آیین افتتاح مروری بر آثار چکناواریان در خانه هنرمندان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار موسیقی باشگاه خبرنگاران؛ شب گذشته آیین افتتاح مروری بر آثار "لوریس چکناواریان" باحضور وی، "فرهاد فخرالدینی"، "ناصر چشم آذر"، "خسرو سینایی"، "مجید سرسنگی"، "امیراشرف آریان پور"، "هوشنگ کامکار"، "نادر مشایخی" و "شبنم مقدمی" در تالار استاد "جلیل شهناز" خانه ی هنرمندان ایران برگزار شد.

"مجید سرسنگی" مدیر خانه ی هنرمندان ایران در ابتدای مراسم گفت: از "لوریس چکناواریان" مرد بزرگ موسیقی ایران، این افتخار را به ما دادند که آثارشان در خانه ی هنرمندان اکران شود و نسل جوانی که موفق به دیدار این آثار نشده اند آن ها را دیده و از این طریق با آثار این استاد بزرگ آشنا شوند و ظرایف و دقایق هنر این استاد را ببینند سپاسگذارم و امیدوارم این جریان هم چنان ادامه پیدا کند.
 
وی ادامه داد: ما فکر کردیم که همزمان با تلاش اهالی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مبنی بر تحقق دوباره ارکسترها که امیدواریم وزارتخانه در این مورد به وعده هایش عمل کند ما هم برنامه هایی را برگزار کنیم تا نسل جوان که کمتر توفیق دیدن این آثار را داشته در مدیوم فیلم با آن ها آشنا شود و شاید در آینده ای نزدیک ایشان و دیگر بزرگان موسیقی ایران با برگزاری ارکستر و کنسرت در تالار موسیقی ایران به روی صحنه بروند.
 
سرسنگی افزود: در ادامه مطلبی آسیب شناسانه را پیرامون موسیقی باید مطرح کنم. موسیقی همیشه یک هنر بحث برانگیز بوده چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن که علت آن به عقیده ی بنده توانایی بالقوه ای است که در هنر موسیقی نهفته که از یک سو می تواند مخاطبانش را به معرفت و تعالی رسانده و از یک سو رسالت خود را انجام نداده و به ورطه ی ابتذال رفته و مخاطبانش را در ابتذال غوطه ور کند.
 
مدیر خانه ی هنرمندان تصریح کرد: در دنیا کلا دو نگاه به هنر از جمله موسیقی وجود دارد، یکی اینکه هنر خصوصا موسیقی را راه کار بدانیم و از طریق آن نابسامانی ها و ناهنجاری ها را از بین ببریم و عشق و امید را خلق کنیم، از جهت دیگر هنر را مسئله می دانند و به فکر آن هستند که با آن تقابل کرده و آن را حل کنند یا در محاق تنگنا قرار داده و آن را حذف کنند.
 
وی ادامه داد: موسیقی در کشور ما بیشتر یک مسئله است زیرا قبل از انقلاب بخاطر بعضی از سواستفاده هایی که از این هنر شد، هنری مفسد تلقی می شد اما پس از انقلاب با توجه به تغییرها توقع می رفت که از هنر و موسیقی حمایت خاصی شود که اینگونه نبود که دلیل آن هم این بود که استراتژی درستی در پرداخت موسیقی نداشتیم و مدیریت های درستی در این مسئله صورت نگرفته زیرا که موسیقی را همیشه پس از انقلاب نیز مسئله می دیدند.
 
سرسنگی در ادامه ی مراسم گفت: ما هیچ وقت نتوانستیم تعریف درستی از موسیقی در جامعه داشته باشیم؛ به همین خاطر همیشه حرکت به صورت مورب و برخورنده است. به همین خاطر در دوره‌ای بخشی از موسیقی را از جشنواره حذف کرده و در دوره ای دیگر تمامی سالن های کنسرت را به گونه ای از موسیقی پرطرفدار یعنی موسیقی پاپ اختصاص می دهیم که این ناشی از تعریف غلط از موسیقی است.
 
بنابراین به عقیده ی بنده نداشتن یک استراتژی درست در مدیریت موسیقی موجب شده که ما دچار یک سردرگمی در این هنر شویم و ندانیم که در موسیقی چه چیز درست و چه چیز غلط است.

وی افزود: ما در موسیقی نمی توانیم خود را با یک جامعه ی غربی مقایسه کنیم زیرا در غرب توجه به سلیقه ی مخاطب از اهمیت بالایی برخوردار است اما در جامعه ی ایران که سابقه ی یک قرن تمدن بزرگ را دارد و فرهنگ و هنر آن زبان زد است باید تعریف مشخصی از هنر و موسیقی داشته باشد. متاسفانه برخی از مسئولین سعی کرده اند در محاق قرار دادن موسیقی صورت مسئله را پاک کنند اما علاقه و توجه نسل جوان به موسیقی هیچ وقت از بین نمی رود.
 
وی در انتها خاطرنشان کرد: من امیدوارم در آینده ای نزدیک شاهد حضور استادان بزرگی که از رهبران ارکستر بودند بر صحنه ها باشیم و خصوصا امیدوارم مدیران موسیقی در کنار مسائل حاشیه ای که دارند به موسیقی به عنوان اینکه می تواند جامعه را به سمت پیشرفت و معرفت سوق دهد توجه کنند.
 
در ادامه ی مراسم "هوشنگ کامکار" به روی سن آمده و از چکناواریان گفت: بنده با "لوریس چکناواریان" از زمانی که در سنندج تازه موسیقی را آغاز کرده بودم و مجلات تخصصی موسیقی می خواندم آشنا شدم. از چکناواریان می خواهم که کلمه ی استاد را فاکتور بگیرم که امروزه ارزش خود را از دست داده است. چکناواریان آهنگسازی متبحر، نوازنده ای چیره، نقاش و در آینده ای نزدیک شاید فیلمساز و یا بازیگر است. برخلاف خیلی از هنرمندان ایرانی که با خلق یک اثر خود را جهانی می دانند او هیچ وقت چنین ادعایی نکرد و به راستی او یک ایرانی است و در دنیا نامی شناس است.



وی ادامه داد: در ادامه می خواهم اشاره به موثرترین فعالیت های وی در زمینه ی موسیقی ایران کنم. چکناواریان سوییت ها، موسیقی فیلم، آوازهای بدون کلام و موسیقی های مذهبی بسیاری را ساخته که به معنای واقعی باید وی را فردی مذهبی و ناسیونالیست دانست که از جمله ی آثارش "زندگی حضرت مسیح"، "سمفونی 5 و 1"، "سرودهای حضرت داوود"، "سوگواری حضرت علی" و "شب قبل از عاشورا" را باید نام ببرم. توجه به مسائل اجتماعی و توجه به آن ها در آثارش از نکاتی است که کمتر هنرمندی به آن توجه دارد. از آثار کاملا ایرانی چکناواریان باید به "سوییت پرسپولیس"، "سمفونی تختی" که نمی دانم آیا منتشر شده اند یا خیر را نام می برم.
 
کامکار تصریح کرد:  از خصوصیات چکناواریان این است که او امضای خود را در اکثر آثارش به طور مستقیم و غیرمستقیم که استفاده از موسیقی های ارمنی و سازهای اصیل ایرانی است را دارد.
 
چکناواریان از لحاظ داشتن ارکستر بزرگ و سازهای غیرمعمول در اکستر، استفاده از صوت بم کلارینت که تداعی مرگ را دارد، سازهای برنجی و بم برای حالت دلیری و جنگ و عزا حاکمیت فراوانی دارد و توجه او به سازهای کوبه ای در اکثر آثارش مشخص و مختص وی است که برای اولین بار در باله ی "سیمرغ" آن را اجرایی کرد.
 
وی افزود: چکناواریان از این نترسید که موسیقی و تکنیک های موسیقی قرن بیستم و مدرن را در هنر خود بیاورد. هارمونی موسیقی وی بیشتر به سبک اواخر رومانتیک نزدیک است ولی با شجاعت تمام به هارمونی های قرن بیستم هم نزدیک می شود و در خیلی از آثارش از حالت های ایرانی بسیار استفاده کرده است. چکناواریان از جمله اولین آهنگسازانی است که به فردوسی و شاهنامه ی وی پرداخته و حدود چهل سال پیش شروع می کند به نوشتن قطعه ای درباره ی شاهنامه  و اکثر آثار چکناواریان توسط خود او رهبری شده به همین خاطر بعضی نقص هایی که در آثار وی به چشم می خورد توسط خود رفع و اصلاح شده است.
 
کامکار در انتها تصریح کرد: لازم می دانم بار دیگر "لوریس چکناواریان" را هنرمندی شایسته که آثار وی در سطح جهان منتشر شده است بدانم و برای ایشان آرزوی طول عمر و موفقیت هرچه بیشتر دارم.  
 
"خسرو سینایی" کارگردان سینما در ادامه ی برنامه بر روی سن آمد و گفت: سلامی خاص بر استاد موسیقی ایران و جای افتخار است که نزدیک به پنجاه سال است باتو دوست هستم، البته که هم را خیلی زیاد نمی دیدیم اما وقتی پیش هم بودیم باهم زندگی می کردیم. در این جمع مسلما من نباید به خود اجازه دهم که راجع به موسیقی حرفی بزنم اما می خواهم در اینجا راجع به "لوریس چکناواریان" به عنوان یک انسان صحبت کنم.
 


وی گفت: چکناواریان یک اقیانوس بی نهایت است. چکناواریان چشمه ی خلاقیتی را داشته که وی را تبدیل به یک اقیانوس کرده وکمتر گوینده و نویسنده ای جرات می کند وارد این اقیانوس شود. چکناواریان حقیقتا با این همه ی اثر درخشان و ستاره داری که ساخته در حد جهان شناخته شده و از زمانه ی خود جلو زده است.
 
سینایی افزود: من هنرمندان را به دو دسته تقسیم می کنم دسته ی اول که بدترین نوع هنر است هنرمندانی هستند که زورکی هنر خود را تحمیل می کنند و معمولا زود می آیند و زود هم فراموش می شوند اما دسته دوم و بهترین آن ها کسانی هستند که هنرشان مثل نفس کشیدن است و از میان این هنرمندان "لوریس چکناواریان" جز بهترین ها است و کمتر کسی را دیده ام که تمام زندگی و هر لحظه ی زندگی وی با موسیقی بگذرد.
 
این کارگردان سینما افزود: چکناواریان جزء پایه گذاران موسیقی فیلم در ایران است. وی اولین کسی است که موسیقی فیلم را با خصلت های موسیقی فیلم ساخت و کوشش زیادی کرد که از سازهای سنتی ایرانی در آثارش استفاده کند که این امر خیلی مهم است.  
 
وی ادامه داد: "لوریس چکناواریان" به کاربرد موسیقی فیلم با فرهنگ و جایی که در آن به وجود آمده تناسب داشته باشد نه اینکه هر کسی با هر موسیقی ارتباط برقرار کرد آن را موسیقی فیلم خود بگذارد.
وی تصریح کرد: "لوریس چکناواریان" فردی عاطفی و خانواده دوست است که بر تمامی لحظات عاطفی وی موسیقی جاری است. او فردی است که عمیقا موسیقی اش را از صمیم قلب در خدمت موسیقی قرار می دهد. او قهرمان ملی ارمنستان و در حال حاضر نیز با سازمان محک همکاری می کند.
 
سینایی عنوان کرد: به نظر لوریس اثری ماندگار می شود که حس داشته باشد و اگر حسی نداشته باشد به مرور فراموش می شود. شعر در ذهن شکل می گیرد و مهم نیست با چه ابزاری به تصویر کشیده شود گاهی قلم، گاهی وسیقی و گاهی، دیگر مدیوم های هنری که ابزار وی برای هنرش باشد.
 
در اینجا جا دارد به لوریس چکناواریان بگویم که تو شاعری و حق داری با هر ابزاری برای ابراز هنرت استفاده کنی، عشق به انسان و انسانیت و توجه به هر چیزی که زیبایی است ذهن لوریک را برای خلق آثار تا به امروز درگیر خود کرده و امیدورام که این راه ادامه پیدا کند.
 


در ادامه از "لوریس چکناواریان" باحضور "فرهاد فخرالدینی"، "خسرو سینایی"، "هوشنگ کامکار" و "مجید سرسنگی" تجلیل شد و چکناواریان گفت: من واقعا خودم را نمی شناسم و متعجب شدم که "خسرو سینایی" و "هوشنگ کامکار" راجب من اینگونه می گویند. تشکر می کنم از دوستان که من را به خودم شناساندند.
 
وی افزود: تعجب می کنم که دیگران آن قدر من را جدی می گیرند من آن قدرها هم جدی نیستم و فقط موسیقی من جدی است.
 
در ادامه اپرای "رستم و سهراب" به رهبری ارکستر وآهنگسازی "لوریس چکناواریان" پخش شد.
"لوریس چکناواریان" پس از پخش فیلم دوباره روی صحنه آمد و درباره ی ساخته شدن اپرای "رستم و سهراب" گفت: در دوران کودکی در رادیو تهران صدای فردی به نام شیرخدا را می شنیدم و من عاشق و تحت تاثیر صدای وی بودم و با صدای وی بود که برای اولین بار به زورخانه رفته و در آن جا با قصه های شاهنامه از جمله "رستم و سهراب" آشنا شدم و از طرف دیگر در ماه محرم نواها و موسیقی های اصیل مجالس عزاداری که همیشه من را تحت تاثیر خود نگه داشته است.
 
وی ادامه داد: این اپرا که در حال حاضر دیدید 25 سال نوشتن آن طول کشید و حدود 8 بار از اول بازنویسی شد و اپراهای دیگری را از جمله اپرای "ضحاک" و "مولانا" را در کشوی خانه دارم که فکر نکنم در طول زندگی بنده اجرا شود.
 
چکناواریان در انتها خاطر نشان کرد: این آثار هیچ وقت نمی توانند اجرا کنند مگر این که دولت از آن ها حمایت کند که امیدوارم در روزهای انتهایی عمرم یک روزی اپرای "رستم وسهراب" را با همه ی امکانات بر روی صحنه ببینم.
 
 
انتهای پیام/ اس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار