به گزارش حوزه رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومی شبکه تهران، این مسابقه از امروز 23 شهریور ماه تا پایان هفته دفاع مقدس برای مخاطبان برگزار می شود و شرکت کنندگان می توانند دلنوشته های خود را در 2 یا 3 سطر نوشته و ارسال کنند.
بنا بر این گزارش، این مسابقه به منظور پاسداشت مقام شامخ شهدای هشت سال دفاع مقدس برگزار و به 40 نفر از برگزیدگان جایزه و یک جایزه ویژه به قید قرعه داده می شود و شرکت کنندگان برای کسب اطلاعات بیشتر می توانند به سایت شبکه تهران به نشانی www.tv5.ir مراجعه کنند.
انتهای پیام/
مورخه12/1/ 1390به اتفاق 60نفر از خادمین شهدا به اهواز وبعد به دژخرمشهر رفتیم روز 1390/1/6به اتفاق20نفر ازخادمین رفتیم طلائیه بدر ورود ما خادمین جدید آمده بودندبایکی ازاین خادماصحبتی کردم از تهران آمده بود اسمش احمدبودچفیه ای دور گردن اوبود ازاحمد سئوال کردم میخوام ی کاری کنم رازی هستی بدون اینکه حرفی بزندچفیه راازروی دوش او برداشتم بعد بهش گفتم روز آخر بهت بر میگردونم بعداظهر به طرف خرمشهرراه افتادیم وقتی رسیدیم چفیه راداخل کوله پشتی گذاشتم حدود10روز گذشته بود که رفتم داخل اشپزخانه بوی عجینی به مشامم خورد گشتم ازداخل کوله پشتیم می آمدخدایامن اصلا عطریا گلاب نداشتم وقتی در کوله پشتی مو باز کردم همون چفیه که ازاون بسیجی گرفته بودم بواز چفیه می امد5روز دعای توسل وبیتابی های عجیبی داشتم ازفرماندمون اجازه گرفتم وبه طلائیه رفتم وسراغی از این بسیجی گرفتم گفتندتوی همین سنگرا نشسته است انقدرگشتم تااوراپیداکردم او داشت دعای توسل میخواندمن هم نشستم بااودعا که تمام شدنگاش به من افتادانگار که باباشو دیده باشدمرا درآغوش گرفت گفت چندوقت منتظر شماهستم گفتم چفیه را امدم بهت بدهم میدونم خیلی قلبت پاک ماراهم دعاکن چفیه رادادم چند قدم برگشتم او باعصبانیت ضربه ای به من زد وگفت ببخشیدمن چندشب بود خواب بابام رامیدیدم آخه بابام شهید شده وقتی شنیدم نشستم روی زمین خاک برسرم ریختم گفتم مراببخش اشتباه کردم مراحلال کن حدود 20 دقیقه به زبان خودش روضه حضرت زهرا(ص)راخواندبعدبه من گفت چفیه مال خودت اوگفت هدیموبابام بهمن داده مرا تااتوبوسی که آمدهبودم بدرغه کرد اوبه من گفت هرموقع به فکرمن بودی به چفیه نگاه کن باتشکر یاعلی پارسایی ازشهرحاج همت
ممنون ای شهدای عزیز که مرا دعوت کردید بهترین هدیه شما به من بود.