به گزارش گروه استان باشگاه خبرنگاران ، "علی جنتی" در این پیام آورده است: " اســاتيد، فرهیختگان، هنرمندان، اديبان و شاعران ارجمند و مردم فرهنگپرور خطـــه آذربايجان و تبريز قهرمان، حضور در شهر شما، شهری که نامش هم با آزادیخواهی عجین است، هم با هنر و ادبیات و هم بزرگان بسیاری به تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم تقدیم کرده، برای بنده مایه مباهات و خشنودی است.
آنچه مبرهن است ایرانیان از هوشی ذاتی در درک عمیق شعر بهرهمندند؛ تا آنجا که قرنها تنها شعر مظهر تجلی هنر بوده است. گویی این موهبت هدیهای الهی است که خداوند در سرشت این مردم به ودیعه نهاده است. فلسفه و بینش این مردم را باید در لابه لای شعرهای شاعرانشان کندوکاو کرد.
مردم ما شاعری را قدر میدانند و بر صدر مینشانند که شعرهایش بازتاب زندگی و فرهنگ آنان باشد؛ فاتحان قلههای شعر فارسی همچون فردوسی، سعدی، حافظ و مولانا نیز از همین رهگذر در تاریخ و فرهنگ ایران به جاودانگی رسیدهاند چرا که آیینه زمان خود بودهاند.
در هنرمندی شهریار همین بس که با اشعار ترکی و فارسی خود توانست سادگی زندگی مردم ایران را با صلابت روح و ایمانشان درهم آمیزد و شکستها و پیروزیهای مردم جامعهاش را با آنان در میان گذارد. از همین روست که شعرهایش در عین سادگی دارای واژگانی استوار و پرمحتواست. منظومه «حیدربابا» ی او نمونهای درخشان از صلابت شــــعر ترکی اوســـت که زندگی اجتماعی روستاییان منطقه آذربایجان را به دقت تشریح می کند.
شاعری که در شعر خود زندگی ميکند، زندگی مردمش را در شعر خود به نمایش میگذارد. چنین شاعری حتی از جزئیترین زوایای زندگی مردم اطرافش نیز غفلت نخواهد ورزید.
شهریار در کودکی نفسهایش را به حیدربابا میسپارد و در کوچه باغهای تبریز قدم میزند و در جوانی هم که به تهران كوچ ميكند، در دفاع از جوانمردان آذربایجان شعرها میسراید و با شدت تمام از فرهنگ عامه و قومیتهای ایرانی جانانه دفاع میکند. بدین سبب است که تمام قد در قاب فرهنگ ایرانی و زبان زیبای فارسی ایستاده است و امروز همه ایرانیان فرهنگدوست به ساحت او اداي احترام میکنند و شعر و شعورش را بزرگ میدارند.
رویدادهای تلخ و شیرین زمان کودکی او، متأثر از انقلاب مشروطه، و رویدادهای تلخ و شیرین دوران کهنسالیاش، متأثر از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس چنان بر ذهن و ضمیر شاعرانهاش اثر گذاشت که ردپای چنین رویدادهایی در اشعار اجتماعیاش به خوبی یافت میشود. این تجربیات آنگاه که با وارستگی فطری او درآمیخت، به غزلیاتش رنگ و بویی عمیقاً عارفانه بخشید؛ علاوه بر اینها زبان شعری او به شدت نزدیک به زبان و گفتار توده مردم بود و سبب شد تا شعرش سهل و ممتنع باشد و شهرتی فراگیر یابد و زمزمه مردم کوچه و بازار شود. بدینگونه است که باید شهریار را به راستی شاعری مردمی بدانیم. در حقیقت او شاعری حكيم است و در قامت یک متفکر و مصلح اجتماعی نقشآفرینی کرده است.
