نام سهراب سپهری چقدر برای تو آشناست؟

خیلی. اهل کاشان بود. شهر زادگاه خودم.

شعرهایش را خوانده‌ای؟

اهل کاشانم، روزگارم بد نیست، تکه نانی دارم، خرده‌هوشی...

پس اهل شعری؟

اگر وقت کنم. با این اردوها و مسابقه و سفر، وقتی برای شعرخوانی نمی‌ماند.

مشهد اردهال رفته​ای؟

هر وقت برای زیارت امامزاده سلطان علی فرزند امام محمد باقر آنجا می‌روم.

قالیشویان را چند بار دیده​ای؟

یک بار. خیلی وقت‌ها از تلویزیون می‌بینم. واقعا این مراسم مذهبی زیباست.

بنابراین بازی در تیم ملی والیبال در کنار همه گرفتاری‌های ورزشی وقتی برای کارهای دیگر نمی‌گذارد.

خیلی دوست دارم بیشتر شعر بخوانم یا در مراسم مذهبی شرکت کنم؛ هرچند اعتقادات آدم همیشه همراهش است.

فقط از والیبال درآمدی داری؟

فقط و فقط.

برای شغل آینده‌ات فکر کرده​ای؟

بالاخره باید به فکر آینده بود، چون دنیای قهرمانی می‌گذرد. با گذشت زمان طبع آدم عوض می‌شود. دبستان بودم، علاقه‌ام به کتاب دینی زیاد بود. در راهنمایی با کتاب ریاضی بیشتر مانوس شدم. یک‌سری کارها را هم‌اکنون دوست دارم و ممکن است ده سال بعد نظرم درباره افکار امروزم تغییر کند. با وجود این باید به فکر آینده‌ام با کاری که انتخاب می‌کنم، باشم.

والیبال را خودت انتخاب کردی؟

صددرصد تصمیم خودم بود. وقتی وارد مقطع راهنمایی شدم.

کدام مدرسه؟

مدرسه خاوری.

یعنی عشق فوتبال نبودی؟

در مدرسه گفتند فقط می‌توانیم در یکی از سه رشته هندبال، والیبال یا پینگ‌پنگ فعالیت کنیم. بین بچه‌های مدرسه قد من بلند بود. معلم ورزش مرا که دید، گفت به درد والیبال می‌خورم.

زندگی ورزشی خودت را پیش‌بینی کرده بودی؟

پیش‌بینی که نه، اما هدفم این بود به تیم ملی والیبال برسم و در بازی‌های ملی شرکت کنم، بنابراین خیلی برای رسیدن به هدفم تلاش کردم.

اینجا سقف آرزوهای امیر غفور است؟

نه هنوز اتفاقی نیفتاده. هنوز با تیم ملی، قهرمان جهان نشدم و هنوز با بهترین بازیکن دنیا فاصله دارم.

آدم بی‌حوصله‌ای هستی که برای رسیدن به این عناوین طاقت ندارد؟

نه اتفاقا آرام هستم. با گام‌های آهسته اما پیوسته به سوی هدفم حرکت می‌کنم. خدا و خانواده و دوستانم نیز کمکم می‌کنند. به وقتش شیطنت هم دارم.

آخرین شیطنتی که کردی یادت می‌آید؟

زمان توزیع مدال در جشن قهرمانی بازی‌های آسیایی اینچئون که فی‌البداهه تصمیم گرفته بودیم حرکات محیرالعقول انجام بدهیم و شادی کنیم.

از این‌که مشهوری، خوشحالی یا می‌خواهی محبوب بمانی؟

این را باید دیگران بگویند. شهرت خوب است، اما محبوب ماندن برای قهرمان ملی بهتر است. دوست دارم محبوب مردم باشم. این نکته را باید به مردم واگذار کرد.

آیا تاکنون شده زندگی قهرمانی برایت کلافه‌کننده شود؟

خیلی خوب است به عنوان ورزشکار ملی، مردم دوستت داشته باشند، اما باور کنید بعضی وقت‌ها یک عده کلافه‌ام می‌کنند. من ظرفیت دارم و آستانه تحملم هم بالاست، اما وقتی موقع استراحت، تلفن همراهم زنگ می‌زند چه باید بکنم؟ خاموش کنم یا جواب ندهم نمی‌شود، چون ممکن است از دستم دلخور شوند. بخواهم جواب بدهم به استراحتم نمی‌رسم. ورزشکاران یک وقت‌هایی برای گفت‌وگو با طرفداران دارند؛ خارج از آن واقعا کلافه‌کننده است.

اولین تیمی که بازی کردی را به خاطر داری؟

تیم بزرگسالان باریج اسانس کاشان بود. با وجود سن کم و بازی در رده نوجوانان به تیم بزرگسالان رفتم و بازی کردم.

اولین عکسی که از تو چاپ شد؟

یادم می‌آید با تیم نوجوانان ایران رفتیم ایتالیا برای بازی‌های نوجوانان جهان. سال 2009 بود. فینال به صربستان باختیم و دوم شدیم. کیهان ورزشی روی جلد عکس بزرگ مرا انداخت خیلی حال کردم. احساس غرور به من دست داد، از این‌که توانستم بازیکنی باشم که عکسم روی جلد برود. همان موقع تصمیم گرفتم این حس را در زندگی‌ام تکرار کنم، اما مراقب هم هستم.

مراقب چی؟

رسانه‌ها کمک می‌کنند، اما اگر ورزشکار جایگاهش را در نظر نگیرد، ممکن است با روزنامه‌ها از بین برود. راحت‌تر بگویم بعضی وقت‌ها روزنامه‌نگاران ورزشی برداشت و تراوش ذهنی خود را معیار قرار می‌دهند و از زبان تو حرف‌هایی چاپ می‌کنند که هرگز نگفتی. نمی‌خواهم در فضای تردید‌ها و سوءتفاهم‌ها والیبال بازی کنم. روراستی را بیشتر دوست دارم. مردم حق دارند تا حدودی زندگی ورزشی قهرمانان خود را پیگیری کنند، اما بیشتر از آن به صلاح ورزشکار نیست. تمرکزش را می‌گیرد.

جوانانی که موفقیت امروز امیر غفور را می‌بینند، دوست دارند بدانند او چه کرد که به اینجا رسید. قبول داری گاهی وقت‌ها رسانه باید الگوی جوانان را معرفی کند؟

شنیدید می‌گویند؛ تا مرد سخن نگفته باشد‌ /‌ عیب و هنرش نهفته باشد

من صحبت کردن را تا یک حدی می‌پسندم، اما براستی اگر یک ورزشکار ملی در یک روز چهار بار مصاحبه کند، چه حرف تازه‌ای برای گفتن دارد؟ الگوی جوانان شدن کار هر کسی نیست. باید کارهای زیادی کرد تا الگوی جوانان شد، با این وجود با شما موافقم گاهی حرف زدن، آدم‌ها را به جامعه معرفی می‌کند. در حرف‌ها، تجربیاتی نهفته است که کمک حال جوان‌ترهاست؛ از مشکلات تمرین و به دست آوردن جایگاه مناسب گرفته تا مسائل مالی.

اولین پولی که از والیبال گرفتی چقدر بود؟

از باریج اسانس کاشان50 هزار تومان به عنوان پاداش گرفتم. پاداش خوبی بود. آن روزها پول توجیبی‌ام به خاطر حضور در تمرینات تیم تامین شد.

موفقیت‌های فردی راضی‌ات می‌کند؟

بستگی دارد. من یاد گرفته​ام در یک بازی تیمی بیشتر به گروه فکر کنم. در والیبال اگر با تیم نتیجه بگیری، برنده‌ای و آن وقت عنوان فردی برای تو لذت‌بخش می‌شود، اما وقتی تیمت ببازد و تو به تنهایی روی سکوی برترین‌ها بروی، آن عنوان چه ارزشی دارد؟ من دوست دارم تیم نتیجه بگیرد. با تیم جوانان در بازی‌های برزیل ششم شدیم. در همان بازی‌ها من بهترین زننده سرویس معرفی شدم، اما دلچسب نبود؛ چون موفقیت با تیم به ورزشکار اعتبار می‌دهد.

این روزها والیبالیست‌ها به این ورزش در ایران اعتبار داده‌اند؟

این را از مردم بپرسید. ما تلاش خودمان را انجام داده‌ایم، باز هم انجام خواهیم داد. فکر می‌کنم نتیجه این تلاش‌ها تا اینجا بد نبود و مردم راضی هستند. والیبال به جامعه آمد و محبوب مردم شد. وظیفه ما سنگین‌تر شده است، اما باید این راه را ادامه بدهیم. نوجوانان، جوانان و بزرگسالان والیبال همه با این هدف فعالیت می‌کنند.

اینک تو شماره ده تیم ملی والیبال هستی، بهترین قطر ـ پاسور ایرانی؟

شماره ده هستم و این شماره را خیلی دوست دارم، اما روی بهترین بازیکن این پست حرف دارم.

پس چه کسی است؟ شهرام محمودی؟

شهرام هم از برترین‌های والیبال دنیا در این پست است. خیلی بازیکن داریم حتی کسانی که در تیم ملی نیستند.

بازی‌های خوب تو حرفی برای منتقدانی که می‌گفتند نمی‌توانی جای شهرام بازی کنی، باقی نگذاشت؟

من و شهرام و همه بچه‌های تیم ملی با هم دوست هستیم و اگر امروز والیبال ایران به این نقطه رسید فقط به‌خاطر اتحاد و دوستی بین بچه‌هاست. این حرف‌ها جایی در تیم ملی ندارد. مربی تصمیم می‌گیرد و ما اطاعت می‌کنیم به وظیفه‌ای که داریم فکر ‌کنیم. کادر فنی بنا به شرایط بازی بهتر می‌داند چه کسی چه زمانی به درد بازی می‌خورد. من یا شهرام و همه بچه‌ها با جان و دل بازی می‌کنیم، چون هدف داریم.

بعد از درخشش تیم ملی والیبال نکته‌ای که مطرح می‌شود حضور ملی‌پوشان در لیگ‌های کشورهای دیگر است.چرا بچه‌های والیبال ایران دوست ندارند به این لیگ‌ها بروند؟

با درخشش والیبال ایران توجه رسانه‌های خارجی و بالطبع تیم‌های کشورهای دیگر به بازیکنان ایرانی بیشتر شده است. در مسافرت‌ها خیلی‌ها می‌آیند با ما صحبت می‌کنند، اما در آن زمان تمرکزمان فقط روی بازی است. خود من چند پیشنهاد داشتم، اما نمی‌توانم با توجه به شرایطی که در لیگ‌های اروپایی حاکم است به این لیگ‌ها بروم.

چه شرایطی؟

ببینید من از ایتالیا، ترکیه، لهستان و کره‌جنوبی پیشنهاد داشتم. وقتی اوضاع لیگ‌های این کشورها را مطالعه می‌کنید متوجه مشکلات آنها می‌شوید. ایتالیا و لهستان لیگ‌های خوبی دارند، اما پول خوب نمی‌دهند. کره‌ای‌ها با وجود دادن پول خوب به بازیکنان خارجی، لیگ با کیفیتی ندارند.

پس بهترین پول و لیگ را با هم همین جا ما داریم؟

لیگ برتر والیبال ایران از لیگ‌های معتبر آسیاست. استقبال بازیکنان اروپایی از لیگ ایران که هر سال وارد تیم‌ها می‌شوند، بیانگر همین نکته است.

وضع مالی والیبالیست‌ها بد نشده. زیرا گفته می‌شود سقف قراردادها به یک میلیارد و دویست میلیون هم رسیده است.

من از این رقم بی‌خبرم، اما می‌دانم مبلغ قرارداد بازیکنان در والیبال ایران در مقایسه با سال‌های گذشته بهتر شده است.

آنقدر که روی پیشنهاد تیم‌های خارجی را زمین می‌زند؟

در هر صورت تاثیر داشته که بازیکنان ایرانی با وجود پیشنهاد تیم‌های خارجی باز هم دوست دارند در ایران بازی کنند.

قبول داری در والیبال صحبت‌هایی که درباره تبعیض بین ورزش‌ها شنیده می‌شود تا حد زیادی کنار زده شده است؟ در واقع سعی می‌کند روی پای خودش بایستد و منابع مالی تیم‌های ملی را به نحو مناسبی تامین کند.

این به مدیریت صحیح فدراسیون والیبال بازمی‌گردد که توانسته کنترل خوبی روی مسائل مالی داشته باشد. با وجود مشکلات مالی فدراسیون سعی می‌کند در سطح تیم‌های ملی و باشگاهی تناسب مطلوبی بوجود آورد.

لیگ باشگاه‌ها در دو گروه چگونه است؟

هنوز برگزاری لیگ در دو گروه صدرصد نیست. بستگی به تیم‌ها دارد. اگر 14 تیم اعلام آمادگی کنند دو گروه می‌شود در غیر این صورت یک گروه یازده تیمی لیگ را برگزار می‌کنند. بازی در دو گروه که دیدارهای آن در روزهای چهارشنبه برگزار می‌شود به ملی‌پوشان کمک می‌کند استراحت بیشتری در حین بازی‌ها داشته باشند. ما کل شش ماه نخست سال درگیر اردو و مسافرت و مسابقه بودیم بنابراین نیاز به برنامه‌ای داریم که بازی‌ها را سرحال و قبراق برگزار کنیم.

بعد از سال‌ها باریج اسانس کاشان در لیگ نیست.چه حسی داری؟

باریج اسانس تمام خاطرات من با والیبال است. روزهایی که در آغاز راه بودم و در این تیم تمرین می‌کردم و خاطرات شیرینی از آن در ذهنم مانده است. به عنوان تیم زادگاهم دوستش دارم، اما دنیای حرفه‌ای ورزش اجتناب‌ناپذیر است. باید خیلی سریع خودت را با قوانین تیم جدیدت انطباق بدهی.

چه شد که باریج اسانس از لیگ والیبال کنار کشید؟

شنیده‌ام مسئولان تیم می‌خواهند در لیگ یک تیمداری کنند، اما امیدوارم دوباره این تیم خوب با سرمایه‌گذاری مناسب به لیگ برتر والیبال بازگردد، آن هم در زمانی که موفقیت‌های بین‌المللی والیبال در گرو بازی‌های خوب داخلی و حضور تیم‌های قدرتمند در لیگ برتر است.

گفتی اهل پیش‌بینی نیستی، اما چه تیمی می‌تواند سد راه متین ورامین در قهرمانی این تیم شود؟

تیم‌های خوب زیاد داریم. شهرداری ارومیه، پیکان مشهد و... همه از تیم‌های خوب این فصل لیگ برتر والیبال به‌شمار می‌آیند که پیش‌بینی را دشوار می‌کند. اگر یادتان باشد سال گذشته در لیگ برتر دیدارهای نزدیک برگزار می‌شد که هر گونه پیش‌بینی را سخت می‌کرد بنابراین از شروع رقابت‌ها تا پایان لیگ باید منتظر بازی‌های زیبای والیبال بین تیم‌های باشگاهی بود