به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،بسیاری از هواداران فوتبال در ایران به خاطر علاقه زیاد به فوتبال اروپا در
جریان قدرت بالای یوفا هستند؛ سازمانی که اساساً مستقل و ظاهرا مردمی است و
گاهی قدرتی به مراتب بیشتر از فیفا دارد!
رئیس دورهای این سازمان میشل
پلاتینی است و البته قرار نیست برای ابد رئیس این سازمان باقی بماند؛ اما
در همین مدت ریاست خود حاشیه های زیادی داشته است.
میشل پلاتینی به
خصوص در جریان اعطای میزبانی به دو کشور لهستان و اوکراین تا حد زیادی از
مورد تضعیف فوتبال اروپای شرقی رفع اتهام کرد و به نوعی به دنیا نشان داد
به فکر همه اروپا است؛ اما علاقهمند حرفهای همیشه نیم نگاهی هم به پشت
پرده ویترین خبری دنیای ورزش می اندازد.
در
این پشت پرده و اتفاقا در جریان همان یورو 2012 مشخص شد لهستان و اوکراین
اساسا دو تماشاگر دوست داشتنی و محجوب بودند که اجازه دادند کشورهایی چون
انگلیس، آلمان و فرانسه چنین رقابت بزرگی را برایشان مدیریت کنند.به
عنوان مثال در یورو 2012 به میزبانی اوکراین و لهستان با اینکه هیچ مشکلی
در ارتباطات و خطوط تلفن همراه این دو کشور وجود نداشت، گردشگران از سیم
کارتهای بین المللی دو شرکت بزرگ فرانسوی و آلمانی خرید میکردند. هیچ
کمپانی در اوکراین و لهستان حق ارایه خدمات ارتباطی و اینترنتی در جام ملت
های اروپا 2012 را نداشت. حمل و نقل نیز به صورت کامل به انگلیس سپرده شد و
بیش از 900 دستگاه اتوبوس ساخت چین به سفارش بریتانیا در همین رقابتها به
صورت اجباری و به دستور یوفا از سوی دو دولت اوکراین و لهستان خریداری شد.
مثال
از این دست بسیار است. غرض این که حتی در همان میزبانی به ظاهر دوستانه و
صمیمی که نمادی از آشتی اروپای شرقی با همتای غربی بود، باز هم این خود
غربی ها بودند که سود کردند.به رقابتهای بسکتبال
باشگاههای اروپا نگاهی بیندازید. باشگاههای قدیمی و حرفهای در شرق اروپا
کم نیستند اما کنفدراسیون اروپا و اتحادیه این قاره معمولا ضمن کاهش شدید
بودجه در بخش اروپای شرقی، باقی کمکهای مالی خود را در قالب وامهایی با
بهره سنگین اعطا میکند. این در حالیست که اسپانیا، ایتالیا، آلمان و
فرانسه وامهای بلاعوض، بودجههای نجومی و کمکهای اعتباری بسیار زیادی
دریافت می کنند.
هر
سال و به صورت اجباری توپ مخصوص رقابتهای باشگاهی به کشورهای مختلف ارسال
میشود. جالب این که اسپانیا برای دریافت این توپ مخصوص رقابتهای بسکتبال
حتی پول هم میگیرد تا اجازه بدهد باشگاههایش با همین توپ بازی کنند و
برای سازنده آن تبلیغ شود. در کشورهای اروپای شرقی مثل بلغارستان، اوکراین و
لهستان باید برای خرید این توپها مبالغ به صورت نقدی پرداخت شوند و
فدراسیون جهانی از این کشورها چک یا نامه اعتباری قبول نخواهد کرد!هدف
چیست؟ سوال مهم این که آیا این اتفاقات همگی تصادفی است؟ آیا هیچ هماهنگی
بین دو کنفدراسیون اروپایی فوتبال و بسکتبال و سایر فدراسیونها نیست؟ چرا
به صورت تصادفی هیچ کشوری در اروپای شرقی از فدراسیون اروپایی خود در یک
ورزش خاص خدمات رایگان و خوب دریافت نمی کند؟
به فوتبال برگردیم و دفتر پادشاهی
به نام میشل پلاتینی؛ کسی که گفته می شود سلطنتش بزرگتر و قدرتمندتر از
بلاتر است و بزرگانی مثل روسای جمهور فرانسه برای ملاقاتش نیاز به وقت قبلی
دارند.
پلاتینی
در یکی از سخنرانیهای جنجالی خود چند ماه پیش به صراحت در جمع اهالی
فوتبال اروپا اعلام کرد که اروپای شرقی لیاقت رشد را ندارد. "بارها به آنها
لطف شده اما استفاده نکردهاند. حالا هم دیگر توان رقابت با کشورهای
اسپانیا، فرانسه، انگلیس، آلمان یا ایتالیا را ندارند."نوع
سخنان او باعث شد تا بسیاری از هواداران فوتبال در کشورهایی چون اوکراین و
لهستان خشمگین شوند اما این خشم راه به جایی نبرد. حقیقت هم این است که
پلاتینی به هدف خود رسیده است. فرانسه که بعد از دهه درخشان 80 دیگر حرفی
برای گفتن در فوتبال ملی و باشگاهی نداشته، امروز خود را در کنار بزرگان
اروپا جا کرده و حتی پیشکسوتان فوتبال هم به خوبی می دانند این حق فرانسه
نیست تا در کنار آلمان، انگلیس و اسپانیا بایستد و خود را صاحب سبک بنامد!
خوش
خدمتی پلاتینی به فوتبال فرانسه در اعطای میزبانی یورو 2016 تکمیل شد.
افشاگریهای روشن بسیاری از خبرنگاران در پشت چرده انتخاب فرانسه برای
همگان محرز بود.ورزشهای پایه دوومیدانی و شنا نیز در
اروپای شرقی، رونق سابق را ندارد. بسیاری از ستارگان بلغار، مجار و
اوکراینی در سالهای اخیر با تغییر تابعیت خود به عضویت تیمهای باشگاهی و
ملی در کشورهای اروپای غربی درآمدهاند.
سرانه
ورزش برای هر شهروند بلغار طی 5 سال گذشته 16 درصد کاهش داشته و در لهستان
نیز تعداد آکادمیهای فوتبالی که به انبارهای مخصوص نگهداری غذا و دام
تبدیل شدهاند رو به افزایش است.فوتبال
فقط هیجان و زیبایی نیست که اگر فقط همین بود باز هم دلیلی می شد برای
غربی بودن و غربی ماندنش اما فوتبال برای کشورهای اروپای غربی یعنی سود
نجومی. این بدین معنی است که باید در همان غرب بماند و هرگز در جای دیگری
از کره زمین رشد محسوس نداشته باشد.