استاد پناهیان با بیان اینکه «دین همان‌طور که برکات فراوانی دارد، به همان‌ اندازه می‌تواند آسیب‌هایی داشته باشد»، گفت: آیا دین پیش‌بینی نمی‌کرد که امکان دارد افراد دیندار دچار یک‌سری عوارض منفی شوند؟ چرا، دین کاملاً پیش‌بینی می‌کند. دین حتی توصیه‌های پیشگیرانه‌ای برای جلوگیری از این آسیب‌ها هم مطرح می‌کند.

به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛در ادامه بخش‌هایی از دومین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مسجد دانشگاه تهران با موضوع «حرکت جهان به سوی معنویت و آسیب‌های آن» را می‌خوانید:

انسان دیندار و جامعۀ دینی، در معرض آسیب هستند/ دین همان‌طور که برای نجات از ظلم قدرت ایجاد می‌کند، می‌تواند برای ظلم کردن هم قدرت ایجاد کند  


    ما نمی‌توانیم دربارۀ دین و دینداری و جامعۀ ایمانی، به صورت تبلیغاتی سخن بگوییم. مثلاً نمی‌توانیم بگوییم: «همین‌که کسی دیندار شد، یا همین‌که یک جامعه‌ای دینی شد یا حاکمیت دینی پیدا کرد، دیگر همۀ مشکلاتش حل خواهد شد و هیچ آسیب و آفتی متوجه او نیست.» هم جانِ یک انسان دیندار و هم جامعۀ دینداران، هر دو(بعد از دیندار شدن) در معرضِ آفت و آسیب قرار دارند.

    دین می‌تواند محل سوءاستفاده‌های فراوان قرار گیرد. دین همان‌طور که می‌تواند برای یک ملت، قدرت ایجاد کند و آنها را از ظلم نجات دهد، می‌تواند قدرتی ایجاد کند که با آن بتوان ظلم کرد. نمی‌شود دین برای نجات از ظلم، قدرت ایجاد کند، ولی نتواند برای ظلم کردن قدرت ایجاد کند. البته مسلماً این سوءاستفاده از دین است که موجب می‌شود با آن بتوان ظلم کرد، ولی به هر حال در طول تاریخ، از دین برای ظلم کردن هم بسیار استفاده شده است. یعنی دین قابلیت ظلمِ فراوان دارد؛ البته در صورتی که از آن سوء استفاده شود.

امروز در منطقه، قوی‌ترین نیروهای چریکی را با کمک دین تحریف‌شده درست کرده‌اند

    امروز آن‌قدر دین و معنویت قوی شده است که دیگر کسی نمی‌تواند بگوید این سخنان ما دربارۀ آسیب‌های معنویت تضعیف‌کنندۀ دین و جامعۀ دینی است.

    الان اگر به اوضاع منطقه نگاه کنید، قوی‌ترین نیروهای چریکی را با کمک دین(البته با دین تحریف‌شده) درست کرده‌اند. قبلاً نمی‌توانستند با کمک پول، یا با کمک گرایش‌های ناسیونالیستی عربی، یا با هر وسیلۀ دیگری چنین نیروهای فداکاری تربیت کنند؛ نیروهایی که شهادت‌طلبانه، به وسیلۀ قدرت دین در خدمت اهداف مستکبران عالم قرار گرفته‌اند. این یک تجربۀ عینی در مقابل ماست که نشان می‌دهد چگونه می‌شود از قدرت دین سوء استفاده کرد.

دین همان‌طور که برکات فراوانی دارد، به همان‌ اندازه می‌تواند آسیب‌هایی داشته باشد / خیلی‌ها که شایستگی حضور در فضای سیاسی جامعۀ ما را ندارند، با سوء استفاده از دین فرصت جولان یافته‌اند


    در جامعۀ خودمان هم همین‌طور است. آن‌قدری که در جامعۀ خودمان-حتی پس از انقلاب- از فرصت‌های داده شده توسط دین، سوء استفاده انجام گرفته است، از وسیلۀ دیگری در جامعۀ ما سوء استفاده نشده است. در همین جامعۀ ما خیلی‌ها هستند که حتی شایستۀ دو روز حرف زدن و نَفس کشیدن در فضای سیاسی جامعه را ندارند ولی دین به آنها این فرصت را داده است و آنها هم کاملاً از این فرصت، سوء استفاده کرده‌اند.

    دین همان‌طور که برکاتی دارد، به همان‌ اندازه می‌تواند آسیب‌هایی نیز داشته باشد. اگر ما یک جامعۀ دینی نداشتیم یا یک حاکمیت دینی نداشتیم، بعضی‌ها برای اینکه بتوانند در عرصۀ سیاسی جامعۀ ما فرصت جولان پیدا کنند، باید پول‌ها و باندهای مخوفی پشت سرشان قرار می‌داشت. ولی متاسفانه بعضی‌ها در همین جامعۀ ما هستند که صدقۀ سرِ حیا و نجابت دینی و بزرگواری اولیاء دین، فرصت پیدا کرده‌اند که جولان بدهند و کسی هم آبروی آنها را نمی‌برد. این از آسیب‌های جامعۀ دینی است.

به خاطر آسیب‌ها نباید از دین عقب‌نشینی کرد، باید از این آسیب‌ها عبور کرد

    گفتگوی ما در این جلسات این است که به خاطر به وجود آمدن آسیب‌هایی که برای یک انسان دیندار یا یک جامعۀ دینی پیش می‌آید، نباید از دین عقب‌نشینی کنیم. بلکه باید آسیب‌ها را با صدای بلند بیان کنیم و از این آسیب‌ها عبور کنیم و از صدمات ناشی از این آسیب‌ها پیش‌گیری کنیم.

    این آسیب‌ها انواع و اقسامی دارند. یکی از این آسیب‌ها نفاق است. یکی دیگر از این آسیب‌ها امکان سوء استفاده در عرصۀ قدرت است. یکی دیگر از این آسیب‌ها، انواع بدعت‌هاست.

«تظاهر به دین» بر خیلی‌ها لباسی از ارزش و احترام پوشانده است

    بعضی‌ها که می‌خواهند بی‌دینی کنند، به اسم دین بی‌دینی می‌کنند و بدعت می‌گذارند. مثل همین کاری که تکفیری‌ها انجام می‌دهند. به اسم دین، جهاد نکاح راه انداخته‌اند و دختران مردم را اغفال می‌کنند. یا به اسم دین، تجاوز می‌کنند و برای ظلم‌های‌ فاحشی که انجام می‌دهند، اجر و پاداش اخروی هم در نظر می‌گیرند! آنها به جای اینکه بگویند: «ما آدم‌های فاسد و هرزه‌ای هستیم» با سوء استفاده از دین، فساد خودشان را تقویت می‌کنند. پس با دین حتی می‌شود فساد را هم تقویت کرد.

    از دین می‌شود در قدرت هم سوء استفاده کرد. از دین می‌شود در تظاهر به ارزش‌ها هم سوء استفاده کرد. خیلی‌ها هستند که اگر جامعه ما ارزشی نبود، شاید اصلاً کسی به آنها نگاه نمی‌کرد. این تظاهر به دین است که به خیلی‌ها لباسی از ارزش و احترام پوشانده است.

کجاهای دین موجب آسیب و سوء استفاده می‌شود؟/ برخی توصیه‌های دین، به افراد فاسد فرصت سوء استفاده می‌دهد


    باید بدانیم کجاهای دین موجب آسیب می‌شود؟ آیا دین پیش‌بینی نمی‌کرد که امکان دارد افراد دیندار دچار یک‌سری عوارض منفی شوند؟ چرا، دین کاملاً پیش‌بینی می‌کند. دین حتی توصیه‌های پیشگیرانه‌ای برای جلوگیری از این آسیب‌ها هم مطرح می‌کند.

    کجاهای دین آسیب‌ها و فسادهایی که امکان دارد در جامعۀ دینی پدید بیاید را پیش‌بینی کرده است؟ مثلاً آن‌جایی که می‌فرماید: غیبت حرام است، آبروی گنهکار را نریز، عیب رفیقت را به خود ببند، خوبی خودت را به رفیقت ببند.

