به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه تحلیلی "گلوبال ریسرچ" در مقالهای به قلم "جان وی والش" مینویسد: «آیا آمریکا میتواند چین را مهار کند؟»؛ این سوالی است که اغلب در غرب پرسیده میشود. اما با توجه به جنگها و تجاوزات بیپایان آمریکا در کشورهای در حال توسعه جهان، بهتر است که بپرسیم، «آیا چین میتواند آمریکا را مهار کند؟» یا دست کم، آیا میتواند مانع آسیب زدن آمریکا به شرق آسیا و حتی جاهای دیگر جهان در حال توسعه شود؟
*** شرکت اوباما در اجلاس «اپک» به عنوان نماینده غرب و پروژه بسیار قدیمی و بزرگ آن در شرق آسیا
هفته گذشته، اوباما به عنوان نماینده غرب و پروژه بسیار قدیمی و بزرگ آن در شرق آسیا، برای شرکت در اجلاس «آپک»، یا همکاریهای اقتصادی آسیا و اقیانوس آرام، به شهر پکن سفر کرد. ولی منظور از این پروژه قدیمی و بزرگ چیست؟ تاریخ خود گواه آن است که غرب با فرستادگان و سربازان خود، رؤسای جمهور پیشین آمریکا، منطقه [آسیا] را غرق در رنج و درد و خونریزی کردند ـــ از جنگهای تریاک در چین گرفته، تا جنگهای فیلیپین، بمباران اتمی ژاپن، تا حمله به جنبش آزادیبخش مائوئیستی چین، یا جنگهای کره و ویتنام و بمبارانهای لائوس و کلمبیا، همچنین کودتای خونین سیا در اندونزی و تجاوز نظامی علیه جنبش کرهای برای سرنگونی دیکتاتوری «پارک».
*** اوباما: جهان حول محور ما میچرخد!
این پیشینه مختصر، تنها بخش کوچکی از همکاری انگلیس و آمریکا برای به تجاوز اروپا به شرق آسیا را بازگو میکند. برای قرنهای متمادی، هر کشور غربی که از قدرتی جزئی و اندکی فنآوری پیشرفته نظامی برخوردار بود، به غارت و چپاول غرب اقیانوس آرام مشغول میشد.
اوباما به شرق آسیا رفت تا بگوید: «کار ما هنوز تمام نشده است. آمریکا باید همه جا را تحت سلطه خود درآورد. وقتی ویتنامیها ما را تحقیر کردند، ما از از این منطقه منحرف شدیم. اما ما برگشتهایم و اکنون جهان حول محور ما میچرخد.»
*** آمریکا به لطف لابی اسرائیل، سر خود را کاملا در باتلاق غرب آسیا فرو برده است
حتی پیش از آنکه اوباما چنین تصمیمی بگیرد، محور غرب «اقیانوس آرام» آمریکا واژگون شد. زیرا آمریکا به لطف لابی اسرائیل، سر خود را کاملا در باتلاق خاورمیانه فرو برده، و با مهندسی کودتای فاشیستی در اوکراین، روسیه را به آغوش چین رانده است. همان طور که انتظار میرفت، باراک اوباما درست پیش از بالا رفتن از پلههای هواپیمای 747 عازم پکن، نتوانست پیش از این مقاومت کند و با اعزام 1500 نیروی زمینی دیگر به عراق، در عمق باتلاق خاورمیانه فرو رفت.
*** توافقنامه روسیه و چین، فراتر از یک توافقنامه نمادین است
در آستانه اجلاس سران عضو «آپک»، روابط روسیه و چین، با توافق مهم پوتین و «شی جین پینگ» بر سر احداث خط لوله ای که قرار است منبع گاز طبیعی را به چین منتقل کند، بیش از پیش گرم شد. این خط لوله، یا به اصطلاح خط لوله غربی یا «آلتای»، دومین خط لولهای است که از روسیه به مقصد چین احداث میشود که توافق بر سر احداث نخستین خط لوله، در ماه می گذشته با هیاهوی بیشتری صورت گرفت.
این مسیرهای زمینی، منابع نفتی فراوانی را در اختیار چین قرار میدهد که نیروی دریایی بزرگ آمریکا، از طریق دریا جلودار آن نخواهد بود. این امر موجب افزایش امنیت چین در برابر محور آمریکا خواهد شد. بنابراین، این توافقنامه فراتر از یک توافق نمادین است. و بدین ترتیب، نیروی دریایی عظیم الجثه آمریکا، به عنوان ابزار سلطه این کشور، دیگر کارایی سابق خود را نخواهد داشت.
*** اوباما با پیمان مشارکت ترانس پاسیفیک (TPP)، سعی در منزوی ساختن اوباما دارد
مذاکرات «آپک»، تماما حول موضوع اقتصاد صورت گرفت که شکل آتی جهان را تعیین میکنند. اقتصاد چین در حال حاضر از نظر برابری قدرت خرید، کمی بزرگتر از آمریکا است و در بازه زمانی یک دهه، تقریبا با آن برابری میکند. چین به طور خستگی ناپذیری برای رشد اقتصادی و ثبات کلی که لازمه آن است، تلاش میکند. اما آیا اوباما نیز در این اجلاس حرفی برای گفتن داشت؟ در پاسخ باید گفت که او وقتش را با پیمان مشارکت ترانس پاسیفیک (TPP)، که ژاپن و 10 کشور اقیانوس آرام، به استثنای چین را شامل میشود، تلف کرد.
