به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه اینترنتی فارن پالسی در گزارشی به قلم رزا بروکس با عنوان "جهان به یک جنگ دیگر نیازی ندارد"، نوشت: باراک اوباما زمانی که یک سناتور بود همواره اعلام می کرد با آغاز هر جنگی مخالف نیست بلکه تنها با " جنگ های احمقانه " مخالف است. بر این باورم منظور او از " جنگ های احمقانه " جنگ های خیالی و تهدیدهایی بوده باشد که در آنها اغراق شده است یا جنگ هایی باشد که به منظور دست یابی به اهداف سیاسی داخلی به راه افتاده است یا جنگ هایی که بدون توجه کافی به گزینه های جایگزین یا در نظر گرفتن پیامدهای راهبردی آن به راه افتاده اند.
ظاهرا من - نویسنده - اشتباه می کنم: منظور اوباما از جنگ های احمقانه آن دسته از جنگ هایی است که طولانی مدت، پر هزینه و از نظر سیاسی نامحبوب هستند، در آن شمار زیادی از نیروهای پیاده نظام آمریکایی شرکت داشته باشند و شمار تلفات نظامیان آمریکایی در آن زیاد باشد. اما به نظر می رسد اقدامی که آمریکا قصد دارد در سوریه انجام دهد به راه انداختن یک جنگ احمقانه دیگر باشد.
چرا این جنگ را احمقانه می نامیم؟ اجازه دهید به ارائه توضیحاتی در این زمینه بپردازیم: نخست این که داعش بی شک گروهی ظالم محسوب می شود اما حتی رئیس جمهور آمریکا نیز اذعان کرد داعش هیچ گونه تهدید فوری برای آمریکا محسوب نمی شود. دوم این که، دیگر بازیگران ممکن است در مبارزه با تهدیداتی که داعش برای منطقه خاورمیانه دارد، آماده تر از خود آمریکا باشند. سوم این که، حملات هوایی ارتش آمریکا علیه داعش در سوریه این خطر را در پی دارد که ممکن است سبب روی کار آمدن افراط گرایان جدیدی شود که در طولانی مدت منافع امنیتی آمریکا را تضعیف خواهند کرد. چهارم این که، عملیات کنونی آمریکا علیه داعش هزینه های زیادی در پی دارد . پنجم اینکه، تمایل اوباما برای استقبال و گسترش دکترین جورج دبلیو بوش رئیس جمهور سابق آمریکا در زمینه اقدام دفاع از خود یکجانبه یک اقدام بی نتیجه دیگر خواهد بود.
بر اساس نظرسنجی اخیر انجام شده توسط روزنامه واشنگتن پست، 59 درصد از مردم آمریکا بر این باورند که داعش تهدیدی بسیار جدی برای منافع حیاتی و مهم آمریکا محسوب می شود. آنها فکر نمی کنند همین چند هفته پیش بود که تبلیغات رسانه های آمریکایی درباره گردن زدن دو خبرنگار آمریکایی توسط داعش بود که سبب تحریک افکار عمومی این کشور شد. با این حال، اعدام دو شهروند آمریکایی سبب ایجاد یک تهدید جدی برای واشنگتن نمی شود.
اگر این گونه اعدام ها سبب ایجاد تهدیداتی برای غرب می شوند، باید موضوع حملات هوایی علیه کارتل های مواد مخدر مکزیک را نیز مد نظر داشته باشیم . کارتل های مواد مخدر بر خلاف داعش - که دهها هزار نفر را طی چند سال گذشته کشته است - حضوری فعال در داخل خاک آمریکا دارند.
داعش گروهی خشن است اما بیشتر کارشناسان بر این باورند این گروه نه گروهی به خوبی سازمان یافته است و نه همانند القاعده در زمان انجام حملات یازدهم سپتامبر گروهی پیچیده و ماهر است. بیشتر تخمین ها از این موضوع حکایت دارند که گروه داعش بیش از 20 هزار جنگجو در اختیار ندارد و بیشتر آنها افرادی بی تجربه هستند. رئیس جمهور آمریکا اذعان کرد هیچ گونه شواهدی در این باره وجود ندارد که بگوییم این گروه شبکه ای در آمریکا دارد یا این که توانایی انجام حملاتی را در داخل خاک آمریکا دارد.
با این که برخی شهروندان آمریکایی به گروه داعش در سوریه پیوسته اند، اما ظاهرا شمار نیروهای این گروه بسیار کمتر از حد انتظار است. این امکان همواره وجود دارد که شمار کمی از این آمریکایی ها در نهایت به کشور خود باز گردند و تلاش کنند حملاتی را در داخل خاک آمریکا برنامه ریزی کنند اما همان گونه که بمب گذاری های ماراتن بوستون نشان داد ، مردان جوانی که تمایل به کشتن افرادی را در داخل آمریکا دارند نیازی نیست به کشورهای خارجی بروند و در آنجا آموزش ببینند.
بر اساس اطلاعات جمع آوری شده از سوی بنیاد آمریکای جدید، تروریستهای بومی طی 13 سال پس از حملات 11 سپتامبر تنها 13 نفر در آمریکا کشته اند ( 13 تن از آنها قربانی کشتار فورت هود بوده اند ) ، در حالی افراط گرایان دست راستی عامل کشتار 37 نفر محسوب می شوند.
گروه داعش تهدیدی مستقیم برای بشار اسد رئیس جمهور سوریه محسوب می شود. داعش همچنین تهدیدی برای گروه های تروریست رقیب در داخل سوریه محسوب می شود از جمله گروه هایی که مستقیما با القاعده ارتباط دارند. این گروه همچنین تهدیدی برای غیر نظامیان سوریه محسوب می شود اما از آنجایی که کاخ سفید تمایل داشته است طی این سه سال شاهد کشته شدن غیر نظامیان در سوریه باشد می توانیم این گونه نتیجه گیری کنیم که حفاظت از غیر نظامیان سوری هرگز در جهت منافع ملی و حیاتی آمریکا نبوده و نیست. داعش همچنین تهدیدی برای دولت مرکزی عراق محسوب می شود اما بار دیگر باید بگوییم که این موضوع نیز لزوما تهدیدی برای منافع آمریکا محسوب نمی شود. در حالی که گروه داعش ظرفیت فراوانی در ایجاد مشکلاتی برای بسیاری از کشورها دارد - و پیشروی های سریع این گروه در عراق نشان دهنده بی کفایتی ارتش عراق بود - دلایل کمی وجود دارد که سبب شود بر این باور باشیم این گروه قابلیت حفظ و کنترل قلمرو تحت تصرف خود را دارد. نظامیان آمریکایی طی 13 سال گذشته بارها دریافته اند که تصرف مناطق یک چیز است و حفظ و کنترل آن موضوع دیگری است. شمار نیروهای امنیتی عراقی بسیار بیشتر از شمار جنگجویان داعش است و آنها با توسل به کمک های اطلاعاتی و لجستیکی مشاوران ارتش آمریکا فرصت تغییر تحولات در میدان نبرد علیه داعش را بدون کمک حملات هوایی آمریکا در سوریه دارند .
هنوز مشخص نیست حتی اگر داعش توانایی حفظ و کنترل مناطق خود را در داخل عراق داشته باشد آیا باز هم می تواند تهدیدی برای منافع حیاتی آمریکا محسوب شود یا خیر؟ اگر عراق از هم پاشیده شود - موضوعی که جو بایدن معاون رئیس جمهور آمریکا آن را تنها راه برقراری ثباتی دائمی و پایدار بیان کرده بود - باید این موضوع را مد نظر قرار دهیم که این بدترین پایان برای عراق نخواهد بود.
