شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
مردی که سوار بر بالون در حال حرکت بود ناگهان به یاد آورد قرار مهمّی دارد؛ ارتفاعش را کم کرد و از مردی که روی زمین بود پرسید: ببخشید آقا، من قرار مهمّی دارم، ممکنه به من بگویید کجا هستم تا ببینم به موقع به قرارم می رسم یا نه؟ مرد روی زمین: بله، شما در ارتفاع حدود6متری در طول جغرافیایی "۱۸’۲۴ درجه ۸۷ و عرض جغرافیایی "۴۱’۲۱درجه۳۷ هستید.
مرد بالون سوار: شما باید مهندس باشید… مرد روی زمین: بله، از کجا فهمیدید؟ مرد بالون سوار : چون اطلاعاتی که شما به من دادید اگر چه کاملا دقیق بود اما به درد من نمی خورد و من هنوز نمی دانم کجا هستم و به موقع به قرارم می رسم یا نه؟ مرد روی زمین: شما باید مدیر باشید. مرد بالون سوار: بله، از کجا فهمیدید؟ مرد روی زمین: چون شما نمی دانید کجا هستید و به کجا می خواهید بروید. قولی داده اید و نمی دانید چگونه به آن عمل کنید و انتظار دارید مسئولیت آن را دیگران بپذیرند. اطلاعات دقیق هم به دردتان نمی خورد…

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار