روزنامه های صبح امروز همچنان که نیم نگاهی به نیویورک دارند ، اجلاس کشورهای حاشیه خزر را مورد توجه قرار دادند .
به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، گزارش سازمان حقوق بشر آمریکا که در آن با صراحت به هدف قرار گرفتن غیر نظامیان و خانه های مردم در حمله آمریکا به سوریه اشاره شده است ، مورد توجه روزنامه هایی نظیر کیهان ، وطن امروز و حمایت قرار گرفت ، در مجموع ،امروز نیویورک ، سوریه و کشور و کشورهای حاشیه خزر اصلی ترین مکانهای مورد توجه رسانه های کاغذی بودند .
«بنبست درسآموز نیویورک!»
کیهان اما همچنان از مذاکرات نیویورک غافل نشده و در یادداشت خود در این باره نوشت : ده روز مذاکره تمام عیار در هفتمین دور گفتگوهای ایران و 5+1 در حالی در نیویورک بیهیچ فرجام و نتیجهای به پایان رسید که تا پیش از آن، بسیاری از سادهاندیشان و آنانکه از پیمودن راه ملت خسته و پشیمان شدهاند، با آب و تاب، این دور از مذاکرات را فصل نوین و مقطعی تاریخی و سرنوشتساز از دیپلماسی و سیاست خارجی معرفی میکردند و برای بهاری که قرار بود در ابتدای پائیز فرا برسد، غزلخوانی و نغمهسرایی میکردند! و تا آنجا پیش رفتند که از احتمال متوهمانه و توهینآمیز حضور مستقیم رئیسجمهور محترم در مذاکرات خبر دادند! اما وقتی به دلیل بنبست پدید آمده در مذاکرات نه تنها با حضور رئیسجمهور، بلکه نشست در سطح وزیران خارجه هم برگزار نشد، با پررویی چشم خود را به این موضوع بستند و به روی خودشان نیاوردند که تمامی حرفهای دیروزشان غلط از آب درآمد و آمال و آرزوهایشان به باد رفت!
«عدم انعطافپذیری» و «اصرار بر حفظ خطوط قرمز نظام» از سوی تیم مذاکرهکننده کشورمان، مهمترین دلیلی است که غربیها و رسانههایشان، بعنوان عامل ناکامی این دور از مذاکرات- و البته مذاکرات قبلی- عنوان کرده و میکنند. آنها معتقدند به نتیجه رسیدن مذاکرات، نیازمند اتخاذ تصمیمات سختی است که طرف ایرانی، باید خود را برای آن آماده کند! اما آیا واقعا ما برای رسیدن به این نقطه و حصول توافق، کوتاهی کردهایم؟ بهترین پاسخ همانست که رئیسجمهور کشورمان به خبرنگار سیانان گفت: «ایران تا جایی که لازم بود و حتی شاید انتظارش را نداشتند در مذاکرات نرمش به خرج داده است» پس نمیتوان گفت ما و تیم مذاکرهکنندهمان کوتاهی و عدم همراهی داشتهایم. این قضاوت، تحلیل و گمانهزنی نیست بلکه صراحت قول غربیهاست که یک نمونه آن را خاویر سولانا با ذوقزدگی تمام و با بکار بردن عبارات «همراهی سخاوتمندانه» و «باورنکردنی» از سوی ایران، درباره توافقنامه ژنو، آشکار کرد.
