىشود. این غذاها عبارتند از: بادام همه انواع سبزیجات به جز ذرت و عدس. از میوهها، همه میوهها به جز توت فرنگى و آلوبخارایى.
در اینجا علاوه بر استفاده از میوه، از سبزیجات و سالادها هم استفاده مىتوان کرد مثلاً سالاد زیر براى اکثر بیماران قابل استفاده است، مخصوصاً براى بیماران مبتلا به دیابت: کاهو، کلم، هویج، شلغم، گوجه فرنگى، خیار، لوبیاچیتى با مقدار کافی آبغوره یا آبلیمو.
این سوپ نیز مناسب بیشتر افراد بوده و همگان مىتوانند از آن استفاده کنند، جو+ گندم+ لوبیاچیتى+ مقدارى جعفرى، تره، هویج، گشنیز و یک تکه گوشت مرغ بدون چربى.
باید سعى شود که قلیایى بودن خون که همانا محیط طبیعى آن است، تغییر نکند. زیرا تغییر آن به سوى اسیدى عامل رشد و نمو میکروبها را فراهم کرده مخصوصاً محیط رودهها که اسیدى شدن آن باعث رشد بیشتر ژرمهاى بیمارىزا است.
بعضىها تغذیه خوب را با زیاد خوردن برابر مىدانند و باید دانست که مصرف زیاد مواد خوراکى سلامتى را مختل مىسازد. مثلا مقدار انرژى که صرف تهیه، هضم و جذب غذاهاى زیاد خورده شده، مىشود بیشتر از مقدار انرژى است که از آن غذاها حاصل مى شود. زیرا زیادى غذاى خورده شده در بدن انبار شده و به انرژى تبدیل نمىشود.
پیامبر(ص) میفرمایند: آسان زیستن در کم خوردن است همچنین حضرت على ابن موسى الرضا علیه السّلام مىفرماید: کمخورى استقامت بدن را بیشتر خواهد کرد.
مىدانیم که دریافت غذا یک پدیده عصبى است که به وسیله مراکز خاصى از مغز تنظیم مىشود، وقتى ذخایر غذایى بدن کم شد احساس گرسنگى و زمانى که ذخایر پر شدند احساس سیرى به آدمى دست مىدهد. اما متأسفانه برنامه غذایى بیشتر ما انسانها مربوط به عادت است نه احساس!