«شاعر مردمی» عنوانی است که تنها خود مردم به شاعر محبوب خود میبخشيدهاند و حکومتها و دولتها در اینباره دخالتی ندارند. چه بسیار شاعرانی که در طول تاریخِ سُرایشِ شعر، القاب دهانپرکنی را از جانب حکومتها و دربارها دریافت کردهاند اما گذر زمان گَرد فراموشی بر نامشان نشانده و اکنون جز در کتابهای تاریخی نامی از آنها نیست، اما وقتی میبینیم مردم ایران درباره شعرهای شهریار داستانها نقل میکنند و شعرهایش را در محافل خانوادگی و در زندگی روزمره خود زمزمه میکنند، باید بپذیریم که نام این شاعر همچنان زنده است و مردم با اشعارش زندگی میکنند.
با آنکه شهریار از شاعران همروزگار ماست و هنوز گرد زمان براشعارش ننشسته است اما کم نیستند تکبیتهای زیبایی از او که به زبان مردم کوچه و بازار راه یافته و ورد زبانها شـــده اســت و این رخدادی نیست که به سادگی و برای هر شاعری روی دهد بلکه میتوان گفت شهریار از تبار شاعرانی است که شعرش در غنای شعر فارسی در دوره معاصر نقش بسزایی داشته است.
شعرای متعهد باید از رهگذر زبان شاعرانه مردم را بیدار کنند و شاعر متعهد باید فرزند زمان خویش باشد. شهریار در اشعارش بارها به مسائل و دغدغههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مردم پرداخته است . او از ابتدای جوانی شاعری انقلابی به شمار میآمد و بعد از انقلاب نیز در ستایش رزمندگان شعرهایی سروده است؛ آنجا که در مطلع غزل زیبایی بسیجیان را اینگونه دعا میکند:
یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج / جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
رمز توفيق شهريار در ايجاد ارتباط با مخاطبانش را باید در آگاهی عمیق وی از واقعيتهای حاكم بر جامعه ایران و حتی جهان دانست . آنگاه که فضای جامعه در روزگار طاغوت را به خانهای پُر دود تشبيه میکند؛ دودی كه چشمها را كور میسازد تا حقايق پنهان بمانند :
دودی است در اين خانه كه كوريـم ز ديدن
چشمی به كف آريم و بر اين خانه بگرييم ...
شهريار در متن جامعه زندگی كرده، با درد متولد شده، با درد زيسته و با درد جهان را بدرود گفته است. اگر درباره فقر و فلاكت سخن میگويد، خود نيز مزه آن را چشيده است. او تار و پود شعر را از جان و دل خویش بیرون کشیده و به زیباترین شکل بافته و مجموعهای گرانقدر به یادگار نهاده است.
غزل شهریار نیز چون غزل حافظ، غزل انتظار است و این نیز بازتابی است از فرهنگ مردمی که با آنان بالیده و بزرگ شده و به آیین و اعتقاداتشان باور قلبی دارد.
یا رب آن یوسف گمگشته به من باز رسان / تا طربخانه کنی بیت حزن باز رسان
ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف / این زمان یوسف من نیز به من باز رسان
جان کلام اینکه شهریار را میتوان آیینه تمامنمای شعر ایران دانست؛ ابعاد شخصیتی و اشعار پرمحتوای این سخنسرای معاصر میتواند سالیان سال محل سوژهیابی و خلق آثار برای شــاعران و ادبپژوهان باشد پس شهریار شعر ایران باید بیش از پیش برای نسلهای آینده معرفی شود.
از آنجا که شعر و نام شهریار از مرزهای ایران فراتر رفته و بهویژه در کشورهای ترکزبان شناخته شده است پیشنهاد میکنم با اهتمام و پیگیری مشترک استانداری آذربایجان شرقی، وزارت امور خارجه و همچنین رایزنی فرهنگی ایران در آنکارا و باکو، خیابانهایی در پایتختهای جمهوری آذربایجان و ترکیه به نام شهریار، شاعر ایرانی، نامگذاری شود.
در پایان سپاس ویژه خود را به دستاندرکاران برگزاری این گردهمآیی ارزشمند و ارائهدهندگان مقالات تقدیم میکنم و امیدوارم تلاشهایی از این دست همچنان ادامه یابد تا زوایای بیشتری از ساحت تفکر و اندیشه این شاعر گرانمایه برای جوانان گشوده شود."