به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران «بسیجی که فکر می کند باید خشونت به خرج دهد رهرو راه بسیج و یا دفاع مقدس
نیست» این جمله سیدجواد هاشمی است که به جبهه رفته و شاید بیشترین بازیگر
فیلم های دفاع مقدسی باشد. شاهد این حرف هم این است که اگر نامش را در ویکی
پدیا جستجو کنید می بینید 28 بار در فیلم هایش به شهادت رسیده است.
هاشمی
در این گفتگو از چگونگی حضورش در جنگ و آشنایی خود با رسول ملاقلی پور و
تجربه هایی که در فیلم های دفاع مقدسی داشته است سخن گفت. پنجم آذرماه روز
تشکیل بسیج مستضعفان به فرمان امام خمینی (ره) است و به همین مناسبت هفته
ای که گذشت هفته بسیج نام گرفت. سید جواد هاشمی هم با ما از ویژگی های
بسیجی ها سخن گفت و اینکه این ویژگی ها امروز در فیلم های دفاع مقدسی به
چشم نمی خورند.
سیدجواد هاشمی در گفتگو با خبرنگار ما به اولین فیلم
خود با موضوع جنگ اشاره کرد و درباره آشنایی خود با رسول ملاقلیپور گفت:
اولین فیلم من «پرواز در شب» ساخته ملاقلیپور بود و من در جبهه با وی آشنا
شدم آن هم به این دلیل بود که هر دوی ما کار عکاسی می کردیم. من ۱۷ ساله
بودم که وارد لشگر ۲۷ محمدرسول الله(ص) شدم و در واحد تبلیغات کار عکاسی می
کردم. وظیفه ام این بود که از شهدای ایرانی عکس بگیرم و ملاقلیپور از
جنازه های عراقی عکس می گرفت.
پیکر قطعه قطعه ای که باعث دوستی هاشمی و ملاقلی پور شد
وی
ادامه داد: البته در بسیاری از این عکس ها نامی از من نیست چون زمانی که
ما عکس می گرفتیم بعد از تمام شدن عکس ها باید آن ها را به لشگر تحویل می
دادیم. بنابراین من توانستم ثابت کنم که بسیاری از این عکس ها که به انتشار
هم رسیده است به من تعلق دارد و احتمال می دهم که این اتفاق برای آقای
ملاقلی پور هم رخ داده باشد. به هرحال این تجربه مشترک عکاسی باعث آشنایی
من و ملاقلی پور شد، در آن زمان در منطقه فکه بعد از یکی از پاتک های دشمن،
جنازه ای تقریبا قطعه قطعه شده را دیدیم که نمی دانستیم ایرانی است یا
عراقی؟ و به این ترتیب بین من و رسول ملاقلی پور بحثی درگرفت.
این
بازیگر فیلم و سریال های حوزه جنگ و دفاع مقدس با بیان اینکه شهدای ایرانی
ویژگی های مشخصی دارند، گفت: همچنان که آیه ای داریم که می گوید «یعرفون
بسیماهم و مجرمون بسیماهم» اگر به عکس های شهدای ایرانی نگاه کنید نوعی
روشنایی را در آنها می بینید. من اهل موهومات نیستم، اما برخی جنازه های
عراقی چهره زیبایی نداشتند و حتی لباسهایی که دارند، تیره است، در حالی که
رزمندگان ما لباس های روشن و خاکی دارند. البته برخی جنازه ها هم سوخته
بودند و یا در اثر انفجار قطعه قطعه شده بودند و در چنین شرایطی سخت می شد
که شما بخواهید از روی نشانه ها تشخیص بدهید که جنازه ای به عراقی ها تعلق
دارد یا ایرانی ها.
شدت گرما باعث می شد نتوانیم از پلاک استفاده کنیم
هاشمی
با اشاره به هوای گرم خوزستان و استفاده نکردن بعضی از رزمندگان از پلاک
گفت: بسیاری از بچه های ما به دلیل گرم بودن هوای خوزستان از پلاک استفاده
نمی کردند چون گردن را اذیت می کرد و حتی در شوخی هایشان هم می گفتند که ما
قرار است بی نام و نشان شهید شویم. خود من هم جزو آنهایی بودم که کمتر
پلاک می انداختم شاید چون فکر می کردم که ممکن است شهید نشوم.
