به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، محمد امین، سید حامد و امیرعلا به ترتیب دانشجوی مهندسی مکانیک دانشگاه امام خمینی(ره)، مهندسی نرمافزار دانشگاه صنعتی شریف و مهندسی معماری دانشگاه تهران هستند. دوستی آنها به دوران دبیرستان برمیگردد.
وقتی از ایده ساخت این بازی میپرسم این طور جواب میدهند: «توی خانه سه نفری دور هم جمع شده بودیم و صفحه غلط نامه کدخدا را در فضای مجازی میدیدیم.
یکی از بچهها عکسی را در آن نشان داد و گفت حدس بزنید یعنی چی. کلی فکر کردیم و به نتیجه نرسیدیم ولی بعداً که جوابش را دیدیدم کلی خندیدیم و برایمان خیلی جالب بود. همان جا گفتیم چرا این سرگرمی را به یک اپلیکیشن تبدیل نکنیم. از اول هم دنبال این صنعت بودیم ولی دیگر جدی شد و شروع کردیم.
محمد امین که مدیریت این جمع را به عهده دارد میگوید 4-3 ماه برای طراحی وقت گذاشتهاند: «هر چه لازم بود یاد گرفتیم. با غلط نامه کدخدا همکاری داشتیم. تعدادی از طرحها را از آن گرفتیم و تعدادی را هم خودمان تهیه کردیم.»
آفتابه یعنی آفتابِ نه آفتابه!سؤال اصلی را میپرسم: چرا آفتابه؟ از توضیحاتشان معلوم میشود که این موضوع برمیگردد به سبک خود بازی: «پس زمینه بازی طرح یک خورشید است و آفتابه یعنی اینکه آفتاب هست! عکس آفتابه توی لوگو هم برای فان بودن برنامه بود! این را هم میگویند که اول اسمش را گذاشته بودند «گل واژه» ولی بعداً منصرف شدند.
کار را که کرد. . .بعضیها به آنها خرده گرفتهاند که این ایده خودشان نبوده و مال غلط نامه است ولی به قول معروف کار را که کرد، آن که تمام کرد: «درست است که ایده مال غلط نامه بود ولی این ما بودیم که با اجازه غلط نامه این کار را تبدیل کردیم به یک بازی ساده و جذاب. قبل از ما کسی نیامده بود این کار را انجام دهد.»
آن روز هیجان انگیز۱۸ فروردین ۹۳ روزی بود که بعد از چند ماه فکر و تلاش، نتیجه کار دیده شد. روزی که اپلیکیشن آنها در اینترنت منتشر شد. محمد امین با اشتیاق در این باره حرف میزند: «برنامه را به کافه بازار دادیم. آنها بعد از بررسی و تأیید فنی موافقت کردند که منتشرش کنند. احتمال میدادیم به اسمش گیر بدهند و بخواهند که عوض شود. «گل واژه» را در نظر داشتیم ولی خوشبختانه اسمش همان آفتابه ماند. وقتی برنامه در دسترس مردم قرار گرفت خیلی ذوق کردیم. همان روز یک جشن کوچک سه نفری برای خودمان ترتیب دادیم. نظرات استفادهکنندگان را میخواندیم و لذت میبردیم. به همه دوستانمان خبر داده بودیم. آنها هم نظر میدادند و برنامه را به دیگران معرفی میکردند. واقعاً همکاری دوستان خیلی به موفقیت کار کمک کرد. اسم اپ ما هم جالب بود و مخصوصاً با عکس آفتابه جلب توجه میکرد.»
تلفنهای بیقراراستقبال از برنامه خیلی خوب شده بود. به جایی رسید که آفتابه نشان شدهترین نرمافزار بازار بود و حتی از وایبر هم جلو زد. همان یکی دو ماه اول به یک میلیون دانلود رسید و الان به یک و نیم میلیون هم رسیده است. میگویند از وقتی برنامه معرفی شد تلفنشان هم بیکار نماند: «هر کسی که میفهمید آفتابه کار ماست و بازی را امتحان میکرد هر جا گیر میکرد تماس میگرفت تا جواب معما را بگوییم. تماسها وحشتناک شده بود. تلفنهایمان هر ساعت ۲۰، ۳۰ بار زنگ میخورد. بالاخره مجبور شدیم یک ماه اول جواب تلفن را ندهیم. ایمیل هم که فراوان بود. حتی یک پسر بچه ایمیل زده بود من همه مراحل را حل کردهام و با عکسش فرستاده بود. طیف استفادهکننده هم بیشتر دانشجو بودند. هر جا میرفتیم میدیدیم که دارند آفتابه بازی میکنند. اوایل خیلی خوشحال میشدیم و بعداً دیگر عادت کردیم.»
مرغ تخم طلاشاید از خودتان بپرسید این سه نفر فقط میخواستند یک برنامه بسازند و بگذارند توی اینترنت. خب این کار چه نفعی برای آنها دارد. جواب به این سؤال خیلیها را به این فکر میاندازد که از اینترنت هم میشود درآمد کسب کرد. اینترنت که فقط برای چت و لایک کردن و گشتن نیست. درآمد هم جزئی از اینترنت است. این برنامهها که گوگل پلی نمونه بارز آن است از مکانیزیمهایی استفاده میکنند که پرداخت درون برنامهای هم از آن جمله است. افراد میتوانند بازی را به رایگان دانلود و اجرا کرده و در صورت تمایل برای دریافت راهنمایی مبلغ اندکی را پرداخت کنند. این مبالغ چندان قابل توجه نیست و حتی درصدی به عنوان سهم سایت میزبان و همچنین مالیات کسر میشود و بقیه به سازنده یا سازندگان برنامه میرسد. اما مزیت اصلی درآمدزایی اینترنتی جامعه عظیم مخاطبان است. اگر افراد زیادی مبادرت به خرید سکه (راهنمایی حل مراحل بازی) کنند آن وقت است که این پولها قطره قطره جمع شده و شاید هم یک روزی دریا شود! البته نرمافزارهای بزرگ و معروف روی تبلیغاتشان حساب باز میکنند.