بطور طبیعی اگر یکطرف مذاکره در ناکامی آن نقشی نداشته باشد، باید مقصر را در سوی دیگر میز جستجو کرد. 5+1 و در راس آن آمریکا بخاطر خوی استکباری و سلطهطلبی خود، حاضر نیستند هیچ یک از حقوق رسمی و اولیه ملتها و از جمله ملت ما را به رسمیت شناخته و به آن احترام بگذارند. این خوی استکباری هم نشانهای فراوانی دارد که بیان آن تنها در موضوع هستهای، مثنوی هفتاد من کاغذ است و به اطاله کلام میانجامد اما یک نمونه ساده و عینی آن، «به رسمیت شناختن حق غنیسازی» است که در حالیکه مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آن را برای تمامی اعضاء، حقی مسلم و طبیعی دانسته و ایران نیز سالهاست عضو آژانس است، چند کشور مستکبر، با قلدری و زورگویی، ماده 4 پیمان NPT را مطابق سلیقه خود تعریف کرده و حق مسلم کشورمان را نادیده میگیرند. این افزونطلبی تا آنجاست که حتی در توافقنامه ژنو در مقابل آن همه امتیازی که بدست آوردند، نه تنها حاضر نشدند همین یک عبارت را درج کنند، بلکه بلافاصله پس از تنظیم توافقنامه، تصریح کردند که، حق ایران در غنیسازی را به رسمیت نمیشناسیم!این تفرعن، سبب ناکامی و بینتیجه بودن هر مذاکرهای از جمله مذاکره هستهای است و مادامی که آنها با این موضع به سر میز مذاکره بیایند، وضع همین خواهد بود.
اما بدون کالبد شکافی مفاد توافقنامه ژنو، متأسفانه شاهد آنیم که باز هم مواضعی اتخاذ میشود که دشمن طمع بیشتری پیدا میکند و در داخل هم درصدد بزک کردن و آراستن چهره دشمن برمیآیند! مثلا وقتی رئیسجمهور آمریکا صراحتا پرده از آرزوی قلبی خود مبنی بر اوراق کردن تجهیزات هستهای و حتی جدا کردن پیچ و مهرههای آن سخن گفت، نه تنها واکنش مناسبی نشان داده نشد، بلکه برای مذاکره دوجانبه و حداکثر با حضور شخص ثالث یعنی کاترین اشتون تمایل نشان داده شد! در حالیکه حق، چیز دیگری بود که بدان عمل نشد. اما گاهی اوقات برخی رفتارها ماهیت خطرناک و تلخی پیدا میکند که بدون قصد و غرض، شبیه علامت فرستادن برای دشمن است. در همین سفر اخیر نیویورک، هاله اسفندیاری- که روزگاری در ایران به جرم جاسوسی زندانی بود و خدمتش به آمریکا برای دشمنی با نظام اسلامی در ماجرای فتنه 88 بر کسی پوشیده نیست- در یک گفتگوی خبری با وزیر خارجه کشورمان حاضر شد. گذشته از این پرسش اساسی که چرا باید وزیر خارجه، با چنین فردی گفتگو کند، او رندانه و زیرکانه از تاثیر شکست مذاکرات هستهای بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی سوال میکند و بعد هم از تاثیر آن بر سیاست داخلی کشورمان. منطقا وزیر خارجه ما باید پاسخ میداد که اگر مذاکرات شکست بخورد، تقصیر طرف غربی است نه ما و شکست احتمالی مذاکرات موجب بدبینی و نفرت بیشتر مردم ما و در نتیجه مسئولان سیاست خارجی از غربیها خواهد شد و در داخل هم به همگرایی بیشتر جریانهای سیاسی میانجامد. اما وزیر خارجه در نهایت تعجب پاسخی به وی میدهد که به تشدید طمع دشمنان منجر خواهد شد! «اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران فرصت خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند.
وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای 2004 و 2005 توافقهایی کردیم و تلاشها، برای عملکرد شفاف از جانب اتحادیه اروپا رد شد... در آن زمان مردم با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت (منظور دکتر احمدینژاد است) به دلیل شکست در مذاکرات به ما پاداش دادند و مرا هم زود بازنشسته کردند! (خنده حضار) حالا من بار دیگر زنده شدهام (باز هم خنده حضار) به نظر من در انتقال پیامی که جامعه بینالمللی و به ویژه غرب میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند... من فکر میکنم مردم ایران پاسخ خود را در صندوقهای رای نشان خواهند داد»! این سخنان که بینیاز از هرگونه توضیحی است به هیچ وجه پاسخ درخوری به زیادهخواهیها و افزونطلبیهای آنها نیست و عملاً آنها را در مطامع و مقاصد خود، بیپرواتر خواهد کرد.