    توصیه‌های دینی و اخلاقی فراوانی وجود دارد که موجب می‌شوند برخی افراد، به راحتی بتوانند سوء استفاده کنند و دچار آسیب شوند. انگار دین دارد به فساد این افراد میدان می‌دهد! مثلاً اگر چهل نفر علیه برادر دینی‌ات شهادت دادند و به شما گفتند که او سخن بدی علیه شما گفته است، اگر خودش آمد و به شما گفت: نه، چنین چیزی نگفته‌ام، اسلام می‌گوید: سخن او را بپذیر و حرف آن چهل نفر را کنار بگذار.(امام صادق(ع): إذا بَلَغَکَ عَنْ أخیکَ شَیْءٌ وَ شَهِدَ أرْبَعُونَ أنَّهُمْ سَمِعُوهُ مِنْهُ فَقالَ: لَمْ أقُلْهُ، فَاقْبَلْ مِنْهُ وَ قالَ ع: إذا بَلَغَکَ عَنْ أخیکَ شَیْءٌ فَقالَ لَمْ أقُلْهُ فَاقْبَلْ مِنْهُ، فَإنَّ ذلِکَ تَوْبَةٌ لَهُ ؛ مصادقة الاخوان شیخ صدوق/82)

    اینها جزء نقاط آسیب‌زای دین است. باید این نقاط را ببینیم و به خاطر همین نقاط به عظمت دین اعتراف کنیم. چون این توصیه‌های ارزشمند نشان می‌دهد که اسلام چقدر برای انسان‌ها احترام قایل است. ما اگر این نقاط آسیب‌زای دین را دقیق نگاه می‌کردیم و به آن می‌پرداختیم، شعارهای سطحی مثل دفاع از آزادی و حقوق بشر که غربی‌ها از آن دم می‌زنند، طرفدار پیدا نمی‌کرد، چون این توصیه‌های دینی ما خیلی عمیق‌تر از آن سخنان به جان انسان‌ها می‌نشیند.

با شناخت نقاط آسیب‌زای دین، می‌توان جلوی سوءاستفاده را گرفت

    ما در این گفتگوی خودمان می‌خواهیم ببینیم که آسیب‌های معنویت و دین چه چیزهایی هستند و ریشه‌های این آسیب‌ها در کجای دین قرار دارد؟ بالاخره افراد بد که از هر چیزی سوء استفاده می‌کنند، همیشه وجود دارند. اینها اگر داخل دین هم بیایند، ممکن است از دین هم سوء استفاده کنند. ولی باید دید که خودِ دین، در چه مواردی به آدم‌ها میدان می‌دهد که بتوانند از آن سوء استفاده کنند؟ باید این نقاط را بشناسیم و به مردم هم بشناسانیم، تا جلوی سوء استفاده از دین گرفته شود.

    اساساً جاهایی که باید جلوی سوء استفاده از دین و معنویت گرفته شود عبارتند از 1- در جان خودمان 2- در جامعۀ اسلامی خودمان 3-در جهان اسلام 4- در جهان بشریت.

    این سؤال مطرح است که آیا با وجود این‌همه آقامنشی و بزرگواری دین -و فرصت‌هایی که به گنهکاران داده است- می‌شود جلوی سوء استفاده از دین را گرفت؟ بله با حفظ همین آقامنشی و بزرگواری دین هم می‌تواند جلوی سوء استفاده‌ها را گرفت. و الا شما فکر می‌کنید چرا ظهور حضرت این‌همه به تأخیر افتاده است؟ چون حضرت با حفظ همۀ این آقامنشی‌ها و بزرگواری‌هایی که در دین هست، قرار است حکومت کند.

    امام زمان(ع) قرار نیست تغییری در دین ایجاد کند تا بشود جلوی سوء استفاده از دین را گرفت. مثلاً قرار نیست غیبت کردن را حلال کند و اجازۀ ریختن آبروی گنهکاران را بدهد، تا هر کسی که گناهی مرتکب شد، او را لو بدهند و آبرویش را بریزند! یا مثلاً قرار نیست برای رسوا کردن منافقین، دستگاه‌های خاصی جلوی درب مساجد بگذارند که وقتی منافقین خواستند رد شوند، بوق بزند و آنها را رسوا کند!

    وقتی شما نقاط آسیب‌زای دین و نقاط آسیب‌پذیر جامعۀ دینی را بیان کردید و به مردم معرفی کردید، و توانستید جلوی این آسیب‌ها را بگیرید، آن‌وقت است که حکومت حقۀ جهانی برقرار خواهد شد.