فارن پالسی ادامه داد: برخی مدعیاند یک عراق تجزیه شده بسیار بیشتر از عراق یکپارچه دچار ثبات خواهد بود. بشار اسد ، جبهه النصره و دولت عراق تنها بازیگرانی نبوده اند که با مشاهده روند پیشروی های داعش دچار نگرانی شده اند. ایران نیز از مشاهده روند پیشروی های داعش نگران شد. در همین حال، دوستان سعودی ما داعش را یک گروه اساسا بی ثبات کننده تحولات در خاور میانه می دانند. اردنی ها ، کردها و ترک ها هم در این زمینه با سعودی ها اشتراک نظر دارند.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا می گوید واشنگتن « سردمداری » یک ائتلاف علیه داعش را بر عهده خواهد داشت اما آمریکا باید به دیگر بازیگران منطقه ای اجازه دهد سردمداری این ائتلاف را بر عهده بگیرند. کشورهای منطقه انگیزه های فروانی و قدرتمندانه ای به منظور مبارزه با داعش دارند ( انگیزه ای که با پیشنهاد آمریکا برای هدایت ائتلاف ضد داعش تضعیف شده است ) و تهدید مشترک داعش برای آنها ممکن است حتی سبب بهبود روابط سرد ایران و عربستان سعودی شود.
دیگر قدرت های منطقه خاورمیانه نیز بیشتر از آمریکا قابلیت درک پویایی تحولات منطقه ای را دارند زیرا آنها زبان داعش را بهتر درک می کنند. کردها و اردنی ها ممکن است به منظور حفاظت از خاک خود به برخی کمکهای آمریکا نیاز داشته باشند و دیگر کشورهای منطقه نیز ممکن است به کمک های اطلاعاتی یا دیگر انواع کمک های لجستیکی نیاز داشته باشند. اما تنها می توانیم این کمک ها را در اختیار هم پیمانان و شرکای خود قرار دهیم بدون این که خودمان در خط مقدم و کانون تلاش ها برای مقابله با داعش قرار داشته باشیم.
این گزارش میافزاید: انجام حملات هوایی روشی برای کشتن افراد بیگناه بیشتر محسوب می شود و آمریکا قابلیت های فراوانی در انجام این گونه حملات با کمترین خسارات به اهداف غیر عمدی دارد. اما حملات هوایی در عین حال روشی نامطمئن برای حفط قلمرو محسوب می شوند و در عین حال روشی بسیار بد به منظور ایجاد ساختار قدرت مشروع و باثبات هستند. بدون حضور موثر نظامیان کشورهای هم پیمان با آمریکا در سوریه ، مشخص نخواهد بود آیا حملات هوایی آمریکا علیه داعش سبب دست یابی ما به اهداف مورد نظرمان می شود یا خیر.
در حال حاضر وجود معارضان میانه رو سوری - که واشنگتن می تواند حملات خود را با هماهنگی با آنها انجام دهد - بسیار خوب است اما به باور من، مدت زمان زیادی است که این گروه در سوریه وجود خارجی واقعی ندارند.
انجام حملات هوایی همچنین سبب خشم برخی از افراد نیز می شود. ممکن است انجام حملات هوایی در تضعیف قابلیت های داعش به عنوان نیروی موثر جنگی موثر واقع شود اما در حقیقت این خطر نیز وجود دارد که حملات هوایی آمریکا در نهایت سبب ترغیب مردان جوان بیشتری به منظور پیوستن به گروه های تروریست شود.
باراک اوباما از زمان رسیدن به قدرت به منظور مقابله با تهدیدات تروریستی به صورت فزاینده ای به حملات هواپیماهای بدون سرنشین متوسل شده است.
اکنون این سوال مطرح می شود که چرا ما بر این باوریم رویکرد ضد تروریستی که هیچ گونه موفقیت راهبردی تاکنون در پی نداشته است ناگهان در سوریه موثر واقع خواهد شد؟
داعش را می توان شکست داد اما اگر ما درباره ریشه کنی یا نابودی داعش در سوریه به واقع جدی هستیم باید از خط قرمز اعلام شده از سوی جان کری وزیر امور خارجه آمریکا عبور کنیم و برخی نظامیان ارتش آمریکا را نیز در منطقه مستقر کنیم. البته نیازی به اعزام 100 هزار نظامی نیست. البته این اقدامی خطرناک خواهد بود و برخی از آمریکایی ها نیز ممکن است در این عملیات کشته شوند. اما اگر داعش واقعا یک تهدید برای منافع آمریکا محسوب می شود این خطری است که باید به جان بپذیریم.
