تاريخ فوتبال ايران اگر چه به يک قرن نمي رسد اما اين پديده از بدو ورودش مورد استقبال عموم ورزشکاران قرار گرفت.

به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران تاريخ فوتبال ايران اگر چه به يک قرن نمي رسد اما اين پديده از بدو ورودش مورد استقبال عموم ورزشکاران قرار گرفت. فوتبال به دليل راز پنهان و جذابيتهاي غير قابل پيش بيني اش، تبديل به يکي از رشته هاي مورد علاقه نسل دهه 20 و 30 ايران قرار گرفت و مقبوليت عمومي اين رشته، روز به روز، در اين نسل جوان محبوبيت پيدا کرد. 

امروز فوتبال ما با چهار حضور در جام جهاني و سه قهرماني در جام ملتهاي آسيا و کسب عنوان اول در باشگاههاي آسيا يکي از قطبهاي قاره پهناور آسيا به حساب مي آيد. فوتبال امروز مديون قهرمانان و افتخار آفرينان چند دهه گذشته است. صعود به المپيک 1964 توکيو را مي توان نقطه عطف و آغاز حرکت نوين فوتبال ايران دانست. همچنين، پيروزي بر رژيم غاصب صهيونيستي نيز از جمله نقطه هاي درخشان فوتبال ايران است. 

از آن روزها قهرمانان ما به عنوان الگوهاي فرهنگي و ورزشي به جامعه معرفي شده اند.  
قصد داريم در اين بخش با پيشکسوتان فوتبال ايران که هر کدام در دوره خود براي کشورشان افتخار کسب کرده اند به گفتگو بنشينيم تا شايد از اين رهگذر نسل امروز بتوانند بهره برداری لازم را داشته باشند و شايد در اين گفتگوها دردهاي فوتبال امروز نيز بيرون زده وشايد بتوان آن را مداوا کرد. 

** هادي نراقي، افتخار آفرين دهه 50

امروز پاي صحبت يکي از افتخار آفرينان آغاز دهه 50 مي نشينيم که قهرماني آسيا در سالهاي 1352 و 1353 را در کارنامه خود دارد. 

هادي نراقي از نسل گل کرده هاي فوتبال آن دوره است. او از محله 400 دستگاه که معدن فوتبال ياب کشور به حساب مي آيد، فوتبال را آغاز و سپس به باشگاه برق تهران و از آنجا به تاج (استقلال) و در ادامه به هماي تهران پيوست. 

حرفهاي نراقي مي تواند راه گشايي باشد براي فوتبال بي ضابطه امروز ما که در مديريت خود دچار سوء برداشت از مشخصات امروزي فوتبال است. 

** نراقي : نتايج تيم اميد سعادتي بود براي فوتبال اين کشور / حقيقت فوتبال امروز ما همين تيم اميد است. 

آقاي نراقي امروز در فوتبال چه مي کند؟ 

کار حرفه اي فوتبال انجام نمي دهم و داخل اين سيستم فوتبال نمي شوم چون اصلاً با روحيات من سازگار نيست اما تمام اخبار مربوط به فوتبال را دنبال مي کنم.  

 اخبار تيم ملي فوتبال اميد در اينچئون را دنبال کرديد؟  

 بله

نظر شما در رابطه با اين تيم ملي اميد و نتايج به دست آمده چيست؟

 نتايجي که تيم ملي اميد ما به دست آورد واقعيت فوتبال ما بود. تمام فوتبال ما و حقيقت فوتبال ما اگرچه تلخ اما همين نتايج تيم ملي اميد بود. نتايج تيم ملي اميد يک سعادت براي فوتبال ما بود از اين جهت که واقعيت فوتبال ما ديده شد. فوتبال ما همين است. با اتفاقات شانسي و صعود شانسي واقعيت فوتبال ما ديده نمي شد. 