 برخورد بزرگوارانۀ پیامبر(ص) با منافق مشهور مدینه، نمونه‌ای از آقامنشی دین


    یک نمونه از آقامنشی و بزرگواری دین را در نحوۀ برخورد بزرگوارانۀ پیامبر(ص) نسبت به عبدالله بن ابی می‌توان دید: «عبدالله بن ابی» کسی بود که شیعه و سنی او را به عنوان منافق مدینه می‌شناسند و شأن نزول سورۀ منافقین دربارۀ اوست.(پس از ماجرایی که در مسیر جنگ تبوک رخ داد، این آیات دربارۀ او نازل شد «...یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَل»(منافقون/8) و برای همه معلوم شد منظور این آیه چه کسی است؟) او قبل از هجرت پیامبر(ص) به مدینه قرار بود به عنوان رییس مدینه تاجگذاری کند ولی با هجرت پیامبر(ص) برنامۀ او به هم خورد. و از روی اجبار، مسلمان شد. وقتی عبدالله بن ابی مریض شد و در بستر مرگ افتاد، پسرش نزد پیامبر(ص) آمد و از ایشان خواهش کرد که به عیادت پدرش برود.(ببینید پسر آن منافق چه برداشتی از بزرگواری پیامبر(ص) داشت که به خودش اجازه داد چنین درخواستی از حضرت داشته باشد) پیامبر(ص) نیز پذیرفت و به عیادت او رفت. یکی از مهاجرین که از قبل با عبدالله بن ابی، مشکل داشت و در مسیر جنگ تبوک بین او و عبدالله بن ابی دعوا و مشاجره‌ای پیش آمده بود، به پیامبر(ص) گفت: شما نباید به عیادت او بروید، او منافق است! پیامبر(ص) فرمود: خداوند نهی نکرده است به عیادت او بروم.

    وقتی پیامبر(ص) به عیادت او رفت، پسرش به حضرت گفت: «برای پدر من استغفار کنید» پیامبر(ص) برای او استغفار کرد. در این میان، باز همان کسی که از قبل با عبدالله بن ابی، دعوا داشت، به پیامبر(ص) اعتراض کرد که: مگر قرآن نفرموده برای منافقین استغفار نکنید؟! پیامبر(ص) به او فرمود: قرآن نفرموده استغفار نکن، بلکه فرموده اگر استغفار کنی، خدا آنها را نمی‌بخشد. بعد از اینکه عبدالله بن ابی، از دنیا رفت، پسرش از پیامبر(ص) خواست که بر جنازه پدرش نماز بخواند و رسول خدا(ص) باز هم از بزرگواری کرد و پذیرفت و بر جنازۀ او نماز خواند؛ البته پیامبر(ص) ذکر نمازِ میّت را زیرِ لب خواند. آن شخصِ معترض، دوباره به شدت اعتراض کرد و حتی به پیامبر(ص) بی‌احترامی کرد که چرا برای یک منافق دعا کردی؟! پیامبر(ص) به او فرمود: تو که نشنیدی من چه دعایی برای او خواندم! من آن دعایی را که باید بگویم گفتم. (مَرِضَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أُبَیٍّ وَ کَانَ ابْنُهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ... فَقَالَ الثَّانِی أَلَمْ یَنْهَکَ اللَّهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَیْهِمْ أَوْ تَسْتَغْفِرَ لَهُمْ فَأَعْرَضَ عَنْهُ رَسُولُ اللَّهِ ص؛ فَأَعَادَ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ وَیْلَکَ إِنِّی خُیِّرْتُ فَاخْتَرْتُ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ .... فَلَمَّا مَاتَ عَبْدُ اللَّهِ جَاءَ ابْنُهُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص...فَقَالَ لَهُ الثَّانِی یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَمْ یَنْهَکَ اللَّهُ أَنْ تُصَلِّیَ‏ عَلى‏ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ أَنْ تَقُومَ عَلَى قَبْرِهِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَیْلَکَ وَ هَلْ تَدْرِی مَا قُلْتُ إِنَّمَا قُلْتُ اللَّهُمَّ احْشُ قَبْرَهُ نَاراً وَ جَوْفَهُ نَاراً وَ أَصْلِهِ النَّارَ‏؛ تفسیر قمی/ج1/ص302) و (امام صادق(ع): لَمَّا مَاتَ‏ عَبْدُ اللَّهِ‏ بْنُ‏ أُبَیِ‏ بْنِ سَلُولٍ‏ حَضَرَ النَّبِیُّ ص جَنَازَتَهُ فَقَالَ عُمَرُ لِرَسُولِ اللَّهِ ص یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَمْ یَنْهَکَ اللَّهُ أَنْ تَقُومَ عَلَى قَبْرِهِ‏ فَسَکَتَ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ لَمْ یَنْهَکَ اللَّهُ أَنْ تَقُومَ عَلَى قَبْرِهِ فَقَالَ لَهُ وَیْلَکَ وَ مَا یُدْرِیکَ مَا قُلْتُ إِنِّی قُلْتُ اللَّهُمَّ احْشُ جَوْفَهُ نَاراً وَ امْلَأْ قَبْرَهُ نَاراً وَ أَصْلِهِ نَاراً‏؛ کافی/ج3/ص188)

معلوم است که از این‌همه بزرگواری دین چه سوء استفاده‌هایی می‌شود انجام داد

    این رفتار پیامبر(ص) با یک منافق مشهور نشان می‌دهد «چقدر بزرگواری در دین هست!» پس با این حساب معلوم است که از این‌همه بزرگواری دین چه سوء استفاده‌هایی می‌شود انجام داد!
    آسیب‌های حرکت جهان به سوی معنویت و دیانت و اسلام را ببینید؛ اینها تازه نقاط آغازین آن است که در قالب یک داستان تاریخی بیان کردیم. با این حساب، شما انتظار دارید بعد از پیامبر گرامی اسلام(ص) درِ خانۀ حضرت زهرا(س) سالم بماند؟!

قدرت دین دروغین بود که توانست امام حسین(ع) را به شهادت برساند


    ارتباط این بحث‌ها با کربلا و عاشورا چیست؟ اگر اسلام در آن جامعه نبود و اگر قدرت دین نبود که به مردم بگوید باید از خلیفۀ مسلمین اطاعت کنید، آیا کسی مثل یزید که یک جوان عیاش بود، هیچ‌وقت می‌توانست به خلافت برسد؟! برای یک مملکت اسلامی با آن وسعت که یک سرش سمرقند و بخارا بود و یک سرش شمال آفریقا و جنوب اروپا بود و یک سرش یمن بود، آیا یک جوان نالایق مثل یزید می‌توانست رییس شود؟

    چطور شد که فردی مثل یزید توانست رییس آن جامعۀ بزرگ شود؟ به این صورت که آمدند یک دستکاری در دین انجام دادند و از جمله گفتند: هر چیزی بشود یعنی خدا خواسته است، پس یزید هم که الان خلیفه شده است، حتماً خدا خواسته که خلیفه شود و لذا اگرچه یزید شایستگی نداشته باشد، اما اطاعت یزید اطاعت از خداست؛ پس می‌شود به خاطرش حسینی که از یزید اطاعت نمی‌کند را هم کُشت.

    البته این دینی بود که سال‌ها معاویه رویش کار کرده بود نه اینکه یک‌شبه درست شده باشد. امام حسین(ع) را ظلم به شهادت نرساند؛ دین دروغین بود که ایشان را به شهادت رساند؛ قدرتِ دین دروغین بود که امام حسین(ع) را به شهادت رساند. اگر مردم را بسیج نمی‌کردند و تودۀ مردم را برای قتل امام حسین(ع) هیجانی نمی‌کردند که این مردم حتی از جیب خودشان پول بگذارند و «قربه الی الله» به جنگ امام حسین(ع) بروند، هرگز نمی‌توانستند از پسِ امام حسین(ع) بر بیایند. و این را با کمک دین قلابی‌ای که درست شده بود، انجام دادند.

