افعال انسان بعد از موت در اختیار خودش نیست بلکه در اختیار ملکات و خلق و خوی اوست.

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،حضرت آیت‌الله جوادی آملی در آغاز سلسله جلسات درس خارج فقه خود با موضوع «ربا» بیان کرد: در جلسات گذشته بیان شد که مرحوم محقق صاحب شرایع قولی شاذ مربوط به معیار مکیل و موزون در مسئله ربا مطرح کرده بود که آن معیار بودن مکیل و موزون در عصر پیامبر (ص) بود به این صورت که هر چه در زمان ایشان مکیل و موزون بوده است بعد از عصر ایشان اگر چه از کیل و وزن خارج شود بازهم در آن ربا راه دارد و هر چه در آن عصر مکیل و موزون نبوده اگر چه بعد از آن به صورت مکیل و موزون خرید و فروش شود باز هم در آن ربا راه ندارد. این قول در هیچ یک از سه طائفه روایات نمی‌گنجید و هیچ دلیل معتبری نیز برای اثبات آن وجود نداشت.

 

 

اگر چه صاحب جواهر سعی کرد با ارائه دلایلی همچون اجماع تعبدی، خروج تخصصی از قاعده «الاحکام تدور مدار الاسماء حیث ما دار» به علت عدم وجود تناسب و همچنین اجرای استصحاب آن را اثبات کند اما هیچ کدام از این توجیهات قابل قبول و تام نبود.

 

 

وی افزود: توجیه دیگری که این‌ها برای این سخن بیان کرده‌اند این است که این قضیه مانند قضیه فاصله سجده گاه و زمین است که در روایات وارد شده است باید فاصله سجده گاه و زمینی که در آن سجده‌گاه قرار می‌گیرد به اندازه قطر یک خشت باشد و چون اندازه قطر خشت در عصر آن حضرت به اندازه چهار انگشت بود فاصله بین این دو به 4 انگشت در فقه مقرر شد که این امر به نحو قضیه خارجیه است. انها می‌گویند مکیل و موزون در مسئله ربا مانند همین قضیه خشت است. اشکال این توجیه هم این است که با چه دلیل باید مکیل و موزون تمام الموضوع باشد؟ چون فقط در این صورت است که این قضیه خارجیه می‌شود و چون هیج توجیهی برای قرار گرفتن این قضیه در زمره قضایای خارجیه وجود ندارد این توجیه نیز تام و صحیح نیست.

 

 

آیت‌الله جوادی‌آملی تصریح کرد: اما اگر کالایی در عصر پیامبر مشخص نبود که مکیل یا موزون بود یا غیر آن وقت باید چه کار باید کرد؟ در این صورت اقوال و آرائی ارائه شده است اول اینکه هر شهری حکم خودش را دارد یعنی هر جا مکیل و موزون بود ربوی است و هر جا نبود ربوی نمی‌شود. قول دوم معیار قرار دادن اغلب و اکثر شهرهاست بدین نحو که آماری گرفته شود و بر اساس آنچه در اغلب شهرها رفتار می‌شود عمل شود یعنی آن اغلب و غالب معیار شود. قول دیگری که در این خصوص بیان شده است این است که معیار آمار نیست، معیار حرمت و حلیت است بدین صورت که اگر در شهرها خرید و فروش مختلف بود چون جانب حرمت مقدم بر حلیت است، چون بر انسان واجب نیست که این جور معامله کند اما در صورت معامله به آن نحو ممکن است به حرمت نائل شود.

 

بنابراین انسان باید در این کارها پرهیز کند و اضافه نگیرد حتی اگر معدود و ممسوح بود. اگر خواست سودی ببرد و ضرر نکند بهتر آن است که آن کالا را به پولی بفروشد و با آن پول مثمن خود را بخرد نه اینکه مستقیم آن دو کالا را معامله کند.

 

وی ادامه داد: قول چهارم قولی است که از شیخ مفید نقل شده است. ایشان معتقد است اگر چنانچه غالب یکی از این‌ها بود آن حکم غالب مقدم است چه حرمت چه حلیت باشد. یعنی حکم غالب در کل آن کشور اجرا می‌شود یعنی اگر در اکثر شهرها ربوی بود در کل کشور حکم آن ربوی می‌شود اما اگر ربوی نبود در کل کشور حکم غیر ربوی بر آن کالا اجرا می‌شود. اما اگر چنانچه هر دو طرف یعنی حلیت و حرمت و به عبارت دیگر معدود و ممسوح بودن و مکیل و موزون بودن مساوی بود آنگاه جانب حرمت مقدم می‌شود یعنی در کل آن کشور معامله آن کالا به صورت کیلی و وزنی محاسبه خواهد شد بنابراین امکان وقوع ربا در آن متصور خواهد بود.

 

 

این مرجع تقلید در ادامه به مباحث اخلاقی پرداخت و بیان کرد: در بعضی روایات آمده است که اگر در قیامت یک بار «لا اله الا الله» بگوید وارد بهشت می‌شود. سر این مسئله این است که در آن زمان و به طور کلی بعد از مرگ زبان انسان دست خودش نیست بلکه اعمال و رفتار دنیایی و آنچه در دنیا انجام داده است زبان انسان می‌شود. نمونه آن مسئله رؤیا و خواب است که انسان در آن عالم زبانش در اختیار خودش نیست بلکه زبانش در اختیار ملکات اوست.

 

اگر انسان بد دهنی بود در خواب هم بد دهنی خواهد کرد و اگر انسان متذکری باشد در عالم رؤیا هم ذکر می‌گوید. تفاوت عالم رؤیا و عالم دنیا هم در این است که در عالم دنیا هم ذکر آن صواب دارد و هم بد دهنی گناه دارد چرا که در اختیار انسان است اما در عالم رؤیا این چنین نیست یعنی نه ذکر صواب دارد و نه بد دهنی گناه.

 

 

وی اضافه کرد: بنابراین افعال انسان بعد از موت در اختیار خودش نیست بلکه در اختیار ملکات و خلق و خوی اوست لذا هر چه در دنیا کرده بود آن روز ظهور می‌کند و شاید به همین دلیل باشد که در مورد بعد از مرگ گفته شده است «الیوم نختم علی افواههم» همین مسئله باشد. یک وقت دهن را می‌دوزند یک وقت اصلاً کسی نمی‌تواند حرف بزند و آن کسی که حرف می‌زند همین ملکات نفسانیه است. اینکه دست و پای انسان در آن روز شهادت می‌دهد به همین دلیل است که این‌ها در اختیار ملکات نفسانیه هستند نه در اختیار انسان. اگر این تحلیل روشن شد معلوم می‌شود اگر کسی یک لا اله الا الله با اخلاص بگوید معلوم می‌شود که در دنیا انسان موحد با اخلاصی بوده است.

 

بر اساس آنچه بیان شد زبان در آنجا دست ما نیست که ما با اختیار بخواهیم بگویم بلکه این زبان در اختیار خلق و خو و عقیده و اندیشه‌ماست و آن کسی که اندیشه و تفکر الوهی دارد می‌تواند این کلمه را بگوید.

 

این مفسر قرآن کریم بیان کرد: فکر الوهی داشتن و موحد بودن به همین سادگی نیست بر اساس آیه 106 سوره یوسف «وَمَا یؤْمِنُ أَکثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشْرِکونَ؛ و بیشترشان به خدا ایمان نیاورند مگر به شرک» اکثر مؤمنین مشرک هستند چرا که فکر توحیدی بسیار مشکل است. برای اینکه بسیاری از مؤمنین خدا را به همراه بسیاری از چیزها قبول دارند یعنی برخی از مؤمنین علاوه بر اینکه از جنهم می‌ترسند از زید هم می‌ترسند از مقامش‌هم می‌ترسند، از بانکش از پولش هم می‌ترسند انسانی که اینگونه شد دیگر مشرک است. بنابراین کسی که در خوف و شوقش علاوه بر ترس از جهنم و شوق نیل به بهشت چیزی دیگری است موحد نیست. خداوند گوشه‌ای از این توحید را در آیه 39 سوره احزاب این‌گونه بیان می‌کند: «الَّذِینَ یبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیخْشَوْنَهُ وَلَا یخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکفَی بِاللَّهِ حَسِیبًا؛ کسانی که پیام‌های خدا را می‌رسانند و از او می‌ترسند و از هیچ کس جز او نمی‌ترسند، خدا برای حساب کردن اعمالشان کافی است».

 

شفقنا

برچسب ها: انسان ، بهشتی ، آیه قران
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.