بی میلی دولت آمریکا به اعزام نیروهای پیاده نظام به سوریه یک پیام واضح برای آمریکایی ها و دیگر افکار عمومی جهان محسوب می شود و آن پیام این است که در حقیقت، نابودی داعش برای آمریکا اهمیتی ندارد. مقابله با داعش تنها از این جهت برای ما حائز اهمیت است که ما باید نشان دهیم " کاری انجام داده ایم " .
اما از آنجایی که ما پول و انرژیمان را صرف مقابله با داعش می کنیم این خطر وجود دارد که چشمان خو را بر دیگر تهدید ها ببندیم. آیا داعش بیشتر از کارتل های مواد مخدر مکزیک یا جدایی طلبان حامی روسیه که سبب ساقط شدن یک هواپیمای مسافربری در ماه ژوئیه شدند، برای آمریکا خطرناک محسوب می شود؟ آیا ما باید چشمان خود را بر این تحولات ببندیم؟
تصمیم رئیس جمهور آمریکا در صدور مجوز انجام حملات هوایی علیه داعش در سوریه خطراتی را برای خود او در آمریکا به وجود خواهد آورد. از زمان جنگ جهانی دوم، قوانین مرتبط با منشور سازمان ملل متحد در زمینه توسل به زور به کاهش درگیری ها بین کشورها کمک کرده است اما سخنرانی اوباما به منزله زیر سوال بردن قوانین بین المللی در این باره محسوب می شود.
ایده اساسی نظام منشور سازمان ملل متحد این است که کشورها بدون مجوز شورای امنیت نمی توانند درداخل کشورهای دیگر از زور استفاده کنند . تنها استثنا در این زمینه استفاده از زور برای دفاع از خود است. هنوز مشخص نیست آیا آمریکا بر اساس قوانین بین المللی هیچ گونه اساسی به منظور استفاده از زور علیه داعش را در داخل خاک سوریه دارد یا خیر. باید به این موضوع نیز توجه کنیم که اوباما اذعان کرد آمریکا « هیچ گونه توطئه ای را علیه خود » شناسایی نکرده است بلکه به گمانه زنی در این باره روی آورده است:« اگر با این تروریست ها برخورد نشود آنها می توانند تهدیدی فزاینده برای فراتر از منطقه از جمله برای آمریکا محسوب شوند » و غربی هایی که به داعش می پیوندند « ممکن است در تلاش برای بازگشت به کشورهای مبدأ خود بر آیندو حملات مهلکی را در این کشورها انجام دهند.»
دولت جورج دبلیو بوش ایده دفاع از خود را به منظور توجیه کردن حمله به عراق در سال 2003 مطرح کرد. او گفته بود:« اگر ما منتظر بمانیم تا تهدیدها به طور کامل جامه عمل به خود بپوشند باید مدت زمان زیادی منتظر بمانیم.» اما باراک اوباما - در زمانی که سناتور بود - در سال 2007 در کتاب خود این ایده را کاملا رد کرد. او در کتاب خود نوشت آمریکا « حق انجام اقدام نظامی یکجانبه را به منظور نابودی یک تهدید قریب الوقوع برای امنیت ملی مان دارد» اما تنها « مادامی می توان دست به این اقدام نظامی زد که یک ملت، گروه یا شخص به عنوان یک تهدید قریب الوقوعی که فعالانه در حال آماده شدن برای انجام حملاتی در آمریکاست ، شناسایی شود.» به نظر می رسد اوباما اقدام نظامی علیه یک گروه را هیچ گونه برنامه خاصی برای حمله به آمریکا را ندارند بلکه " ممکن است " تهدیدی " فزاینده " در آینده ای نا مشخص برای آمریکا محسوب شوند ، رد کرده است.
چالش های ناشی از ظهور داعش پیچیده و دشوار هستند و سیاست در این زمینه نیز بسیار پیچیده هستند. مقامات سیاسی آمریکا تمایل دارند دشمنان ما را بسیار خطرناک جلوه دهند. رئیس جمهور آمریکا با تمرکز بر روش های وحشتناکی که داعش از آنها استفاده می کند ، واقعیات سیاسی را نادیده می گیرد ، واقعیاتی که بر اساس آنها باید بر ابزارهای سیاسی این موضوع را حل و فصل کرد.
اگر رئیس جمهور آمریکا قصد به راه انداختن جنگی جدید را در عراق و سوریه و بمباران این دو کشور را بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل متحد دارد و تلاش نمی کند در پی یافتن راه حلی سیاسی برای این موضوع باشد ، در این صورت باید جایزه نوبل صلح خود را باز پس دهد. بسیار تعجب آور است که رئیس جمهور آمریکا در پی ایجاد ائتلافی است که تنها در رویاهای خود او وجود خارجی دارد. او در آینده باید به تاریخچه اتحادیه عرب نگاهی بیندازد و به این نتیجه برسد که چیزی غیر از دروغگویی را نباید از اعراب انتظار داشته باشد.
اتحادیه اروپا به سبب انجام ندادن اقدام درباره تحولات جهانی معروف است و شاید دست نزدن به اقدامی بهتر از آن چیزی است که آمریکا در تلاش برای آن است: ایران، افغانستان و لیبی همگی یک ناکامی برای واشنگتن محسوب می شوند. باید صدام را به خاطر آوریم. این یک ائتلاف خیالی است. چه کسی از اقدام نظامی که حل و فصل آن 30 تا 50 سال طول خواهد کشید حمایت خواهد کرد؟ در واقع این جنگ آمریکا خواهد بود. این جنگی است که خود باراک اوباما فاقد اراده لازم برای حضور در آن است.
در صورت گسترش دامنه فعالیت های داعش به اردن و لبنان این کشورهای منطقه خاورمیانه هستند که باید به مقابله با این گروه بپردازند نه آمریکا. آمریکا می تواند به صورت غیر مستقیم به این کشورها کمک کند. اکنون این سوال مطرح می شود که آیا منافع راهبردی ملی آمریکا در این بخش از جهان مستلزم حضور ارتش و نمایندگان دیپلماتیک ماست؟ برای آمریکا اهمیت ندارد که کشورهای غیر تولید کننده نفت در خاورمیانه تحت تصرف داعش در آیند یا این که آنها با ایران و نیروهای شیعه منطقه درگیر شوند و اقدام به کشتن یکدیگر کنند. بسیار غیر منطقی است اگر فرض کنیم آمریکا در معرض تهدید قرار گرفته است زیرا یک جنگجوی داعش در یک فیلم ویدئویی اعلام کرد :« ما در حال آمدن به واشنگتن دی سی هستیم.»
همه هدف آمریکا آنست که داعش را از مناطق نفت خیر خاورمیانه دور نگه دارد، منابعی که غرب به آن متکی است .
همان گونه که رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد جنگ در خاورمیانه برای مدت زمانی طولانی به هر شکلی به راه خواهد افتاد . این تا مادامی که بر بهای نفت در بازارهای جهانی بی تأثیر باشد و تا مادامی که غرب بتواند منابع طبیعی مورد نیاز خود را از این نقطه از جهان تأمین کند ، ادامه خواهد داشت. اما باید بدانیم که داعش در حال حاضر خطری برای غرب محسوب نمی شود بلکه یک خطر برای هم پیمانان آمریکا در خاورمیانه محسوب می شود. منطقی است به این نتیجه برسیم که اگر با داعش مقابله نشود این گروه بر دیگر مناطق عراق نیز تسلط خواهند یافت و در سوریه و لبنان به پیشروی های خود ادامه خواهند داد و در تلاش برای پیشروی به سوی اردن و تضعیف عربستان سعودی بر خواهند آمد. برخی می گویند داعش آمادگی خود را برای هدف قرار دادن اروپا و آمریکا اعلام کرده است در حالی که صدام چنین کاری نکرده بود.
آنچه که آمریکا در حال حاضر باید انجام دهد ارائه کمک های لجستیکی به دولت عراق است. نباید اشتباه بوش را در سال 2003 تکرار کرد .
انتهای پیام./