افرادی از نژادهای گوناگون در این شهر زندگی میکنند. نیوآرک به پنج منطقه سیاسی مختلف تقسیم میشود. در دهه 60 میلادی، جمعیت سیاهپوست آمریکا به سرعت اکثریت جمعیتی شهر نیوآرک را در اختیار گرفت. با این حال، سیاهپوستان در خانههایی زیر سطح استاندارد زندگی میکردند و با مشکلاتی همچون بیکاری و محرومیت از حقوق شهروندی گلاویز بودند.
کشمکشهای نژادی میان گروههای سیاهپوست و پلیس سفیدپوست نیوآرک به شورشهای نافرجامی انجامید. در پی این شورشها، 26 نفر کشته و بیش از یک هزار نفر مجروح شدند و 10 میلیون دلار نیز به تاسیسات و ساختمانهای شهر خسارت وارد آمد. در این گزارش چالشهای پیشروی مردمان شهر نیوآرک با دقت بیشتری بررسی شده است.
بیکاری و فقر که پس از برچیده شدن کارخانههای منطقه بهوجود آمد، نقش مهمی در بروز شورشهای مردم در این شهر داشت. رکود اقتصادی شهر در دهههای 70 و 80 میلادی نیز ادامه پیدا کرد و این موضوع سبب شد طبقات متوسط، به صورت دستهجمعی از این شهر مهاجرت کنند. این در حالی بود که قشر فرودست و اقلیتها نیز زیر چرخ فقر خرد میشدند. از طرفی، شمار جرایم نیز شروع به اوج گرفتن کرد. امروز شاخص جرم در نیوآرک، 103 درصد بیشتر از متوسط ایالت نیوجرسی است.
"دنیل آیورز" گزارشگر شبکه "نیوجرسی ادونس مدیا"، درباره مسائل مربوط به پلیس شهرهای نیوآرک و "اسکس" کار میکند. وی میگوید ارتباط مستقیمی بین کمبود امکانات از یک سو و افزایش فقر و شمار بالای جرم از سوی دیگر وجود دارد. "آیورز" تصریح میکند با وجود این که اکثر آنهایی که به سختی، گذران زندگی میکنند، شهروندان تابع قانون هستند، اما دیگرانی نیز هستند که برای بقا در این شهر به هر وسیلهای چنگ میزنند.
آیورز میگوید: "فقر، فرد را مستاصل و فرصتهای پیش رویش را کم میکند. ازاینرو، طرز فکری در جامعه بهوجود میآید که میگوید "من دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم." بسیاری از آنهاییکه در نیوآرک زندگی میکنند، نمیدانند شب چه خواهند خورد. همین میشود که شاخص جرم بالا میرود. دستههای ولگرد و شرور خیابانی بهوجود میآیند. بنیان خانواده از بین میرود. مسئله خرید و فروش مواد مخدر پیش میآید. این فاکتورها با هم ارتباط زنجیرهای دارند."
یکی از بزرگترین شاخههای گروه شرور "بلاد" (به معنی خون)، در نیوآرک فعالیت میکند. "بلاد" بهسرعت و به شیوهای نظامند در حال رشد است و اعضایش هرچه بیشتر آدم بکشند، مواد مخدر جابهجا، یا زورگیری کنند، در این سازمان تبهکار بالاتر میروند. شعبه ساحل شرقی "بلاد" کار خود را از لسآنجلس آغاز کرد و به "ملت متحد بلاد" وابسته است. سازمان اصلی "ملت متحد بلاد" ریشه در زندانی واقع در جزیره "رایکرز" دارد.
زمانیکه "دووین الیس" به زندان رایکرز افتاد، چارهای جز پیوستن به گروه ندید. خود "دووین" میگوید: "من در زندان بسکتبال بازی میکردم. این گروه خیلی قدرت دارد. اگر با کسی دربیفتند، از هر وسیلهای برای آسیب رساندن به او استفاده میکنند. بنابراین مجبور هستید به جمعشان ملحق شوید. ممکن است در ابتدا بخواهید با آنها مبارزه کنید، اما عملاً چارهای جز پیوستن به آنها ندارید. دیدم کاری از دست سیاستمداران کشور برنمیآید. فقط دروغ میگویند و وعده میدهند. میخواستم اتحادشان را بههم بزنم و انرژی منفیشان را مثبت کنم. کار این گروه را باید از درون درست کرد."
دووین پس از اینکه از زندان آزاد شد، مورد سوءقصد قرار گرفت. وی میگوید که با این حمله بیدار شده و تصمیم گرفته است تجربیاتش را در اختیار مردم محله قرار دهد و به نوعی سازماندهنده و فعال در زمینه مبارزه با جرایم تبدیل شود. دووین پس از بهبودی از جراحاتی که برداشته بود، به کلیسای "کلیر وی" رفت.
وی در تشریح ماجرا میگوید: "گلوله از پهلوی چپم وارد شده و از پهلوی راستم خارج شد. خدا رحم کرد و من زنده ماندم. اعتقاد دارم که حتی مسیر گلوله نیز در دست خداست. اگر کمی اینطرف یا آنطرفتر بود ممکن بود الآن زنده نباشم. همین شد که از خواب بیدار شدم و تصمیم گرفتم بهجای اینکه با زبانم به مردم صدمه بزنم، با همین زبان جانشان را نجات دهم. من خودم به اختیار خودم نیامدم، یک نیرویی مرا به اینجا کشید. تمامی اعمالم را از خدا میدانم و دست یاریگر او را در کارهایم میبینم. او این اختیار را به من داده که به جای گرفتن جان آدمها، آنها را نجات دهم. خدا هم جانها را نجات میدهد، چراکه هدف والایی دارد. من هم که همه نوع تجربیات تلخ را داشتهام، اکنون میتوانم به جامعه کمک کنم."
دووین و دیگران میخواهند سازمانی با عنوان "چشمان کاملاً باز" تشکیل دهند که برای جوانان شغل ایجاد کند و آموزش کودکستانی هم داشته باشد. آنها میخواهند از طریق این آموزشها، مسیر را به کودکان نشان دهند تا دچار گمراهی نشوند. دووین درباره وجود گسترده موادمخدر در شهر نیوآرک به شدت هشدار میدهد. وی در کلیسای "کلیر وی" و در برنامه پخش غذای خیریه موسوم به "بیشتر از نان" فعالیت میکند. هر جمعه با همکاری سازمانی تحت عنوان "سفره به سفره" به نیازمندان، غذای تازه میرسانند. همه مواد غذایی از طریق کمکهای مردمی تامین میشود و دولت در آن دخالتی ندارد.
جالب اینجاست که مردمی که برای دریافت غذا مراجعه میکنند با محیطی صمیمی روبهرو میشوند که در آن افراد با هم گپوگفت میکنند. ازاینرو با همسایگان و افراد محله بیشتر آشنا میشوند. این مسئله بسیار حائز اهمیت است. چراکه بهدست آوردن اعتماد مردم و اعتماد کردنشان به همدیگر بسیار سخت است، اما این برنامه موقعیتی فراهم کرده تا مردم با هم تعامل کنند و اعتمادسازی شود. میزان فقر در شهر نیوآرک 25 درصد است، ایندرحالیاستکه شهر "ناتلی" در 5 مایلی نیوآرک تنها 5 درصد فقر دارد.
"دیکن ویلبرت نوبل" که از اعضای کلیسا است میگوید این جنبش راه را برای کارمند شدن برخی افراد فراهم کرده است. مردم وقتی در صف غذا ایستادهاند از موقعیتهای کاری با هم حرف میزنند و همین، راه را برای خروج بسیاری افراد از بیکاری هموار میکند. حتی برخی از معتادین به مواد مخدر نیز از همین طریق تحت درمان قرار میگیرند و پس از ترک به جامعه برمیگردند.
با وجود اعتمادسازیهایی که از رهگذر این برنامههای عامالمنفعه بهوجود آمده، هنوز در محلهها حس بیاعتمادی به نیروهای پلیس وجود دارد، نیرویهایی که وظیفه اصلی و فراموششده آنها مقابله با جرم و جنایت است. در سال 2010 "اتحادیه آزادیهای شهروندی" خواستار تحقیق پلیس فدرال درباره وضعیت پلیس نیوآرک شد و مدعی شد که پلیس نیوآرک هر روزه حقوق شهروندان را با کاربرد بیرویه خشونت و دستگیریهای بیمورد زیر پا میگذارد. چندین و چند پرونده قضایی تشکیل شد و سالهای سال آمارهای مختلف گرفته شد، اتحادیه آزادیهای شهروندی اعلام کرد که اداره پلیس نیوآرک نمیتواند ساختار درونی خود را منظم نگه دارد، چه برسد به اینکه نظم را در این شهر برقرار کرده و میزان جرم و جنایت را کاهش دهد.
از طرف دیگر، اداره پلیس آن سال با مشکلات داخلی دست به گریبان بود. زمانی که رکود اقتصادی، شهر را مجبور به اخراج یکششم از نیروهای پلیس کرد، جرمهای خیابانی بالا گرفت. سرقت و دزدی 23 درصد افزایش یافت و نیوآرک سومین شهر آمریکا از نظر میزان بالای سرقت بود.
دنیل آیورز خبرنگار ادونس مدیا در اینباره میگوید: "160 افسر پلیس در سال 2010 از کار بیکار شدند. این افراد از آن زمان تاکنون با چالشهایی روبهرو بودهاند. این اواخر هم پلیس فدرال از این اداره تحقیق به عمل میآورد. این تحقیقات در خصوص استفاده از زور، نادیده گرفتن حقوق شهروندی و اینجور مسائل است. بسیاری از مسئولین میگویند بیاعتمادی گستردهای میان مردم و پلیس به وجود آمده است. از این رو درصدد حل این معضل برآمدهاند."
"دووین الیس" که گروههای گانگستر و تبهکار را از نزدیک حس کرده و از ارتباطشان با پلیس باخبر است، اینگونه اظهار نظر میکند: "همه پلیسها بد نیستند، اما "بسیاری" از پلیسهای نیوجرسی فاسدند. هر موقع کسی را بازداشت کنند، مواد و پول را به نفع خود ضبط میکنند و هر کاری که بخواهند با آن میکنند. البته تعداد انگشتشماری سعی میکنند خوب باشند. دلیل ضبط کردن اموال خلافکاران از سوی افسران این است که آنها پول خوبی از اداره پلیس دریافت نمیکنند. این میشود که با فروختن مواد، پول خوبی به جیب میزنند. اما الآن پلیس فدرال آنها را مورد تحقیق و تفحص قرار داده و باعث شده کمی بترسند تا رویه قبلی را ادامه بدهند. از سوی دیگر، این تحقیق به وجهه پلیس نیوآرک هم خدشه وارد کرده است و این سؤال در ذهن آمریکاییها شکل گرفته که آیا واقعاً اداره پلیس نیوآرک دچار فساد داخلی شده است."
بسیاری از ساکنان این شهر از این هراس دارند که قربانی این جرم و جنایتها شوند. "نیویورکتایمز" در یکی از مقالههایش آورده است که در سال 2007، در سراسر ایالت نیوجرسی 208 فقره سرقت خودرو انجامشده که این آمار در سال 2013 فقط برای منطقه "اسکس" 475 فقره اعلام شده است. در مقایسه با این آمار، نیوآرک با 159 فقره سرقت خودرو، عدد کمتری را نشان میدهد. بااینحال، دغدغه و نگرانی اصلی میزان قتل است.
دنیل آیورز در خصوص پروندههای قتل در نیوآرک میگوید: "سال گذشته 111 فقره قتل در این شهر 275 هزار نفری به وقوع پیوست که خودش زنگ هشداری بود. البته امسال شمار قتلها به صورتی نبوده که به آمار سال گذشته برسد. با این حال باید توجه کرد که سال گذشته طی 10 روز پشت سر هم، 10 قتل صورت گرفت. از این رو امکان دارد هر لحظه این آمار بالاتر برود. سرقت مسلحانه و زورگیری هم زیاد شده است. با قنداق اسلحه به صورت قربانیان میکوبند یا آنها را تا سر حد مرگ میزنند. این موضوع هم وجود دارد که تقریباً هر روزه در نیوآرک یک نفر با سلاح گرم مورد حمله واقع میشود، اما اکثر این حملات به مرگ قربانی منتهی نمیشود."
به دلیل کمبود سرمایه، تحصیلات و فرصتها، زندگی برای نیوآرکیها دشوار شده است. بیش از 100 هزار نفر در روزهای کاری به نیوآرک رفتوآمد میکنند. ازاینرو، این شهر، بزرگترین مرکز اشتغال ایالت نیوجرسی است که اکثر این مشاغل، شغلهای پشتمیزنشینی و بیمه، کارهای مالی، واردات و صادرات، مراقبتهای بهداشتی و مشاغل دولتی هستند. ساختمانهای دادگستری نیز به وفور در این منطقه یافت میشوند، از این جمله میتوان به دادگاههای فدرال، ایالتی و محلی اشاره کرد که سرجمع بالغ بر 1000 شرکت حقوقی میشوند. این شهر از سوی دیگر، یک شهر دانشگاهی محسوب میشود. 40 هزار دانشجو در دانشگاههای دولتی، علوم پزشکی و حقوق این شهر در حال تحصیل هستند. با این حال، این موقعیتها بیشتر برای "غیر نیوآرکیها" فراهم است.
"روکیا لومومبا" مدیر "برنامه جوانان" مرکز "احکام قضایی جایگزین و خدمات اشتغال" است. این سازمان هدفش افزایش امنیت اجتماعی از طریق خدمات ابتکاری است که جرایم و احکام حبس را کاهش میدهد. پدر لومومبا، شهردار شهر "جکسون" ایالت میسیسیپی بوده است. لومومبا میگوید آنچه امروزه در نیوآرک شاهد آن هستیم، شباهت زیادی به فضاهای شهری دیگر در آمریکا دارد.
وی درباره اقدامات پدرش در شهر جکسون میگوید: "در صدر اولویتهای پدرم این بود که فرصتهای بهوجود آمده به ساکنین خود این شهر برسد و نه غیربومیها. به این معنی که شرکتها و کسب و کارها، تعداد مشخصی از فرصتهای شغلی را به افراد بومی اختصاص دهند. از سوی دیگر، تدابیری اندیشیده شود که از اشتغال غیربومیها و بهرهبرداری آنها از منابع شهر استفاده شود، این کار از طریق وضع مالیات یا برنامههای دیگر انجام میشد. اما نیوآرک چنین برنامههایی ندارد و تدارکی برای اشتغال بومیان در آن دیده نشده است."
لومومبا ادامه میدهد: "البته این مشکل تنها در نیوآرک نیست. بسیاری از شهرهای دیگر آمریکا نیز این مسئله را دارند. به اکثر نیوآرکیها کار داده نمیشود، چرا که نرخ جرم و جنایت بالاست و بسیاری از افراد جویای کار تازه از زندان برگشتهاند. سیستم آموزشی هم امکانات و منابع کافی برای تربیت کارمند ندارند. البته کمبود منابع مالی مدارس به این خاطر است که اکثر منابع، صرف پرداخت حقوق غیربومیانی میشود که در خارج از نیوآرک زندگی میکنند."
نیوآرک اخیراً شهردار جدیدی را به خود دید. اکنون "رس براکا" وظیفه خطیر عوض کردن روند رو به افزایش خشونتها در این شهر را برعهده دارد. براکا پس از مراسم تحلیف اعلام کرد که رسیدگی به وضعیت جرم و جنایت را اولویت اصلیاش قرار داده است و قرار است از این پس افسران بیشتری در خیابانها حضور داشته باشند.
روکیا لومومبا درباره شهردار جدید میگوید: "رس براکا به خاطر قابلیتها، طرحهای ابتکاری و ایدههای خوبی که دارد همان کسی است که باید در این شرایط به داد نیوآرک میرسید. فکر میکنم به جز اینکه میخواهد پلیسهای بیشتری در سطح خیابان باشند، برنامههای دیگری نیز در سر دارد. حتماً از افسرانی استفاده میکند که محلههای مختلف را میشناسند. افسرانی که در آن محله به دنیا آمدهاند، آنجا رشد کردهاند و به این مرحله رسیدهاند. نظرم این است که وی باید به جز سر و سامان دادن به وضع پلیس، برنامههای دیگری اعم از اشتغالزایی، فراهم کردن فرصت برای زندانیان تازه آزاد شده، وضع مالیات روی درآمدهای افراد غیربومی، و بهبود وضع جوانان با ایجاد دفتری مخصوص جوانان در شهرداری را نیز در ذهن داشته باشد. این اقشار از جمله اقشاری هستند که فقر و بیکاری بیشترین فشار را بر آنها وارد میکند."
همچنانکه نیوآرک در اندیشه مبارزه مصممتر و جدیتر با جرم و جنایت است، نیاز به پشتیبانی از شهروندان و کم کردن انگیزه تبهکاران بیشتر و بیشتر احساس میشود. مردم با خوشبینی محتاطانهای، اقدامات هیئت اجرایی جدید را زیر نظر دارند و منتظرند ببینند آیا وضعیت تغییر میکند یا نه. این جامعه امیدش تنها به یک چیز است: "سیاستمداران به وعدههای خود وفا کنند و دروغ را کنار بگذارند."