«خبط عظيم در گفتگوهای هستهای»
محمد کاظم انبارلویی در سرمقاله روزنامه رسالت هم بی نتیجه پایان یافتن مذاکرات نیویورک را مورد توجه قرار داده و ضمن تمجید از بیشتر موضع گیری های رییس جمهور ، صحبتهای انتخاباتی ظریف را مورد انتقاد جدی قرار داده است . در این مقاله می خوانیم:
تیم مذاكرهكننده ایران در گفتگوها چارچوبهای خطوط قرمز ایران را تاكنون حفظ كردهاند و از این بابت باید از آنها تشكر كرد. 1+5 فرصت نیویورك را از دست داد. آنها میتوانستند از حضور رئیسجمهور در نیویورك برای رسیدن به یك توافق پایدار سود ببرند اما این توفیق را نداشتند.
رئیسجمهور در كنفرانس خبری خود در نیویورك تصریح كرد: نرمش بیش از حد زیر پا گذاشتن حقوق ملت است و نوبت طرف مقابل است كه باید تصمیم سخت بگیرد و تهدید و تحریم راه درستی نیست.
موضوع مذاكرات هستهای یك موضوع ملی است و باید از رقابتهای سیاسی در داخل دور بماند. اگر توفیقی در مذاكرات پیدا كردیم، توفیق همه است و اگر ناكامی باشد، یك ناكامی ملی است.
اگر در شرایط برد- برد قرار بگیریم به این معنا كه امتیازی بدهیم و فناوری صلحآمیز هستهای را حفظ كنیم فتحالفتوحی در كار نبوده است بلكه یك نرمش قهرمانانه برای عبور از یك مزاحمت تاریخی است. اگر در شرایط باخت- باخت قرار گیریم نباید دولت را مذمت كرد چرا كه بر مواضع نظام ایستاده و كوتاه نیامده است. در این شرایط اثبات شرارت 1+5 بویژه آمریكاست كه نمیخواهند ملت ایران از مواهب فناوری صلحآمیز هستهای بهرهمند شوند. پاسخ ما به 1+5 در این شرایط باید كوبنده باشد و باید حتی از انپیتی خارج شد و بساط دوربینها و خیمه شببازی آنها را در تاسیسات هستهای جمع كرد و با خیال راحت همه قلههای علمی و فناوری را در این رشته فتح كرد.
نكته مهم در این میان سخنان غیرمسئولانه رئیس دیپلماسی ایران در مذاكرات هستهای در دیدار شورای روابط خارجی آمریكاست كه باید به نوعی تصحیح شود. آقای ظریف در این دیدار مطالبی گفته است كه با استقلال و منافع و مصالح ملی مغایرت دارد.
وی در پاسخ به سئوالی در این نشست گفته است: مذاكرات تاثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شكست مذاكرات، دوستان او انتخابات مجلس آینده را به جریان غربستیز واگذار خواهند كرد.
این یك اظهار نظر غیرمسئولانه است كه نتایج مذاكرات را به نتایج انتخابات گره میزند و این خطای عظیمی است بویژه آنكه در شورای روابط خارجی آمریكا این پاسخ را در طرح سئوال كسی بدهیم كه همكار جورج سوروس است و مسئول بخش خاورمیانه وودرو ویلسون! اشراری كه در فتنه 88 در اقدامات مداخلهجویانه در ایران نهایت خباثت خود را نشان دادند.
نباید دغدغههای حزبی و گروهی در موضوع مناقشه هستهای خود را نشان دهد. آمریكاییها به اندازه كافی هوشمندی دارند و این چیزها را میفهمند. لازم نیست كه آقای ظریف یك امر بدیهی را به آنها یادآور شود.
این نوع اظهارنظرهای غیرمسئولانه خدای ناكرده این تصور را تقویت میكند كه نوعی بدهبستان سیاسی در پوشش گفتگوهای هستهای در جریان است كه ناظر به توفیق یك ضلع رقابت در انتخابات آینده است.
مردمسالاری دینی در ایران به این دلیل بكر و با ارزش است كه مصون از دخالتهای بیگانه است و ما نباید اجازه دهیم بیگانگان حتی به ذهنشان خطور كند كه بتوانند در رقابتهای سیاسی به نفع یك یا چند ضلع رقابت خود را اثرگذار معرفی كنند.
