ما به این مسئله عادت کرده ایم و البته بخشی از مشکل، ما هستیم. ما در هزاران مایل دورتر از منطقه نشسته ایم در حالی که از شمال و جنوب توسط همسایگانی غیروحشی و از شرق و غرب هم توسط دریا (آن گونه که یک مورخ به صورت فوق العاده ای گفته، این دارایی مایع ما است) محافظت می شویم. درحالی که این جدا بودن از جهان به ما مزیتی شگرف داده، اما موجب شده است تا دیدی بسیار کج نسبت به جهان داشته باشیم.
شاید ما توانسته باشیم خودمان را از نیروهای تاریک تاریخ و جغرافیا آزاد کرده باشیم، اما بقیه جهان نتوانسته اند. می توانید این موضوع را از روس ها، چینی ها، ایرانی ها، مصری ها، اسرائیلی ها و بسیاری دیگر بپرسید. برای شروع باید به این موضوع اشاره کنیم که این دید کج موجب ساده لوحی ما شده است تا نتوانیم ذهنیت قدرت های کوچک را که در لبه ی چاقو زندگی می کنند، درک کنیم. این مسئله خودبینی ما را نشان می دهد چون ما واقعاً نیازی به شنیدن نداریم. خطای ما به دلیل ابعاد، قدرت و وضعیت حفظ شده ماست که آرمان گرایی ما و این که چرا فکر می کنیم می توانیم و باید راه حلی پیدا کنیم را توضیح می دهد.
در نهایت، مکان زندگی، موجب ایجاد عمل گرایی ما شده است و این به این معنا است که ما می توانیم به مشکلات براساس هالیوود، پایان خوش و دیدی قهرمانانه به جهان، پاسخ دهیم. من مطمئنم که شما جمله ی «ماموریت انجام شد» رئیس جمهور قبلی و کمپین صدور دموکراسی به عراق و افغانستان وی را به یاد دارید. با این حال 11 سال بعد ما به سمت جنگ سوم عراق می رویم. حتی رئیس جمهور کنونی ما با تسلیم در برابر سقوط حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر در خلال بهار عربی معتقد است که ایالات متحده در سمت درست تاریخ قرار گرفت. اما امروز مسلماً مصر آزادی و رفاه کمتری در مقایسه با زمان مبارک دارد. البته جمله ی رئیس جمهور باراک اوباما درباره ی «در نهایت داعش را شکست می دهیم» را فراموش نکنید.
اجازه بدهید واقع بین باشیم. حتی با وجود این که ما اسامه بن لادن را کشتیم و هسته ی مرکزی القاعده را نابود کردیم، در حال حاضر بزرگترین تهدید امنیتی علیه ما، داعش نیست، بلکه شاخه ای از القاعده است که ما فکر می کردیم نابود شده است و آن القاعده شبه جزیره عربستان است. این گروه برآمده از محیط سمی کنونی خاورمیانه است، برای نابودی دائمی آنها ما نیاز به رفع مشکل کل منطقه داریم که قادر به انجام آن نیستیم.
در حال حاضر ما با یک حقیقت ناخوشایند روبه رو هستیم. خاورمیانه منطقه ای شکسته شده، عصبانی و ناکارآمد است که به جز استثناهایی همانند تونس و شاید کردستان و چند کشور پادشاهی عربی، جهان عرب در حال ذوب شدن است. مشکلات سیاسی حل نشده ی زیادی در این مطقه وجود دارد. صلح اسرائیلی ها و فلسطینی ها؟ برای این کار نیاز به رهبرانی داریم که واقعاً به دنبال پر کردن شکاف ها باشند، اما در حال حاضر چنین افرادی وجود ندارند.
درباره عراق چطور؟ کشوری که در آینده هم همچنان وضعیتی نامطمئن از لحاظ فساد و فرقه گرایی دارد و منطقه گرایی هم همچنان تهدیدی برای فروپاشی آن است. سوریه؟ در حال حاضر شاهد چهار درگیری مختلف در این کشور هستیم: داعش و آمریکا، بشار اسد و مخالفین سنی و جهادی ها و جهادی ها و شاید در آینده ی نزدیک آمریکا و اسد. این که در نتیجه ی این درگیری ها شاهد به وجود آمدن چه نوع کشوری باشیم، معلوم نیست.
واقعیت این است که در زمینه ی موضوع هسته ای میان ایران و آمریکا بیش از هر کدام از دیگر مسائل پیشرفت حاصل شده است. با وجود این که توافق امری شدنی است، اما سیاست، عدم اعتماد و درگیری در بسیاری از مسائل منطقه ای تضمینی برای مشکلات همیشگی ایران و آمریکا است.
* معاون و محقق برجسته مرکز بین المللی وودرو ویلسون و کارشناس خاورمیانه در چند دولت دموکرات و جمهوری خواه آمریکا