بعد از آن هم اخبار زیادی به گوش نرسید. فقط اینکه دایی به سوالات خبرنگاران در رابطه با حضورش در این مرجع قضایی پاسخ نداد و این موضوع را مربوط به خبرنگاران و نشریات ندانست.
این کل قضیه بود. اینکه علی دایی چرا صبح دوشنبه به دادگاه انقلاب رفته بود و اینکه چرا قضیه به خبرنگاران ارتباط پیدا نمیکرد خیلی عجیب بود. شاید خیلیها در همان ابتدا به این مساله فکر کرده باشند که ممکن است علی دایی به خاطر شکایتی که از محمد مایلیکهن و نادر فریادشیران داشت، به دادگاه رفت اما اینکه دایی آن را بیربط با خبرنگاران و نشریات دانست کمی عجیب بود.
یعنی چه اتفاقی افتاده که دایی به دادگاه رفته؟ ممکن است مشکلی که پیش آمده ورزشی نبوده که دایی آن را بیربط با نشریات و خبرنگاران دانست.
اینها سوالاتی است که کنجکاوی ما را بیشتر کرد تا به دنبال جواب سولات باشیم. به همین دلیل خیلی زود به سراغ محمد مایلیکهن رفتیم تا مطمئن شویم که حضور علی دایی در دادگاه ارتباطی با او نداشته اما مایلیکهن برخلاف خیلی از مواقع، این بار تلفنش را جواب نمیدهد که این هم عجیب است.
بر این اساس به سراغ نادر فریادشیران یار همیشگی و دوست صمیمی محمد مایلیکهن میرویم که او هم از حضور علی دایی در دادگاه اطلاع چندانی نداشت و نمیدانست با پرونده آنها در ارتباط است یا نه.
این صحبتها، موضوع را پیچیدهتر میکند تا اینکه یکی از دوستان علی دایی، حضور سرمربی سابق پرسپولیس در دادگاه انقلاب را مرتبط با پرونده شکایت از محمد مایلیکهن و نادر فریادشیران دانست.
بعد از رای دادگاه در مورد شکایت دایی از مایلیکهن و فریادشیران که بر اساس آن مایلیکهن به 4 ماه حبس و پرداخت 100 هزار تومان جریمه و فریادشیران به 91 روز حبس تعلیقی و پرداخت 100 هزار تومان محکوم شدند.
طبق قانون حبسی که بیشتر از 3 ماه باشد قابل خریداری با پول نیست و به این ترتیب محمد مایلیکهن باید به زندان برود. وقتی این رای صادر شد، برخلاف تصور، مایلیکهن از آن استقبال کرد و گفت که آماده رفتن به زندان است و اعتراضی نمیکند.
قبلا هم همین مساله پیش آمده بود و پسر مایلیکهن برای اینکه پدرش به زندان نرود، جریمه پرداخت کرد و اجازه نداد او به زندان برود اما این بار مایلیکهن مصرانه پای رای دادگاه ایستاده و گفته که آماده است تا به زندان برود.
این در حالی بود که مایلیکهن و فریادشیران طبق قانون 20 روز فرصت داشتند به رای اعتراض کنند. روزها یکی پس از دیگری میگذشت اما خبری از اعتراض نبود تا اینکه در روز بیستم و همان روز آخر خبر رسید مایلیکهن و فریادشیران به رای صادره از سوی دادگاه اعتراض کردند تا پرونده مورد بررسی مجدد قرار بگیرد.
در این رابطه خبرهای بیشتری به گوش نرسید. به همین دلیل خیلیها موضوع اعتراض را کمتر باور میکردند اما حضور علی دایی در دادگاه انقلاب نشان داد مساله تجدید نظر جدی بود.
جالب اینکه وقتی از دادگاه به دایی نامه زده شد که مایلیکهن و فریادشیران درخواست تجدید نظر دادند، دایی تعجب کرد و در جمعی دوستانه گفته بود: «اینها که گفته بودند میخواهیم برویم زندان، پس چرا درخواست تجدید نظر کردند؟!»
به هر حال دایی طبق روال قانونی صبح دیروز به دادگاه انقلاب رفت تا در مورد تجدید نظر مایلیکهن و فریادشیران صحبت کند. در این دادگاه هم ظاهرا دایی گفته بود: «هیچ چیز تغییر نکرده و مصاحبهها همچنان به همان صورت است، پس چرا درخواست تجدید نظر کردند؟ وقتی که مصاحبهها موجود است و تغییری در آن به وجود نیامده؟»
بعد از آن هم علی دایی در صحبتی که با یکی از دوستانش داشت، گفت به هیچ وجه این بار کوتاه نمیآید. در مورد این مساله حتی گفته میشود علی دایی قسم خورد و گفت: «به جان دخترم نورا این بار کوتاه نمیآیم. حتی اگر رای دادگاه همان زندان باشد. این بار با دفعه قبل فرق میکند و به هیچ وجه کوتاه نمیآیم.»
جالب اینکه انگار مایلیکهن و فریادشیران هم به دنبال چنین مسالهای بودند. نادر فریادشیران که با 3 ماه حبس تعلیقی مواجه شده، منتظر رای نهایی دادگاه است تا به زندان برود. او از همین حالا خودش را آماده زندان رفتن کرده چون در آنجا هم نمیخواهد مایلیکهن را تنها بگذارد.
فریادشیران در مورد درخواست تجدیدنظر میگوید: «درخواست تجدیدنظر حق طبیعی ما است. به همین دلیل هم چنین کاری کردیم. البته باید بگویم مایلیکهن اصلا راضی به این کار نبود و با اصرار من بالاخره در روز آخر فرصت 20 روزهای که داشتیم، راضی شد و آمد درخواست تجدیدنظر داد. دلیل اصلی این مساله هم این است که مطمئن شویم زندان رفتنمان حتمی است و خودمان را آماده کنیم. در واقع ما این کار را کردیم که دایی بگوید رضایت نمیدهد. نمیخواهیم او از این مساله استفاده کند و بگوید به خاطر مردم شریف ایران و به خاطر بچهها و نوههایشان کوتاه آمدم. ما این مساله را نمیخواهیم و با کمال میل منتظر رفتن به زندان هستیم. البته این را بگویم که زندان همیشه برای آدمهای بد نیست و هستند آدمهای خوبی که به خاطر اتفاقاتی مثل تصادف و غیره به زندان افتادند. به هر حال ما حاضریم و از همین الان هم به زندانیها قول میدهم وقتی به زندان بیفتم هر ماه یا هر 15 روز یک بار، یک زندانی را آزاد کنم چون خدا را شکر هم استطاعت لازم را دارم و هم اینکه اگر خدا بخواهد برای بعضی از زندانیها میروم و از خانوادههای شاکی خواهش میکنم که رضایت بدهند. من فکر میکنم این فرصت خوبی است که به یکسری زندانی کمک کنیم.» فریادشیران در مورد این تصمیمش هم ادامه میدهد: «با وجود اینکه حبس من تعلیقی است اما میخواهم همراه مایلیکهن باشم و با او به زندان بروم. من مایلیکهن را قبول دارم و با او همه جا میروم، حتی زندان. شاید این زندان رفتن ما باعث شود نگرشمان عوض شود! شاید هم متوجه شویم که چرا بعضیها در زندان هستند. به هر حال ما از دایی خواهش میکنیم که رضایت ندهد تا ما به زندان برویم. فکر میکنم حکم دادگاه همین ماه بیاید و ما هم به قانون احترام میگذاریم و آن را میپذیریم.»
با این صحبتها انگار واقعا قضیه جدی است و شاید به زودی شاهد زندان رفتن 2 مربی سرشناس و باتجربه فوتبال کشورمان باشیم.
باید منتظر ماند و دید دادگاه رای نهاییاش را به چه صورت خواهد بود. اینطور که مشخص است بزودی شاهد زندان رفتن محمد مایلیکهن و نادر فریادشیران خواهیم بود. اتفاقی عجیب که شاید در هیچ جای دنیا مشابهاش را ندیدیم.