به گزارش
خبرنگار تئاتر باشگاه خبرنگاران؛ یک عده آدم جو گیر و غلو و غرق در اغراق، عدهای که نه مثل نخبهها حرف میزنند، نه مثل عوام و نه حتی حد وسطی از آنها هستند و اسم تمام این ناهنجاریهای عمدیشان را هنری بودن! گذاشتهاند و در یک کلام همان عدهای که به شدت سعی در خاص نمایی دارند؛ همینها امروز شدهاند جامعهی تئاتری ایران.
اینکه آیا هنر تئاتر در ذات خود به وجود آورندهی چنین ناهنجاریهایی در شخصیت افراد است یا نه، محل بحثی طولانی خواهد بود و فقط مختصراً عرض شود که من یکی به چنین چیزی اعتقاد کامل ندارم اما متاسفانه جامعهی تئاتری ایران دچار بیماری خاص نمایی است و این جو غالب از آدمهای تئاتری ما آمده نه خود هنر تئاتر.
انگار هرکس که در دلش آرزو میکرده است کاش به جای نژاد ایرانی به یک نژاد اروپایی تعلق داشت و میتوانست مثلا در کافههای روشنفکری پاریس وسط چهار تا آدم آن تیپی بنشیند و ژست بحث بگیرد و انگار هرکس که عقدهی عقب ماندگی در دلش سنگین شده، وارد این جو غالب و مسموم میشود تا با چند نفر آدم دیگر که مثل خودش هستند، تمام این اداها را همینجا و در ایران در بیاورند.
حرفهای رکیک و زشتی که این روزها لابه لای دیالوگهای تئاتری زیاد شنیده میشود و صرفاً به کار خنداندن مخاطبانی میآید که برعکس ادعاهای قطور روشنفکریشان آدمهای کم سواد و سطح پایینی هستند و اشارات اروتیک متعددی که مثل همان دیالوگها، حضور هیچکدامشان لزوم روایی و دراماتیک ندارد و صرفا نوعی باج دادن به مخاطبان عقدهای محسوب میشود...؛ تمام اینها نشان میدهد که ما امروز با چه جو و فضایی در تئاتر کشورمان مواجه هستیم.
با صرف نظر از ذکر نمونههای متعددی که طی چند وقت گذشته زیاد خبر سازی کردهاند، میرسیم به همین مورد آخر، یعنی نمایشی که در آن به سالار شهیدان، امام حسین (ع)، توهین شده.
نمایشنامه این کار که نامش (ناگهان حبیب الله...) است را عباس نعلبندیان نوشته و سال 1351 توسط آربی اُونسیان در ششمین جشن هنر شیراز و در کارگاه نمایش به صحنه رفت و 5 شب هم در فستیوال جهانی نانسی به اجرا گذاشته شد.
حالا اما رضا دادویی دوباره تصمیم گرفت این اثر را روی صحنه ببرد و گروه او قرار بود روزهای سه شنبه و چهارشنبه، 6 و 7 آبان، در سالن اصلی تئاتر شهر نمایشنامه خوانی داشته باشند.
جالب اینجاست که این حرکت موهن در قالب سلسله نمایشنامه خوانیهای سوگوارهی شب واقعه انجام گرفته و عباس نعلبندیان (نویسنده اصلی کار) هم در کنایهای گستاخانه این متن را به امام حسین (ع) تقدیم کرده بود.
شخصیت اصلی این نمایش که نام او فریدون است، نماد سالار شهیدان قرار گرفته و همسایههایش او را به خاطر طمع متوهمانهای که در صندوقچهی خالی خانهاش بردهاند، میکشند.
فریدون آدمی دائم الخمر است که در حالت مستی با دختری به اسم فاطمه رابطه نامشروع ایجاد میکند و حتی پدر و مادر این دختر هم که از ماجرا خبر دارند، به طمع محتویات آن صندوقچه، نه تنها جلوی دخترشان را نمیگیرند، بلکه حتی او را به این رابطه تشویق هم میکنند.
فاجعه اینجاست که فریدون لابه لای ارتباطات غیر اخلاقیاش با فاطمه که همیشه در حالت مستی اتفاق میافتد، از قرآن، حسین (ع)، مولا علی (ع) و... نام میبرد و حتی در این نمایش از همجنس بازی هم دفاع شده.
اگر چنین نمایشی در یک کشور خارجی روی صحنه میرفت، ما اینجا در کشور خودمان تجمع و تظاهرات میکردیم اما متاسفانه میبینیم که محل اجرای این نمایش، اینبار نه شهری در اروپا یا آمریکا بلکه در قلب پایتخت ایران است.
از معاونت هنری وزارت ارشاد هم توقع نمیرفت که پشت چنین توهین فاحشی بایستد، طــُرفه اینکه رضا دادویی یعنی کارگردان این نمایش موهن، ریاست شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی را هم در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عهده دارد و خودش این اجرای یکی از آثار نعلبندیان را نوعی تابوشکنی عمدی عنوان کرده که قرار است از بعضی نمایشنامههای (ابداً ممنوع) حساسیت زدایی کند.
دادویی میگوید: [ بعضی نمایشنامهها سالها بی دلیل و بیهیچ توجیه منطقی امکان اجرا نداشتهاند و می توان آنها را به صحنه بازگرداند] و در پیوند با همین صحبتها، قرار شد اجرای ( ناگهان هذا حبیبالله ....) با مسئولیت خود آقای مدیر، آن هم در سالن تئاتر شهر، اولین پیشروی از این فتح سنگر به سنگر را رقم بزند چون نمایشنامه های عباس نعلبندیان سالهاست که در فهرست آثار ممنوعه قرار داشتهاند.
اما سوال اینجاست که از نظر آقای مدیر کدامیک مهمترند؛ امام حسین (ع) یا عباس نعلبندیان ؟
به نظر میرسد با همین توصیف نسبتاً کوتاه از وضعیت (ناگهان هذا حبیب الله ...) دیگر احتیاج به حرف دیگری باقی نماند و امروز میشود فقط نشست و غصه خورد که چطور عدهای آدم الینه شده و خود باخته در قالب برنامهای که قرار است سوگواری اباعبدالله باشد، اینطور به امام سوم شیعیان توهین میکنند.
فراموش نکنیم که قرنها تعزیه خوانی امام حسین (ع)، چراغ نمایش بومی را در ایران روشن نگاه داشته بود و حالا اینهم ادای دین تئاتریها به امام حسین (ع) است!
یادداشت از میلاد جلیل زاده
تاسف باره
خاکـــــــــــــــــــــــــ تو سرشون
بی انصاف ها امام حسین و آن همه پاکی کجا و این نسبتهای شما کجا
از رحمت خدا دور باشد هر که به امام حسین توهین می کند و هرکس که به توهین به امام حسین راضی می شود
اين قدر غصه خورديم چه مشكلي حل شد بايد اقدام كرد اگر واقعا چنين ادمهاي پستي در چنين پستهاي مهمي هستند كه خاك بر سر مسئولين اجرايي ارشد و وزير و ما هست كه چنين انگلهاي پررو را در ادارات نگه داشتيم چه برسد كه سمتي هم بدهند!!!!!!!
وزيري كه ادعاي تبعيت از رهبري دارد مگر رهبري معظم نفرمودند امسال سال فرهنگ هست.اينطور تبعيت مي كنند؟!!!!!!!
نمايندگان مجلس چرا وزير بي لياقت فرهنگ را استيضاح نمي كنند؟اگر اين موضوع صحت كافي و وافي داشته باشه كافيه تا وزير را بر كنار كنند.
اصلا اين وزارت خانه چه خدمتي كرده؟ چرا در سازمان تبليغات ادغام نميشه؟ تحت همان وزارت تبلغات اسلامي اصلا متولي فرهنگ خود شوراي انقلاب فرهنگي باشد.والسلام
وا حسينا وا محمدا يا صاحب الزمان العجل العجل العجل.اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وال محمد