باز محرم شد و دلها شکست از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم و لیلا همه در خون شدند این چه غمی بود که دنیا شکست
محرم ماه غم نیست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسین است
هر دم به گوش می رسد آوای زنگ قافله ، این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
حلول ماه محرم، ماه پژمرده شدن گلستان فاطمه تسلیت باد. التماس دعا
نام من سرباز کوی عترت است، دوره آموزشی ام هیئت است.
پادگانم چادری شد وصله دار، سر درش عکس علی با ذوالفقار.
ارتش حیدر محل خدمتم، بهر جانبازی پی هر فرصتم.
نقش سردوشی من یا فاطمه است، قمقمهام پر ز آب علقمه است.
رنگ پیراهن نه رنگ خاکی است، زینب آن را دوخته پس مشکی است.
اسم رمز حملهام یاس علی، افسر مافوقم عباس علی(ع)
قیامت بی حسین غوغا ندارد ، شفاعت بی حسین معنا ندارد ، حسینی باش که در محشر نگویند ، چرا پرونده ات امضاء ندارد
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کرَم دارد و آقاست حسین
عالم
همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان در عجب از کار حسین است ، دانی که
چرا خانه حق گشته سیه پوش ، یعنی که خدای تو عزادار حسین است
آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد ، فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور عاشوار به پا شد
حسین میا به کوفه ، کوفه وفا ندارد...
ای به دل بسته ، قدری آهسته
کن مدارا با ، زینب خسته...
یا حسین مظلوم
دوست دارم هر چی دارم بدم به راه تو حسین
تا که سینه خیز بیام میون بین الحرمین
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
السلام علیک یا ابا عبدالله
کربلا لبریز عطر یاس شد ، نوبت جانبازی عباس شد
دیباچه عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز
دانشآموزان عالم را همه دانا کند
ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین
بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند
دل را اگر از حسین بگیرم چه کنم
بی عشق حسین اگر بمیرم چه کنم
فردا که کسی را به کسی کاری نیست
دامان حسین اگر نگیرم چه کنم
گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست ، علم فاطمه دست قلم عباس است.
پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است؟
آهی کشید و گفت ماه محرم است...
باز محرم رسید، ماه عزای حسین
سینهی ما میشود، کرب و بلای حسین
کاش که ترکم شود غفلت و جرم و گناه
تا که بگیرم صفا، من ز صفای حسین
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید مه سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد
خوردم زمین کنار تو ، از جا بلند شو
لشکر به قامت خم من خنده می کند
شد علقمه محل تماشا ، بلند شو
لب تشنه اصغرم دگر از حال رفته است
گوید رباب : حضرت دریا بلند شو
مادر فتاد روی زمین گفت : یا علی
حالا به اسم اعظم بابا بلند شو
یک جور می دهیم جواب سکینه را
باشد ، بیا به خیمه تو حالا ، بلند شو
ما قول می دهیم به رویت نیاوریم ...
... خالی رسیده مشک تو سقا ، بلند شو !
اکنون که خوانده ای تو برادر حسین را
خواهر بگو به زینب کبری ، بلند شو
ام البنین نیامده زهرا که آمده
بی دست من ، به خاطر زهرا بلند شو
دل از سرو از پسر بریده
در ظهر عطش مگر چه دیدی؟
کز جام جهان نظر بریدی؟
حسيني باش که در محشر نگويند * چرا پرونده ات امضاء ندارد . . .