به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه اینترنتی کانترپانچ، نتایج هر چه باشد یک امر قطعی است: نقش اسراییل در مذاکرات به طرز قابل توجهی کمرنگ شده است.
طرح کوتاه مدت اقدام مشترک که در 24 نوامبر سال گذشته میان ایران و 1+5 به امضاء رسید، مرحلهای مهم در روابط میان ایران و آمریکا بود. چنانکه من در جایی دیگر تحلیل کردهام، طرح اقدام مشترک در قبال برداشتن بخش محدودی از تحریمها به کاهش برخی فعالیتهای هستهای ایران منتج شد. اما این اثر واقعی توافق نبود. با این همه و برحلاف اعتقاد عامه، اختلاف میان ایران و آمریکا بر سر مسایل هستهای هرگز اختلافی تکنیکی نبوده است. این اختلاف همواره بهانهای برای نبردی سیاسی از سوی غرب بوده است، نبردی که در سال 1979 میلادی و در پی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد. از آن زمان تاکنون آمریکا حاضر به پذیرش استقلال ایران نبوده و به هر بهانهای تلاش داشته تا سیستم سیاسی بر سر کار آورد که با منافع مورد نظر آمریکا همخوانی داشته باشد.
این بهانهها، شامل داستانها و دروغهایی سرهم بندی شدهای چون عدم پذیرش پیشنهاد آتشبس پیشنهادی صدام حسین به ایران در سال 1980، حمایت ایران از گروههای مخالف اسراییل، نقش ایران در بیثباتی افغانستان، پناه دادن به القاعده، نقض قوانین حقوق بشر و غیره میشد. تنها در سال 2002 بود که منافقین به همراه اسراییل با مطرح کردن افسانههایی موضوع فنآوری هستهای ایران را نیز به بهانههای دیگر آمریکا برای مطرح کردن گزینه نظامی و دیگر تهدیدها افزودند. طرح اقدام مشترک دستکم برای مدت 6 ماه بزرگترین بهانه آمریکا را برای لشکرکشی نظامی به ایران از بین برد.
در رویارویی با ایران، آمریکا همواره متحدی به نام اسراییل داشته است. این همکاری از سال 1979 آغاز شد، اما در ابتدا بر مسئله عراق متمرکز بود، عراقی که به نظر اسراییل بزرگترین مانع در سر راه دستیابی این رژیم به اهداف سلطه جویانهاش همچون الحاق کرانه باختری رود اردن (مناطق یهودا و شومرون) به سرزمینهای اشغالی بود. پس از آن رژیم صهیونیستی توجه خود را به ایران معطوف ساخت، دومین مانع بزرگ بر سر تحقق آرزوهای صهیونیستی. نخست در اوایل دهه 1990 میلادی اسراییل نه تنها به کارزار گسترده آمریکا علیه ایران پیوست بلکه افسار سیاست تحریمی آمریکا را نیز به دست گرفت. با کمک لابیهای صهیونیست، اسراییل با این امید که روزی آمریکا به ایران حمله نظامی خواهد کرد چند رشته تحریم را یکی پس از دیگری بر کنگره آمریکا تحمیل کرد، اتفاقی مشابه که برای رژیم صدام حسین رخ داد.
همچنين لابى هاى صهيونيستى با انتصاب افرادى تاثيرگذار در دولت هاى مختلف ايالات متحد به شكل دهى سياست هاى آمريكا عليه ايران كمك كردند. اين امر در نخستين دوره ریاست جمهوری باراك اوباما نيز اتفاق افتاد. لابى گران مختلف اسراييلى سياست ديپلماسى سخت را در دولت اوباما شكل دادند، سياستى كه هدف آن اعمال تحريم هاى پياپى به منظور تضعيف ايران تا زمانى بود كه شرايط براى حمله نظامى به اين كشور فراهم آيد. در ميان اين افراد مى توان دنيس راس و گرى سيمور اشاره كرد. دنيس راس كه به عنوان وكيل اسراييلى شناخته مى شود، نزديك ترين مشاور اوباما در امور ايران بود. وى عضو موسسه واشنگتن در امور سياست هاى خاور نزديك است، اين موسسه يكى از شعب لابی صهیونیستی(آيپك) به شمار مىرود. وى پس از بازنشستگى نيز به منظور ادامه فعاليت هاى لابى گرى خود اينبار در موسسه يهودى براى امور امنيت ملى مشغول به كار شد.
گرى سيمور نيز كه به عنوان مشاور اوباما در زمينه سلاح هاى كشتار جمعى فعاليت مى كرد يكى از بنيانگذاران لابى صهيونيستى اتحاد عليه ايران هسته اى به شمار مى رود، دستگاهى كه اخيراً به دسترسى غيرقانونى به اطلاعات محرمانه دولت آمريكا درباره ايران متهم شد كه در دادگاه از حمايت دولت اوباما نيز برخوردار شد. سيمور پس از ترك سمت خود در دولت اوباما در سال ٢٠١٣ ميلادى مجدداً و اينبار به عنوان رييس گروه اتحاد عليه ايران هسته اى به كار مشغول شد. وى همچنين به عنوان مدير اجرايى در مركز بلفر در دانشگاه هاروارد برگزيده شد. بنابر گزارش ها اين مركز با گروه اتحاد عليه ايران هسته اى در ارتباط است.
سياست ديپلماسى سخت كه از جانب لابى گران صهيونيست دنبال مى شد نتوانست به اهداف مورد نياز خود دست يابد. با وجود اينكه تحريم هاى سخت عليه ايران به اقتصاد اين كشور آسيب هايى جزئی وارد آورد، اما همان طور كه سيمور در گفتگوى خود در موسسه مطالعات استرتژيك لندن اعتراف كرد، هيچ فتنهای در خيابان هاى ايران شكل نگرفت و مسئله اى هم حكومت ايران را تهديد نكرد.
اسراييل كه از به حمله نظامى عليه ايران اميدوار بود، از طرح اقدام مشترك بسيار ناراضى به نظر مى رسيد. حتى پيش از رسيدن به توافق اقدام مشترك، رژيم صهيونيستى و متحدان آمريكايى اش كارزارى عظيم عليه آن به راه انداختند. براى مثال، بنابر گزارش روز ١٠ نوامبر سال ٢٠١٣ روزنامه تايمز آو اسراييل، نتانياهو در پيامى غيرمستقيم به وزير خارجه فرانسه هشدار داده بود در صورت همراهى فرانسه با اين طرح، خود به ايران حمله خواهد كرد. وى همچنين از دوستان خود در سراسر جهان خواسته بود براى اجرای اين طرح به او كمك كنند.
پس از شكست اسراييل در طرح اقدام مشترك، اين رژيم به دنبال اجراى تحريم هاى سخت تر عليه ايران از مجراى كنگره آمريكا بود. اين حركت توسط كرك و منندز، دو سناتور آمريكايى كه همواره مبالغى كلان از لابى ايپك دريافت كرده بودند، به راه افتاد. اين طرح در ١٩ دسامبر سال گذشته ميلادى با هدف پايان بخشيدن به توافق ميان ايران و ١+٥ اعلام شد. اين طرح به دليل نفوذ بسيار زياد ايپك در سناى آمريكا پیروزیهایی هم به دست آورد.
شمار سناتورهايى كه طرح را امضاء كردند از ٣٣ نفر در اوايل ماه ژانويه به ٥٩ نفر در اواسط همان ماه رسيد. در آن زمان جان كرى، وزير خارجه آمريكا از آن طرح به عنوان تلاشى براى سوق دادن آمريكا به سوى جنگ با ايران نام برد. باراك اوباما نيز تهديد كرد كه اين طرح را وتو خواهد كرد. وى گفت كه اگر كنگره طرح تحريم هايى تازه را با نيت از مسير خارج كردن مذاكرات هسته اى با ايران براى من بفرستد، آن را وتو خواهم كرد.
در پايان لابى های صهيونيست با ارسال شمار اندكى نامه تلاش داشتند آينده توافق با ايران را براى اوباما ترسيم كنند. آنها نامه هايى را نيز به مجلس نماينگان آمريكا ارسال كردند كه شمارى از نماينگان نيز آن را امضاء كردند. اما به گفته يكى از نمايندگان حتى اگر يكى از طرح هاى پيشناهد شده در اين نامه توسط دولت اوباما پذيرفته شود، هيچ توافق نهايى با ايران به سرانجام نخواهد رسيد.
قرار بود طرح اقدام مشترك در مدت شش ماه به توافق نهايى بيانجامد، و در نتيجه تا پيش از پايان مهلت نهايى جندين دور مذاكره ميان ايران و ١+٥ انجام گرفت. در يكى از سخت ترين مذاكرات در ژوييه گذشته دو طرف به مدت دو هفته پشت درهاى بسته به مذاكره پرداختند. هرچند كه در پايان آن كاترين اشتون، مسئول سياست خارجى اتحاديه اروپا و محمد جواد ظريف گفتند كه اختلافات زيادى بر سر مسايل كليدى وجود دارند. بنابراين قرار شد كه اين اختلافات تا ٢٤ نوامبر سال جارى ميلادى حل و فصل شود.
اينك ما به پايان دومين مهلت براى رسيدن به توافق جامع و بلند مدت ميان ايران و ١+٥ نزديك مى شويم. مشخص نيست كه آيا اين اختلافات حل خواهد شد يا خير. همچنين معلوم نيست كه چه مقدار از اين اختلافات بر اثر فشار صهيونيست ها بر تيم مذاكره كننده دولت اوباما به وجود آمده است. ما مى دانيم كه اين مذاكره كنندگان، همان طور كه خود گفته اند، پيش و پس از هر مذاكره با اسراييل رايزنى مى كنند. همچنين آگاهيم كه صهيونيست ها ديگر نفوذ گذشته خود بر كاخ سفيد را از دست داده اند. تاثيرگذارترين لابىگران صهيونيست از دولت اوباما كنار گذاشته شده اند و اسراييل در توقف توافق كوتاه مدت ايران و ١+٥ شكست خورده است. اين رژيم حتى در جلب نظر دو سوم اعضاى سناى آمريكا براى طرح ضد وتوى كنگره براى حمله به ايران نيز توفيقى حاصل نكرده است. به عبارت ديگر رژيم صهيونيستى نبرد بر سر كشاندن آمريكا به جنگى ديگر در خاورميانه را باخته است.
انتهای پیام./