ذكر برخی حرفهای بیربط به مذاكرات مثل همین اظهارنظر آقای ظریف نوعی گدایی سیاسی است كه به اعتبار و مشروعیت سیاسی یك جناح سیاسی در كشور فوقالعاده آسیب میرساند. این چندمین بار است كه رئیس دیپلماسی ایران در گفتگوهای هستهای رفتار و گفتاری غیرمسئولانه از خود نشان میدهد. اگر این رفتار تداوم یابد تز "نرمش قهرمانانه" را تبدیل به "سازش ذلیلانه" خواهد كرد.
«ما، آمريکا و آن پنج کشور ديگر»
روزنامه اصلاح طلب ابتکار هم مذاکرات بی نتیجه نیویورک را ناشی از دعوای همیشگی تهران - واشنگتن دانسته و در این باره نوشته است :
تا همین دو هفته پیش هم در تهران و هم درپایتختهای غربی امید همگان(چه موافق و چه مخالف) برای تعیین تکلیف پرونده هسته ای به نیویورک بود. طی یک ماه گذشته معدود شدن موارد اختلافی در وین و گفتگوهای دوجانبه و مقدماتی پیشین بین معاونین وزرای خارجه ایران و آمریکا موافقان را به توافق نهایی در نیویورک امیدوار کرده بود. در مقابل مبنایی بودن آن اختلافهای معدود و فاصله بعید سقف و کف مطالبات دو طرف بر سر این سه اختلاف هم باعث شده بود که مخالفان به خصوص در تهران همچنان درباره شکست قطعی دیپلماسی دولتهای روحانی و اوباما رجزخوانی کنند.
طی این چند روز و در بحبوحه چانهزنیهای مذاکره کنندگان و در حاشیه سخنرانیهای سران در اجلاس سازمان ملل، آمار دیدارهای دوجانبه ظریف و کری، وزرای خارجه دو کشور ایران و آمریکا یکی دو رقم اضافه شد و احتمالا تا حالا دو رقمی شده است. معاونین وزرای خارجه دو کشور هم بارها رودررو بر سر تعداد سانتریفیوژها، چند و چون رفع تحریم ها، آینده غنی سازی و احتمالا همکاری تهران در جنگ با تروریستهای داعش گپ و گفت داشته اند. علاوه بر این پس از 15 سال روسای جمهور ایران و فرانسه یک بار دیگر با هم دیدار کردند.
روحانی و کامرون به عنوان بالاترین مقامهای اجرایی لندن و تهران هم برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی درحاشیه این اجلاس دقایقی با هم گفتگو کردند. به طور طبیعی محور همه این گفتگوها اول سرنوشت پرونده هسته ای و پس از آن ماجرای جنگ علیه داعش بوده است. فارغ از آنچه که در این گفتگوها بین طرفین رد و بدل شد، این دیدارها با در نظر گرفتن سیاست تنش زدایی دولت یازدهم و سوابق مناسبات، حداقل روی کاغذ و برای ثبت در تاریخ خود دستاوردی است و میتواند نشانههایی از بهبود مناسبات تهران و پایتختهای غربی در این مقطع تاریخی تفسیر شود. در این میان اما یک پارازیت ناهمگون در اواخر هفته گذشته و میانه مذاکرات هسته ای کار را سخت و امیدها به نیویورک را کمرنگ کرد. نخست وزیر انگلیس ساعاتی پس از دیدار با روحانی در صحن سازمان ملل سخنانی تند و مغرضانه علیه ایران بیان کرد که بلافاصله تهران را به واکنش واداشت و عملا و نسبتا هم دستاورد آن دیدار تاریخی را خنثی کرد و هم پیش از پایان مذاکرات امید به توافق در نیویورک را از بین برد.
اکنون با خاتمه اجلاس امسال سازمان ملل برای ایران و در پایان گفتگوهای نیویورک، شواهد خبری و روایتهای متفاوت دیپلماتهای دو طرف نه چنگی به دل موافقان زده است و نه مخالفان را یک دله و راضی کرده است. وزیر امورخارجه آلمان در دیدار با روحانی گفته است که «هرگز تا این حد به حل مساله نزدیک نبوده ایم.» سرگئی لاوروف وزیرخارجه روسیه در مصاحبه با شبکه بلومبرگ گفت: «طرفین در مذاکرات هسته ای تا 95 درصد به توافق رسیده اند اما هنوز دو ـ سه موضوع دشوار باقی مانده است.» وزیر خارجه آمریکا و معاونش وندی شرمن از پیشرفت در مذاکرات سخن گفتند و ابراز امیدواری کردند که ظرف چند هفته آینده توافق با ایران حاصل شود. خبرهایی که از مذاکرات اخیر به بیرون درز کرده، هم اظهارات وزرای خارجه شش کشور و هم این بار اظهارات عجیب و غریب دیوید کامرون نشان داد که طرفین اصلی دعوای هسته ای در واقع همچنان تهران و واشنگتن هستند و بقیه کشورها به وضوح نه در تشدید تقابلها و نه در تعدیل اختلافها استراتژی ثابت و مشخصی ندارند. آنها معمولا تابعی از روند مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا هستند و به اقتضای منافع آنی و آتی پایتخت خود در این مسیر و در راستای سایر تحولات جهان تاکتیک خود را تغییر میدهند. اروپاییهای گروه به طور سنتی در روند مذاکرات خود را با منویات نمایندگان واشنگتن هماهنگ میکنند و گاهی به نیابت از آنها نقش پلیس بد و گاهی نقش میانجی و پلیس خوب را ایفا میکنند.
غیر اروپاییهای گروه هم معمولا به اقتضای منافع داخلی و آنچه که در جهان پیرامونی آنها میگذرد، نقش و نقشه خود را در لحظه تنظیم و ارائه میکنند. از این رو است که نقش سیال هرکدام از این 5 کشور معمولا نه چندان قابل پیش بینی است و نه چندان در مقایسه با نقش برادربزرگتر گروه( آمریکا) دارای اهمیت است. از این رو است که اگر دولت حسن روحانی و دیپلماتهای کشورمان بر آنند که این مذاکرات پیشرفت کند و به توافق ختم شود و شروط کشورمان نیز لحاظ شود باید هم در فاصله مذاکرات اواخرمهر و هم در طول مهلت باقیمانده تا 24 نوامبر به این نکته توجه کند که طرف اصلی چانه زنیها مشخص است و در عین حال باید صرفا حرکتهای گاه زیگزاگی سایر اعضای گروه را هم رصد و در صورت لزوم تعدیل یا خنثی کرد.
«نیویورک پنهان مذاکرات»
جوان با تشکیک در شفاف نمایی تیم مذاکره کننده هسته ای در انجام توافقات با بیان اینکه پیشرفتهای مذاکرات هستهای ظاهراً فراتر از مواضع اعلامی است ، نوشت :عباس عراقچی با فاصله زمانی از تیم مذاکره کننده ایرانی به تهران برمیگردد. سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه میگوید ۹۵ درصد توافق بین ایران و ۱+۵ انجام شده و وزیر خارجه آلمان هم تأکید میکند که هیچ موقع ایران و ۱+۵ این قدر به توافق نزدیک نبودهاند.
یک مقام امریکایی میگوید، توافق هستهای میتواند راه را برای از سرگیری روابط تهران ـ واشنگتن باز کند. همه اینها نشانههایی از این هستند که تفاهمهای به دست آمده در نیویورک فراتر از آن چیزی است که مقامهای ایرانی و امریکایی در مواضع رسمی خود ابراز میکنند. این حس فزاینده در بین ناظرانی که از نزدیک مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ را دنبال میکنند وجود دارد که تیمهای مذاکره کننده ایرانی و امریکایی بخشهایی از تفاهمهای به دست آمده در نیویوک را از افکار عمومی در تهران و واشنگتن پنهان میکنند. یک مقام امریکایی جمعه شب بلافاصله بعد از تمام شدن مذاکرات سه جانبه ظریف ـ کری ـ اشتون، به جمع خبرنگاران امریکایی در نیویورک رفته و توضیحاتی مبسوط از مذاکرات ارائه کرده که سایت وزارت خارجه امریکا بدون اشاره به نام او، همه این گفتوگو را منتشر کرده است. بیشتر کسانی که از نزدیک ناظر مذاکرات هستند، میتوانند حدس بزنند که این مقام مصاحبه کننده، وندی شرمن معاون وزیر خارجه امریکا است، به خصوص که او در قسمتی از این گفتوگو میگوید که تازه از مذاکرات برگشته است.
با این حال، چیزی که بیش از همه در گفت وگوی او با خبرنگاران خودنمایی میکند این است که این مقام امریکایی هیچ جمله یا حتی کلمه آزار دهنده و تحریک کنندهای به زبان نمیآورد و برای اولین بار به صراحت میگوید که در صورت توافق جامع و متعهد ماندن ایران به تعهدات خود «تحریمها در وهله اول به حالت تعلیق درخواهد آمد و سرانجام ملغی خواهد شد». یک مقام بلند پایه امریکایی دیگر نیز دیروز برای اولین بار گفت که «توافق هستهای با ایران میتواند راه را برای از سرگیری روابط میان تهران ـ واشنگتن باز کند». فیلیپ گوردون، هماهنگکننده امور خاورمیانه در کاخ سفید در سخنرانیاش در شورای ملی ایران و امریکا، گفته که یک توافق هستهای میتواند پروسهای جدید ایجاد کند که به برقراری روابط میان ایران و امریکا منجر شود. هماهنگکننده امور خاورمیانه در کاخ سفید گفته که آخرین دور مذاکرات هستهای که هفته گذشته در نیویورک برگزار شده به پیشرفتهایی رسیده است.
هنوز جزئیاتی از اینکه در نیویورک چه گذشته و طی ۱۰ روز در چه سطوحی مذاکرات انجام شده، منتشر نشده ولی از لابهلای سخنان مقامهای ایران و امریکا میتوان حدس زد که مذاکرات نیویورک، یک ماراتن مذاکراتی تمام عیار برای دستیابی به توافق هستهای بوده است. مقام امریکایی که بلافاصله بعد از مذاکرات با خبرنگاران صحبت کرده و سایت وزارت خارجه امریکا سخنان او را منتشر کرده در توصیف ماراتن نیویورک میگوید: «واقعاً بحثها در این هفته و ظرف چند روز گذشته بسیار فشرده بوده و در همه فرمتها صورت گرفته است. دیدارهای دو جانبه و سه جانبه بسیاری از سران کشورها با روحانی رئیسجمهور و برخی دیدارها به صورت دوجانبه با ظریف وزیر امور خارجه ایران صورت گرفت. مذاکرات متناوب و چند ساعته و بسیارفنی میان کارشناسان صورت گرفته است و همه ما این را میدانیم».
خبرنگاری در پایان گفتوگو از او میپرسد: «آیا دیدار مخفیانهای بین روحانی وکسی از طرف شما یا ما انجام شد؟ (خنده) البته میدانم برنامهای در کار نبوده است». مقام امریکایی با این جمله به او پاسخ میدهد: «تا آنجا که اطلاع دارم خیر». نفر دوم تیم مذاکره کننده ایرانی هم که با فاصله از زمانی قابل توجه از نیویورک برمی گردد، برخلاف تأکیدی که در پایان مذاکرات درباره وجود اختلافات «کلان» و «اساسی» داشت، در گفتوگویی جداگانه با خبرگزاری چینی کیودو، گفته که به رغم وجود اختلافات بر سر مسائل اصلی دور بعدی مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+ ۵ در کمتر از دو هفته دیگر در یک شهر اروپایی برگزار خواهد شد.
سید عباس عراقچی میگوید که ما توانستیم در یک فضای سازنده به درکی به مراتب بهتر برسیم اما اختلافات بر سر مسائل اصلی هنوز به قوت خود باقی است. عضو ارشد تیم مذاکره کننده هستهای همچنین معتقد است که برخی از ایدههای مطرح شده در نشست نیویورک امیدوار کننده هستند اما هیچ یک از آنها نتوانستند در خصوص مسائل کلیدی مورد اختلاف یک درک مشترک به ما بدهند. از این رو نتوانستیم به پیشرفتی ملموس در مذاکرات اخیر برسیم. عراقچی هشدار داده که اگر قرار باشد توافقی حاصل شود بهتر است که آن را اکنون انجام دهیم؛ تمدید مذاکرات سخت و بیاستفاده خواهد بود.
درباره اینکه مذاکرات ۱۰روزه نیویورک بخشهای ناگفتهای دارد، هنوز اجماع نظر گسترده شکل نگرفته ولی به نظر میرسد در حالی که مقامهای امریکایی میگویند قرار شده که جمع بندی تفاهمات به دست آمده به پایتختها برده شود، در کنگره امریکا نیز این احساس فزاینده وجود دارد که تفاهماتی در پشت پرده به دست آمده و طرفها آن را از افکار عمومی مخفی میکنند. به گزارش واشنگتن پست، لیندسی گراهام نماینده جمهوری خواه کنگره امریکا گفته که معتقد است توافق هستهای ایران، بزرگترین اشتباهی است که دولت اوباما آن را روی میز خود دارد.
گراهام معتقد است که دولت اوباما به دلیل در پیش بودن انتخابات کنگره، به شدت برای توافق با ایران دست و پا میزند. به خاطر همین گراهام یک بار دیگر در حال مطرح کردن این بحث است که کنگره امریکا باید دولت اوباما را موظف کند که هرگونه توافق را به تصویب کنگره برساند: «اگر توافق خوبی با ایران انجام شود، من نیز به آن رأی خواهم داد. یک توافق خوب توانایی ایران برای فرار هستهای را از بین میبرد» گراهام البته گفته که نمیخواهد در کارهای اجرایی دولت اوباما دخالت کند و منظور او این است که محصول نهایی دولت اوباما (توافق با ایران) به رأی کنگره گذاشته شود. نشانههای ورود مخفیانه دو طرف به مرحله حساس مذاکرات را میتوان از واکنش اسرائیلیها احساس کرد.
در حالی که اویگدور لیبرمن وزیر خارجه تندرو نتانیاهو همچنان تأکید دارد که به نتیجه مذاکرات هستهای با ایران خوشبین نیست، روزنامه هاآرتص در گزارشی این سؤال را مطرح کرده که آیا اوباما در حال کنار گذاشتن تعهداتی است که داده بود؟ جروزلم پست نوشته که تل آویو از نرمش در قبال ایران نگران است و اریک شاون خبرنگار فاکس نیوز نیز پیش بینی کرده که نتانیاهو در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل هشدار خود درباره برنامه هستهای ایران را تکرار خواهد کرد.
«مذاکرات نیویورک پرونده هسته ای را۲۰ درصد پیش برد»
روزنامه دولتی ایران با تیتری خوش بینانه تر از قول موسویان نوشت : قبل از سفر به نیویورک دو طرف روی ۷۰ درصد متن توافق کرده بودند.
با مذاکراتی که در نیویورک صورت گرفت ۹۰ درصد متن مورد توافق قرار گرفت.
لذا مسیر مذاکرات مثبت، کار آمد و سازنده بوده است. موارد باقی مانده هم
عمدتاً در محدوده غنیسازی و زمانبندی و روند برداشتن تحریمهاست. مهم این
است که روی اصل غنیسازی در خاک ایران و اینکه کل تحریمهای مربوط به
هستهای باید برداشته شود، توافق وجود دارد. در سفر نیویورک ارتقای جایگاه
سیاسی جهانی ایران به نمایش گذاشته و رهبران جهان نفوذ ایران را به رسمیت
شناختند. اما دیدارهای سطح عالی هم به معنی این نیست که دو طرف به صرف
دیدار از مواضع خود عقب نشینی کنند. دیدار سران ایران و انگلیس هم از همین
مقوله است. انتقال از دوره تقابل به دوره «ماه عسل سیاسی» حداقل یک دهه
زمان نیاز دارد. اجلاس کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز از موضعات مورد توجه رسانه های مختلف بود .
«سال آینده؛ امضای رژیم حقوقی خزر» شرق در این باره نوشت : روز گذشته شهر ساحلی «آستاراخان» شاهد چهارمین اجلاس سران کشورهای حاشیهای دریایخزر بود. پس از استقبال رسمی رئیسجمهوری روسیه از همتای ایرانی خود، این دو به همراه روسای جمهوری قزاقستان، ترکمنستان و جمهوری آذربایجان، سه کشور دیگر حاشیه خزر، راهی اتاق جلسه شدند. به گزارش «پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری» روحانی در سخنرانیاش در این جلسه با تاکید بر اینکه تضمین صلح، ثبات و امنیت در خزر در گروی اصول بنیادین است، گفت: «این اصول عبارت است از پرهیز از ورود به رقابتهای تسلیحاتی، خودداری از کاربرد نیروهای مسلح، انحصار دریانوردی فقط برای شناورهای تحت پرچم پنجکشور ساحلی، ممنوعیت حضور نیروهای نظامی بیگانه، لزوم اتفاق آرا در تصمیمات، پرهیز از اقدامات یکجانبه، آزادی دریانوردی، برابری رفتار و در نهایت اتخاذ سیاستهای هماهنگ خواهد بود».
رئیسجمهوری افزود: «امضای اعلامیه رؤسای جمهوری ما را به تدوین کنوانسیون رژیم حقوقی دریایخزر نزدیکتر خواهد ساخت و تا آن زمان نیز معاهدات موجود، مبنای همکاری ما خواهند بود». او افزود: «من به عنوان رئیس کشوری که نیمی از ساحلنشینان این دریاچه در آن ساکن است، اعلام میدارم که تنها راه نیل به صلح و ثبات و توسعه پایدار در منطقه، توجه به مصالح بلندمدت و منافع همه کشورهای ساحلی دریایخزر و رعایت اصل «اتفاقآرا» در کلیه تصمیمات متخذه پیرامون این دریاست». پوتین نیز گفت: «رژیم حقوقی دریایخزر سال ۲۰۱۵ امضا میشود». او همچنین تأکید کرد کشورهای حاشیه دریایخزر در سال۲۰۱۶ میلادی مانور مشترک اضطراری برگزار خواهند کرد. به گزارش «ریانووستی» کشورهای حاشیه خزر در مورد عدم حضور نظامی کشورهای غیرمنطقهای در خزر توافق کردند.
«گام بلند تقسیم خزر در آستاراخان»
روزنامه خراسان
هم در گزارش خود از سفر رئیسجمهور به روسیه نوشت: چهارمین اجلاس سران خزر
که روز گذشته در آستاراخان روسیه برگزار شد بنا بر اعلام مقامات مسئول
توافقهای مهمی را به ویژه در حوزه تحدید حدود یا همان تقسیم خزر در پی
داشت. براساس آنچه اعلام شده ۵ کشور به پیشرفتهای قابل توجهی برای آمادگی
کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر دست یافتند که قرار است در سال ۲۰۱۵ به
امضا برسد. همچنین دراین نشست درباره حضور نظامی نداشتن کشورهای غیر
منطقهای در خزر نیز توافق شد.
خبرگزاری رسمی دولت (ایرنا) جزئیاتی
از این توافق را به نقل از پرویز اسماعیلی معاون ارتباطات و اطلاع رسانی
دفتر رئیس جمهوری منتشر کرده است که به طور مشخص تعیین تکلیف رژیم حقوقی
استفاده از سطح خزر را چنین بیان میکند: «به دنبال توافق روسای جمهور
کشورهای ساحلی خزر در اجلاس سوم سران در باکو برای تجدید حدود مناطق سطح
دریای خزر، در اجلاس چهارم سران، عرض منطقه حاکمیت ملی ۱۵ مایل دریایی
(نزدیک به ۲ کیلومتر) و عرض منطقه انحصاری ماهیگیری ۱۰ مایل (مجموعا ۲۵
مایل) تعیین شد و مابقی دریا به عنوان پهنه مشترک تعیین شد که بین ۵ کشور
مشترک خواهد بود».