بازیگر
فیلم «انسان و اسلحه» افزود: جنازه ای که گفته شد هم به دلیل اینکه تا
حدودی قطعه قطعه شده بود تشخیص هویتش سخت بود و به همین دلیل من و ملاقلی
پور با یکدیگر بحث می کردیم و در نهایت معلوم شد که پیکر یکی از شهدای
ایرانی است اما همان بحث باعث شد که ما با یکدیگر دوست شویم. مخصوصا اینکه
من به او گفته بودم که تئاتر و موسیقی هم کار می کنم باعث شد ما با هم
صمیمی تر شویم هر چند که ملاقلی پور ۱۰ سال از من بزرگتر بود.
مرخصی از جبهه برای بازی در «پرواز در شب»
بازیگر
فیلم «اخراجی ها ۱» با اشاره به این رابطه دوستی که بعدا باعث شد به فیلم
های ملاقلی پور دعوت شود، گفت: زمانی که ملاقلی پور می خواست فیلم «سقای
تشنه لب» را بسازد از من برای کار دعوت کرد اما چون من آن زمان معلم بودم و
تدریس می کردم نتوانستم سر فیلمبرداری بروم و همان زمان یکی از شاگردان من
با نام ابوالفضل دهقانیان به عنوان نقش اصلی این فیلم انتخاب شد.
وی
با اشاره به فیلم «پرواز در شب» بیان کرد: همچنین برای فیلم «بلمی به سوی
ساحل» نیز دعوت به کار شدم که مجددا بخاطر کار تدریس نتوانستم سر صحنه حاضر
شوم و در نهایت فیلم «پرواز در شب» همانطور که از اسمش پیدا است در شب
فیلمبرداری می شد و من توانستم صبح کار تدریس را داشته باشم و شب ها سر
صحنه فیلم بروم. البته در آن زمان من مدتی را هم در جبهه بودم بنابراین
بخشی از فیلم را مجبور شدم از جبهه مرخصی بگیرم.
فکر می کردند که قیافه من به درد شهادت می خورد
هاشمی
درباره چگونگی حضورش سر فیلم «پرواز در شب» عنوان کرد: آن زمان من در لشگر
۲۷ محمد رسول الله(ص) بودم از مخابرات با من تماس گرفتند و گفتند که سریع
خودت را برسان چون قرار است سر صحنه حاضر شوی و اتفاقا آن زمان در بخش رزمی
کار می کردم، چون جبهه از سه گروه تشکیل می شد، رزمی ها که اسلحه بدست می
گرفتند، تبلیغاتی ها که روحیه می دادند و خود من هم که عکاس بودم جزو این
گروه محسوب می شدم و تدارکاتی ها که آب و پشتیبانی جنگ را برعهده داشتند و
به شوخی به آنها «ندارکات» می گفتند چون اکثرا دستشان خالی بود.
بازیگر
سریال «دارا و ندار» به اولین شهادت خود در این فیلم اشاره کرد و گفت:
برای اولین بار در فیلم «پرواز در شب» بود که من به شهادت رسیدم و بعد از
آن در فیلم های بعدی نیز به سراغ من می آمدند شاید فکر می کردند که قیافه
من به درد شهادت می خورد. فیلم بعدی که بازی کردم «انسان و اسلحه» مجتبی
راعی بود که حتی وسط آن فیلم رسول ملاقلی پور به راعی گفت من هاشمی را به
تو قرض دادهام و بین آن فیلم «افق» را بازی کردم و تنها شهید این فیلم
شدم.
تئاتر و سرود در خط مقدم جبهه
وی که در جبهه بیشتر به
کارهای فرهنگی و هنری مشغول بوده است از خاطرات خود در آن زمان سخن گفت و
بیان کرد: اگر عکس های من را در جبهه ببینید با تصاویر عجیب و غریبی مواجه
می شوید به طور مثال من با لباس بهلول در خط مقدم جبهه در خاکریز بوده ام
چون در آن زمان ما تئاتر اجرا می کردیم و یا من گروه های سرود را به خط
مقدم جبهه می بردم و برای بچه هایی که سنشان معمولا از ۱۰ سال شروع می شد
تا ۱۵ سال کارت و پلاک می گرفتم و آنها را به عنوان اعضای گروه سرودم به
جبهه می بردم از جمله این بچه ها، سید سعید حسینی یکی از برادران خانم زهرا
حسینی، نویسنده کتاب «دا» است. بسیاری از این بچه ها به دلیل اینکه به
راحتی برای جنگ اعزام نمی شدند حاضر بودند تا به هر بهانه ای و در هر گروهی
که شده به جبهه بیایند.