فوتبال باري به هر جهت بدون زير سازي که در هر دوره با ظهور يک يا دو استثنا و استعداد خود را به نمايش مي گذارد که متأسفانه امروز استثنائات فوتبال ما دو رگه هاي ايراني الاصل هستند. ايراني هستند اما دست پرورده فوتبال ايران نيستند. با اين تيم اميد هيچ اميدي به صعود به المپيک نيست.
 
حضور وينگادا در تيم ملي اميد را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

همه چيز مشخص است. وينگادا هيچ رهاوردي براي فوتبال و تيم ملي اميد ما نداشت. وينگادا چه نتيجه اي بدتر از اين بايد مي گرفت تا عذر او را بخواهيم؟ فکر کنيد اگر يک مربي ايراني بود با او چطور رفتار مي شد؟ ما با وينگادا، هم فوتبال را باختيم هم اخلاق را. چيزي به دست نياورديم. فکر مي کنم حيثيت فوتبال ما نيز مورد سؤال قرار گرفت.  

 نظر شما در رابطه با فدراسيون کفاشيان و فوتبال امروز ما چيست؟

فوتبال؟ ما فوتبال نداريم. فوتبال ما فوتبال نيست. پايه نداريم. فوتبال پايه فقط و فقط براي رفع مسئوليت است. تيم اميد نداريم و جاي توضيح هم ندارد. همه فوتبال اميد را ديديم. بازي را ديديم. اخلاق را ديديم. عملکرد کادر فني را ديديدم. نحوه توضيح و توجيه عملکرد تيم اميد توسط سرمربي و کادر فني را هم ديديدم. باشگاهها هم موقتي هستند. بزرگترين تيم هاي ما هم در حال متلاشي شدن هستند.  
به نظر شما علت چيست؟

مديريت، مديريت در سطح کلان. افراد مسئول و در رأس اهميت اين موضوع را درک نمي کنند که فوتبال در قلب و روح مردم و فوتبال دوستان جاي دارد و اين برنامه ها و مديريت ها خيلي کوچک است. اصلاً مديريت و برنامه اي نيست مگر کوتاه مدت. درک نمي کنند و درصدد رفع ايرادات نيستند.  

عملکرد کفاشيان را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

کفاشيان درکي از فوتبال ندارد. مديريت ندارد. هيچ اختياري از خودش ندارد.  

اما ما به جام جهاني صعود کرديم؟

بله، صعود به جام جهاني فقط و فقط يک اتفاق بود. ما شانسي صعود کرديم. پس چرا تيم ملي اميد صعود نکرد. اصلاً از گروه خودش هم بالا نرفت. نبايد پشت يک يا دو برد خود را مخفي کنيم. اجازه بدهيد من يک مثال براي شما بزنم. سال 1352 جمعيت مملکت 27 ميليون نفر بود. براي بازي با ژاپن صد هزار تماشاگر براي تشويق تيم ملي اميد به استاديوم آزادي آمد. الان جمعيت ما هفتاد ميليون نفر است اما چرا براي بازيهاي تيم ملي اميد حتي نيمي از ورزشگاهها پر نمي شود؟ آن زمان در آسيا تيمي نمي توانست براي ما عرض اندام کند. با تيم دوم خود تيمهاي ملي حريفان آسيايي خود را به راحتي مي برديم. قدرت مطلق فوتبال آسيا بوديم و تمام تيمهاي آسيا را به تعظيم وا مي داشتيم. 



دليل چيست که فوتبال ما به اين روز افتاده؟

مسئولين مملکت و بخصوص متصديان ورزش مملکت هيچ اهميتي براي تيمهاي پايه و جوانان قائل نيستند. سال 1352 براي جوانان ارزش قائل بودند. براي بازيهاي جوانان تبليغات انجام مي دادند. هزينه مي کردند. اميد از پايه و نوجوانان شکل مي گرفت. يک سؤال از کفاشيان دارم؟ شما اصلاً تيم ملي جوانان را  مي شناسيد؟ ما از فوتبال روز دنيا خيلي عقب هستيم. از فوتبال آسيا عقب افتاديم. ما حتي از فوتبال دهه 50 و 60 خود نيز عقب افتاديم.  

علت اين عقب افتادگي را در چه مي بينيد؟

سال 1352 با تيم ملي جوانان براي بازي با امارات به دبي سفر کريم. آن زمان ما استاديوم صد هزار نفري آزادي را داشتيم. وقتي وارد دبي شديم براي بازي ما را به يک مدرسه بردند که فقط يک حياط داشت و سه سکو. يک کلاس درس را براي رختکن به ما دادند. بدون هيچ تدارکاتي و با کمترين امکانات در آنجا بازي کرديم. در آن بازي گلهاي زده ما به قدري بود که يادم نيست چند تا گل زديم. حالا ببينيد فوتبال امارات به کجا رسيده و ما کجاييم؟ آن زمان جمعيت ما 27 ميليون نفر بود و يک استاديوم آزادي. امروز 70 ميليون نفر و بقاياي استاديوم آزادي.  
امکانات امروز ورزش ما همان امکانات زمانيست که جمعيت ما 27 ميليون نفر بود.  

عملکرد کي روش و حضور ايشان را در فوتبال ايران چگونه ارزيابي مي کنيد؟

 کي روش کاري نکرد. فقط با ادبياتش ما را، فوتبال ما را و تيم ملي را تحقير کرد. به مردم بي احترامي کرد. کي روش وقتي به عنوان سرمربي تيم ملي ايران قرار داد امضا کرد يک دستيار ايراني براي خودش انتخاب کرد و اميد نمازي را به عنوان مربي کنار خودش قرار داد.

وقتي اميد نمازي انصراف داد و از تيم ملي رفت، کي روش در مورد ايشان از چه ادبياتي استفاده کرد؟

کي روش گفت کار آقاي نمازي در حد يک تدارکاتچي بود. حالا سؤال من اين است که آقاي کي روش، اميد نمازي را چه کسي به تيم ملي آورد؟ خود شما آقاي کي روش. يعني آقاي کي روش يک تدارکاتچي را به جاي مربي وارد تيم ملي به عنوان دستيار انتخاب کرده بود؟

آقاي اميد نمازي دو ليسانس دارد. به دو زبان زنده دنيا تسلط دارد و مربي تيم ملي بانوان آمريکاست. آيا تدارکاتچي هاي پرتغال هم همين سمت و مدارک را دارند؟ ما ايراني ها انسانهاي با فرهنگ غني هستيم. در فرهنگ ما و دين ما احترام به يکديگر بسيار توصيه شده است. شما ببينيد زماني که ولاسکو مي خواست از تيم ملي واليبال خداحافظي کرد و با تيم ملي آرژانتين قرارداد بست ما اينجا برايش جشن گرفتيم و خداحافظي با شکوهي براي ولاسکو برگزار کرديم. با کمال ادب و احترام ايشان را بدرقه کرديم و خاطرات خوبي هم براي او و هم براي ما به جا ماند. اميد دارم در مورد کي روش هم همين اتفاقات رخ بدهد. کي روش هيچي به فوتبال ايران نداد، فقط مسأله انضباطي. نظم به تيم ملي داد که آن هم به دليل بي انضباطي فدراسيون فوتبال ما و فوتبال بي انضباط ما بود.  

اما فدراسيون فوتبال با آقاي کي روش قرارداد بست؟

اين بخاطر تغيير افکار عمومي به نفع کي روش بود و فشار افکار عمومي باعث شد فدراسيون فوتبال ما با کي روش تمديد کند. ما چه نتيجه اي به غير از چهارمي در گروه خودمان در جام جهاني بايد مي گرفتيم تا کي روش عوض شود؟

البته اين را هم بگويم امروز و در اين شرايط براي تيم ملي ما بهترين گزينه خود آقاي کي روش است. چون هر مربي ديگري بيايد خواهد گفت اين تيم ملي رهاورد کي روش است و پاسخگو نخواهد بود اما خود آقاي کي روش شايد پاسخگوي نتايج تيم خود باشد.

انتهای پیام/
برچسب ها: فوتبال ، نراقی ، پیشکسوتان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار