به گزارش
مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، ظهور پیامبر (ص) در صحنه جهان، صرف نظر از نبوت ایشان، یکی از مهمترین و اثرگذارترین رویدادهای جهان بود. جایگاه او به عنوان آخرین پیامبر و توصیف او به عنوان «رحمت بر تمام جهانیان» جایگاهی به این رویداد بخشیده که هنوز هم در جهان اثر میگذارد.
پیامبر (ص)، در جایگاه پزشک جسم و طبیب جان که «خود در پی بیمار میگشت و به آنها سر میزد»، در میان گروهی به پیامبری بر انگیخته شد که تمام صاحبنظران، با هر عقیده و مسلک، از آن به عنوان «جاهلیت» یاد میکنند. زنده به گور کردن نوزادان دختر در همان آغاز تولد، رایجترین کار در میان آنان بود. جنگهای طولانی و خشونتهای دراز مدت میان قبایل، آن هم بر سر بهانههای کوچک و پست، نمونههای فراوان داشت.
تأثیر رفتار پیامبر (ص) بر زندگی مردم آن زمان، نه فقط در جنبههای دینی، بلکه در تمام ابعاد حیات انسانی بود. نهادینه کردن عقل، فرهنگ، اخلاق و هنجارهای اجتماعی میان چنان افرادی، آن هم به دست جوانی یتیم – که در نظر آنان، همین خود نوعی حقارت تلقی میشد – کاری آسان نبود.
جایگزینی روح عفو و گذشت به جای جنگ پروری، تکریم زنان به جای دختر کشی، مهربانی به جای کینه توزی، تعقل به جای جاهلیت و مواردی مانند آنها در مدتی کوتاه، به دست فردی که نه از سوی قبایل حمایت میشد، نه سرمایهای کلان در اختیار داشت و نه از روشهای غیر انسانی برای پیشبرد هدف خود بهره میگرفت، معجزهای بزرگ به شمار میآید. کافی است با امکانات گسترده و فراوان، کاری بسیار کوچکتر از این را هدف بگیریم تا عظمت کار پیامبر در عرصه فرهنگسازی روشن شود.
مروری اخلاقیبعثت، رویدادی است که فضایی تازه در حجاز پدید آورده است. این حرکت، داعیه فرا زمانی و فرا مکانی دارد. طبعاً دشمنانی در برابر آن به پا خاستهاند. پیامبر با خرافه و تعصب غلط و سفاهت به مبارزه برخاسته تا حقیقت و روشن بینی و عقل گرایی را جایگزین آن سازد.
طبیعی است که طرفداران فرهنگ شیطانی ظهور نور را تاب نیاورند و به هر شیوه با پیامبر (ص) بستیزند: بر او هم زبان تیغ گشایند و هم تیغ زبان؛ افراد و افکار را – هم زمان – بر او بشورانند؛ به دست و زبان و قلم و بیان، مانع راه او شوند و نگذارند حضرتش راه روشنگری را براحتی روی مردمان بگشاید. چه کردند؟ او را ساحر و مجنون و شاعر و کاهن خواندند؛ او را همراه با یارانش در شِعب ابی طالب به مدت چند سال محاصره کردند؛ برای دست برداشتن از دعوت، به او وعدهها دادند؛ یارانش را به شکنجههای سخت سپردند؛ برخی از آنان مانند یاسر و سمیه را زیر همین شکنجهها کشتند؛ جنگهایی بر آن جناب تحمیل کردند و....
ولی به گواه تاریخ، هر کاری کردند، نتیجه عکس گرفتند: نور الهی راه خود را گشود، گر چه ظلمت پرستان را خوش نیاید. البته زر و زور در اختیار مخالفان و دشمنان بود، و بعضی را بدین سان به یوغ بردگی کشاندند؛ ولی همه دلها را نمیتوان بدین شیوه فتح کرد. دلها صلح و صفا و انسانیت را میجویند و این همه در یک وجود تجلی یافته، همان بزرگی که خدایش – به بیانی که اغراق در آن راه ندارد – او را «صاحب خلق عظیم» نامید.
اینک بنگریم که این بزرگمرد، در آغاز راهی دراز، دیده از دنیا ببندد. چه اتفاقی میافتد؟ مخالفان در زمان حیاتش، از رویارویی مستقیم نومید شده و به نفاق روی آورده بودند تا ضربههای خود را به شکل غیر مستقیم، مؤثرتر از پیش وارد کنند.
آیا برای رهبری دور اندیش و ژرف نگر مانند پیامبر، امری بالاتر از سرپرستی مردم وجود دارد؟ میبینیم که وقتی در زمان حیات خود، سفری چند هفتهای به سرزمین تبوک در پیش میگیرد، برای خنثی کردن تلاشهای منافقان در مدینه، به جای خود جانشین میگمارد. حال، آیا عقل میپذیرد که سفر بیبازگشت مرگ را پیش روی خود ببیند، آنگاه امت را به حال خود رها کند و آنان را در نیمه راه با دشمنانِ هزار رنگ و نیرنگ تنها بگذارد؟
به نخستین روز دعوت علنی پیامبر (ص) باز گردیم و بنگریم: در همان لحظات آغازین، که پیامبر هنوز نهال دین را در دلهای مردم غرس نکرده، اعلام میدارد که هر کس نخستین پاسخ مثبت را به دعوتم بگوید، برادر و وزیر و وصی و جانشین من خواهد بود. همگان این سخن را از پیامبر (ص) شنیدند و چهره مصمم نوجوانی را دیدند که در سن جوانی، اما با پختگی پیری پیش آمد و سه بار به حالت عمیق و جدی آمادگی خود را اعلام داشت. پیامبر نیز او را به عنوان برادر و وزیر و وصی و جانشین خود، به مردم شناساند. او چه کسی بود؟ علی بن ابی طالب علیه السلام. این حرکت، برای تضمین تداوم حرکت پیامبر بود.
سالها گذشت و همگان پایداری امیر المؤمنین بر این پیمان را در آزمونهای مختلف دیدند. یعنی بر فرد فرد مردم روشن شد که حتی اگر خدای حکیم او را به جانشینی پیامبر (ص) تعیین نکند، هیچ فردی بهتر از او برای این جانشینی نمیتوان تصور کرد. به هر حال، پیامبر در واپسین روزهای حیات خود – یعنی هفتاد روز پیش از رحلت – در جمع عمومی مردم، در غدیر خم، همان کلامی را بیان داشت که بیست و سه سال پیش در جمع کوچک خانوادگی بیان کرده بود و از تمام آنان بر این امر بیعت گرفت. آنچه در این میان برای ژرف بینان جالب بود، استواری پیامبر بر سخن خود در تمام عمر بود و از سویی تضمین تداوم حرکتی که تنها 23 سال از صدها و هزاران سال آن گذشته و باید همچنان صحیح و بدون تحریف و خطا ادامه یابد.
مرور رسانهایدر بیشتر پژوهشها، ابتدا فرض و مسلم گرفته میشود که رفتار فلان گروه اسلامی یا سبک زندگی فلان ملت مسلمان یا نوع برخورد فلان اقلیت مسلمان حتماً مطابق با مبانی دینی است، آنگاه پژوهش درباره اسلام بر این مبنا پیش میرود. چنین نگاهی از غیر مسلمانان که قصد شناخت اسلام را دارند، جای ملامت ندارد، زیرا آنها ادعای ما را میبینند و از این حقیقت غافلند که این ادعاها بیهوده و بیاساس است. ولی در هر حال، همین پژوهشها، خود مقدمه و مبنای پژوهشهای بعدی میشود. حال فرض کنیم که یکی از این پژوهشگران بخواهد کار خود را از بررسی متون و نصوص دینی آغاز کند نه عملکردها. در این حال به کدام کتابها رجوع میکند؟ این سؤال جدی است که خود نگرانی ژرفی در پی دارد.
واقعیت این است که فضای غالب جهانی در حوزه پژوهشهای دینی، فضایی است که دین را عمدتاً زمینی میپسندد تا آسمانی و همه مسائل را در حد اندیشه خام و ناتمام بشری میجوید نه علم کامل الهی. هر یک از این جملات کوتاه، سرفصل مطالعات تطبیقی گستردهای تواند بود.
پیامبر(ص)، نعمت موهبتی خداوند را امانت میداند که بدون رضایت صاحبش یک لحظه در آن تصرف نکند. در حالی که ما همه امکانات را ملک شخصی خود میپنداریم و به میل خود، یعنی بدون اذن صاحبش صرف میکنیم. طبعاً ما نمیتوانیم آن اوج را درک کنیم. بدین روی هر زمان سخن از این اوج به میان آید، شبهه غلو را پیش میکشیم، چون تصور خدایی از آن میکنیم. اما اینجا سخن از خدایی نیست، که سخن از بنده شایسته است، بندهای که بالاترین افتخار خود را در عبودیت میبیند.
وقتی پیامبر(ص) چنین باشد، جانشین او باید سنخیت با او داشته باشد. مدعای جانشینی چنین پیامبری با دنیا طلبی سازگار نیست، از آن روی که آن گرامی از مباح دنیا نیز بهره نمیگرفت، مگر به اذن خاص خدایش. دیگر جایی برای مکروه باقی نمیگذاشت، چه رسد به حرام و حق دیگران. مدعی جانشینی پیامبر(ص) باید بهرهای از ویژگی او به عنوان «رحمت عالمیان» داشته باشد. عفو عمومی تمام مخالفان در زمان فتح مکه – مخالفانی که روزی مسلحانه در برابرش ایستاده بودند – باید در سیره این حاکمان تکرار شود.
خطابه غدیرپس از بررسیهای یاد شده جای آن است که بپرسیم: ارتباط این مباحث با غدیر چیست؟
اینک میگوییم:
هر کسی – در هر جایگاهی که باشد و از هر خاستگاه و به هر انگیزهای – در باب اسلام مطالعه و تحقیق میکند، به حکم عقل سلیم وظیفه دارد که این تحقیق را بر مبنای متون و نصوص معتبر این دین سامان دهد، نه عملکرد مسلمانان و نه کتابهای غیر معتبر. طبعاً در جایی که نصوص قابل اعتماد از قرآن و سخنان پیامبر(ص) در موضوعی در دسترس باشد، نباید به نظرات شخصی دیگران توجه کرد. بر اساس این حکم خرد پسند، به خطبه جاودانه پیامبر(ص) رجوع میکنیم که حضرتش در روز غدیر – یعنی هفتاد روز پیش از رحلت خود – در جمع مردم ایراد فرمود.
برخی از ویژگیهای این خطابه را که اهمیت کلیدی آن را نشان میدهد، مرور میکنیم:
1. این خطابه در حکم وصیتنامه پیامبر(ص) است. البته در فضای آن روز، فرهنگ شفاهی بر فرهنگ کتبی غلبه داشت. لذا پیامبر(ص) مهمترین مطالب خود را در جمع مردم بیان فرمود؛ جمعیتی که از نقاط مختلف گرد آمده بودند و تعداد آنها به دهها هزار تن میرسید.
2. اهمیت خطبه در نظر پیامبر(ص) تا آن اندازه بود که حضرتش امر فرمود رفتگان بازگردند و دیگران خود را به غدیر برسانند. حضرتش به صراحت فرمود که این آخرین موردی خواهد بود که در چنین جمع مفصلی سخن میگویم. بدین روی حاضران را به دقت در کلامش فرا خواند.
3. پیامبر(ص) در پایان خطبه از تک تک مردم بیعت گرفت که این مراسم سه روز طول کشید. این مراسم بیعت نسبت به زنان نیز انجام شد. شاید برای نخستین بار در جزیره العرب بود که جایگاه حقوقی زنان در نظر گرفته شد.
4. انتخاب یک منطقه گرم با شرایط دشوار، نشانهای دیگر از اهمیت مطلب بود. این منطقه جایی بود که قافلهها در آنجا از یکدیگر جدا شده و هر یک به سوی دیار خود میرفتند.
5. متن خطبه پیامبر(ص) چند ساعت به طول انجامید. این خطبه یکی از طولانیترین و جامعترین خطبههای پیامبر(ص) به شمار میآید.
6. پیامبر(ص) امر فرمود که پیام این خطبه را والدین به فرزندان و حاضران به غایبان برسانند؛ آن هم نه تنها در آن زمان، بلکه این ابلاغ در نسلهای آینده تا قیام قیامت ادامه یابد.
7. پیامبر(ص)، ابلاغ این پیام را «رأس امر به معروف و نهی از منکر» دانست. معنای این جمله آن است که تمام عبادات زیر مجموعه امامت است و با ابلاغ این امر، در واقع تمام دین را رسانده است.
8. پیامبر(ص) در این خطبه بیش از هفتاد آیه قرآن را تفسیر کرد و توضیح داد. یعنی متن خطبه خود یک منبع سرشار برای تفسیر قرآن است، آن هم از زبان پیامبری که خود آورنده قرآن و مبین معانی آن است.
9. تکیه کلام پیامبر(ص) در خطابهایش عبارت «معاشر الناس» است، یعنی: «گروههای مردمان». به نظر میرسد که این جمله به معنای خطاب به نسلهای آینده باشد، وگرنه عبارت «معشر الناس» برای خطاب به حاضران کافی بود.
10. پیامبر(ص) خطابه غدیر را با جملاتی در تبیین توحید شروع فرمود که در شمار کلیدیترین مباحث توحید است؛ جملاتی که نه تنها برای مردم آن روز، بلکه برای تمام نسلها و تمام عصرها درس آموز است، آن هم در مهمترین نکته رابطه مردم با خداوند حکیم. این جملات توحیدی علاوه بر آنکه عطش دانشوران را در همه زمانها مینشاند، حال و هوای زیبای معنوی دارد که هر انسانی حتی غیر مسلمان با خواندن ترجمه خطبه به آن حال معنوی وارد میشود.
11. پیامبر(ص) در آغاز خطبه اوج عبودیت خود را نشان میدهد و با جملات مختلف بیان میدارد که بندهای کوچک به درگاه خدای بزرگ است. این گونه جملات، پاسخی است به اهل غلو که گاهی عظمت مقام پیامبر(ص) را بهانه سخنان باطل خود میکنند.
12. پیامبر(ص)، وجود منافقان در زمان خود، خطر آنها و نیرنگ هایشان را آشکارا یادآور میشوند و شأن نزول بعضی از آیات را که در مورد منافقان است، بیان میدارد. این بخش برای همه امت در تمام زمانها هشداری است بزرگ که از این خطر غافل نشوند و آن را دست کم نگیرند.
13. پیامبر(ص)، از خطر جاهلیت جدید آگاه بود، جاهلیتی که به نام تفسیر قرآن مردم را میفریبد و به دام میکشد.بدین روی، برای اینکه مردم نسبت به این خطر جدید هشیار باشند، تکلیف تفسیر قرآن را برای مردم روشن کرد. آن گرامی با تأکید بر حدیث ثقلین، همراهی عترت با قرآن را بیان داشت و شاخص روشنی به دست داد که در هر زمان میتوان تفسیر صحیح را از تفسیر ناروا باز شناخت.
14. معنای کلمه «مولا» در زمانهای بعد، دستخوش تحریف و تغییر قرار گرفت، توضیح اینکه برخی، حدیث غدیر را انکار کردند، اما بعضی دیگر، متن آن را پذیرفتند، ولی کلمه کلیدی حدیث غدیر (کلمه مولی) را به معنای دوست، پسرعمو و مانند آن گرفتند تا حقیقت امر مکتوم ماند.
اما پیامبر(ص)، با پیشبینی این تحریف با بیان دهها جمله معنای کلمه «مولی» را بخوبی روشن ساخت که به معنای سرپرست در امور دنیا و آخرت است. این جملات، راه را بر هر فرد منصف نشان داده و حجت را بر هر مخالف تمام کرده است.
15. پیامبر(ص) در خطبه غدیر، نه تنها تکلیف امت را در سالهای نزدیک پس از خود، بلکه در تمام سدههای بعد نیز روشن کرد. عبارات روشن حضرتش درباره یازده امام که پس از علی علیه السلام خواهند آمد، بویژه امام موعود و سرنوشت تاریخ بشر و غلبه نهایی نیکان و پاکان بر ستمگران، از درخشانترین جملات خطبه است. ویژگیهای امام موعود به روشنی در چند جمله خطبه بیان شده است.
16. آزموده شدن مردم در امتحانهای مستمر الهی در همه زمانها و در تمام شرایط، نکته دیگری است که پیامبر (ص) بر آن تأکید فرمود. این نکته انسانساز همواره فرد را در وضعی نگاه میدارد که مراقب اندیشه و رفتار و نیات درونی خود باشد، خدای حکیم را حاضر و ناظر بر خود ببیند و خود را در محضر او بداند.
17. اهمیت حج و مناسک و شعائر آن نیز مورد تأکید پیامبر(ص) قرار گرفت. حضرتش به مسلمانان گوشزد فرمود که این عبادت بزرگ الهی را وانگذارند و بدان اهمیت دهند.
18. پیامبر (ص) به مردم تذکر داد خداوند به همگان اختیار داده و آنها را مجبور نساخته است. پس آگاهی را از دست ندهند و اراده را فرو ننهند که سرمایه اصلی مردم در همین است.
ما و غدیرمروری بر عناوین هجده گانه مباحث خطبه غدیر، هر فرد منصف را به این حقیقت میرساند که هر پژوهش و مطالعهای که درباره اسلام انجام شود - از سوی هر کسی، شیعه یا سنی یا غیر مسلمان – از رجوع به خطبه غدیر و توجه به خطوط کلی و تذکرات جزئی آن منشور جاودانه بینیاز نیست. حتی کسی که قصد رد و انکار اسلام را دارد، پیش از رد و نقد، باید اسلام را بخوبی بشناسد و این مهم به سامان نمیرسد مگر اینکه بداند پیامبری که اسلام را آورده، پس از بیست و سه سال دعوت آشکار و نهان، در آخرین دیدار عمومی گسترده با مردم، چه نکاتی را به آنها یادآور شده است.
بدین جهت، بیش از این باید درباره این خطبه اهتمام کرد. ترویج متن خطبه، تبیین مفاهیم آن در سطوح مختلف، نگارش آثار پژوهشی درباره آن، توجه دانشگاهی و حوزوی به آن، ترجمه و توضیح مطالب آن به زبانهای گوناگون و کارهایی مانند آنها، کمترین وظیفهای است که در برابر آن داریم. درباره غدیر، کارهایی استوار به سامان رسیده است. اشاره به برخی از آنها به عنوان پایان بخش این گفتار مناسب مینماید:
1.کتاب جاودانه الغدیر نوشته علامه امینی رویداد غدیر را در شعر شاعران عرب پی گرفته و به مناسبت شرح اشعار، نکات مهمی بیان کرده است.
2. محمد صحتی سردرودی همین کار را در مورد شاعران پارسی گوی سامان داده، البته بدون آن پژوهشهای سنگین که در کتاب الغدیر میبینیم.
3. کتاب حماسه غدیر، نوشته استاد محمد رضا حکیمی با اینکه نزدیک به چهل سال از نگارش آن میگذرد، هنوز یکی از استوارترین آثار در تبیین حقیقت غدیر و ابعاد ناشناخته آن است.
4. غدیر در آیینه کتاب، کتابنامهای است ویژه غدیر نوشته اسماعیل انصاری زنجانی که بارها چاپ شده و هر بار افزودههایی داشته است. نویسنده نزدیک به دو هزار کتاب مختص غدیر را در این کتابنامه شناسانده است. در همین زمینه کتاب دیگری توسط احمد حسینزاده نوشته شده که ابتکارهایی نسبت به این کتاب دارد، (مانند معرفی مقالات و نرم افزارها و پایگاههای اینترنتی و...) ولی هنوز به چاپ نرسیده است.
5. آثار متعدد استاد محمد باقر انصاری در باب غدیر و خطبه غدیر، در سطوح و شکلهای متنوع، بویژه با تکیه بر خطابه غدیر، روشنتر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. مانند: اسرار غدیر، خطابه غدیر، غدیر در احساس ملتها، چهارده قرن با غدیر، و... بیشتر این آثار را انتشارات دلیل ما (قم) به چاپ رسانده است.
6. یکی از افراد غیر مسلمان که درباره غدیر تلاش جدّی کرده است، پولس سلامه شاعر مسیحی فقید لبنانی (1979 – 1902) است که «ملحمه عید الغدیر» را در 3425 بیت سروده و در ضمن آن به بسیاری از رویدادهای تاریخ اسلام اشاره کرده است. اصل این کتاب بارها چاپ شده است.
پژوهشی ارزشمند در مورد آن توسط دکتر سید حسین مرعشی (استاد دانشگاه شیراز) تحت عنوان «حماسه عید الغدیر» نوشته و منتشر شده که نویسنده ضمن آن علاوه بر ویژگیهای ادبی منظومه پولس سلامه، بیست تن از شاعران مسیحی را شناسانده که درباره امام علی شعر سرودهاند.
7. پایگاه اینترنتی «خطابه غدیر» ویژه این خطابه و سرشار از مقالات و مطالب مفید به شیوه چند رسانهای با تنوع فراوان درباره خطبه است. در مورد بیشتر مطالب، امکان دسترسی کامل وجود دارد. رجوع به این پایگاه اینترنتی به همگان توصیه میشود. نشانی دقیق آن:
www.khetabeghadir.com
8. کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین علیه السلام در مشهد، مرکزی تخصصی درباره آن بزرگوار است که نزدیک به بیست هزار عنوان کتاب چاپی و عکسی و پایان نامه و چند هزار مقاله به زبانهای مختلف گرد آورده است. رجوع به پایگاه این کتابخانه به نشانی: www.imamalislib.com نیز بسیار مفید است. با وجود این همه تلاش، هنوز کارهای بسیاری در این زمینه زمین مانده است. امید که این گفتار، پاسخی ابتدایی به برخی از پرسشها در بر داشته باشد و خوانندگان گرامی با رجوع به این منابع و منابع مرتبط دیگر گامهایی در این راه بردارند.
سخن پایانیسخن پایانی را از زبان یکی از شاعران معاصر میآورم:
غدیر چشمه پاکی است در دل تاریخ
روان به وادی آینده نی به بستر پار
طنین خطبه آن روز بانگ آزادی است
طنین فکنده در آفاق و هستی و اعصار./ایران