بمباران لوکیشن فیلم توسط عراقی ها
هاشمی
به خاطرات خود در جبهه اشاره و فیلم «انسان و اسلحه» راعی را یکی از بسیجی
ترین فیلم هایش دانست و گفت: این فیلم پشت صحنه و جلو صحنه اش یکی از
بسیجی ترین فیلم هایی بود که من در آن بازی می کردم چون در شرایط بسیار
سختی کار کردیم. «انسان و اسلحه» بین اهواز و خرمشهر فیلمبرداری شد و
لوکیشن ما در خود جبهه های جنگ واقع شده بود حتی یکبار هواپیماهای عراقی
یکی از لوکیشن های ما را که آرایش تانک بود به جای آموزش نیروها برای رفتن
به خط مقدم در نظر گرفت و آرایش تانک ما را بمباران کرد.
بازیگر
سریال «بهترین تابستان من» با اشاره به سختی هایی که برای بازی در فیلم
«انسان و اسلحه» داشته است، گفت: شرایط در این فیلم آنقدر سخت بود که ما
واقعا باید از روحیات بسیجی برخوردار می بودیم به طور مثال خود ما برای
فیلم سنگر می کندیم و درست مثل بسیجی ها و دیگر رزمندگان زندگی می کردیم
یعنی در شیشه های مربا چایی می خوردیم سر ساندیس را قیچی می کردیم و
لیوانمان می شد و با رزمنده ها غذا می خوردیم. آن فیلم حدود ۹ ماه طول
کشید، البته فیلمبرداری فیلم جمعا دو ماه زمان برد.
ماجرای خوردن چلومرغ در شب های عملیات
بازیگر
فیلم «سیمرغ» با اشاره به گرمای هوا در آن زمان عنوان کرد: من خاطرم هست
علف های صحرا را جمع می کردیم آفتابه ای را پر از آب می کردیم و بعد در
انتهای آن سوراخ کوچکی درمی آوردیم و این آفتابه را در جایی قرار می دادیم
که آب آن در علف ها چکه کند و اگر باد گرمی روی علف ها می وزید کمی هوای
داخل سنگر را خنک می کرد.
بازیگر فیلم «سجاده آتش» با اشاره به
غذاهایی که در جبهه تغذیه می شد، اظهار کرد: ما صبح ها بیشتر نان خشک و
پنیر می خوردیم که البته بسیار لذتبخش بود. تنها زمان هایی که می توانستیم
برنج و مرغ بخوریم شب های عملیات بود و این معروف بود که هر وقت غذا مرغ می
دادند همه می فهمیدند که فردای آن روز قرار است عملیات شود. حتی خاطرم هست
زمانی که یکی از عملیات ها لو رفت، بعضی از رزمندگان با جدیت می گفتند
وقتی چلو مرغ می دهید دشمن می فهمد که عملیات داریم.
خودمان برای فیلم در 20 روز تونل کندیم
وی
ادامه داد: با این حال با همه سختی هایی که در جبهه و پشت صحنه فیلم
«انسان و اسلحه» وجود داشت ما از کارکردن لذت می بردیم. حتی این فیلمی بود
که من در آن مدت زیادی را بی کار بودم چون همیشه صحنه ها دایم نمی شد و از
مجموع 9 ماه باقی 2 ماه بر سر کار بودیم و باقی آن را خود ما سنگر می کندیم
و یا حتی من یک ماه و نیم به جبهه اعزام شدم و برگشتم. تونلی در فیلم هست
که خود ما و به همراه سردار محمدعلی آسودی در 20 روز آن را کندیم.
هاشمی
به نقش خود در فیلم «سیمرغ» اشاره و بیان کرد: نقش شهید کشوری بیشترین
کاری بود که از آن بازخورد گرفتم و اتفاقا نقش خلبانی را داشتم که بسیجی هم
می شود یعنی شهید کشوری زمانی را برای شناسایی خطوط دشمن، لباس بسیجی می
پوشد و با یک نوجوان بسیجی به نام قادر می رود تا نقاط حضور دشمن را
شناسایی کند. بعد از آن قادر به شهادت می رسد و شهید کشوری یکی از عملیات
ها را با نام قادر همنام می کند و مواضع دشمن را با خاک یکسان می کند.
شخصیت سید مرتضی در «اخراجی ها۱» نمونه یک بسیجی است
بازیگر
مجموعه «وضعیت سفید» درباره بیشترین نقشی که دوست داشته است، عنوان کرد:
من شخصیت خودم را در «اخراجی ها۱» بسیار دوست دارم چون این شخصیت از تمام
ویژگی های یک بسیجی برخوردار و آدم مهرورزی است. سید مرتضی با اخراجی ها
ارتباط برقرار و آنها را سرپرستی می کند. او حتی ریش گرو می گذارد تا این
اخراجی ها در جبهه بمانند و به نوعی ساخته شوند.
وی با بیان اینکه
مهرورزی یکی از ویژگی های واقعی بسیجی هاست، عنوان کرد: اگر کسی بخواهد
خصوصیات بسیجی ها را بشناسد باید به سید مرتضی «اخراجی ها۱» نگاه کند.
بسیجی برای کشتن به جنگ نمی رفت بلکه اتفاقا می رفت که کشته شود. هیچ کدام
از بسیجی های ما کشتن را بلد نبودند یعنی ذره ای شقاوت در آنها وجود نداشت.
بسیجی که فکر می کند باید خشونت به خرج دهد رهرو راه بسیج و یا دفاع مقدس نیست
هاشمی
اضافه کرد: به همین دلیل هم هست که مرز بین حق و باطل در جبهه های ما
بسیار روشن است و بسیاری از عراقی ها که اسیر می شدند به ما می گفتند که
دوست داشته اند علیه صدام بجنگند چون متوجه شدند بسیجی ها به خاطر دلشان،
عشقشان و به خاطر دفاع و نه به خاطر نزاع به جنگ می رفتند و اسلحه به دست
می گرفتند. به نظرم بسیجی که فکر می کند باید خشونت به خرج دهد رهرو راه
بسیج و یا دفاع مقدس نیست.
بازیگر مجموعه «وضعیت سفید» با اشاره به
منش حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) عنوان کرد: بسیجی مثل امیر المومنین (ع)
است که در میدان جنگ اقتدار دارد اما اهل خشونت نیست با این حال چقدر از
این منش بسیجی ها سخن گفته شده است؟!
از خشونت بسیجی ها نگویید
وی
در پاسخ به این که فیلم های دفاع مقدسی ما باید کدام ویژگی از بسیجی ها را
نشان دهند، گفت: فیلم های جنگی باید بیشتر بسیجی ها را با این خصوصیت
مهرورزی آنها نشان دهند نه خشونت. من واعظانی را دیدم که در منبرها از
خشونت بسیجی ها حرف می زنند حتی بیان می کنند که به طور مثال باید بدانیم
که بعضی از دوستان ممکن است دشمن شما بسیجیان شوند مثل دوستان امام حسین
(ع) که یک باره دشمن شدند.
این بازیگر و کارگردان تئاتر اضافه کرد:
در حالیکه ما باید از عطوفت آنها سخن بگوییم و فیلم های ما باید این عطوفت
و مهربانی را نشان دهد. ما باید امروزنشان بدهیم که اگر راه امام حسین (ع)
ماند به دلیل مهربانی وی بود و یا حتی ماندگاری امام خمینی (ره) به دلیل
عطوفتش بود.
خود را از ابتدای انقلاب ترسانده ایم که شعار ندهیم
هاشمی
عنوان کرد: باید نشان داد که یک بسیجی چطور دشمن زخم خورده اش را تکریم
کرده است و در جبهه ها قمقمه آب خود را به دشمن داده است.
وی در در
پایان واکنش به اینکه شاید نمایش این مسایل به شعار نزدیک شود بیان کرد:
اتفاقا شعار از شعور می آید و چه اشکالی دارد که شعار بدهیم، من اصلا مخالف
این هستم که شعار ندهیم. شعار یعنی انرژی مثبت. زندگی رزمندگان ما و به
تصویر کشیدن آنها بسیار انسانی است و حتی در فیلم های خارجی هم نمایش داده
می شود اما ما دایم خود را از ابتدای انقلاب ترسانده ایم که شعار ندهیم.
چرا شعار ندهیم؟ اتفاقا با شعار هم می توانیم به شعور می رسیم و اصلا دین و
انسانیت یعنی شعار و من نمی دانم که چرا ما همیشه خود را سانسور کرده ایم
که شعار ندهیم.