به گزارش
خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران، این روزها وقتی نام تیم ملی فوتسال ایران را به ذهن میآوریم به جز باخت، آه،افسوس و کاش چیز دیگری به ذهنمان خطور نمیکند این در حالیست که روزی همین نام، کام مردم و فوتسالیها را شیرین میکرد تا هنگام بحث در این مورد سرمان را بالا بگیریم و به توانایی بازیکنان و تیم قدرتمند ایران افتخار کنیم.
اما حالا فاصله زیادی از افتخارات و قهرمانیها گرفتیم تا این عناوین را با جملاتی همچون: اگر پاورپلی میکردیم، اگر توپ به تیر نمیخورد، اگر بازیکن اخراج نمیشد، اگر شانس میآوردیم و ضربات پنالتی سرنوشت بازی را تغییر داد، عوض کنیم. سرنوشت فعلی حق فوتسال ایران نیست تیمی که برابر برزیل قرار گرفت و با مهرههای قدرتمند خود آنها را شگفت زده کرد تا خود به بازی تدارکاتی با ایران رغبت نشان دهد، نباید برای انجام رقابت با تیمی همچون روسیه نگران باشد و دست آخر هم به دلیل تعدد رقابت با تیم ملی این کشور مشتمان برایشان باز شود و به اصطلاح خودمانی مثل آب خوردن از ما بگذرند.
بیش از این که نگران رقابتهای تدارکاتی با روسیه باشیم باید به این بیندیشیم که به احتمال فراوان روسیه در یک بازی رسمی بدون شک ما را شکست خواهد داد و تنها واکنش به این شکستها چند روزی غر زدن است و بعد هم تمام، تا خودمان را برای باختی دیگر آماده کنیم، زیرا اگر روسیه در کشور خودمان طعم تلخ شکست را به ما نمیچشاند فقط به رسم حفظ حرمت است و تشکر از میزبان، این گونه نه سیخ میسوزد نه کباب!!!
روسیه نمیبرد اما ایران را آنالیز میکند تا کاملا با تاکتیکهای این تیم آشنا شود و ترس از نام فوتسال ایران را در خود از بین ببرد و ما در خواب خوشی فرو میرویم که هنوز روسیه به فوتسال ایران نرسیده اما...
گویا با گذر زمان پوستمان کلفت میشود و عادت میکنیم به کم آوردن، به باخت و بازسازی تیم ملی را به موعدی دیگر موکول میکنیم، درست مانند اتفاقی که در جام جهانی دوره گذشته افتاد، باخت ایران مقابل کلمبیا آنقدر برایمان گران تمام شد که بلافاصله پس از رسیدن تیم ملی به فرودگاه ترابیان را برکنار کردند و پرونده صانعی را نیز در برزیل بستند اما حالا در یک تورنمنت شش تیمی به راحتی مغلوب کلمبیا میشویم و صدای هیچ کس در نمیآید.
آقایان " عادت" تیم ملی فوتسال را به بدبخت کرده است عادت به باخت، به شکست، به کم آوردن و توجیح....
البته این مورد را نمیتوان تنها به گردن خسوس انداخت زیرا خسوس را خودمان آوردیم، خودمان خسوس کردیم روزی که برخی چشم روی همه چیز بستند و گناه نتایج برزیل را فقط و فقط به گردن صانعی انداختند باید این روزها را می دیدند.
با خودتان روراست باشید، چرا که در یک اقدام انتحاری ریشه صانعی را از بیخ زدید مسلم است که نگران تیم ملی نبودید همانطور که حالا هم نیستید. مشکل ما این جاست که بسیاری از فوتسالیها که طرف حق را نمیگیرند و تنها خود را شایسته تکیه بر نیمکت تیم ملی میدانند.
خسوس موفق نیست؟؟؟لایق تیم ملی ایران نیست؟؟؟ قبول داریم. اما شماها چه کردید؟ جز اینکه هر روز افتخاری و خسوس را به باد انتقاد گرفتید، عملکرد مفید دیگری برای تیم ملی داشتهاید؟
این دلسوزی نیست. این که هر کدام با شیوه خاص خود مقدمات رسیدن به تیم ملی را در قالب دلسوزی و نگرانی از آینده فوتسال فراهم سازید بدترین کار ممکن است چون اطمینان داریم هر کس جز خسوس هم روی نیمکت بنشیند همین آش است و همین کاسه، چون حس خودخواهی و غرور اجازه نمیدهد بهترین گزینه روی نیمکت حضور پیدا کند.
تازگی فوتسالیها از کارنامه نداشته خود سخن به میان میآورند و نتایج زحمات برخی مربیان را که سالها برای کسب آن تلاش کردهاند تا به عناوین و افتخاراتی برسند، زیر سوال میبرند این در حالیست که شاید عنوانی بهتر از سومی لیگ نداشته اند.
خیال همگی ما راحت باشد با این روش حالا حالاها در خدمت خسوس هستیم و حق اعتراض هم نداریم چون از ماست که بر ماست.
افتخاری در کنار خسوس مربیان ایرانی قرار دارد اما حضور آنها نیز به کام مربیان همیشه مدعی خوش نیامد. آنقدر از لک گفتند و رسانهها به سفارش برخی نوشتند که رفت.
جالب این جاست که کسی هم به توانایی این مربی اعتقاد نداشت که با وجود جوانی عناوین مختلفی کسب کرده بود اما پس از جدایی وی، تیم ملی به مقامی نرسید، حتی اگر به دلیل خودکامه بودنتان این مربی را قبول نداشتید حداقل زیر پایش را خالی نمیکردید تا با تجربه و تسلطی که بر افکار خسوس داشت لااقل کادر فنی سرمایه سوزی نکند اما این تجربه کافی نبود تا این بار هاشم زاده و پس از ناظم الشریعه زیر سوال برود.
فوتسالمان از دست رفته چشتان را باز کنید تا ببینید، دقت زیادی هم نمیخواهد به نتایج که بنگرید عمق فاجعه را میبینید. بیایید این بار بدون لجبازی و خودخواهی به مذاکره بپردازید تا شاید گام مثبتی برداشته شود و به روزی نرسیم که حسرت همین عناوین را داشته باشیم.
از سوی دیگر مگرخسوس در این شرایط میتواند معجزه کند. سطح بازیهای لیگ برتر را میبینیم. بسیاری از بازیها به گفته مربیان مدعی لیگ به صورت حرفهای و فنی دنبال نمی شود پس چطور انتظار دارید بازیکنانی که عملکرد چشمگیری ندارند در تیمهایی که حتی دوران بدنسازی مطلوبی را پشت سر نگذاشتند، در تیم ملی بدرخشند؟؟
کار از ریشه خراب است، کمی واقع بین باشیم بدون شک نتایج کسب شده توسط خسوس ضعیف و غیر قابل دفاع است اما هر مربی داخلی دیگری هم بیاید راه گشا نیست یا اگر توانایی داشته باشد اجازه نمیدهید که کار کند.
شاید قدم اول برای نجات تیم ملی اتمام لجبازی با کمیته فوتسال و رقبای داخلی و یک هم اندیشی دلسوزانه باشد.
امیدواریم تا جام جهانی قبل از اینکه با رفتن آبروی فوتسال کشور دلمان بسوزد راه چاره ای پیدا کنیم.
انتهای پیام/