به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، "مارک پری" تحلیلگر ارشد مسائل اطلاعاتی و امنیتی، در تاریخ 13 ژانویه 2012
میلادی، با انتشار مقالهای در رسانههای آمریکا، به افشاگری در مورد
رابطه افسران موساد با گروه تروریستی جندالشیطان پرداخت.
گرچه وی
مدعی شده که افسران موساد با پوشش لباس افسران آمریکایی به اعضای گروه سابق
عبدالمالک از سال 2007 تا 2008 میلادی نزدیک شده اند ولی اعترافات
عبدالمالک بعدها نشان داد که این ارتباطات کاملا عیان شده بوده و آنها می
دانستند که با افسران موساد دیدار و همکاری می کنند.
عبدالمالک آن
زمان این توجیهه شرعی را به اعضای خود منتقل می کند که برای ازبین بردن
شیعه می توان با یهودی ها و صهیونست ها هم حتی همکاری کرد!
بر اساس
این افشاگری موساد بسیاری از اعضای جندالشیطان را در آن زمان پس از دیداری
در لندن به استخدام خود در می آورد و پس از این دیدار اعضای جندالشیطان با
افسران موساد با یک طرح مشترک عملیاتی با عنوان "پرچم دروغین" وارد همکاری
مشترک و هدفمندتر می شوند.
از یادادشت افشاگرانه "مارک پری" میتوان
این برداشت را کرد که سازمان سیا پس از مدت کوتاهی به صورت کلی و سپس به
صورت ریز از جزئیات و میزان و نوع همکاری صهیونیست ها با اعضای جندالشیطان
خبر پیدا می کند و سعی در مدیریت این ارتباطات داشته است.
اختلاف سیا و موساد در نحوه استفاده از جندالشیطانشواهد
نشان میدهد که سیا و موساد در نحوه استفاده از گروه تروریستی جندالشیطان
یکسری اختلاف نظرها با هم داشته اند؛ در حالی که دو طرف بر استفاده از
توان جاسوسی و جمع آوری خبر توسط چنین گروه هایی نظر همسو داشته اند ولی
درباره نوع عملیات ها و میزان همکاری با این گروه ها با هم اختلافاتی داشته
اند. این اختلاف ریشه در این اصل استراتژی مهم داشته که سرویس اطلاعاتی
رژیم اسرائیل در استفاده از تکفیری ها در سراسر منطقه محدودیت زیادی ندارند
ولی آمریکایی ها به خاطر زخم هایی که از القاعده و طالبان دارند در این
خصوص احتیاط هایی دارند. صهیونیست ها تاکنون هیچ نگرانی خاصی از گروه های
تکفیری به خصوص گروه هایی همچون داعش نداشته اند.
نکته جالب این است
که پس از روی کار آمدن اوباما وی به صورت مستقیم تلاش می کند که امنیت
عبدالمالک را در منطقه ای در آن طرف مرزهای شرقی ایران فرآهم کند. اقدامی
که به نسبت دولت بوش اقدامی فراتر از حد انتظار خود عبدالمالک بوده و حتی
در زمان بوش به این مقدار به عبدالمالک توجه نشده بوده است. البته در حالی
که اوباما در استفاده از توان تروریستی گروه های تکفیری درباره ایران
احتیاط های را داشته و اصرار ویژه ای بر پنهان ماندن وابستگی این گروه ها
را به سازمان سیا داشته ولی صهیونیست ها در این خصوص، اشتیاق بیشتر،
بیملاحظهتر و تندتری نسبت به همکاری با گروه های تکفیری همچون جندالشیطان
و اینک جیشالعدل داشته و دارند.
شواهد نشان میدهد که ارتباط محمد
ظاهر (صلاحالدین فاروقی) سرکرده گروهک جیش العدل و به نوعی جانشین
عبدالمالک، در میان اعضای باقیمانده از گروه جندالشیطان با افسران موساد
از زمان خود عبدالمالک نیر بیشتر شده است.
دلایل ارتباط سرکرده جیشالعدل با موسادمحمد
ظاهر تربیت شده تفکرات تکفیری در افغانستان و پاکستان است که صهیونیست ها
را دشمن در جه یک خود و مسئله فلسطین را در اولویت اولشان نمی دانند. در
این نوع تفکر همکاری با صهیونیست ها بر علیه جمهوری اسلامی کاملا مباح
شمرده می شود. همانگونه که قبلا عبدالمالک نیز با همین حیله شرعی همکاری
خود را موساد توجیه می کرده است. از سوی دیگر محمد ظاهر صهیونیست ها را به
اتفاق عربستان بیشتر از همه کشورهای دیگر حریص تر برای پشتیبانی از خود در
این سالها می دیده است.