نمیخواهیم بازی زیاد مشکل شودوقتی از سازندگان بازی آفتابه میپرسم آیا قبول دارند که بعضی از مراحل خیلی سخت است، این موضوع را تأیید میکنند ولی میگویند دنبال سخت کردن بازی نیستند: «بله بعضی از مراحل خیلی سخت بود ولی ما سیاستی داشتیم که بعد از چند مرحله سخت، مراحل آسانی هم داشته باشیم تا افراد با عبور از آنها در مراحل بعدی بهتر بازی کنند و از سختی بیش از حد زده نشوند. نسخه اول ۱۴۴ مرحله داشت و نسخه آپدیت شدهاش هم ۴۰۰ مرحله دارد. همچنین در طراحی مراحل این هدف را داشتیم که افراد مجبور نشوند سکه بخرند. نمیخواستیم حتماً از مردم پول بگیریم. باید استفادهکنندگان بتوانند بدون خرید و راهنمایی هم مراحل را به پایان برسانند.
آفتابههای تقلبیسید حامد ابایی ندارد که بگوید برنامه آنها دومین اپلیکیشن پرفروش بازار است. او حتی از علاقهمندان دعوت میکند اگر ایده و علاقهای در خود سراغ دارند پا پیش بگذارند اما تقلب نکنند: متأسفانه بعضیها انگار همیشه نشستهاند تا کسی بیاید و کاری بکند تا بدلش را بسازند. مانند اینکه اینها همیشه دنبال دوم و سوم شدن هستند و با اینکه توانایی ساخت هر اپلیکیشنی را دارند ولی اعتماد به نفس شروع یک کار مستقل را ندارند. بعد از موفقیت آفتابه، نسخههای دیگری به وسیله افرادی منتشر شد که دقیقاً کپیبرداری از کار ما بود. درست است ما هم میترسیدیم کاری را شروع کنیم و حتی احتمال میدادیم مسخرهمان کنند ولی آنقدر اعتماد به نفس داشتیم که یک کار جدید کنیم و کپی کار نباشیم. بعضی از دوستانمان میگفتند در ایران با نرمافزارنویسی نمیشود به جایی رسید، ولی ما خلاف آن را ثابت کردیم.
آرامیم، خسته نیستیمانگار هیجان و جنب و جوش و خشونت جزئی از بازیهای پرطرفدار رایانهای شده و کسانی که این بازیها را دوست دارند برای اینکه به مراحل بعدی برسند ناچار از کشتن هستند! بالاخره باید کشت تا کشته نشد. اما سازندگان آفتابه میانهای با خشونت ندارند و به آفتابهشان هم نمیآید که چیز خشنی باشد و اسمش بیشتر به جوک میماند. محمدعلا و دوستانش میگویند که آدمهای آرامی هستند: «ما عصبانی نمیشویم و خیلی آرام هستیم. بعضی از دوستانمان میگویند شما خستهاید! به هر حال دنبال بازی خشن نیستیم و بیشتر خلاقیت و بازیهای فکری و سرگرمکننده را دوست داریم. کسی هم که آفتابه بازی میکند وقتی به جواب میرسد خیلی خوشحال میشود و حس خوب باهوش بودن دارد! ما دوست داریم خلاق باشیم و در هر چیزی خلاقیت نشان دهیم حتی در راه رفتن!
رویای اپلیکیشن جهانی و ایرانیآیا میشود یک اپلیکیشن ایرانی تولید کرد که بینالمللی شود، شهرتاش مانند وایبر، واتس آپ و. . . باشد و همه آن را به اسم ایران بشناسند؟ محمد علا این هدف بزرگ را این طور میبیند: «هر کار موفق جهانی یک درک موقعیت میخواهد و نیاز زمانه باید تشخیص داده شود. آن موقعیت باید به وجود بیاید و این طور نیست که خود آدم آن را درست کند. قبلاً مای اسپیس و برنامههای اشتراکگذاری بود ولی زاکربرگ فهمید که میتواند استفاده از آنها را تغییر دهد و دنیا دارد به سمت شبکههای اجتماعی مجازی میرود. به همین خاطر شبانه روز روی فیسبوک کار کرد و این طرح را به نتیجه رساند.
«محمد امین در ادامه صحبتهای دوست و همکارش افقهای بهتر پیش روی نرمافزارها و ایدههای ایرانی را دست یافتنی میداند ولی نه به این زودیها: «ما هم دوست داریم که کار بینالمللی انجام دهیم. البته همین حالا هم ایرانیهای دیگر کشورها از برنامههای ایرانی استفاده میکنند و آفتابه بازی میکنند! ایدههایی هم داریم ولی باید فضای کار بینالمللی هم در کشور فراهم باشد.»حامد هم میگوید: «برنامههای کاربردیتر نیازمند اینترنت پرسرعت و پایداری هستند که با سرعت فعلی اینترنت در ایران و پوشش ضعیف آن مخصوصاً اینترنت تلفن همراه جور درنمیآیند.»
/ایران جوان