او با چهرهای رسمی و بیتفاوت گفت که هدف وی از پیگیری این پیمان تجاری، به انزوا کشاندن یا داخل کردن چین نیست. اما کاملا روشن است که منزوی ساختن چین، همان کاری است که اوباما برای آن برنامهریزی کرده است. با این حال، به نظر نمیرسد که پیشرفت چندانی در این پیمان صورت گیرد؛ چرا که این قرارداد به طور محرمانه و توسط شرکتهای مالی بزرگ آمریکایی و مختص آنها نوشته شده است. دیگر کشورها در این پیمان مشارکت نخواهند داشت.
*** ایده منطقه آزاد تجاری آسیا -پاسیفیک (FTAAP) از سال 1989 وجود داشت
برخی از کارشناسان غربی، به منطقه آزاد تجاری آسیا -پاسیفیک (FTAAP) به عنوان پاسخ دندان شکن چین به پیمان مشارکت ترانس پاسیفیک نگاه میکنند. اما با این که چین به شدت تلاش کرد که بحث منطقه آزاد تجاری آسیا ــ پاسیفیک را در اجلاس «آپک» مطرح کند و با استقبال تمام 21 شرکتکننده حاضر در اجلاس مواجه شد، اما این طرح نه تنها ایده جدیدی نیست، بلکه متعلق به چین هم نیست.
به گفته «لی هسین»، نخستوزیر سنگاپور که از چین به خاطر تلاش برای تحقق بخشیدن به این پیمان ـــ که مطالعه و بررسی آن 2 سال طول کشید ـــ تمجید کرد، این ایده از همان ابتدای ایجاد «آپک» در سال 1989 وجود داشت. به عقیده «لی»، تمام کشورهای منطقه از این پیمان سود میبرند و این منطقه، به یکی از بزرگترین مناطق آزاد تجاری در دنیا تبدیل خواهد شد.
*** اختصاص 100 میلیارد دلاری چین به بانک سرمایه گذاریهای زیرساختی آسیایی
به همین نحو، کشور چین در ایجاد بانک «سرمایه گذاریهای زیرساختی آسیایی» که سرمایه مورد نیاز برای سرمایهگذاریهای منطقه را فراهم خواهد کرد نیز پیشگام شده است. سرمایه مورد نیاز این بانک 8 تریلیون دلار برآورد شده که چین در ابتدای تاسیس این بانک، 100 میلیارد دلار به آن اختصاص داده است و دفتر مرکزی این بانک در پکن خواهد بود. این بانک به طور رسمی در ماه اکتبر، درست چند هفته قبل از آغاز اجلاس «آپک» افتتاح شد و 21 کشور ــ از جمله چین، هند، تایلند، مالزی، سنگاپور، فیلیپین، پاکستان، بنگلادش، برونئی، کامبوج، قزاقستان، کویت، لائوس، میانمار، مغولستان، نپال، عمان، قطر، سریلانکا، ازبکستان و ویتنام ــ به عضویت آن درآمدهاند. کشورهای استرالیا، اندونزی و کره جنوبی نیز به رغم تمایلی که سال قبل نشان داده بودند ــ تحت تاثیر فشار آمریکا ـــ به این بانک نپیوستند. باور این موضوع سخت است که آمریکا با تحت فشار قرار دادن این کشورها برای نپیوستن به این بانک، سعی در منزوی کردن و تضعیف چین ندارد.
*** گسترش پروژههای اقتصادی و زیرساختی چین از آسیا به اروپا، از شکل گیری جهانی جدید و چندقطبی خبر میدهد
اما به رغم هر تلاشی که آمریکا در این مرحله انجام دهد، چین قدرت نظامی کافی برای مقابله با هر گونه حملهای از جانب غرب ـ هر چند که فعلا قصد چنین کاری را ندارد ـــ را خواهد داشت. چین با قدرت نظامی و اقتصادی خود، این توانایی را دارد که جایگزینهای دیگری برای دیکتاتوریهای غرب ارائه دهد که شاید «بریکس»، اولین نشانه آن باشد. گسترش پروژههای اقتصادی و زیرساختی چین از آسیا به اروپا، از شکل گیری جهانی جدید و چندقطبی خبر میدهد.
به طور خلاصه میتوان گفت که آمریکا در بسیاری از نقاط جهان، مشغول بمباران، تحریم و کاشتن تخم نفاق و بدبختی ـــمخصوصا در خاورمیانه ـــ است. در شرق آسیا نیز تاکنون مشغول تعقیب سیاست به انزوا کشاندن چین و تشویق دیگر کشورها برای دنبالهروی از آن بوده است. نقش آمریکا در دنیا، راهاندازی جنگ بیپایان، کشت و کشتار و خونریزی و نقش چین، کمک به رشد و توسعه اقتصادی بوده است، خودتان تصمیم بگیرید، کدام یک برای بشریت بهتر است؟
انتهای پیام./