اگر از قدرت دین سوء استفاده شود حتی می‌شود با آن حسین(ع) را به شهادت رساند/ممکن است قدرت این دین نجات‌بخش به دست زنگی مست بیفتد

    آیا رومیان و کافران بودند که امام حسین(ع) را به شهادت رساندند یا همان مردم جامعۀ دینی بودند که این کار را کردند؟ یکی از آسیب‌های رشد معنویت در تاریخ موجب قتل اباعبدالله الحسین(ع) شد. دین قدرت دارد و اگر از این قدرت سوء استفاده شود، حتی می‌شود با آن حسین(ع) را به شهادت رساند.

    این دینِ نجات‌بخش ممکن است قدرتش به دست زنگی مست بیفتد؛ زنگی مستی مثل یزید که بعد از شهادت امام حسین(ع) گفت: «بنی‌هاشم با پادشاهی بازی کردند و الا اصلاً وحی نازل نشده است! لَعِبَتْ‏ هَاشِمُ بِالْمُلْکِ‏ فَلا خَبَرٌ جَاءَ وَ لَا وَحْیٌ‏ نَزَل‏»(احتجاج/2/307)

    امام حسین(ع) را چه کسی کُشت؟ سوء استفاده از قدرت دین بود که باعث شهادت حسین(ع) شد. ایشان در واقع توسط یکی از زیرمجموعه‌های آسیب‌های توسعه و رشد معنویت کشته شد. حالا به نظر شما باید معنویت را کلاً کنار بگذاریم؟! اینکه راه حل مندرسِ روشنفکرهای غربزده است! و اساساً راه حل غلطی است. راه درست این است که باید جلوی آسیب‌های معنویت را بگیریم نه اینکه آن را کلاً کنار بگذاریم. خودمان هم باید به این آسیب‌ها اعتراف کنیم. جلوی فسادی که عاملش سوءاستفاده از دین است را هم باید از این راه بگیریم. جلوی فساد قدرت در جامعۀ دینی را هم باید از همین راه گرفت تا از دین سوء استفاده نشود.

ببینید وقتی دین پیامبر(ص) به دست امثال یزید بیفتد، چه کارهایی با آن انجام می‌دهند!

    بعد از اینکه سربازان یزید به مدینه حمله کردند و مردم آنجا را قتل عام کردند-در واقعۀ حرّه- و اعلام شد که سه روز و سه شب مال و جان و ناموس مردم مدینه به سربازان یزید، حلال است(شبیه همین رفتاری که تکفیری‌ها با مردم شهرهای تصرف‌شده انجام می‌دهند) تازه معلوم شد امام حسین(ع) با چه کسی جنگیده بود.

    جالب اینجاست که وقتی فرمانده سپاه غارت‌کنندگان مدینه به حالت احتضار افتاده بود در آخرین وصیتش می‌گوید: «خدایا! روز قیامت باید مرا عفو کنی! و گناهان مرا ببخشی! به دلیل اینکه من یک عمل در پروندۀ خودم دارم که این عمل عزیزترین عملی است که روز قیامت مرا شفاعت خواهد کرد. من به خاطر تو مدینه را با خاک یکسان کردم. چون به دستور امیرالمؤمنین یزید بوده است! من این عمل را شفیع قیامت خودم قرار می‌دهم که به خاطر آن بقیۀ گناهان مرا ببخشی!»( قَالَ الْمَدَائِنِیِّ: نَزَلَ الْمَوْتِ بِمُسْلِمٍ، فَقَالَ حِینَ احْتُضِرَ: اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّی لِمَ أَشَاقَّ خَلِیفَةَ وَ لَمْ أُفَارِقُ جَمَاعَةُ وَ لَمْ أَغَشُّ إِمَاماً سِرّاً وَ لَا عَلَانِیَةً، وَ لَمْ أَعْمَلْ بَعْدَ الْإِیمَانِ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ عَمَلًا أَحَبُّ إِلَیَّ وَ لَا أَرْجَى عِنْدِی مِنْ قَتْلَ أَهْلِ الْحُرَّةِ، فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی؛ انساب الاشراف/5/338) یعنی او می‌خواهد به خاطر آن جنایت بزرگ، بقیه گناهانش عفو شود. چرا؟ چون این کار را به دستور امیرالمؤمنین یزید انجام داده است! ببینید وقتی دین پیامبر(ص) به دست این افراد بیفتد، چه کارهایی با آن انجام می‌دهند!

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار