10 میلیارد تومان؛ فروش شهر موش‌ها بالا بود ولی غافلگیرمان نکرد و همین قابل پیش بینی بودن یعنی حرکت در مدار صنعتی و حرفه‌ای سینما.

به گزارش حوزه سینما باشگاه خبرنگاران؛ ده میلیارد تومان؛ فروش شهر موش‌ها بالا بود ولی غافلگیرمان نکرد و همین قابل پیش بینی بودن یعنی حرکت در مدار صنعتی و حرفه‌ای سینما.

چرخ اقتصاد سینما همیشه با فیلم‌هایی به راه بوده که از یک سری قاعده قابل پیش بینی و تعریف شده (بین عرضه و بازار تقاضا) پیروی می‌کنند.

هیچوقت نمی‌شده که روی فیلم‌های غافلگیر کننده‌ای که گیشه ها را دچار شُک می‌کنند، حسابی باز کرد. 

سینمای صنعتی یعنی وقتی تصمیم گرفتیم گیشه را منفجر کنیم،  خیلی شیک و با اعتماد به نفس، مثل کاشفان معدن یا مهندسان راه سازی، در شیارها دینامیت بکاریم و فیتیله را آتش بزنیم و بووووم!!

ولی پدیده‌ها شکلی نیستند، آن‌‌ها بیشتر به عملیات‌های ضربتی و حتی گاهی اوقات تروریستی (فروش به خاطر جنجال و حاشیه) شبیه‌اند.

اما ما اینجا در سینمای ایران کلکسیون چیز‌های برعکس را جمع آوری کرده‌ایم.

 فیلم‌هایی میسازیم میلیاردی و حتی موقع عرضه هم آن‌ها را از دوپینگ اکران و تبلیغات و... بهره مند می‌کنیم ولی آن فیلم‌ با سر زمین می‌خورد و برعکس، اکثر اوقات چیز‌هایی در گیشه موفق‌اند که اصلاً کسی رویشان حساب نمی‌کرد.

این اصلاً خوب نیست. چنین چیزی یعنی ما روشمند با مخاطبمان طرف نشده‌ایم، چون پدیده بی خبر پدیده می‌شود و موفقیت آن الا در یک حالت تصادفی دیگر، تکرار پذیر نیست.

البته نباید نتیجه گرفت که پدیده‌ها فیلم‌های بدی‌اند – لااقل همه‌شان اینطور نیستند – اما از نظر قواعد اقتصادی،‌ سینمای ما نباید در شکل حال حاضرش که پیش بینی ناپذیر و بی قاعده است، باقی بماند و حالا شهر موش‌ها در این آشفته بازار فیلمی می‌شود که پدیده است، تنها از این لحاظ که میلیاردی شده ولی پدیده نیست!

از ابتدا می‌شد حدس زد که "شهر موش‌ها 2" رکورد فروش را در سینمای ایران جابجا می‌کند و حالا این پیش بینی فراگیر درست از آب درآمده و اگر به عوامل موثر در این فروش بالا توجه کنیم، می‌بینیم که قبلا تمام آن‌ها را سینمای حرفه‌ای و صنعتی دنیا فرموله کرده بود و این فرمول‌ها چند دهه است که خیلی خوب در حال جواب دادن هستند.

یکی از این عوامل موثر، پرخرج بودن کار است. وقتی خبر ساخت یک پروژه پر خرج در فضای رسانه‌ها می‌پیچد و به گوش مردم می‌رسد، همه کنجکاو می‌شوند که آن را ببینند.

البته در سال‌های اخیر تولیدات به اصطلاح فاخر، با آن پیوست‌های فرمایشی و سفارشی مکررشان، تا حدودی اعتماد مخاطب ایرانی را به پروژه‌های پر هزینه از بین برده‌اند اما "شهر موش‌ها 2" این حُسن را داشت که در بخش خصوصی تولید می‌شد و حساب آن از مفاخر جدا بود.

مورد دوم را باید نوستالژی دانست. در سینمای حرفه‌ای جهان هم می‌بینیم که نوستالژی یکی از موثر ترین عوامل جذب مخاطب به سمت سالن‌هاست و بازسازی‌های متعدد از روی یک فیلم را در سینمای هالیوود می‌‌توان روشن ترین نمونه‌ها برای این قضیه به حساب آورد.

ساخت یک فیلم پر خرج در سینمای ایران با این وضعیت شوربای اکران، اساسا ریسک است و تولید کنندگان چنین پروژه‌ای باید از قبل پشتشان به بعضی چیز‌ها گرم باشد.

با این حساب "شهر موش‌ها 2" را می‌شود ایده‌ای بلند پروازانه دانست که نوستالژی سری اول، به عنوان یک موتور اضافی کمکش کرده.
 
البته اگر فیلمی کیفیت‌های مناسب فنی و هنری را نداشته باشد، نه نوستالژی برایش معجره می‌کند و نه هیچ چیز دیگری؛ همانطوركه اگر شما وزنه‌بردار نباشید، با قوی‌ترین دپینگ‌ها هم ممکن نیست وزنه‌ی قابل توجهی را بالای سر ببرید.

و اما عامل سوم در پرفروش شدن " شهر موش‌ها 2"،‌چیزیست که حدود دو دهه‌ای می‌شود از ظرفیت آن غافلیم و برای همین حالا 10 میلیارد تومان،‌حسابی غافل‌گیرمان کرده.

عامل سوم تعلق داشتن این فیلم به سینمای کودک است.

اگر یک کودک بخواهد فیلمی را در سینما تماشا کند، لاجرم پدر و مادرش هم باید همراه او به سالن بروند و این یعنی به ازای هر مخاطب 2 یا 3 بلیت فروخته می‌شود.

روی همین حساب در سینمای حرفه‌ای معمولا فیلم‌های کودک را طوری می سازند که هم مخاطب کم سن و سال  آنها را بپسندد و هم باب طبع بزرگسالان باشد.

اما ژانر کودک در سینمای ما طی این چند ساله تبدیل شده بود به میدانی برای تمرین‌های دسته چندم جلوه‌های ویژه و در سالهای اوج این‌گونه‌ي سینمایی هم  خیلی از فیلمسازان ما ژانر کودک را به خاطر فرار از ممیزی‌های آن دوره انتخاب می‌کردند (چون در مورد کارهای کودک حساسیت مضمونی کمتری وجود داشت) كه با اينحال خیلی از آن فیلم ها هم صرفا راجع به کودکان بود نه برای آن‌ها.

مثلا "خانه دوست کجاست؟" برای کودکی که می خواهد با تماشای یک فیلم شاد بشود اصلا گزینه مناسبی نیست چون این فیلم حتی می تواند اعصاب آدم بزرگ‌ها را هم به هم بریزد.

یا به یاد بیاورید خیلی از فیلم‌های امیر نادری،‌ بهرام بیضایی و... را که به آنها عنوان کار کودک داده می‌شدولي مخاطب‌شان بزرگسال بود فاجعه تر آنجاست كه همه‌ي آثارتوليد شده برای خود کودکان هم چندان مناسب سن و سال آن‌ها نبودند و بسیاری از آثار کودک در دهه 60، باعث ترس و غصه‌ي بچه‌ها می‌شد.

اما اگر "شهر موش ها 2" را همراه با بچه ها در سالن سینما تماشا کنیم، خواهید دید که همه‌شان چقدر شاد و خوشحال هستند و این یعنی خانم برومند به خوبی متوجه شده که ضعف‌های پیشین چه بوده و ظرفیت‌های پیش رو کدام است؟

در آخر باید گفت تمام چيزهايي كه به عنوان دلایل برای فروش بالای شهر موش‌ها به‌شان اشاره شد را فقط در کنار کیفیت بالای بصری و رعایت تکنیک‌های مختلف سینمایی در این فیلم مي‌توان موثر دانست والّا نه اخبار پر خرج بودن یک پروژه، نه عقبه‌ی نوستالژیک آن و نه قرار گرفتنش در ژانر کودک، هیچ‌کدام نمی‌توانستند آن را به جایگاه اولین فیلم یازده رقمی سینمای ایران (10 میلیارد تومان) برسانند.

این را هم باید گفت که فرمول‌های سرراست و مطمئن برای پرفروش شدن یک فیلم، فقط همین‌هائی نیستند که "شهر موش ها 2" از آنها استفاده کرده و راه‌های مختلفی برای این قضیه وجود دارند اما متاسفانه آنچنان که از جو سینمای ایران انتظار داریم، ممکن است موفقیت شهر موش‌ها ما را با موجی از تقلیدهای دست چندم مواجه کند، همانطور که فروش بالای "اخراجی‌ها 1" باعث تقلید خیلی‌ها از این فیلم شد ( از جمله خود کارگردان آن!) و کار به جایی رسید که فیلم غیر قابل تحملی مثل "افراطی‌ها" روی پرده آمد....

حالا باید صبر کرد و دید که آیا توفیق "شهر موش ها 2" باعث بوجود آمدن الگوی مناسبی برای جذب مخاطب در سینمای ایران می‌شود یا موجی از تقلیدهای دست چندم را بوجود می‌آورد که ذوق و رغبت مخاطب به سالن‌های سینما را تا چند پله عقب‌تر از قبل هم نزول می‌دهند.
 
یادداشت از میلاد جلیل زاده
 


انتهای پیام/ اس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار