"چرا توافق نهايي رخ نداد؟"
روزنامه رسالت در این باره نوشت : دراين خصوص لازم است به 6 نکته مهم اشاره کنيم:
1-اصلي ترين عامل عدم رسيدن طرفين به توافق قطعي و تداوم حرکت در برزخ هسته اي، ناتواني ايالات متحده آمريکا و تروئيکاي اروپايي در اتخاذ " تصميم تعيين کننده" در مذاکرات بود. اين تصميم سياسي ، "پذيرش واقعي حقوق حقه ايران" مطابق اساسنامه هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي و اسناد حقوقي معتبر و مرجع در زمينه حقوق هسته اي اعضاي آژانس
بين المللي انرژي اتمي بوده است.اگر اين تصميم همان فرداي روز توافقنامه ژنو و حتي قبل از آن اتخاذ مي شد، اساسا توافقنامه جامع هسته اي در همان زمان به امضا مي رسيد. با اين حال دولت آمريکا و ديگر اعضاي 1+5 در دو مبحث مهم و تعيين کننده يعني " تعيين نيازهاي اساسي " و " نحوه برداشته شدن تحريمها" به زياده خواهي هاي خود ادامه دادند.اين روند در جريان مذاکرات اخيروين نيز ادامه داشت. روند سينوسي مذاکرات به خوبي نشاندهنده عدم اتخاذ تصميمي قاطع از سوي غرب جهت رسيدن توافق نهايي بود.
روند سينوسي مذاکرات معلول " تزلزل مواضع اعضاي 1+5" و در راس آنها ايالات متحده آمريکا بوده است.
2-دومين عاملي که مانع از امضاي توافق قطعي و جامع ميان ايران و اعضاي 1+5 شد، به تاثيرگذاري بازيگران مخرب خارجي بر ميز مذاکرات باز مي گردد . ديدارهاي صورت گرفته ميان مقامات آمريکايي و صهيونيستي از يک سو و حضور شتابزده سعود الفيصل وزير امور خارجه عربستان سعودي در وين و ديدار فوري او با جان کري وزير امور خارجه آمريکا نشان از بسط مذاکرات محرمانه و پشت ميز به آن سوي ديوارهاي هتل کوبورگ ( محل برگزاري مذاکرات وين ) بود.
البته در مقابل بازيگران مخرب، "واسطه گران" در صدد کاهش دادن شکافهاي موجود ميان طرفين و تلاش براي امضاي توافق نهايي و قطعي برآمدند.يکي از اين افراد يوسف بن علوي وزير امورخارجه عمان بود. عمان در اين برهه سعي کرد به عنوان يک واسطه گر وارد معادله شود و در نقش يک کاتاليزور، "معادله ساکن" را به " معادله ديناميک" تبديل کند. افراد ديگري مانند خاويرسولانا مسئول سابق سياست خارجي اتحاديه اروپا و کوفي عنان دبير کل سابق سازمان ملل متحد نيز در اين خصوص سعي کردند نقش شتاب دهنده اي ايفا کنند. با اين وجود زور اين واسطه گران به بازيگران پشت پرده سياست خارجي آمريکا مانند ديويد آلبرايت و ديگر افراد وابسته به لابي هاي آمريکايي- صهيونيستي نرسيد.
3-حضور وزير امور خارجه چين در آخرين روز مذاکرات هسته اي
تعيين کننده در وين و انفعال ملموس روسيه در آخرين دور مذاکرات نقش به سزايي در به نتيجه نرسيدن مذاکرات داشته است."مهار سرکشي غرب" آزموني بزرگ بود که متاسفانه پکن و مسکو از عهده آن بر نيامده و خود نيز در مواردي با اين سرکشي همراه شدند. بايد اذعان کرد که نقش آفريني و تحرک " واسطه ها" در مذاکرات وين نسبت به تحرک روسيه و چين بيشتر بوده است. نقش منفي کشور فرانسه را نيز در اين برهه نبايد ناديده انگاشت. لوران فابيوس وزير امور خارجه فرانسه در دوره اخير مذاکرات نيز به مانند مذاکرات هسته اي ژنو در سال گذشته نقش بازدارنده اي ايفا كرد. نفوذ رژيم صهيونيستي بر حزب سوسياليست فرانسه و کليدداران کاخ اليزه در اين مسير به شدت تاثيرگذار بوده است.
4-يکي از اصلي ترين شاخصه هاي مذاکرات اخير وين، مانور رسانه هاي غربي و پيشقراول شدن آنها در نبرد تبليغاتي عليه ايران بود. در حالي که وزراي امور خارجه آمريکا و سه کشور اروپايي پشت ميز مذاکرات در حال نبرد سياسي با تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان بودند، رسانه هاي غربي در آن سوي ميدان به فضا سازي مستمري عليه فعاليتهاي هسته اي ايران مي پرداختند. در اين خصوص ميان بازي و رفتار غرب در دو حوزه " ديپلماسي عمومي" و" ديپلماسي رسمي " ارتباط مستمري وجود داشت. اين ارتباط بايد به صورتي دقيق مورد توجه و تحليل قرار گيرد. در بازي رسانه هاي غربي نوعي توازن ملموس وجود داشت. از همان روز نخست مذاکرات، شبکه بي بي سي به صورتي علني و صريح روند شکست مذاکرات را هدايت و تبليغ کرد و از " تمديد مذاکرات" به عنوان نتيجه اي غير قابل اجتناب سخن گفت! ديگر رسانه هاي غربي مانند رويترز ، نيويورک تايمز و واشنگتن پست نيز ضمن انتشار اخبار پارادوکسيکال( در راستاي ايجاد تلاطم در افکار عمومي) ،اين گونه القا کردند که عامل به نتيجه نرسيدن مذاکرات خواسته هاي بيش از حد ايران بوده است!
5-بدون شک در برهه فعلي بيش از هر زمان ديگري نياز به شفاف سازي عمومي در خصوص فضاي مذاکرات داريم. به عبارت بهتر، با عدم به نتيجه رسيدن نهايي مذاکرات عملا تاريخ مصرف تاکتيک " محرمانه ماندن مذاکرات" نيز بايد به پايان برسد. هم اکنون افکار عمومي خواستار شفاف سازي در خصوص رفتار تک تک اعضاي 1+5 در مذاکرات هسته اي با ايران است. در اين خصوص بايد رفتار بازيگران " مخرب"و " منفعل" بايد براي افکار عمومي تبيين شود.همچنين در خصوص نتيجه مذاکرات اخير نيز بايد به سئوالاتي مهم و تعيين کننده پاسخ داد. بديهي است که با پايان يافتن مذاکرات،لازم است رويکردها و ملاحظات دستگاه سياست خارجي کشورمان در قبال اعضاي 1+5 نيز تغيير يابد. اين تغيير بايد همراه با محاسبه و دورانديشي باشد .
6-جابه جايي قدرت ميان دو حزب دموکرات و جمهوريخواه نه تنها منجر به تنظيم رفتار تيم مذاکره کننده آمريکا پاي ميز مذاکره نشد، بلکه زياده خواهي واشنگتن را در اين ماراتن هسته اي و ديپلماتيک افزايش داد. اين مسئله ، نشان دهنده همگوني بازي استراتژيک کبوترها و بازهاي آمريکايي عليه ايران است. اين همساني و همگوني تا کنون از سوي برخي افکار عمومي و حتي تحليلگران درک نشده بود. با اين حال مذاکرات اخير وين فرصت بسيار مناسبي براي درک ثوابت و متغيرهاي سياست خارجي آمريکا بود. " ثوابت غير قابل تغيير سياست خارجي آمريکا" در نهايت مانع از ظهور و بروز رفتار منطقي و عقلاني طرف آمريکايي پشت ميز مذاکرات شد و از سوي ديگر، "متغيرات رفتاري" و لبخندهاي ظاهري افرادي مانند جان کري و اوباما نيز وزانت و تاثير لازم و کافي براي امضاي توافقنامه اي نهايي را نداشت! اصلي ترين درس مذاکرات هسته اي اخير ، ايجاد همگوني و همسان سازي ميان دو حزب اصلي ايالات متحده آمريکا در نزد افکار عمومي کشورمان است. از اين پس تقابل جمهوري اسلامي ايران با کاخ سفيد ( محل تجمع دموکراتها) و کنگره( محل مانور جمهوريخواهان) ادامه خواهد داشت. تقابلي که نبايد هيچ گاه به فراموشي سپرده شود.
«از ژنو آرزو تا وین واقعیت»
کیهان در ستون یادداشت روز خود نوشت :
بالاخره چه؟ فقط 4 سال از عمر دکتر روحانی در مذاکرات هستهای سپری شده است. رژیمهایی که حداقل 60 سال - و برخی از آنها 200 سال- سابقه دشمنی با ملت ایران را دارند در همین دهه با رفتار خود گواهی دادند اولاً با پیشرفت و استقلال و اقتدار ایران سر ستیزهجویی دارند و ثانیاً تصور میکنند با انواع تحریمها باید به ایران ضربه بزنند. از نگاه آنها ایران جدید و قدرتمند، در تحولات غرب آسیا (خاورمیانه) حتی بالاتر از آمریکا و متحدانش حرف اول را میزند و میتواند الگوسازی کند. و باز در چشمانداز آنها، کشوری که برای 70-80 سال به مسیر وابستگی و اتکا به اقتصاد نفتی- وارداتی عادت کرده، میتواند در حوزه اقتصاد آسیبپذیر باشد. با این پیشفرضها چرا آمریکا و متحدان خاصش - غیر از کشورهای اروپایی مشتاق معامله با ایران- باید حاضر شوند اهرم فشار اقتصادی خود را کنار بگذارند؟ حتی اگر آمریکا دیروز در وین امضا میکرد که همه تحریمها را لغو میکند، قابل اعتماد نبود همچنان که «ریست» کردن (تجدید) روابط به دعوت هیلاری کلینتون میان آمریکا و روسیه در سال 2009 مانع از شبیخون کاخ سفید به کرملین در حوادث اوکراین نشد و همچنان که تنشزدایی آمریکا با شوروی و چین مانع از شبیخون سال 1991 به روسها یا به چینیها (میدان تیانآنمن) نشد. تا مستکبران خبیث عالم در ملتی ضعفی را سراغ داشته باشند، از آزاررسانی دریغ نمیکنند و اگر هم ادای طبیبان را در بیاورند، استخوان لای زخم همان ملتها میگذارند همچنان که در قبال اقتصاد شرق آسیا و فروپاشی بعدی اقتصادی کردند. آمریکا اگر معجزهگر بود، اقتصاد شرق آسیا را کور نمیساخت.
با این وصف ایدهآل آمریکا و غرب از مذاکرات 1- بازسازی حیثیت و اعتبار ابرقدرتی به هزیمت کشیده در طول 15 سال گذشته 2- کوچکسازی و تقطیع و لاغرسازی تدریجی برنامه هستهای ایران 3- اثرگذاری روانی بر محیط سیاسی داخلی ایران و اخذ نتایج مطلوب در مقاطعی نظیر انتخابات و... است. دقیقاً به همین دلیل سرنیگل شینوالد سفیر انگلیس در آمریکا 7 بهمن 86 (در آستانه انتخابات مجلس هشتم) در انستیتو خاور نزدیک واشنگتن گفت «چند واقعه سیاسی مهم طی 18 ماه آینده در ایران رخ خواهد داد از جمله انتخابات مجلس و ریاست جمهوری [سال 88[ بنابراین ما باید همچنان به تلاش خود جهت سختتر کردن انتخاب برای ایران ادامه دهیم. گام بعدی قطعنامه است که سیگنالی به تهران میفرستد مبنی بر اینکه گرفتاری هنوز تمام نشده است. ما در داخل ایران شاهد انتقاد برخی محافل از تحریمها هستیم. ما به خاطر داشتن سفارت در ایران، ابزاری متفاوتتر از آمریکا در اختیار داریم».
حد فاصل سال 86 تا 90 که دشمن برای ایجاد تنش سیاسی در داخل و سپس فشار اقتصادی مکمل آن نقشه میکشید، بسیاری از همتها در داخل صرف ایجاد تنش و درگیری یا مهار آن شد. سال 86 رهبر معظم انقلاب هشدار دادند دشمن مسئله فشار اقتصادی را پیگیری میکند. ایشان سال 75 نیز از دولت وقت خواسته بودند خروج از وابستگی به درآمد نفتی را در اولویت قرار دهند. مقتدای انقلاب فروردین 91 مجدداً هشدار 17-18 سال پیش را تکرار کردند. «من به آقایانی که سرکار بودند گفتم باید کاری کرد که بتوانیم هر وقت اراده کردیم، در چاههای نفت را ببندیم اما آن آقایان که به زعم خودشان تکنوکرات هم بودند گفتند مگر میشود چنین کرد». حرف همان است که در ادبیات امام خمینی(ره) آمد و در کلام امام خامنهای بسط داده شد؛ باید خود و شعار ما میتوانیم را باور کرد، به ظرفیتهای داخلی اعتماد داشت و ساخت درونی قدرت ملی را هر چه استوارتر کرد.
اولین و آخرین استراتژی همان است که حضرت روحالله 26 بهمن 1359 با منطق اقتصاد مقاومتی در دیدار کفیل و مدیران وزارت نفت فرمودند: «من اعتقادم است که اگر ما در محاصره اقتصادی یک ده پانزده سال واقع بشویم، شخصیت خودمان را پیدا میکنیم یعنی همه مغزهایی که راکد بودند در آن وقت و نمیتوانستند فعالیت بکنند، به فعالیت میافتند. این طبیعی است که اگر یک نفر آدم یک جایی نشسته و همه چیز او را میآورند تقدیمش میکنند، این فکرش به کار نمیافتد، حتی کاسب هم نمیتواند بشود. اگر یک آدمی بود که اول صبح چایش را و نانش را بیاورند، ظهر هم همین طور، شب هم همینطور، هر احتیاجی هم داشت برآورده کردند، این نمیتواند دیگر هیچ کاری بکند، یک مرد فلجی میشود... آن روزی که این ملت فهمید که اگر ما جدیت نکنیم برای کشاورزیمان، جدیت نکنیم برای صنعت نفتمان، جدیت نکنیم برای کارخانههای خودمان، از بین خواهیم رفت و کسی نیست که به ما بدهد، وقتی این احساس پیدا شد در یک ملتی که من خودم باید هر چیز میخواهم تهیه کنم، دیگران به من نمیدهند، این احساس اگر پیدا شد، مغزها به راه میافتد و متخصص پیدا میشود در هر رشتهای... این ابتکارات از برکات محاصره اقتصادی بود... این محاصره اقتصادی را که خیلیها از آن میترسند، من یک هدیهای میدانم برای کشور خودمان، برای اینکه معنایش این است که مایحتاج ما را به ما نمیدهند، وقتی که مایحتاج را به ما ندادند، خودمان میرویم دنبالش... مغزهای اروپایی با مغزهای ایرانی فرقی ندارند جز این معنا که آنها آن طوری تربیت شدند و خودشان را آن جوری درست کردند و ماها را این طوری تربیت کردند. ما را یک موجود مهملی بار آوردند. خب، تا کی ما باید این را تحمل بکنیم که ما یک موجودات مهملی هستیم و باید از اربابها پیش ما برسد... عمده این است که ما باور کنیم خودمان را».
«تاکتیک مذاکرات را تغییر دهید»
روزنامه حمایت از تیم مذاکره کننده هسته ای خواست تا تاکتیک خود را تغییر دهند و نوشت :.... قرار بود در مقابل اعتمادسازی فزاینده و اجرای تعهدات در توافق ژنو، از امتیازاتی برخوردار شویم. غربی ها حتی پیش فروش تحریم هایی که هنوز موجود نبودند و ممکن بود در آینده وضع شوند - آن هم تنها بخشی که مسئله هسته ای ایران را هدف قرار میداد - را هم جزو امتیازات حساب کردند. بنابر این تحریم های وزارت دارایی آمریکا و اروپا مغایر دو بخش از توافنامه ژنو، مغایر اصل حسن نیت و اصل وفای به عهد و در نتیجه نقض حقوق بین الملل، مغایر با روح توافق ژنو مبنی بر کاهش و لغو تحریم ها و همچنین نقض صریح ماده 18 عهدنامه 1969 وین است . آنچه واقعیت دارد این حقیقت است که آمریکا و غرب به دنبال نتیجه گیری از گفتگوهای هسته ای نیستند، زیرا منافع آنان در گرو ادامه مذاکرات است و مذاکراتی که منتج به لغو تحریم ها گردد، به هیچ عنوان مدّ نظر آنان نیست. طرف غربی همواره در تلاش است تا اهرم هسته ای را برای اتهام زنی دائم به ایران، همیشه در اختیار ایران داشته باشد و به بهانه موضوع هسته ای، اهداف خود و فشار بر کشورمانرا پیگیری و عملیاتی کند. زیرا آنان هدفی بالاتر از مذاکرات را در پس برنامه های خود دیده اند.
بر این اساس، این موارد برای ایجاد مانع در مقابل زیاده خواهی ها در مذاکرات آتی پیشنهاد می شود: منع پذیرش هرگونه امتیاز و تعهد جدید از سوی تیم مذاکره کننده هستهای ایران، واریز مستقیم کلیه وجوه مورد مطالبه ایران از طریق بانکی به بانک مرکزی در ایران، عدم دخالت گروه 1+5 در نحوه هزینه وجوه آزاد شده، تعهد گروه 1+5 به اجرای مفادی از توافقنامه ژنو که تاکنون عملیاتی نشده است، الزام گروه 1+5 به جبران خسارت آن بخشی از توافقات که در دور یکسال گذشته به آن عمل نشده است، اختیار فسخ توافق نامه به عنوان«تضمین» در صورتی که گروه 1+5 به هر مورد از تعهدات خود عمل نکند و یا هرگونه تحریم جدیدی علیه ایران اعمال شود. نکته پایانی اینکه، ادامه وضعیت موجود صد در صد به نفع آمریکاست زیرا تحریم ها همچنان پابرجا خواهد ماند و از طرفی پیشرفت هسته ای ایران، در حالت فریز شده به حیات نباتی خود ادامه می دهد. آنان در طول بیش از 10 سال مذاکره با جمهوری اسلامی ایران، هرگز نتوانستند چنین امتیازاتی را از ایران بگیرند و تصمیمات روزهای اخیر در وین، وضعیت مناسبی برای گروه 1+5 به وجود آورده است. با توجه به اینکه خواسته های ما به حداقل های خود و یا به عبارت گویا تر به خطوط قرمز نزدیک شده است، بنابر این تنها راه مقاومت و ایستادگی قهرمانانه در مقابل زیاده طلبی های آمریکا است و برای تحقق این راهبرد باید تاکتیک های جدیدی جایگزین تاکتیک های فعلی بشود.
«پس صحنه وین»
وطن امروز هم نوشت : مذاکرات هستهای ایران و 1+5 تقریبا بدون نتیجه پایان یافت. دو طرف نه توانستند به یک تفاهم سیاسی کلی برسند و نه نهایی کردن جزئیات توافق نهایی امکانپذیر شد. تنها چیزی که اجمالا میدانیم رخ داده این است که دو طرف برای زمانی حدود 7 ماه مذاکرات را در قالب یک توافق موقت جدید تمدید کردهاند. مهمترین بخش مساله، یعنی بدهبستانی که منجر به یک توافق موقت جدید شده، مبهم است.در حالی که میدانیم مذاکرات در روزها و ساعتهای آخر - بویژه در روزهای یکشنبه و دوشنبه - به نقطهای بسیار حساس رسیده بود، عدم توافق نشاندهنده آن است که ایدههای روی میز به اندازه کافی «تمامکننده» نبوده است. برخی خبرها حکایت از آن دارد که اتفاقات مهمی در روز آخر رخ داده و همین اتفافات بوده که راه را برای تمدید مذاکرات باز کرده است.
در دو روز آخر، تمرکز طرفین بر این بود که به جای رسیدن به توافق نهایی، روی یک چارچوب که شامل یک سلسله اصول کلی باشد تفاهم کنند. ظهر روز دوشنبه معلوم شد که توافق روی چنین چارچوبی هم ممکن نخواهد بود، چرا که درباره کلیات موضوعاتی مانند غنیسازی، تحریمها، بازرسیها، فردو و اراک جمعبندی مشترکی وجود نداشته است. راهحلی که دو طرف در نهایت به آن رسیدهاند، این است که چارچوب را باز هم کلیتر کنند و بر سر یک چارچوب زمانبندی که میگوید باید تا اسفندماه توافق اصلی و تا تیرماه آینده ضمائم آن را نهایی کنند، تفاهم کنند. این تاکتیک مذاکراتی 2 هدف اصلی داشته است:
1- پوشاندن این موضوع که مذاکرات به دلیل زیادهخواهی آمریکا در واقع شکست خورده است.
2- بازگشتناپذیر کردن روند آینده برای دوطرف بهگونهای که مجبور باشند تا ماه مارس درباره کلیات مساله تفاهم کنند و تا ژوئیه به یک متن مشروح قابل اجرا برسند.
اما ناظرانی که روند را تعقیب کردهاند، در این باره تردید کمی دارند که با موضع فعلی آمریکا، نه در 7 ماه آینده و نه حتی در زمانی بسیار بیشتر از آن، امکان تفاهم و رسیدن به توافقی که دو طرف در بلندمدت به آن پایبند باشند، بسیار دشوار خواهد بود.
اولا، آمریکا به وضوح با این پیشفرض مذاکره میکند که ایران چارهای جز کوتاه آمدن ندارد. احتمالا در وین هم آمریکاییها منتظر بودهاند ایران در دقیقه 90 و با مشاهده دورنمای شکست مذاکرات کوتاه بیاید و درخواستهای آنها را بپذیرد. بسیار مهم است که روشن شود منشأ این توهم آمریکاییها چیست چرا که اگر این توهم زدوده نشود، باز هم 3 یا 7 ماه دیگر دوباره دقیقه نودی فرا خواهد رسید و آن وقت باز هم آمریکا منتظر خواهد بود که ایران کوتاه بیاید و در نتیجه بازهم مذاکرات نتیجهای نخواهد داشت. یک بار برای همیشه باید روشن شود که خطوط قرمز واقعی وجود دارد که ایران از آنها عدول نخواهد کرد. باید دید چه مکانیسمی وجود دارد که بتواند این مساله را به نحو کاملا جدی برای آمریکا روشن کند.
ثانیا، آمریکا براساس یک روند منطقی مذاکره نمیکند. یک طرف مذاکرهکننده قابل احترام، طرفی است که رفتاری منظم دارد اما وقتی یک طرف کاملا زیگزاگی عمل میکند و ابایی ندارد از اینکه امروز حرفی بزند و فردا خلاف آن را بگوید، نمیتوان آن را یک طرف مذاکرهکننده قابل اعتماد و منطقی دانست. رفتار آمریکا از مذاکرات مسقط به این سو دقیقا به این شکل بوده است. این نشاندهنده آن است که فرآیندهایی پس پرده مذاکرات - هم درون آمریکا و هم میان اعضای 1+5- در حال رخ دادن است که بسیار پیچیدهتر از آنی است که بتوان از بیرون مشاهده کرد یا حتی حدس زد. همین فرآیندهاست که موجب میشود آمریکا نتواند در مذاکرات متعادل رفتار کند. این نکته را هم باید در نظر داشت که ایران با یک آمریکا مذاکره نمیکند. چند آمریکا در مقابل ایران وجود دارند که ظاهرا هیچکدام از آنها بر خلاف آنچه ادعا میکنند یک اراده سیاسی واقعی برای تفاهم با ایران ندارند.
ثالثا، آنچه آمریکا از ایران میخواهد بسیار گزاف است و آنچه ارائه میدهد دقیقا مساوی هیچ. آمریکاییها نیت خود را روشن کردهاند. آنها میخواهند ایران سرمایه استراتژیک خود در حوزه فناوری غنیسازی و آب سنگین را در بازه زمانی بسیار طولانیمدت واگذار کند و در مقابل به اینکه آشکارا آمریکا میخواهد فشار تحریم را بر ایران حفظ کند، اعتراضی نکند. در واقع آمریکا به ایران میگوید نباید منتظر یک معامله برد - برد باشد بلکه باید دقیقا آنگونه و به آن اندازه که آمریکا میخواهد کوتاه بیاید. خوشمزه این است که آمریکا در حالی از ایران میخواهد تسلیم شود که خود آشکارا دچار بحران داخلی است - بحرانی که باعث استعفای فردی مانند چاک هیگل شده- و در منطقه هم کارش به جایی رسیده که از آسمان برای داعش کمک نظامی پایین بریزد.
درک اینکه اکنون در کجای مذاکرات ایستادهایم، مستلزم توجه به این مبانی است.اکنون زمان آن است که همه آنها که دستی بر این آتش دارند با ملت ایران صریح و صادق باشند. باید به تفصیل به ملت گفت که آمریکا قصد تحمیل چه تحقیر تاریخی را به ایران دارد. اگر با مردم درست سخن گفته شود، رفتار درست ملی به سرعت شکل خواهد گرفت. دولت در این زمینه بیش و پیش از همه مسؤولیت دارد.
«مقاومت پيروز»
در مقابل روزنامه جمهوری اسلامی با تمجید از فعالیت تیم هسته ای کشور می نویسد : موافقت طرفهای مذاكرات هستهای ایران و 1+5 با تمدید آن تا دهم تیرماه سال آینده، هر چند نتیجه دلخواه طرف ایرانی نبود، ولی از این نظر كه چهره زیادهخواهانه و بیاراده دولتمردان آمریكائی را نشان داد قابل توجه است. نكات مهمی كه در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرند اینها هستند.
1 - مسئول اصلی به نتیجه نرسیدن مذاكرات یكساله در سوم آذر ماه جاری، دولت آمریكاست. كشورهای اروپائی البته در این مسئولیت شریك هستند ولی از آنجا كه كارشكنی اصلی از آمریكا بود، باید آمریكا را مقصر و مسبب اصلی دانست. جمهوری اسلامی ایران، به اعتراف كلیه اعضاء گروه 1+5 و آژانس انرژی اتمی، در طول یكسال بعد از توافق ژنو، به تمام تعهدات خود كه در توافق نامه ژنو مندرج بود عمل كرده و صداقت خود را به اثبات رسانده است. به مقتضای این عملكرد و براساس موافقت نامه ژنو، گروه 1+5 نیز باید به خواستههای جمهوری اسلامی ایران پاسخ مثبت بدهد. این خواستهها، حقوق قانونی ملت ایران هستند كه طبق مقررات آژانس بینالمللی انرژی اتمی باید تمام اعضاء از آنها برخوردارباشند. موضوع تحریمها نیز از آغاز ظالمانه و خلاف قانون بود و لذا اكنون كه ایران پایبندی خود به مقررات آژانس و تعهدات موجود در توافقنامه ژنو را به اثبات رسانده باید بطور كامل لغو شود. مخالفت آمریكا با دستیابی ایران به حقوق هستهای خود و لغو كامل تحریمها، علاوه بر اینكه خلاف موافقتنامه ژنو میباشد، مخالف مقررات آژانس بینالمللی هستهای نیز هست.
2 - جمهوری اسلامی ایران همانگونه كه در سالهای اخیر و در شرایط تحریمهای چهارگانه شورای امنیت، دولت آمریكا، كنگره آمریكا و اتحادیه اروپا به راه خود ادامه داده و با اقتدار كامل در منطقه و جهان درخشیده، از این پس نیز به همین راه ادامه خواهد داد و تأخیر در توافق نهائی مذاكرات با 1+5 تأثیری در اراده سیاسی دولت ایران نخواهد داشت. این درست است كه نمیتوان تحریمها را در شرایط اقتصادی ایران بیتأثیر دانست، ولی ملت ایران در طول سه دهه گذشته كه با انواع و اقسام تحریمها مواجه بوده توانسته خود را با هر شرایطی تطبیق دهد و همین روش را از این پس نیز ادامه خواهد داد. دولت یازدهم، با عملكرد خود در یكسال و چهار ماه گذشته نشان داده كه علیرغم استمرار تحریمها میتواند كشور را به سوی بهبود وضعیت اقتصادی سوق دهد و همین روش را باز هم ادامه خواهد داد و قطعاً در این راه از همراهی آحاد ملت برخوردار خواهد بود.
3 - لازم است رئیسجمهور و سایر دولتمردان آمریكا بدانند كارشكنیهای آنها علیه توافق در مذاكرات هستهای و به تأخیر انداختن آن، نه تنها نمیتواند در اراده دولت و ملت ایران كوچكترین خللی پدید آورد بلكه موجب انسجام هرچه بیشتر مردم ایران برای مقابله با توطئههای آمریكا و سایر دشمنان خواهد شد. این، واقعیتی است كه مردم ایران در طول 36 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آن را نشان دادهاند و از این پس نیز نشان خواهند داد. ملت ایران یك ملت انقلابی است كه میداند در برابر توطئهها چگونه باید مقاوم باشد و ترفندها را چگونه باید خنثی كند و در برابر كارشكنیها چگونه باید راه صحیح ادامه مسیر را پیدا كند. بنابر این، در این توطئه نیز آمریكا ضرر خواهد كرد و وحدت دولت و ملت ایران مستحكمتر خواهد شد.
4 - راه روشن و مشخص ملت ایران برای ادامه مسیر و خنثی كردن توطئههای آمریكا و مقابله با تحریمها، عمل به نسخه "اقتصاد مقاومتی" است. این، نسخهایست كه رهبر انقلاب، نه فقط برای دوران تحریم بلكه برای پایدار ساختن اقتصاد كشور در نظر گرفته و عمل به آن را توصیه كردهاند، دولت یازدهم نیز برای اجرائی كردن آن تلاش میكند و مردم نیز با همراهیهای خود به تحقق آن كمك مینمایند. با عمل به این نسخه، نه تنها تحریمها را دور میزنیم بلكه ایران را برای همیشه در برابر مشكلات اقتصادی و سایر مشكلات بیمه خواهیم كرد.
5- به نتیجه نرسیدن مذاكرات هستهای در موعد سوم آذر، به مخالفان داخلی دولت یازدهم كه طی یكسال گذشته به ویژه در روزها و هفتههای اخیر اعضاء گروه مذاكره كننده ایرانی را زیر بمباران شدید تبلیغاتی قرار دادند، نشان داد كه برخلاف تهمتهای ناروای آنها گروه مذاكره كننده ایرانی به حقوق ملت ایران پایبند است، از خطوط قرمز عبور نمیكند و اهل سازش بر سر منافع ملی نیست. اگر گروه مذاكره كننده ایرانی اهل سازش و عبور از خطوط قرمز بود، قطعاً دیروز و یا شاید زودتر از سوم آذر با 1+5 به توافق میرسید و مشكلی با آمریكا نداشت. این، مقاومت متعهدانه گروه مذاكره كننده ایرانی در برابر زیادهخواهیهای آمریكا بود كه به آمریكا اجازه نداد به مطامع خود برسد و درصدد تمدید مهلت مذاكره برآید. آیا كسانی كه در داخل كشور با زبان و قلم بیمهار خود تا توانستند به مذاكره كنندگان ایرانی تهمت زدند و آنها را به باد ناسزا گرفتند، شجاعت عذرخواهی از مذاكره كنندگان ایرانی را دارند؟
5 - مذاكرات ایران و 1+5 برای طرفهای مذاكره به منزله آزمونی بود كه جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی و نزد ملتها از این آزمون سرفراز، پیروز و آبرومند بیرون آمد و در نقطه مقابل، آمریكا به عنوان یك دولت غیرقابل اعتماد، عهدشكن و زیادهخواه معرفی شد. از این منظر باید گفت در مذاكرات ایران و 1+5 آنكه پیروز شد ایران است و شكست و بدنامی به سراغ آمریكا آمد. برای آمریكا البته این بدنامی چیز تازهای نیست. این واقعه، همان تعبیر امام خمینی را بار دیگر تأیید كرد كه آمریكا را "شیطان بزرگ" دانستند. دولت آمریكا، علیرغم ژست ابرقدرتی دولتمردانش، در این مذاكرات نشان داد كه تحت تأثیر صهیونیستها و دلارهای نفتی بعضی قارونهای منطقه خاورمیانه عربی قرار دارد و حاضر است به قیمت پشت پا زدن به تعهداتی كه خود امضا كرده، حقارت و بدنامی را بپذیرد. این، ننگ در پرونده شخص اوباما و همكاران وی و دولت آمریكا به ثبت خواهد رسید و در تاریخ ماندگار خواهد شد
6-ایستادگی اعضاء گروه مذاكره كننده ایرانی در برابر زیادهخواهیهای آمریكا و سایر قدرتهای غربی و تحمل مثال زدنی آنها در برابر فشارهای مخالفان داخلی و خارجی كه بطور مستمر از بوقهای تبلیغاتی خود به بمباران تبلیغاتی آنها پرداختند، واقعاً ستودنی است. به اعضاء گروه مذاكره كننده ایرانی، از صمیم قلب خسته نباشید میگوئیم، برای آنها در ادامه این راه توفیق الهی آرزو میكنیم و اعتقاد راسخ داریم كه تلاشها و مقاومت جانانه آنها در طول یكسال گذشته، به ویژه آنكه ملامتهای داخلی را نیز تحمل كردند، نوعی "جهاد" محسوب میشود و از خدای قادر منان میخواهیم پاداش اخروی مجاهدان را به آنها عنایت فرماید
«تعليق اختلافات داخلي همزمان با تمديد مذاكرات
هسته اي»
روزنامه اعتماد هم نوشت : از ظهر ديروز به بعد، تمديد مذاكرات را مي شد پيش بيني كرد اما تغيير محسوس موضع مخالفان را نه. ساعاتي قبل از آنكه خبر قطعي تمديد مذاكرات برسد، پيام همراهي منتقدان با تيم مذاكره كننده از راه رسيد. روح الله حسينيان، عضو شوراي مركزي جبهه پايداري گفت كه «مذاكرات هسته يي ايران بايد ادامه پيدا كند» و «با قهر، حقوق ايران محقق نمي شود.» او حتي «قهر» كردن و «كناره گيري از مذاكرات» را «رفتار غلطي» دانسته كه طرف هاي مقابل مذاكره با ايران به دنبال آن هستند. مهم تر آنكه حسينيان در حالي ادامه مذاكرات را يك «اصل» دانسته كه تاكيد مي كند: «هرگونه كه تيم مذاكره كننده ايراني مصلحت بداند بايد زمان مذاكرات تمديد پيدا كند.»
« ارمغان مسافران وین»
روزنامه دولتی ایران نوشت : کار بزرگ دیپلماتها در 16 ماه گذشته
از جمله در هفت روز مذاکره وین این بود که چراغ مذاکره میان ایران و غرب را فروزان
نگه داشتهاند. آنها با تکیه بر توان و تجربه خویش در امر دیپلماسی موفق شدهاند
غول بیرحم تحریم را از معرکه هستهای دور سازند، نکتهای که مخالفان از اقرار به
آن میگریزند این است که ظرف یک سال اخیر روابط ایران و غرب از آستانه جنگ به
آستانه صلح و همکاری کشیده شده است و هر گامی از ژنو تا نیویورک و از مسقط تا وین
طرفین را به این هدف نزدیکتر ساخته است، اجلاس وین مهر تأیید تازهای بر این مسیر
انتخابی زد و طرفین همپیمان شدند تا این مناقشه را جز از راه مذاکره دنبال نکنند.