اشتراک راهبرد جیشالعدل و صهیونیستهابررسی
برخی ناامنی های اخیر در سیستان و بلوچستان و عملکرد جیش العدل در ماه های
اخیر مشابهت قابل توجهی با استراتژی های ضدامنیتی صهیونیست ها درباره
ایران در سال های اخیر دارد. استراتژی ایجاد ناامنی های نقطه ای در برخی
شهرهای نزدیک به مرزهای ایران در شرق کشور از علائم مدیریت افسران
صهیونیستی در ایجاد این ناامنی ها می باشد. از چند سال قبل یکی از اصلی
ترین استراتژی های امنیتی مصوب شده در سرویس اطلاعاتی اسراییل – موساد- در
مواجه با جمهوری اسلامی ایجاد نقطه های ناامنی در ایران بوده است. بر اساس
این استراتژی از آنجا که امکان ناامنی گسترده در ایران نیست نقاط آسیب
پذیرتر شناسایی و به صورت نقطه ای باید مورد هدف ناامنی قرار بگیرد. بررسی
ناامنی های ماه اخیر در سیستان و بلوچستان تمرکز بر برخی از همین این نقاط
ناامنی را به خوبی نشان و کاملا با استراتژی گفته شده مطابقت دارد.
آیا همکاری محور تکفیری - صهیونیستی با مذاکرات هستهای ارتباط دارد؟پس
از وقوع بیداری اسلامی در منطقه صهیونیست ها و سعودیها به شدت در شرایط
اضطرار قرار گرفته اند و به همین دلیل ارتباطات اطلاعاتی آنها به شدت
افزایش یافته است. در این میان پس از دور جدید مذاکرات هسته ای ایران و
آغاز گفتگوهای مستقیم ایران و آمریکا در دولت یازدهم، صهیونیست ها و سعودی
ها به شدت همکاری های خود را علیه ایران افزایش دادند. این همکاری ها در
ماه های اخیر به این فرضیه امنیتی ختم می شود که در شرایطی که همه کشورهای
منطقه در تحولات بین المللی در معرض تهدایدات امنیتی قرار دارند ایران
نباید به عنوان جزیره ثبات در خاورمیانه شناخته شود. به همین دلیل دستگاه
اطلاعاتی عربستان و اسراییل به شدت معتقدند به هر طریق ممکن و تحت هر
شرایطی ایران باید تحت تاثیر برخی ناامنی ها قرار بگیرد. بر اساس این فرضیه
امنیتی میزان، عمق و ارزش حقیقی این ناامنی ها چندان مهم نیست بلکه اصالت
با ایجاد یک فضای ناامنی برای برخی نقاط مرزی در ایران در شرایط فعلی منطقه
مهم تر از عمق واقعی ایجاد ناامنی ها است.
دامنزدن به یک راهبرد نخنمابررسی
ناامنی های اخیر در جنوب شرق نشان می دهد که به لحاظ ارزش نظامی این
ناامنی ها چندان قابل ملاحظه نیست و بیشترین تمرکز در حوزه ایجاد فضای
روانی و احساس ناامنی در سطح جنوب شرق می باشد. در همین راستاست که طی یک
هفته سه بمب صوتی در شهر مرزی سراوان منفجر می شود تا فضای روانی جامعه را
به هر شکل ممکن تحت تاثیر قرار بگیرد. به تعبییر دیگر اگر شرایط برای ایجاد
ناامنی حقیقی در برخی مناطق شرقی ایران نیست حداقل احساس ناامنی را در این
مناطق را باید گسترش بدهند. در ایجاد احساس ناامنی در جامعه جنوب شرق
هدفگذاریی همانند ایجاد درگیری میان شیعه و سنی نیز در سطح اجتماعی نهفته
است که از استراتژی های نخ نما صهیونیست ها در استان های سنی نشین ایران از
دیرباز تاکنون بوده که البته تاکنون ناکارآمدی آن نیز تا الان بارها ثابت
شده است.
ارتباط جیشالعدل با گروهک تروریستی منافقین به عنوان رابطان موسادجیش
العدل از زمان تأسیس تاکنون ارتباط بسیاری نزدیکی با گروهک تروریستی
منافقین داشته است. برخی چهره های قدیمی منافقین آموزش های ویژه ای درباره
نحوه جاسوسی و ایجاد سازمان تروریستی به اعضای جیش العدل داده اند. در این
میان برخی چهره های شورای مرکزی منافقین از اصلی ترین رابطین موساد با جیش
العدل محسوب می شوند. به موازات افزایش ارتباط جیش العدل با سازمان منافقین
در سال های اخیر ارتباط این گروه تکفیری و تروریستی با موساد نیز افزایش
پیدا کرده است.